چهارشنبه / ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ / ۲۰:۱۲
کد خبر: 29599
گزارشگر: 548
۳۳۸
۰
۰
۵
وقتی اجبار به خلاف رفتن، حاصل معماری ناقص شهریست

طراحی خیابان، مسئولیت فراموش‌شده

طراحی خیابان، مسئولیت فراموش‌شده
در پایتختی چون تهران، شهری پرهیاهو با میلیون‌ها وسیله نقلیه، رعایت قانون باید با سهولت همراه باشد، نه با مشقت. اما واقعیت میدانی بسیاری از خیابان‌های تهران چیز دیگری را نشان می‌دهد: مردم، به‌ویژه موتورسواران و رانندگان خودرو، در بسیاری از نقاط شهری ناگزیر به خلاف رفتن می‌شوند. چرا؟ چون خیابان‌ها طوری طراحی شده‌اند که یا مسیر قانونی دشوار است یا بسیار طولانی، و راه خلاف، هموار و در دسترس. در چنین شرایطی، آیا باز هم می‌توان تنها راننده را مقصر دانست؟ حتما شما هم بارها دیده اید که رانندگان مجبور به خلاف رفتن می شوند.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده - در پایتختی چون تهران، شهری پرهیاهو با میلیون‌ها وسیله نقلیه، رعایت قانون باید با سهولت همراه باشد، نه با مشقت. اما واقعیت میدانی بسیاری از خیابان‌های تهران چیز دیگری را نشان می‌دهد: مردم، به‌ویژه موتورسواران و رانندگان خودرو، در بسیاری از نقاط شهری ناگزیر به خلاف رفتن می‌شوند. چرا؟ چون خیابان‌ها طوری طراحی شده‌اند که یا مسیر قانونی دشوار است یا بسیار طولانی، و راه خلاف، هموار و در دسترس. در چنین شرایطی، آیا باز هم می‌توان تنها راننده را مقصر دانست؟ حتما شما هم بارها دیده اید که رانندگان مجبور به خلاف رفتن می شوند.

۱. طراحی شهری و رفتار ترافیکی: رابطه‌ای دوطرفه و تعیین‌کننده

طراحی فضاهای شهری، از پیاده‌رو گرفته تا بزرگراه، نه تنها مسیر حرکت، بلکه نوع و کیفیت رفتار انسان‌ها را تعیین می‌کند. وقتی خیابانی فاقد خروجی مناسب است، یا تنها راه بازگشت به نقطه‌ای مشخص، طی مسیری چند کیلومتری با ترافیک سنگین است، شهروند ناچار است دست به «تخلف برنامه‌ریزی‌شده» بزند. در نقاطی از شهر مانند خیابان‌های فرعی اطراف اتوبان‌ها، خیابان‌های بن‌بست تجاری یا مناطق پرتراکم همچون بازار تهران، نمونه‌های متعددی از چنین تخلف‌هایی را می‌بینیم؛ مواردی که نه از روی بی‌قانونی، بلکه از سر «بی‌راهی» انجام می‌شوند.

۲. آمار غیررسمی اما واضح: وقتی تخلف همگانی می‌شود

طبق گزارش‌های میدانی خبرنگاران و مشاهدات شهروندان، در برخی معابر خاص، بیش از ۷۰ درصد وسایل نقلیه از مسیر خلاف می‌روند. این آمار، هرچند رسمی نیست، اما آن‌قدر تکرار شده و دیده شده که نمی‌توان انکارش کرد. این یعنی تخلف دیگر یک اتفاق نیست؛ بلکه بخشی از الگوی رفتاری روزمره مردم شده است. مثالی عینی می‌توان از خیابان‌هایی زد که فاقد دسترسی مناسب برای چرخش یا ورود به خیابان‌های اصلی هستند؛ به‌خصوص در مناطقی مانند میدان آزادی، خیابان مولوی، یا اطراف تونل گیشا و میدان توپ خانه. اگر طراحی منطقی وجود نداشته باشد، راننده خود را در موقعیتی می‌بیند که تنها راه نجات از ترافیک یا اشتباه مسیری، رفتن از خلاف جهت است.

۳. کوتاهی نهادهای مسئول: از پلیس تا شهرداری و راهداری و..

پرسش اصلی اینجاست: چرا سال‌هاست که نقاط بحرانی شهر، شناسایی و بازطراحی نمی‌شوند؟ وظیفه نظارت و ارزیابی مستمر معابر شهری، بر عهده سازمان‌های متعددی است؛ از شهرداری و معاونت حمل‌ونقل و ترافیک گرفته تا پلیس راهور و سازمان راهداری. اما به‌نظر می‌رسد هماهنگی میان این نهادها، یا وجود ندارد یا آن‌قدر کند و پیچیده است که نتیجه‌ای ملموس ندارد. وقتی خیابانی برای سال‌ها محل تردد خلاف جهت خودروها و موتورسیکلت‌هاست، و با وجود ثبت تخلفات متعدد، تغییری در آن ایجاد نمی‌شود، این خود گواهیست بر بی‌تفاوتی یا ناتوانی مدیریتی.

۴. فشار روانی و استرس رانندگان: عامل پنهان تشدید تخلف

زندگی در تهران با اضطراب و شتاب همراه است. مردم برای رسیدن به محل کار، انجام کارهای روزمره یا رساندن فرزندان به مدرسه، تحت فشاری دائمی هستند. این فشار، در نبود خیابان‌های کارآمد، موجب تصمیمات لحظه‌ای و اضطراری می‌شود. به عبارت دیگر، خیابانی که طراحی مناسبی ندارد، در لحظه‌ای بحرانی می‌تواند عاملی برای وقوع حادثه یا تخلف شود. راننده‌ای که وقت کافی ندارد، اگر تنها مسیر منطقی برای بازگشت یا عبور، مسیر خلاف باشد، احتمال عبور از آن مسیر بسیار بالاست.

۵. بی‌اعتمادی به قانون، نتیجه ضعف سیستم حمل‌ونقل شهری

وقتی رانندگان ببینند که مسیرهای قانونی ناکارآمد، پرهزینه، زمان‌بر یا خطرناک است، و در عوض، مسیر خلاف هموارتر، سریع‌تر و ایمن‌تر به نظر می‌رسد، قانون‌گریزی به یک هنجار تبدیل می‌شود. این تغییر هنجار، یکی از خطرناک‌ترین نتایج ضعف در طراحی شهری‌ست. چون دیگر حتی فرهنگ‌سازی و آموزش هم نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد، مگر اینکه سیستم اصلاح شود.

نتیجه‌گیری: طراحی نامناسب، زمینه‌ساز تخلف است، نه توجیه‌کننده آن

در نگاه اول، شاید راننده‌ای که از خلاف جهت حرکت می‌کند، مجرم باشد. اما در نگاه عمیق‌تر، باید دید که این تخلف ناشی از چه عواملیست. اگر در خیابانی، ۱۰ درصد رانندگان خلاف می‌روند، شاید مشکل از فرهنگ رانندگی باشد. اما اگر ۵۰ یا ۷۰ درصد این کار را انجام می‌دهند، باید به سیستم طراحی شهری و عملکرد نهادهای مسئول شک کرد. بنابراین، اصلاح معماری ترافیکی شهر تهران، دیگر یک انتخاب نیست؛ یک ضرورت فوریست.

راهکارهای پیشنهادی

1. بازنگری در طراحی خیابان‌های پرمخاطره

استفاده از داده‌های GPS و دوربین‌های راهنمایی و رانندگی برای شناسایی نقاط پرتخلف، و سپس بازطراحی مسیرها، تابلوها، خروجی‌ها و ورودها و نصب نکردن سرعت گیرهای بی مورد که واقعا خیلی جاها که خیابان مستقیم است نیاز نیست.

2. طراحی خیابان با مشارکت مردم

ایجاد کارگروه‌های محلی با حضور نمایندگان مناطق شهری، رانندگان تاکسی، موتورسواران و شهروندان عادی برای بررسی نیازهای واقعی تردد.

3. برنامه‌ریزی جامع برای حمل‌ونقل موتورسیکلت

احداث مسیرهای مخصوص موتورسیکلت در خیابان‌های پرتردد، که مانع ورود آن‌ها به مسیر خودروها و پیاده‌روها شود. مثل قسمت شمالی خیابان حافظ که تردد موتور سواران به صورت روان از سمت خیابان مخصوص موتور و دوچرخه انجام می شود.

4. یکپارچه‌سازی نهادهای مدیریتی

تشکیل ستادی میان‌بخشی شامل پلیس، شهرداری، راهداری و شورای شهر برای حل‌وفصل فوری نقاط بحرانی شهری.

5. آموزش عمومی با مثال‌های عینی

نمایش فیلم‌ها و مستندهای آموزشی از تبعات خلاف رفتن و نقش طراحی شهری در آن، به‌جای صرفاً جریمه کردن افراد با این شرایط اقتصادی کشور .

6. ایجاد امکان گزارش مردمی

طراحی اپلیکیشن یا خط تلفنی برای گزارش نقاط پرخطر و پرتخلف توسط شهروندان، و رسیدگی سریع به آن‌ها.

کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده
https://www.asianewsiran.com/u/gzs
اخبار مرتبط
هر بطری پلاستیکی رهاشده در جوی، هر کیسه زباله رهاشده در جنگل، تنها یک تخلف ساده نیست؛ بلکه تیشه‌ای است بر ریشه‌ زیست‌بومی که هزاران سال برای بقا جنگیده. ایران، با طبیعتی چهار فصل و منحصر‌به‌فرد، امروز در محاصره زباله‌هایی است که از خانه‌ها، خیابان‌ها، روستاها و کارخانه‌ها می‌خزند و به قلب رودخانه‌ها، سواحل، جنگل‌ها و کوهستان‌ها نفوذ می‌کنند. این فقط یک بحران زیست‌محیطی نیست؛ این سقوط یک فرهنگ است.
در جهانی که انرژی هسته‌ای نماد پیشرفت فناورانه و استقلال ملی است، چگونه ممکن است کشوری با توان غنی‌سازی اورانیوم، در تأمین برق پایدار برای مردم خود ناتوان باشد؟ این مقاله نگاهی انتقادی و تحلیلی به یکی از بزرگ‌ترین پارادوکس‌های توسعه در ایران دارد.
با تکرار خاموشی‌های گسترده و بی‌برنامگی در پاسخگویی مسئولان، ایران در آستانه یک بحران عظیم در حوزه انرژی قرار گرفته است. این بحران نه‌تنها اقتصاد کشور را تهدید می‌کند، بلکه می‌تواند موج‌های مهاجرت داخلی، فروپاشی زیرساخت‌های حیاتی و اختلالات اجتماعی گسترده‌ای را رقم بزند. پرسش اصلی اینجاست: آیا برنامه‌ای برای مهار این فاجعه وجود دارد یا باید منتظر تاریکی مطلق بود؟
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید