چهارشنبه / ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ / ۱۹:۰۸
کد خبر: 29598
گزارشگر: 548
۲۶۰
۰
۰
۵
از طبیعت‌کُشی تا طلای پنهان

زباله در ایران؛ بحران ملی، راه‌حل مردمی

زباله در ایران؛ بحران ملی، راه‌حل مردمی
هر بطری پلاستیکی رهاشده در جوی، هر کیسه زباله رهاشده در جنگل، تنها یک تخلف ساده نیست؛ بلکه تیشه‌ای است بر ریشه‌ زیست‌بومی که هزاران سال برای بقا جنگیده. ایران، با طبیعتی چهار فصل و منحصر‌به‌فرد، امروز در محاصره زباله‌هایی است که از خانه‌ها، خیابان‌ها، روستاها و کارخانه‌ها می‌خزند و به قلب رودخانه‌ها، سواحل، جنگل‌ها و کوهستان‌ها نفوذ می‌کنند. این فقط یک بحران زیست‌محیطی نیست؛ این سقوط یک فرهنگ است.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده - هر بطری پلاستیکی رهاشده در جوی، هر کیسه زباله رهاشده در جنگل، تنها یک تخلف ساده نیست؛ بلکه تیشه‌ای است بر ریشه‌ زیست‌بومی که هزاران سال برای بقا جنگیده. ایران، با طبیعتی چهار فصل و منحصر‌به‌فرد، امروز در محاصره زباله‌هایی است که از خانه‌ها، خیابان‌ها، روستاها و کارخانه‌ها می‌خزند و به قلب رودخانه‌ها، سواحل، جنگل‌ها و کوهستان‌ها نفوذ می‌کنند. این فقط یک بحران زیست‌محیطی نیست؛ این سقوط یک فرهنگ است. مردم بسیاری هنوز نمی‌دانند که پلاستیک تجزیه‌ناپذیر است. برخی از کودکی آموخته‌اند که زباله "مشکل من نیست"، و نسل‌هایی در حال تکرار این اشتباه‌اند. اما دیگر کافی است. زنگ خطر به صدا درآمده است.

فصل اول: زباله، چهره پنهان بحران ملی

طبق داده‌های رسمی و پژوهش‌های دانشگاهی:

  1. ایران سالانه بیش از ۲۰ میلیون تن زباله تولید می‌کند.
  2. تنها کمتر از ۱۰٪ از این زباله‌ها بازیافت می‌شوند.
  3. بیش از ۷۰٪ زباله‌ها به روش دفن، اغلب غیراستاندارد، دفع می‌گردند.
  4. شهر تهران روزانه حدود ۵ هزار تن زباله تولید می‌کند.

استان گیلان به‌دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، به یکی از قربانیان اصلی دفن زباله در جنگل و حریم رودخانه بدل شده است. وضعیت در روستاها اسفناک‌تر است. نبود سطل زباله، عدم نظارت، فقدان آموزش و بی‌توجهی نهادهای محلی، باعث شده بسیاری از روستاییان زباله را یا آتش بزنند یا در کنار جاده و حاشیه جنگل رها کنند. شیرابه‌ها به خاک نفوذ می‌کنند، میکروپلاستیک‌ها وارد زنجیره غذایی می‌شوند و جان انسان‌ها و حیوانات در معرض تهدیدی خاموش قرار می‌گیرد.

فصل دوم: چرا مردم بی‌تفاوت‌اند؟ ریشه در کودکی، ضعف قانون و غفلت حاکمیت

یکی از عوامل اصلی بحران زباله در ایران، نبود آموزش زیست‌محیطی در دوران کودکی است. کودک ایرانی یاد نمی‌گیرد که زمین مادر اوست. نظام آموزشی ما سال‌هاست محیط‌زیست را به حاشیه برده و حتی در کتب درسی نیز جایی برای آموزش رفتار مسئولانه با طبیعت وجود ندارد. در نتیجه، نوجوان و بزرگسال امروز، بدون هیچ عذاب وجدانی زباله‌اش را در طبیعت رها می‌کند، یا ماشینش را کنار رودخانه می‌شوید. چون هیچ‌کس به او نگفته این کار خیانت است. اما اگر جهل با بی‌قانونی همراه شود، فاجعه آغاز می‌شود. در بسیاری از کشورها، انداختن زباله در طبیعت تا چند میلیون تومان جریمه دارد. در ژاپن، پرت‌کردن ته سیگار بر زمین می‌تواند به بازداشت منجر شود. اما در ایران چه؟ قانون پسماند هست، اما اجرا نمی‌شود. ناظری نیست. جریمه‌ای اعمال نمی‌شود. و این بی‌عدالتی در برابر طبیعت، نسل به نسل تکرار می‌شود. اکنون وقت آن است که قانون، با قدرت و قاطعیت وارد شود.

  1. هر فردی که عمداً زباله‌ای را در طبیعت رها کند باید جریمه مالی سنگین شود.
  2. برای تکرارکنندگان، خدمات عمومی اجباری (مثلاً تمیزکردن طبیعت) به‌عنوان مجازات در نظر گرفته شود.
  3. ناظران محلی (از محیط‌بانان تا مردم شریف روستایی) مجاز به ثبت تخلف و پیگیری باشند.

فصل سوم: تجربیات جهانی؛ زباله چطور طلا شد؟

در بسیاری از کشورها، زباله نه تهدید، بلکه فرصت است. آلمان با تفکیک دقیق زباله از مبدأ، سالانه میلیاردها یورو از بازیافت سود می‌برد. در سوئد، زباله به انرژی تبدیل می‌شود. در کره جنوبی، مردم برای تحویل زباله خشک به مراکز بازیافت، پاداش مالی یا اعتبار دیجیتال دریافت می‌کنند.

نقاط اشتراک الگوهای موفق جهان

1. آموزش از پیش‌دبستانی تا بزرگسالی.

2. تفکیک دقیق زباله در مبدأ؛ نه صرفاً در کارخانه.

3. قوانین سفت‌وسخت و ضمانت اجرایی جدی.

4. استفاده از فناوری‌های هوشمند در جمع‌آوری.

5. مشارکت مردم از طریق مشوق‌های اقتصادی.

فصل چهارم: نقشه راه بومی برای ایران با تمرکز بر تهران و گیلان

۱. آموزش و فرهنگ‌سازی، از مدرسه 

  1. تدوین کتاب مستقل محیط‌زیست برای مقطع ابتدایی.
  2. برگزاری کارگاه‌های جذاب در مدارس با مشارکت NGOها.
  3. طراحی اپلیکیشن‌های بازی‌محور برای یادگیری تفکیک زباله.

۲. ایجاد زیرساخت در مناطق محروم، به‌ویژه روستاها

  1. نصب سطل‌های تفکیک‌شده در روستاها با کد QR برای ثبت عملکرد.
  2. تجهیز دهیاری‌ها به وانت‌های جمع‌آوری زباله خشک و تر.
  3. ساخت ایستگاه‌های محلی بازیافت با فناوری ساده و قابل آموزش.

۳. تشویق مردم، تنبیه متخلفان

  1. ارائه بسته‌های تشویقی (کارت اعتباری، تخفیف قبض) برای خانواده‌هایی که زباله را تفکیک می‌کنند.
  2. برخورد قاطع و رسانه‌ای با متخلفان بزرگ (کارخانه‌ها، گردشگران آلوده‌کننده).
  3. راه‌اندازی سامانه سوت‌زنی برای گزارش تخلفات محیط‌زیستی.

۴. کارآفرینی سبز؛ زباله‌محور، درآمدزا

  1. حمایت تسهیلاتی از کسب‌وکارهای کوچک بازیافت در روستاها.
  2. آموزش ساخت کمپوست خانگی و فروش آن به کشاورزان.
  3. سرمایه‌گذاری در تبدیل زباله به مصالح ساختمانی یا انرژی.

۵. هماهنگی نهادی و نظارت مردمی

  1. تشکیل "شورای پسماند استانی" با حضور مردم، دهیاران، شهرداری و سمن‌ها.
  2. دیجیتالی‌سازی فرآیند جمع‌آوری و پیگیری تخلفات با پنل شهروندی.
  3. ایجاد بانک اطلاعات زباله برای رصد دقیق تولید، انتقال و بازیافت.

نتیجه‌گیری: آینده را در کیسه زباله رها نکنیم

بحران زباله در ایران، فقط یک چالش مدیریتی نیست؛ این بحران اخلاق است، بحران آموزش، و بحران مشارکت. مادامی‌که رهاکردن زباله در طبیعت یک "عادت بی‌ضرر" تلقی شود، هر برنامه‌ای محکوم به شکست است. ما نیازمند انقلاب فرهنگی در رفتارهای زیست‌محیطی هستیم؛ از کودک خردسال تا پیرمرد روستایی، از راننده تاکسی تا مدیر کارخانه. این انقلاب، بدون قانون قاطع، آموزش گسترده، و مشارکت هوشمندانه مردم، ممکن نیست.

آینده ایران، در دستان همین زباله‌هاست؛ یا آنها را مدیریت می‌کنیم و تبدیل به ثروت می‌سازیم، یا اجازه می‌دهیم طبیعت‌مان زیر لایه‌هایی از پلاستیک و بی‌توجهی دفن شود.

کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده
https://www.asianewsiran.com/u/gzr
اخبار مرتبط
در سکوتی نگران‌کننده، استان گیلان به نخستین نقطه از نقشه ایران تبدیل شده که زنگ خطر سقوط جمعیتی را به صدا درآورده است. بنا بر آمارهای رسمی، گیلان اولین استانی است که در آن نرخ مرگ‌ومیر از نرخ تولد پیشی گرفته و نرخ باروری کلی (TFR) به زیر ۱ سقوط کرده است؛ یعنی هر زن گیلانی، به طور میانگین، کمتر از یک فرزند به دنیا می‌آورد. این رقم بسیار پایین‌تر از نرخ جانشینی نسل (۲.۱) است و معنای آن ساده و صریح است: جامعه‌ای در مسیر خاموشی آرام و بی‌صدا.
در جهانی که انرژی هسته‌ای نماد پیشرفت فناورانه و استقلال ملی است، چگونه ممکن است کشوری با توان غنی‌سازی اورانیوم، در تأمین برق پایدار برای مردم خود ناتوان باشد؟ این مقاله نگاهی انتقادی و تحلیلی به یکی از بزرگ‌ترین پارادوکس‌های توسعه در ایران دارد.
در حالی‌که فناوری با شتابی بی‌سابقه در حال پیشرفت است، جراحی‌های رباتیک دیگر نه رؤیا، بلکه واقعیتی عملی با نرخ موفقیت حیرت‌انگیز ۹۸.۵٪ هستند. با سیستم‌هایی همچون Hugo RAS متعلق به شرکت مدترونیک، آینده پزشکی شکل تازه‌ای به خود گرفته است.
با تکرار خاموشی‌های گسترده و بی‌برنامگی در پاسخگویی مسئولان، ایران در آستانه یک بحران عظیم در حوزه انرژی قرار گرفته است. این بحران نه‌تنها اقتصاد کشور را تهدید می‌کند، بلکه می‌تواند موج‌های مهاجرت داخلی، فروپاشی زیرساخت‌های حیاتی و اختلالات اجتماعی گسترده‌ای را رقم بزند. پرسش اصلی اینجاست: آیا برنامه‌ای برای مهار این فاجعه وجود دارد یا باید منتظر تاریکی مطلق بود؟
در دل نانوایی‌های سنتی، صدای چوب و خمیر و عطر نان تازه دیگر کمتر شنیده می‌شود. شاطرها کنار رفته‌اند و دستگاه‌های بی‌احساس جای آن‌ها را گرفته‌اند. آیا پیشرفت فناوری به بهای بیکاری انسان‌ها تمام خواهد شد؟
در روزگاری که شهرنشینی و مهاجرت به کلان‌شهرها به‌عنوان الگوی موفقیت تلقی می‌شود، روستاهایی در استان گیلان همچنان با طبیعتی زنده، مردمانی پرتلاش و فرهنگی ریشه‌دار، به حیات اصیل خود ادامه می‌دهند. جایی‌که برنج نه‌تنها محصول زمین، بلکه ثمره همبستگی اجتماعی، تلاش خانوادگی و میراث چندصدساله است. در این میان، شالیزارهای گیلان تنها مزرعه نیستند؛ صحنه‌ای هستند از هم‌زیستی انسان با زمین، آب، باران و زمان.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید