آسیانیوز ایران؛ سرویس ورزشی:
طوفانی در پسزمینۀ استقلال به پا خواسته است؛ طوفانی که نه از باخت در زمین، بلکه از بینظمی در دفتر اداری باشگاه میوزد. شاید تا همین دیروز، هواداران تنها نگران ترکیب تیم و نتایج مسابقات بودند. اما امروز، غرش یک زمینلرزۀ اداری پایههای بزرگترین باشگاه ایران را به لرزه درآورده است. زلزلهای که کانون آن نه در زمین چمن، بلکه در پشت میزهای مدیریتی و پروندههای قانونی نهفته است. این بحران، ثابت کرد که گاهی ضربهکاری بیرون از زمین، میتواند کاریتر از هر شوت به دروازه باشد. خبر ابتدا شبیه یک شایعه بیاساس مینمود: دیدیه اندونگ، مهاجم بااستعداد گابونی، در آستانه پرواز به اردوی تیم ملی خود، یکباره قراردادش را فسخ کرد. دلیل؟ عدم دریافت مجوز کار از سوی باشگاه. این اتفاق به تنهایی کافی بود تا موجی از تعجب و نگرانی را ایجاد کند. اما داستان به همین جا ختم نشد؛ این تنها نوک کوه یخ بود. پس از آن فریاد سکوتشکن، رفتهرفته ابعاد فاجعه آشکار شد. گویی پردهای کنار رفت و تصویری نگرانکننده از وضعیت قانونی تمام خارجیهای استقلال را نمایان کرد. تصویر نمایانشده، پازلی بود با قطعاتی نگرانکننده: ریکاردو ساپینتو، سرمربی پرتغالی، همان کسی که قرار بود ناجی و معمار استقلال باشد. مونیر الحدادی، کاپیتان باتجربه تیم. یاسر آسانی، هافبک خلاق. موسی جنپو، دفاع وسط قدرتمند. آنتونیو آدان، دروازهبان کلیدی. و رستم آشورماتوف، مدافع سرسخت. همگی، در کنار اندونگ، در یک نقطه مشترک هستند: فاقد مجوز کار و اقامت قانونی و پایدار در ایران. وضعیتی که بیش از آنکه یک اشتباه ساده اداری باشد، یک بیمسئولیتی بزرگ مدیریتی را فریاد میزند. این مجوزهای موقت ماهانه، بیش از آنکه راهحل باشند، خود نشانۀ مشکل هستند. مانند آن است که برای یک ساختمان بلندمرتبه، هر ماه مجوز سکونت موقتی صادر کنند و ساکنان هر لحظه در انتظار خبر تخلیه باشند. این بیثباتی حقوقی، آرامش روانی و امنیت شغلی را از کسانی که باید تمام فکر و ذکرشان فوتبال باشد، سلب کرده است. آنان در حالی هر شب به خواب میروند که نمیدانند فردا با چه وضعیت قانونی در کشوری غریب بیدار خواهند شد.
سوالی که با شدت هرچهتمام به ذهن خطور میکند این است: چگونه ممکن است باشگاهی با این قدمت و عظمت، در یکی از ابتداییترین وظایف خود در قبال ستارههایش، یعنی تضمین وضعیت قانونی آنها، تا این حد ناتوان عمل کند؟ آیا این ضعف، از ناکارآمدی سیستم اداری است؟ از مشکلات مالی پنهان؟ یا از پیچیدگیهای بروکراتیک در کشور؟ پاسخ هرچه باشد، نتیجه یکسان است: خدشهدار شدن اعتماد و ایجاد تهدیدی جدی برای تمام سرمایهگذاری ورزشی انجامشده. این بحران، دیگر تنها یک مشکل داخلی نیست. پژواک آن مرزها را درنوردیده و به گوش جامعه جهانی فوتبال رسیده است. تصور کنید یک بازیکن بینالمللی یا مربی اروپایی که قصد آمدن به ایران را دارد، با شنیدن این خبر چه تصمیمی میگیرد؟ این رویداد، ناخواسته پیامی مخرب درباره محیط حرفهای فوتبال ایران به جهان میفرستد و هزینههای آینده جذب نخبه را به طرز غیرقابل تصوری افزایش میدهد. اما قلب تپندۀ این تراژدی، بر روی نیمکت ذخیرهها نیست؛ در دل هواداران میلیونی استقلال میتپد. هوادارانی که با عشق خود، این باشگاه را سرپا نگه داشتهاند. آنان که اشک ریختند و فریاد زدند و امید بستند. اکنون باید شاهد باشند که تیم محبوبشان، نه در رقابت با حریف، که در جنگ با کاغذبازیهای اداری خود شکست میخورد. این زخم، عمیقتر از هر شکست ورزشی است، زیرا به اعتماد ریشۀ هواداران ضربه میزند. اکنون، استقلال در یکی از حساسترین لحظات تاریخ خود قرار گرفته است. این لحظه، نه تنها آزمونی برای مدیریت کنونی، بلکه محکی برای بلوغ حرفهای کل ساختار باشگاهداری در ایران است. اینکه چگونه از این بحران خارج شویم، درس بزرگی برای همگان خواهد بود. آیا با مدیریتی قاطع و شفاف، آتش این بحران خاموش میشود، یا شعلههای آن، داراییهای باقیمانده این باشگاه کهن را نیز خواهد سوزاند؟ داستانی که در ادامه میآید، پاسخی برای این پرسش سرنوشتساز خواهد بود.
مدیریت ضعیف اداری و پیامدهای فوری
مشکل مجوز کار برای بازیکنان خارجی، پیش از این یک بار در فصل نقلوانتقالات تابستان و در ماجرای انتقال جنجالی آدرین گایچ به استقلال، خود را نشان داده بود. اکنون این کاستی به سطحی بحرانی رسیده و هسته اصلی تیم را تحت تاثیر قرار داده است. این ضعف اداری نشان میدهد سیستم پشتیبانی حقوقی و اداری باشگاه به طور جدی ناکارآمد است. نداشتن مجوز کار، به معنای عدم پشتیبانی کامل قانونی از بازیکن است. این امر میتواند در مواردی مانند بیمه، پرداختهای مالیاتی و حتی برخورداری از حمایتهای پلیس بینالملل در صورت بروز مشکلات حقوقی، چالشساز باشد. از دست دادن آرامش خاطر و احساس ناامنی در بازیکنان، ناخودآگاه بر عملکرد ورزشی آنها تاثیر منفی میگذارد. مساله مهمتر، تهدید فوری برای حفظ ترکیب تیم است. همانطور که در مورد اندونگ اتفاق افتاد، هر بازیکن خارجی میتواند با استناد به این سهلانگاری باشگاه، قرارداد خود را یکطرفه فسخ کند و حتی باشگاه را تحت پیگرد حقوقی قرار دهد. این امر استقلال را در موضعی کاملاً ضعیف در مقابل بازیکنان و عواملش قرار میدهد.
آسیب به اعتبار باشگاه و ایران فوتبال
باشگاه استقلال به عنوان یکی از دو غول تاریخی فوتبال ایران، همواره نماد نظم و اقتدار مدیریتی تلقی میشده است. بروز چنین مشکلات ابتدایی و حرفهای، اعتبار این نهاد بزرگ را به شدت خدشهدار میکند. این اتفاق تصویری از بیبرنامگی و آشفتگی را به نمایش میگذارد. این مشکل تنها محدود به استقلال نمیشود. هنگامی که یک باشگاه بزرگ ایرانی نتواند برای سرمربی پرتغالی و بازیکنان شناختهشدهای از کشورهای مختلف، مجوز کار بگیرد، این پیام را به جامعه جهانی فوتبال میفرستد که محیط حرفهای و اداری برای حضور خارجیها در ایران دشوار و پرچالش است. این امر میتواند در جذب آینده لژیونرهای باکیفیت برای تمامی باشگاههای ایرانی اختلال ایجاد کند. نهادهای بینالمللی مانند فیفا، بر رعایت حقوق قراردادی بازیکنان و مربیان تاکید دارند. در صورت طرح شکایت از سوی اندونگ یا سایرین، باشگاه استقلال و حتی فدراسیون فوتبال ایران ممکن است با جریمههای مالی یا محرومیتهای نقلوانتقالاتی مواجه شوند که این نیز بر اعتبار کشور در عرصه بینالملل تاثیر منفی میگذارد.
تاثیر مخرب بر روحیه تیمی و عملکرد ورزشی
بازیکنان و سرمربی وقتی ببینند باشگاه در سادهترین وظایف خود برای تضمین وضعیت قانونی آنها ناتوان است، طبیعی است که اعتماد خود را به بدنه مدیریت از دست بدهند. این بیاعتمادی میتواند به روابط داخل زمین و پذیرش دستورات مربی نیز سرایت کند. دغدغههای خارج از زمین، یکی از بزرگترین موانع تمرکز ورزشکاران است. نگرانی دائمی درباره تمدید ماهانه مجوز، ترس از اتفاقات غیرمترقبه مانند اندونگ و احساس بیپناهی قانونی، قطعاً بخشی از انرژی ذهنی و روانی بازیکنان را میگیرد و آنها را از آمادگی صددرصدی برای مسابقات دور میکند. در شرایطی که استقلال برای رقابت در لیگ برتر و جام حذفی نیاز به حداکثر همدلی و تمرکز دارد، این بحران اداری به یک عامل تشنجزای درونی تبدیل شده است. این موضوع میتواند دستاوردهای ورزشی تیمی را که با زحمت و هزینه زیاد گرد هم آمده، به خطر بیندازد.
ریشهیابی؛ مشکل از کجاست؟
اولین احتمال، ضعف شدید در واحد حقوقی و اداری باشگاه استقلال است. ممکن است این واحد فاقد نیروی متخصص، با تجربه و آشنا به فرآیندهای پیچیده اخذ مجوز کار برای اتباع خارجی باشد. یا ممکن است ارتباط موثری با نهادهای دولتی مرتبط مانند وزارت کار و وزارت امور خارجه برقرار نکرده باشد. احتمال دیگر، مشکلات مالی و بدهیهای پنهان باشگاه است. اخذ مجوز کار رسمی ممکن است مستلزم ارائه مدارک مالی شفاف، پرداخت مالیات و بیمه به میزان مشخص و تعهدات مالی باشد. اگر باشگاه در پرداختهای خود به دولت یا سازمانهای مربوطه عقبافتادگی داشته باشد، ممکن است در فرآیند صدور مجوز با مشکل مواجه شود. همچنین نمیتوان نقش پیچیدگیهای اداری و بروکراسی سنگین در ایران برای اخذ چنین مجوزهایی را نادیده گرفت. ممکن است فرآیند به قدری طولانی و پرمانع باشد که مدیریت باشگاه از پیگیری مستمر آن خسته شده و به راهحل موقت (تمدید ماهانه) بسنده کرده است. با این حال، این توضیح، مسئولیت مدیریت باشگاه در رفع این موانع یا اطلاعرسانی شفاف به بازیکنان را سلب نمیکند.
راهحلهای ممکن و درسهایی برای آینده
اولین و فوریترین اقدام، تشکیل یک تیم ویژه متشکل از وکلای مجرب و کارکنان اداری باتجربه است که با اولویت بالا، پیگیری اخذ مجوزهای کار دائم یا بلندمدت برای سرمربی و بازیکنان خارجی را آغاز کند. این تیم باید مستقیماً با ریاست باشگاه در ارتباط باشد و گزارش روزانه ارائه دهد. باشگاه باید به صورت شفاف و رسمی با بازیکنان و کادر فنی خارجی جلسه گذاشته، وضعیت را توضیح دهد و قول جبران فوری بدهد. این کار میتواند از گسترش بیاعتمادی و احتمال فسخ قراردادهای دیگر جلوگیری کند. همچنین ممکن است لازم باشد برای جبران این کوتاهی، توافقنامه الحاقی مالی یا تضمینهای دیگری به قراردادها اضافه شود. برای بلندمدت، باشگاه استقلال و دیگر باشگاههای ایرانی باید واحد حقوقی-اداری قوی و مستقلی ایجاد کنند که تنها وظیفهاش رسیدگی به امور قراردادها، مجوزها و حقوق بازیکنان باشد. این واحد باید با نهادهای دولتی مرتبط، رابطهای مستمر و موثر برقرار کند. سرمایهگذاری بر این بخش، نه تنها هزینه نیست، بلکه عاملی برای پیشگیری از خسارات بزرگتر مالی و ورزشی در آینده است.