آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
منابع رسانهای غربی بار دیگر پرده از جزئیات مذاکرات پشت پرده و محرمانه بین ایران و آمریکا برداشتهاند. این بار، واشنگتن پست با استناد به اسناد و منابع ناشناس، از یک پیشنهاد خاص و جسورانه از سوی ایالات متحده در اواسط سال ۲۰۲۵ میلادی خبر داده است. بر اساس این گزارش که مدعی است قبلاً فاش نشده بود، دولت آمریکا در پیشنهادی رسمی، آمادگی خود را برای "لغو تمامی تحریمهای اعمالشده بر ایران" اعلام کرده بود. این عبارت به ظاهر فراگیر، میتوانست طلسم تحریمهای فلجکننده اقتصادی علیه ایران را بشکند. اما این پیشنهاد، یک روی سکه بود. روی دیگر سکه، شرایطی به شدت سختگیرانه و گسترده بود که واشنگتن پست آنها را "بسیار فراتر" از مفاد برجام قبلی توصیف کرده است. این شرایط نه تنها بر برنامه هستهای، بلکه بر سیاستهای منطقهای ایران متمرکز بود.
قلب این پیشنهاد، دو خواسته کلیدی بود:
- اول، خاتمه دادن به حمایت تهران از آنچه نیروهای نیابتی نامیده شدهاند، از جمله حزبالله در لبنان و حماس در فلسطین. این خواسته، مستقیمترین تعرض به خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران در زمینه دفاع از جنبشهای مقاومت در منطقه است.
- دوم، درخواستی رادیکال درباره برنامه هستهای: "جایگزینی" تأسیسات غنیسازی زیرزمینی فردو و "هر تأسیسات فعال دیگر" با تأسیسات جدیدی که اساساً اجازه غنیسازی اورانیوم را نمیدهند. این به معنای تعطیلی کامل و دائمی قلب غنیسازی ایران و انتقال آن به تأسیساتی کاملاً تحت کنترل و بیکارکرد بود.
این گزارش در حالی منتشر میشود که تنشهای منطقهای در اوج خود قرار دارد و مذاکرات احیای برجام از سالها قبل در بنبست کامل است. انتشار چنین گزارشی میتواند اهداف مختلفی داشته باشد: آزمایش واکنش طرفها، فشار بر ایران یا توجیه سیاست سختگیرانه بعدی آمریکا. همزمانی جالب این خبر با یک اقدام دیگر وزارت خزانهداری آمریکا است. در اقدامی که نشان میدهد تحریمها علیه ایران کماکان با شدت اجرا میشود، این وزارتخانه شرکت فناوری "اکسودس موومنت" را به دلیل ۲۵۴ مورد نقض ظاهری تحریمهای ضد ایرانی، به پرداخت جریمهای بیش از سه میلیون دلاری محکوم کرده است. این دو خبر در کنار هم، تصویری متناقضنما ارائه میدهند: از یک سو پیشنهاد صلح با وسعت لغو تمام تحریمها، و از سوی دیگر ادامه فشار حداکثری و جریمه شرکتهای خارجی به بهانه تعامل با ایران. این تناقض، ماهیت پیچیده و چندلایه رابطه واشنگتن و تهران را نشان میدهد.
تحلیل محتوای پیشنهاد آمریکا: ابعاد هستهای و فراهستهای
پیشنهاد آمریکا دو بخش کاملاً مجزا دارد: بخش هستهای و بخش منطقهای. در بخش هستهای، تمرکز بر "جایگزینی" تأسیسات فعال غنیسازی است. کلمه "جایگزینی" فردو و "هر تأسیسات فعال دیگر" بسیار گسترده و مبهم است. آیا منظور تعطیلی کامل و تخریب است؟ یا انتقال فعالیتها به تأسیساتی که امکان نظارت دائمی و بازرسی سرزده را فراهم کند؟ این ابهام، میتواند عمدی باشد تا فضای مذاکرهای باز بگذارد، اما از نگاه ایران میتواند به معنای نابودی کامل دستاوردهای فنی و امنیتی تفسیر شود. در بخش منطقهای، خواست "پایان حمایت از نیروهای نیابتی" مانند حزبالله و حماس، خط قرمزی اساسی برای جمهوری اسلامی ایران است. ایران همواره این گروهها را نه نیروی نیابتی، بلکه جنبشهای مقاومت مشروع در برابر اشغال و تجاوز دانسته است. این خواسته، نه یک امتیاز فنی، بلکه یک بازنگری کامل در ایدئولوژی سیاست خارجی ایران را طلب میکند، که پذیرش آن تقریباً غیرممکن به نظر میرسد. ترکیب این دو خواسته در یک بسته واحد نشان میدهد که آمریکا احتمالاً قصد داشته با یک پیشنهاد به ظاهر جسورانه (لغو تمام تحریمها)، ایران را در موضع دفاعی قرار دهد و در صورت رد پیشنهاد، مسئولیت شکست مذاکرات و ادامه تحریمها را به گردن تهران بیندازد. این یک تاکتیک فشار حداکثری در پوشش دیپلماسی است.
اهداف استراتژیک واشنگتن از انتشار این گزارش در زمان حاضر
انتشار این گزارش توسط واشنگتن پست در زمان کنونی تصادفی نیست:
- اولاً، این گزارش میتواند بخشی از جنگ روانی و رسانهای علیه ایران باشد. با نشان دادن یک پیشنهاد "بسیار سخاوتمندانه" (لغو تمام تحریمها)، این پیام به جامعه جهانی و افکار عمومی داخلی آمریکا ارسال میشود که ایران حتی در قبال وعده رفع کامل فشار اقتصادی نیز از همکاری سرباز زده است.
- ثانیاً، این گزارش میتواند فشار داخلی بر دولت آمریکا برای اتخاذ مواضع سختتر را کاهش دهد. با افشای چنین پیشنهاد "جامعی"، دولت میتواند ادعا کند که تمام گزینههای دیپلماتیک را امتحان کرده و اکنون چارهای جز تشدید فشار باقی نمانده است. این، توجیهی برای اقدامات قهری آینده خواهد بود.
- ثالثاً، ممکن است هدف، ایجاد شکاف در صفوف داخلی ایران باشد. با برجسته کردن وعده رفع تمام تحریمها، این گزارش میکوشد تا میان کسانی که اولویت را رفع فشار اقتصادی میدانند و کسانی که بر حفظ دستاوردهای منطقهای و هستهای تأکید دارند، شکاف بیندازد. این یک بازی کلاسیک برای دامن زدن به اختلاف نظر است.
مقایسه پیشنهاد جدید با مفاد برجام ۲۰۱۵ و بررسی نقاط تشدید
این پیشنهاد به وضوح از چارچوب برجام ۲۰۱۵ فراتر رفته است. در برجام، فردو تعطیل نشد، بلکه به مرکز تحقیق و توسعه با سانتریفیوژهای بدون اورانیوم تبدیل شد و امکان بازگشت فعالیتهای غنیسازی در آن با مکانیزم ماشه (snapback) وجود داشت. در این پیشنهاد، صحبت از "جایگزینی" است که مفهومی دائمیتر و نهاییتر دارد. در برجام، موضوعات منطقهای به صراحت گنجانده نشده بود. توافق هستهای بود و نه بیشتر. اما در این پیشنهاد، خواستههای منطقهای به شرط اصلی و غیرقابل تفکیک تبدیل شدهاند. این نشان میدهد که رویکرد آمریکا از محدود کردن ایران در حوزه هستهای، به تغییر رفتار آن در کل منطقه خاورمیانه گسترش یافته است. وعده "لغو تمام تحریمها" نیز خود نیازمند بررسی است. آیا این شامل تحریمهای به بهانه حقوق بشر، حمایت از تروریسم و فعالیت موشکی نیز میشود که بخش عمدهای از فشارها را تشکیل میدهند؟ یا تنها تحریمهای هستهای دوره برجام مد نظر است؟ در هر صورت، وعده رفع تمام تحریمها در برابر چنین خواستههای سنگینی، معاملهای نابرابر از دیدگاه تهران خواهد بود.
بررسی همزمانی خبر با جریمه شرکت اکسودس موومنت و پیام دوگانه آمریکا
همزمانی انتشار گزارش واشنگتن پست با خبر جریمه ۳ میلیون دلاری یک شرکت فناوری به اتهام نقض تحریمهای ایران، تصادفی نیست و یک پیام دوگانه ارسال میکند. از یک طرف، میگوید "ما آماده مذاکره و رفع کامل تحریمها هستیم" و از طرف دیگر نشان میدهد که "تا زمانی که به خواستههای ما تن ندهید، فشار را با شدت هرچه تمامتر ادامه میدهیم". این جریمه، بخشی از کارزار "فشار حداکثری" است که از دوره ترامپ آغاز شد و به نظر میرسد کماکان با قوت پیگیری میشود. هدف آن، منزوی کردن اقتصاد ایران و ترساندن هر شرکت یا کشور ثالثی است که قصد تعامل اقتصادی با ایران را دارد. جریمه کردن یک شرکت فعال در حوزه رمزارز نیز نشان میدهد که دامنه تحریمها حتی به فناوریهای نوین و غیرمتمرکز نیز کشیده شده است. این دوگانگی، در واقع استراتژی "چماق و هویج" کلاسیک را نشان میدهد. هویج: وعده رفاه اقتصادی از طریق لغو تحریمها. چماق: ادامه فشار و مجازات هرگونه تلاش برای دور زدن تحریمها. هدف نهایی، وادار کردن ایران به پذیرش شرایطی است که حاکمیت و امنیت ملی آن را به شدت محدود میکند.
چشمانداز مذاکرات و گزینههای پیش روی جمهوری اسلامی ایران
در مواجهه با چنین پیشنهادی، گزینههای ایران محدود خواهد بود:
- گزینه اول، رد صریح و قاطع این پیشنهاد و افشای آن به عنوان غیرمنطقی و غیرقابل پذیرش است. این گزینه محتملترین است و با بیانات مکرر مقامات ایرانی درباره غیرقابل مذاکره بودن موضوعات منطقهای و دفاع از مقاومت همسو است.
- گزینه دوم، ارائه یک ضدپیشنهاد است که در آن، ایران آمادگی خود را برای تعهدات اضافی قابل نظارت در حوزه هستهای (نه تعطیلی کامل) اعلام کند، در ازای لغو واقعی و قابل تأیید تمام تحریمها، اما موضوعات منطقهای را کاملاً خارج از چارچوب مذاکره هستهای نگه دارد. این گزینه نیازمند دیپلماسی فعال و پیچیده است.
- گزینه سوم، بیاعتنایی رسمی و ادامه سیاست مقاومت فعال و تقویت توانمندیهای داخلی و منطقهای است. در این سناریو، ایران بدون پرداختن جدی به این پیشنهاد رسانهای، بر رفع تحریمها از طریق افزایش قدرت چانهزنی (از جمله پیشرفت در برنامه هستهای و تقویت موضع منطقهای) تمرکز میکند. انتخاب هر کدام از این گزینهها، آینده روابط بینالمللی ایران و تحولات داخلی را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد.