آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
نام گلچهره سجادیه برای چند نسل از ایرانیان، یادآور چهرههای ماندگار و بازیهای عمیق و بهیادماندنی است. بازیگری که مسیر هنری خود را نه از دروازههای پرزرق و برق، بلکه از صحنههای خاکی تئاتر دانشجویی آغاز کرد و قدم به قدم، جای خود را در قلب مخاطبان باز کرد. او متولد ۲۳ مرداد ۱۳۳۳ در اراک است و از همان جوانی، عشق به هنر نمایش او را به دانشگاه تهران و رشته تئاتر کشاند. فعالیت رسمی هنری سجادیه به سال ۱۳۵۳ و در سن ۲۰ سالگی بازمیگردد؛ جایی که با نمایش «جعفرخان از فرنگ برگشته» پا به عرصه گذاشت و استعدادش را بر همگان آشکار کرد. پس از دریافت لیسانس، برای ادامه تحصیل راهی ایتالیا شد و با دانشی افزون به ایران بازگشت. اما نخستین تجربه جلوی دوربین سینما، در سال ۱۳۵۶ و با فیلم «کلاغ» ساخته استاد بهرام بیضایی رقم خورد. حضوری که نویدبخش آیندهای درخشان در سینما بود.
با این حال، اوج شناخت عمومی از او در سال ۱۳۶۸ و با بازی در فیلم جنایی-اجتماعی «دندان مار» به کارگردانی مسعود کیمیایی اتفاق افتاد. نقشی که نام گلچهره سجادیه را برای همیشه در تاریخ سینمای ایران ثبت کرد و او را به چهرهای محبوب و شناختهشده تبدیل نمود. علاوه بر سینما، حضور پررنگ او در تلویزیون نیز از سال ۱۳۶۴ با سریال «طنزآوران جهان» آغاز شد. اما شاید بتوان بازگشت باشکوه او به اوج محبوبیت را در سال ۱۳۹۶ و با بازی در سریال پرمخاطب «آنام» دانست. این سریال، نسل جدیدی از مخاطبان را نیز با این بازیگر چیرهدست آشنا کرد. سجادیه تنها بازیگر نبوده است. او در مقام کارگردان تئاتر نیز فعالیت کرده و سالها به تدریس در دانشگاه مشغول بوده است. این عمق دانش و تجربه، در تمام نقشآفرینیهایش مشهود است و به بازیهایش ابعادی فراتر از ایفای نقش ساده میبخشد. زندگی حرفهای او با فرازونشیبهای بسیاری همراه بوده؛ از عمل جراحی مغز در حین فیلمبرداری که منجر به استفاده از کلاهگیس شد، تا توقیف فیلم و سالهای دوری از صحنه. اما اراده و عشق به هنر، هر بار او را به عرصه بازگردانده است. امروز گلچهره سجادیه به عنوان یکی از گنجینههای هنر نمایش ایران شناخته میشود. مرور زندگی هنری او، در واقع مرور بخشی از تاریخ سینما و تلویزیون ایران است. از تئاترهای دهه پنجاه تا سریالهای پربیننده امروز، ردپای این هنرمند پرتلاش همهجا دیده میشود.
سیر تحول هنری؛ از تئاتر تا سینما و بازگشت دوباره
مسیر هنری گلچهره سجادیه نمونهای کلاسیک از شکلگیری یک بازیگر ریشهدار است. آغاز فعالیت از تئاتر دانشجویی در اوایل دهه پنجاه، پایهای محکم از شناخت متن، بیان بدن و ارتباط با مخاطب زنده را برای او فراهم آورد. حضور در آثاری چون «جعفرخان از فرنگ برگشته» و «خانه برنارد آلبا»، عمقبخشیدن به همین پایهها بود. ورود به سینما با فیلم «کلاغ» بهرام بیضایی — از کارگردانان شاعر و ادبیگرای سینمای ایران — نشاندهنده انتخابهای هوشمندانه و گرایش به پروژههای کیفی از همان ابتدای کار بود. این انتخابها، مسیر او را از بازیگر صرفاً تجاری جدا کرد. اما نقطه عطف، همکاری با مسعود کیمیایی در سه فیلم پیاپی («دندان مار»، «گروهبان»، «ردپای گرگ») بود. کیمیایی با علاقه به شخصیتپردازیهای پیچیده و زنان قوی، بستری ایدهآل برای نمایش تواناییهای سجادیه فراهم آورد. دورانی از دوری در دهههای ۸۰ و ۹۰ شمسی — که بیشتر به دلایل شخصی و احتمالاً انتخابهای شخصیتر — پیش آمد. اما بازگشت او با سریال «آنام» نشان داد که مهارت و اعتبار هنری با گذر زمان از بین نمیرود. او توانست در یک اثر عامهپسند نیز عمق و باورپذیری نقش خود را حفظ کند و نسل جدید را مجذوب هنر بازیگری خود نماید. این چرخه کامل (تئاتر، سینمای کیفی، تلویزیون پرمخاطب) نشان از انعطاف و ماندگاری او دارد.
ویژگیهای بازیگری؛ عمق روانشناختی و بیان ظریف احساسات
بازیهای گلچهره سجادیه عموماً فاقد اغراق و نمایش احساسات سطحی است. او به جای نشان دادن احساس، بر «زیستن» نقش تمرکز دارد. این ویژگی در نقشآفرینیهایش در آثار کیمیایی به وضوح دیده میشود؛ زنانی که در عین سختی شرایط، از کرامت و عمق درونی برخوردارند و احساسات خود را نه فریاد، که در نگاه و سکوت بیان میکنند. برنده شدن سیمرغ بلورین برای «سرزمین خورشید» گواه دیگری بر این توانایی است. بازی در نقش یک زن روستایی که با طبیعت و سنتها درگیر است، نیازمند ایفای هیجانات درونی پیچیده، بدون وابستگی به دیالوگهای پرطمطراق بود. سجادیه این نقش را با حرکات حسابشده، نگاههای معنادار و حضوری مسلط به تصویر کشید. حتی در سریال «آنام» که فضایی ملودرام دارد، او از افتادن به دام کلیشههای رایج این ژانر پرهیز کرد. شخصیت مادرانهای که او بازی کرد، با وجود قرارگرفتن در بستر درام خانوادگی، از صراحت، استواری و عاطفهای واقعگرایانه برخوردار بود. این توانایی، حاصل سالها تجربه در تئاتر و سینمای نویسندهمحور است.
نقش تحصیلات و فعالیت آموزشی در شکلگیری هویت هنری
فارغالتحصیلی از رشته تئاتر دانشگاه تهران و ادامه تحصیل در مقطع فوقلیسانس در ایتالیا، به هنر سجادیه پشتوانه نظری قدرتمندی بخشیده است. این امر او را از بسیاری از بازیگران همنسل خود که مسیر تجربی محض را طی کردهاند، متمایز میکند. نگاه آکادمیک به هنر نمایش، در انتخاب نقشها، تحلیل شخصیت و همکاری با کارگردان تأثیر بسزایی دارد. فعالیت او در مقام «مربی» و «استاد دانشگاه» نیز بخش مهمی از هویت هنری اوست. تدریس، مستلزم واداشتن هنرمند به بازاندیشی در اصول و مبانی کار خود است. این تعامل دوسویه با نسل جوان و انتقال تجربه، نه تنها بر شاگردان، که بر خود او نیز تأثیر میگذارد و باعث پویایی و بهروز ماندن نگاهش میشود. حتی کارگردانی تئاتر (مانند نمایش «بازگشتی نیست») نیز ناشی از همین پسزمینه آکادمیک و شناخت عمیق از صحنه است. این تجربه به او دید کلانتری نسبت به فرآیند خلق اثر هنری داده و درک او را از همکاری با کارگردانان در سینما و تلویزیون عمق بخشیده است.
عبور از چالشهای شخصی و حرفهای؛ پایداری در هنر
زندگی حرفهای سجادیه با چالشهای جدی همراه بوده که پایداری او را نشان میدهد. عمل جراحی مغز در حین فیلمبرداری «سفر عشق» (۱۳۶۷) و استفاده از کلاهگیس برای ادامه کار، نمونهای از تعهد حرفهای استقامتآمیز اوست. این رویداد میتوانست به سادگی به تعطیلی طولانیمدت کارش بینجامد، اما او ادامه داد. توقیف فیلم «سفر عشق» نیز خود یک شکست و ناامیدی بزرگ بود. در فضای سینمای آن دوره، توقیف به معنای از دست دادن ماهها کار و انرژی بود. با این حال، سجادیه یک سال بعد با بازی در «دندان مار» به اوج بازگشت. این نشان از انعطاف و عدم دلسردی در مواجهه با موانع اداری و سیاستگذاریهای حاکم بر سینما دارد. سالهای دوری از صحنه در دهه ۸۰ و اوایل ۹۰ نیز میتوانست نقطه پایان یک حرفه تلقی شود. اما او با حضورهای حسابشده در پروژههای منتخب («سرگشته»، «سرزمین کهن») و نهایتاً «آنام»، نشان داد که هنرمند واقعی بر اساس نیاز درونی و نه صرفاً تداوم حضور رسانهای، فعالیت میکند. این صبر و انتخاب آگاهانه، خود بخشی از هنرمندی اوست.
جایگاه در تاریخ سینما و تلویزیون ایران؛ پیوند نسلها
گلچهره سجادیه در نقطه اتصال چند نسل از هنرمندان ایران قرار دارد. او همدوره با بزرگان تئاتر و سینمای پیش از انقلاب (بیضایی) فعالیت را آغاز کرد، با موج نوییهای پس از انقلاب (کیمیایی) به اوج رسید، و اکنون در عصر سریالهای شبکهای پرمخاطب (افشار در «آنام») نیز حضوری اثرگذار دارد. این تداوم، او را به یک «پیوندزننده» بدل کرده است. از نظر کیفی، او نماینده نسلی از بازیگران زن است که زیبایی و جذابیت آنان نه در چهرهسازی مصنوعی، که در عمق نگاه، قدرت بیان و ایفای شخصیتهای چندلایه متجلی میشد. سجادیه، همراه با بازیگرانی مانند پروانه معصومی، فهیمه راستکار و جمیله شیخی، جریان متفاوتی از بازیگری زن در سینمای ایران را شکل دادند که بیش از هر چیز بر تواناییهای حرفهای استوار بود. برای نسل جوان امروز، او بیش از هر چیز با نقش مادرانه و قدرتمندش در «آنام» شناخته میشود. این حضور موفق ثابت کرد که بازیگران پیشکسوت، اگر فرصت یابند، میتوانند با نسل جدید ارتباط برقرار کنند و کارکردی فراتر از «نماد نوستالژیک» داشته باشند. گلچهره سجادیه امروز، هم گنجینهای از تجربه است و هم بازیگری حاضر و مؤثر در عرصه کنونی.