آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
سریال تلویزیونی «وارش» به کارگردانی احمد کاوری، یکی از آثار موفق ژانر تاریخی-عاشقانه در تلویزیون ایران به شمار میرود. این مجموعه با روایت داستانی عاطفی و پرکشش، بهرهگیری از مناظر بکر شمال کشور و حضور بازیگران مطرح، توانسته توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کند.داستان سریال درباره مردی مهاجر به نام یارمحمد است که در دهه ۳۰ شمسی برای یافتن کار، از جنوب شرق کشور به خطه شمال سفر میکند. ورود او به منطقه، آغازگر داستانی پرفراز و نشیب میشود که با آشناییاش با زنی به نام وارش، مسیری تازه در زندگیاش رقم میخورد.
سریال وارش با فضاسازی دقیق تاریخی، موسیقی متناسب، و شخصیتپردازیهای باورپذیر، نهتنها یک داستان عاشقانه را روایت میکند، بلکه نگاهی به مسائل اجتماعی، مهاجرت، تقابل سنت و مدرنیته نیز دارد. بازی درخشان علیرضا کمالی، فریبا طالبی، قربان نجفی و برزو ارجمند از نقاط قوت این مجموعه تلویزیونی محسوب میشود. این سریال محصول شبکه سه سیما است و در ۳۰ قسمت تولید و پخش شده است. «وارش» از جمله آثاری است که توانست در زمان پخش، جایگاه خوبی میان مخاطبان تلویزیونی پیدا کند.
خلاصه داستان سریال وارش
سریال تلویزیونی «وارش» با الهام از رمان معروف «مهاجران» اثر هاوارد فاست، یکی از آثار شاخص درامهای تاریخی-عاشقانه صداوسیماست که به قلم جابر قاسمعلی و به کارگردانی احمد کاوری ساخته شده است. داستان سریال روایتگر زندگی یارمحمد سیستانی است؛ مردی مهاجر که بهدلیل فقر و خشکسالی، زادگاه خود در جنوب شرق کشور را ترک میکند و با امید روزی حلال، راهی شمال ایران و شهر لاهیجان میشود. اما خیلی زود درمییابد که منطقه تحت سلطه مردی زورگو به نام تراب است که عرصه را بر تازهواردها تنگ کرده است.
تقابل شخصیتی میان یارمحمدِ غیرتمند و ترابِ متکبر، درونمایه اصلی این روایت را شکل میدهد. در این میان، وارش، بیوهای گیلکی که زمانی مورد توجه تراب بوده، مجذوب مردانگی و صراحت یارمحمد میشود. این مثلث عاطفی، ماجراهایی پرتنش و سرنوشتساز را در بستر تحولات اجتماعی و تاریخی سه دهه (از ۱۳۳۰ تا ۱۳۶۰) رقم میزند. سریال وارش با فضاسازی دقیق، استفاده از لوکیشنهای بکر شمال کشور و حضور بازیگرانی همچون علیرضا کمالی، فریبا طالبی، قربان نجفی، برزو ارجمند و امیررضا دلاوری، توانسته تصویری واقعگرایانه و احساسی از بخشی از تاریخ معاصر ایران ارائه دهد و جای خود را در میان آثار ماندگار تلویزیونی باز کند.
معنی اسم وارش چیست؟
نام «وارش» یکی از زیباترین بخشهای هویتی این سریال است. در زبان مازنی، وارش به معنی باران آرام و پیوسته است؛ بارانی که یکنواخت و بیوقفه میبارد. این واژه در زبان کردی نیز کاربرد دارد و در برخی منابع به معنای مهمان ناخوانده یا حتی بارش شدید باران نیز تعبیر شده است.
«وارش» در قالب شخصیت داستان، نمادی از زنی مستقل، ریشهدار و استوار در دل تاریخ و طبیعت شمال کشور است. سریال تلویزیونی «وارش» به کارگردانی احمد کاوری یکی از آثار موفق درامهای تاریخی-عاشقانه تلویزیون ایران است که با ترکیب هنرمندانهای از داستانی عاطفی، لوکیشنهای بکر شمال ایران و بازی بازیگران شناختهشده توانسته مخاطبان زیادی را جذب کند.
اسامی بازیگران سریال وارش
سریال وارش با حضور جمعی از بازیگران مطرح کشور تولید شده است. در ادامه، برخی از مهمترین چهرهها و نقشهای آنان آورده شده است:
- علیرضا کمالی در نقش یارمحمد
- امیررضا دلاوری در نقش جاوید
- برزو ارجمند در نقش ملنگ
- قربان نجفی در نقش تراب
فریبا طالبی، ساناز سماواتی، سهیلا رضوی، نیلوفر شهیدی، الهام طهموری، نسرین بابایی، آوا دارویت.
هدایت هاشمی، بهنام تشکر، شهرام قائدی، فرخ نعمتی، رحیم نوروزی، پیام احمدی نیا، کوروش سلیمانی، افشین سنگچاپ، مهدی امینیخواه و … نیز در این سریال حضور دارند. براساس تیتراژ، داستان "وارش"با برداشتی آزاد از رمان «مهاجران» هاوارد فاست رماننویس مشهور آمریکایی نوشته شده است. اما انتقاداتی از این برداشت آزاد صورت گرفته است. برخی میگویند نمیتوان قصه وارش را برداشتی از "مهاجران" دانست و برخی دیگر میگویند کاش این برداشت "بومی سازی" میشد! به هر صورت میتوان گفت "وارش" توانسته است در مدت زمان کوتاهی طرفداران زیادی پیدا کند.
بیشتر سریالهای تلویزیونی در پایتخت و فضاهای آپارتمانی ساخته میشود، به همین دلیل کمتر پیش میآید که مخاطب، جاذبههای طبیعی مناطق مختلف ایران را در سریالها ببیند. سریال «وارش» جزو معدود سریالهایی است که به تناسب قصهاش، از تهران و فضای آپارتمانی بیرون آمده تا از جذابیتهای بصری خطه شمال استفاده کند. این سریال در روستاهای زیبایی در استانهای گیلان و مازندران، رشت، انزلی و سیاهکل تصویربرداری شده است. تجربه نشان داده، فارغ از کیفیت یک سریال، معمولاً نمایش زیباییهای مناطق مختلف ایران، برای مخاطب مهم و جذاب است و مورد توجه او قرار میگیرد.
وقتی شخصیتهای قصه یک سریال به مردم بومی منطقه خاصی از کشورمان ارتباط دارد، یکی از مسائل مهمی که باید به آن توجه شود، نمایش تصویر واقعی از فرهنگ یا مردم آن منطقه و ادای درست لهجه آنان است. در سریال «وارش» از تعدادی بازیگر بومی استفاده شده است که به خوبی با لهجه شمالی صحبت میکنند، بقیه بازیگران غیربومی مانند الهام طهموری در نقش «وارش»، سهی ذوالقدر در نقش «گیلان جان» و هدایت هاشمی در نقش «میر ولی» هم به خوبی از پس لهجه خود برآمدهاند. روی هم رفته میتوان از این جهت تلاش سازندگان سریال «وارش» را قابل قبول دانست.
کلیشههای داستانی
اگر سرگذشت شخصیت اصلی قصه یعنی «وارش» را مرور کنید، احتمالاً یاد و خاطره شخصیت «ستایش» برایتان تداعی میشود! همسر «وارش» در دریا غرق میشود و او پس از مدتی با «یارمحمد» ازدواج میکند، اما او هم کشته میشود و «وارش» باید به تنهایی مسئولیت زندگی و بزرگ کردن دو فرزندش را به دوش بکشد، بنابراین پس از سختیهای زیاد تصمیم میگیرد رستورانی افتتاح کند و آنجا مشغول به کار میشود. پس از سالها نیز پسر «وارش» به دختر دشمن دیرینه او «تراب» علاقه مند میشود. در روایت قصه سریال از کلیشههای مرسوم بعضی سریالها که دیگر دستمالی شدهاند، استفاده شده است.
به سبک بدمنهای اروپایی
وقتی یک سریال در دهه خاصی از تاریخ ساخته میشود، طراحی صحنه، لباس و گریم شخصیتها در آن اهمیت ویژهای پیدا میکند، اما سریال «وارش» در زمینه طراحی لباس و گریم بعضی از شخصیتها، لنگ میزند. اگر به سبک پوشش و گریم بعضی از شخصیتهای مرد سریال مانند نوچههای شخصیت «تراب» و خود او با آن جلیقهای که به تن دارد و دستمال گردنی که بسته است نگاه کنید، متوجه میشوید که لباس و گریم او بیشتر از این که شبیه به پوشش یا ظاهر مردم در اواخر دهه ۳۰ باشد، شبیه شخصیتهای منفی است که در آثار اروپایی یا آمریکایی، برای به تصویر کشیدن مردم اروپای قدیم دیدهایم.
ماجرای اعتراض گیلانیها
هنوز سه یا چهار قسمت بیشتر از سریال «وارش» نگذشته بود که برخی مخاطبان از یک دیالوگ که شخصیت منفی گیلانی قصه یعنی «تراب» به بقیه همشهریانش گفته بود، انتقادات فراوانی کردند که البته می توان به این دیالوگ ایرادات جدی گرفت.همچنین بعد از این که «تراب» و دار و دستهاش، شخصیت سیستانی قصه به نام «یارمحمد» را که شخصیت عدالتخواه و مثبتی بود کشتند، اعتراضات دوباره بالا گرفت و مخاطبان از تصویری که در سریال از گیلکها نشان داده شده بود، انتقاد کردند و حتی خواستار توقف پخش سریال شدند. بهنام تشکر بازیگر نقش «تراب» در واکنش به اعتراضات از مخاطبان خواست که صبر کنند تا در ادامه سریال ببینند کاراکترهای گیلانی قصه چه میکنند. این اعتراضات، واکنشهایی را هم برانگیخت و گفته شد برای قضاوت درباره یک سریال ۳۰ قسمتی، اعتراض بعد از سه قسمت بسیار زود است. در این میان، برخی مسئولان استانی و شهری منطقه نیز به محتوای این سریال انتقاد کردند. اگرچه هنوز حواشی کاملاً پایان نپذیرفته اما با پیش رفتن قصه، کمرنگ شده است.
معترضان گیلانی درباره سریال پربیننده و تازه تلویزیون چه می گویند؟
پس از پخش چند قسمت از این سریال، زمزمههای اعتراض اهالی گیلان نسبت به آن مطرح شد. منتقدان ابتدا از نگاه این سریال به فرهنگ این منطقه ناراضی بودند، تا اینکه بیان یک دیالوگ از سوی یکی از شخصیتهای سریال موجی از اعتراض را در پی داشت. در یکی از قسمتهای ابتدایی این مجموعه وقتی وارش خواستگاری تراب را رد میکند و تصمیم میگیرد با یارمحمد ازدواج کند، تراب به سمت ماهیگیرها میرود و با فریاد به آنها اتهام "بی غیرتی" میزند که یک غریبه میخواهد با دختری از روستای آنها ازدواج کند. البته این لفظ از سوی شخصیت منفی داستان بیان شد، با این حال تاثیر خود را گذاشته است.
طرح این موضوع خشم اهالی گیلان را برانگیخت و روز پنج شنبه هفته گذشته عدهای مقابل صداوسیمای استان گیلان تجمع کردند و خواستار توقف پخش "وارش" شدند. تجمع کنندگان معتقد بودند که به فرهنگ، قوم و هویت گیلانیها توهین شده است. تجمع کنندگان پلاکاردهایی با محتوای پخش سریال وارش باید متوقف شود، توهین علیه گیلکها را متوقف کنید، گیلانی لوده نیست، هویت و اصالت ما خط قرمز ماست و همچنین عکسهای از مفاخر گیلان نظیر میرزا کوچک جنگلی و استاد پوررضا در دست داشتند. در این تجمع مردم توجه رسانه ملی به حساسیتهای قومی و منطقهای را خواستار شدند. از نکات تجمع این بود که معترضان حتی به سریال "گیله وا" که درباره نهضت جنگل بود و چندی پیش از تلویزیون پخش شد، انتقاد کردند. یکی از آنها گفت: «شمالیها را تخریب میکنند و میرزا کوچک خان تلویزیون، فردی است با ۱۶۰ سانتی متر قد! یعنی حتی در ظاهر هم احترام را رعایت نمیکنند.»
به نظر میرسد حساسیت اهالی گیلان به سریال "وارش" بیشتر ناشی کلیشههای غلطی است که در جامعه ایران درباره اهالی این منطقه مطرح است. کلیشههایی که پیشتر درباره قومیتهای دیگر کشور از جمله لرها، ترکها و بختیاریهای جنجال ساز شده بود. اعتراض مردم گیلان در ادامه به مقامات این استان نیز سرایت کرد. ارسلان زارع استاندار گیلان در این باره گفت: «تولید و پخش این سریال موجب شده که گیلانیان آزرده خاطر شوند.»
در جلسه شورای شهر رشت نیز این موضوع بررسی شد و بهرام ذاکر از اعضای شورا در این باره گفت: "پخش این سریال بایستی متوقف شود! نوع نگاه به قوم گیلان در این سریال صحیح نیست و شورای شهر رشت اعتراض خود را به سازمان صدا و سیما اعلام میکند. " درخواست توقف پخش "وارش" به نماینده رشت هم رسید. غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی، بر توقف این سریال و دلجویی از مردم استان گیلان تاکید کرد و گفت: «این سریال به فرهنگ گیلان اهانت کرده است و بایستی هر چه زودتر پخش آن متوقف شود.»
او افزود: «در شرایط سختی قرار داریم و از حیث موضوع بنزین مردم ناراحت بوده و مشکلات امنیتی برای کشور ایجاد شده است. به همین دلیل هر اقدامی که موجب افزایش نارضایتی شود و مردم را به خیابانها بکشاند قطعا عمدی در آن است.» او در ادامه خواستار ورود کمیسیون فرهنگی مجلس به ماجرا شد و گفت: «میگویند سریال ۳۶ قسمت است و قرار است در قسمتهای پایانی خوب شود در واقع ۳۵ قسمت بدترین الفاظ و توهینها به مردم رشت، شمال و گیلان بگویند که قرار است قسمتهای آخر خوب شود.» صدای اعتراض به تریبون نماز جمعه هم رسید و امام جمعه موقت رشت، حجت الاسلام و المسلمین احمد طیبی نیز خواستار تجدیدنظر در محتوای "وارش" شد!
پیشینه اعتراض های مشابه
اعتراضهایی از این سنخ به سریالهای تلویزیونی بیسابقه نیست، همیشه اقوام مختلف از برخی دیالوگ ها، لهجهها و روایتها در سریالهایی که مربوط به فرهنگ آنها باشد انتقاد میکنند. انتقاد اهالی و مقامات مازندران از سریال "پایتخت" از جمله این موارد است. هر چند که انتقادات آنها آنقدر جدی نبوده، اما همیشه وجود داشته است. در قسمتهای مختلف "پایتخت" اهالی مازندران علیه آن تجمع برپا کرده اند. معترضان همیشه معتقد بودند که "پایتخت" به تمسخر و هجو فرهنگ مازندرانیها میپردازد. اما جدیترین اعتراضها به سریالهای تلویزیون مربوط سریال "سرزمین کهن" ساخته کمال تبریزی بود که سال ۹۲ چند قسمتی از آن در تلویزیون پخش شد که با خشم قوم بختیاری روبه رو گردید و اعتراضهای شدید این قوم در سه استان خوزستان، چهار محال و بختیاری و اصفهان موجب شد که پخش این سریال متوقف شود.
یکی از دیالوگهای سرزمین کهن که جنجالی اساسی به پاکرد، این بود که چهره فرقه دموکرات آذربایجان (امیر آقایی) خطاب به یک خانواده بختیاری میگوید: "به چه چیز خودتان افتخار میکنید؟ به کدام اصل و نسب؟ به سر پا گرفتن سگهای انگلیسی و کاسهلیسی کنسول انگلیس؟ میخواهید فردا سر کلاس برای بچهها قصه اینکه بختیاریها چطور بختیاری شدند را بگویم؟" سرزمین کهن به بررسی تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران از سال۱۳٢١ تا پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران در بستر زندگی یک پسربچه میپرداخت که در قالب سه فصل برای پخش آماده شدهبود، اما اعتراضات آن را متوقف کرد و حتی با اصلاح هم پخش نشد. اعتراضات آنقدر بالا گرفت که عزت الله ضرغامی رییس وقت سازمان و برخی از عوامل این سریال مجبور شدند برای دلجویی از بختیاریها عذرخواهی کنند.
نقد سریال وارش
مجموعه تلویزیونی «وارش» از جمله سریالهایی است که در خلال قصهای درام و عاشقانه نگاهی به برهه تاریخی ارباب و رعیتی پهلوی در کشور دارد. سریالی که در گیلان تولید شده و در زمان پخش از شبکه سه سیما بازتاب متفاوتی داشت.
سریال وارش ابتدا با نام «بهترین سالهای زندگی ما» در روستاهای گیلان کلید خورد. این مجموعه تا چند هفته پیش از رسیدن به آنتن با همان نام قبلی شناخته میشد، اما نام این سریال به وارش که یکی از شخصیتهای اصلی سریال است، تغییر کرد. تصمیم به تغییر نام، بسیار درست بود، چون تا این جای سریال، چیزی جز اندوه و نقصان در سیر داستانی این مجموعه دیده نمیشود و ربطی به «بهترین سالهای زندگی» شخصیتها ندارد.
براساس تیتراژ، داستان این مجموعه با برداشتی آزاد از رمان «مهاجران» نوشته «هاوارد فاست» رماننویس مشهور آمریکایی نوشته شده است. اگر حتی این رمان را نخوانده باشید با جستجویی ساده در اینترنت به راحتی خلاصه داستان مهاجران را پیدا خواهید کرد. احتمالا منظور سازندگان سریال وارش از برداشتی آزاد، فقط شغل ماهیگیری، وقوع زلزله و شباهت ظاهری شخصیت یارمحمد در سریال وارش و شخصیت لائوت در کتاب مهاجران بوده است چون یارمحمد پس از چند قسمت میمیرد و داستان مسیر دیگری پیدا میکند، اما لائوت با زنی پولدار ازدواج و شروع به سرمایهگذاری در بورس میکند. در هر صورت داستان سریال وارش خط سیر مشخصی دارد و با گذشت چندین قسمت نشان داده که قصه خوبی دارد و مخاطب میتواند به تماشای آن بنشیند. اما دلیل اصرار سازندگان بر اقتباسی بودن این داستان مشخص نیست.
داستان سریال در دهه سی شمسی در یکی از روستاهای استان گیلان میگذرد. با اینکه تطابق تاریخی وجود ندارد و قحطی سیستان در سال ۱۳۴۷ اتفاق افتاده، اما سریال با این موضوع شروع میشود و نشان میدهد یارمحمد همراه زن باردار خود از سیستان راهی گیلان میشود تا از گرسنگی و قحطی نجات پیدا کنند. آنجا یکی از دوستان قدیمی خود به نام میرولی را پیدا میکند که سالها است از سیستان به گیلان رفته و در شیلات مشغول به کار است. فرزند یارمحمد در همان روستا به دنیا میآید و خودش هم زیر دست میرولی مشغول به کار میشود. زن میرولی دختر دایی بیوهای دارد به نام وارش که همزمان با همسر یارمحمد بچهاش به دنیا میآید. شبی زلزلهای در روستا اتفاق می افتد و یارمحمد که سرگرم تلاش برای نجات فرزند وارش بوده است نمی تواند همسر خود را به موقع نجات دهد و به همین دلیل او کشته میشود.
در این میان شخصیت خانزاده و باجخوری به نام تراب در آن منطقه حضور دارد که مدام از میرولی بهرهکشی میکند، زورگو است و به وارش چشم دارد. پس از زلزله یارمحمد با وارش ازدواج میکند و تراب راه دشمنی او را در پیش میگیرد. پس از مدتی یارمحمد هم به دست نوچه های تراب کشته میشود و وارش میماند و دو فرزند خردسال به نامهای یوسف و جاوید و شخصیت تراب که مدام برای وارش دردسر به وجود میآورد و... این خلاصه داستان مجموعه وارش است که قرار است ادامه داشته باشد و در گذر سالها، داستان به دهه ۵۰ و انقلاب اسلامی برسد. اشکالات و کاستیهایی در داستان و نوع پرداخت آن وجود دارد که اگر از آنها چشمپوشی شود، وارش در کل مجموعه متوسطی است که میخواهد قصه بگوید. قصه رنج آدمهای ضعیف و قدرتنمایی شر در بستر یکسری موقعیتهای تاریخی که در شمال ایران میگذرد.
یک برداشت آزادداستان سریال «وارش»، با قصه کتاب «مهاجران» به نویسندگی هاوارد فاوست که اعلام شده منبع اقتباس قصه آن بوده است، تفاوتهای مهمی دارد. در واقع «وارش» عیناً قصه «مهاجران» را به تصویر نکشیده، اما بیارتباط با آن هم نیست. مثلاً در کتاب «مهاجران» تمرکز قصه روی شخصیت ماهیگیر است که خانواده فقیری دارد و به کشور آمریکا مهاجرت میکند، اما در سریال «وارش» کاراکتر «یارمحمد» از لحاظ ویژگیهای شخصیتی، شباهتهایی به شخصیت اصلی «مهاجران» دارد اما همان اوایل سریال به دستور «تراب» کشته میشود و ماجرا با همسر او و فرزندانش ادامه پیدا میکند. همچنین حادثه زلزله که در قصه «مهاجران» اتفاق میافتد، در سریال «وارش» هم رخ میدهد و باعث مرگ همسر «یارمحمد» میشود. میتوان گفت «وارش» اقتباسی آزاد از «مهاجران» یا بازآفرینی آن است نه اقتباس.
احمد کاوری کارگردان، نویسنده، بازیگر و دستیار کارگردانی است که فعالیت حرفهای خود را از دهه شصت آغاز کرده است. کاوری دو فیلم سینمایی «نفوذی» و «خودزنی» را کارگردانی کرده و نویسنده فیلم «ژن خوک» به کارگردانی سعید سهیلی بوده است. از بازیهای بهیاد ماندنی او میتوان به فیلم «ارتفاع پست» و «اتوبوس شب» اشاره کرد.
او که پس از ساخت چند تلهفیلم و سریال کمتر دیده شده بود، کارگردانی وارش را برعهده گرفت. کاوری سالها در سریالها و مجموعههای تلویزیونی در سِمتهای مختلف حضور داشته و این رسانه را میشناسد. وارش به عنوان یک سریال بلند از نظر کارگردانی کار قابل قبولی است و باید دید این روند ادامه خواهد داشت یا نه. نویسنده سریال وارش جابر قاسمعلی است. او سالها در زمینه فیلمنامهنویسی و نقد فیلم فعالیت داشته است و آثار مهم و محبوبی از خود به جا گذاشته. از فیلمنامههای تلویزیونی مهم او میتوان به «اگه بابام زنده بود»، «طلسم شدگان»، «راه شب» و «نرگس» اشاره کرد. سریالهایی که همه در زمان خود مورد اقبال فراوان قرار گرفتند.
قاسمعلی سالهاست عضو شورای داوری خانه سینما و کانون فیلمنامهنویسان ایران است. با اینکه او دوست دارد فیلمنامه وارش را برداشتی آزاد از یک رمان آمریکایی بداند، اما وارش بیشتر یک قصه غمانگیز و پر پیچ و خم است که مدام خیر و شر را در مقام مقایسه قرار میدهد. گروه بازیگران وارش نقطه اتکای این مجموعه است. بهنام تشکر برای اولین بار در قامت یک شخصیت منفی در یک مجموعه تلویزیونی حضور دارد، او با فیزیک و بازیای که با صدایش میکند توانسته است به خوبی یک تراب نفرتانگیز را به نمایش بگذارد.
جزئیاتی از ساخت فصل دوم سریال «وارش»
«احمد کاوری» کارگردان سریال «وارش» ، درباره تولید سریال وارش در فصل های بعدی گفت: در حال حاضر متنی برای ادامه این سریال نوشته نشده است. وی ادامه داد: سازمان صداوسیما برای ادامه این سریال تمایل داشت اما فعلا ایده و طرحی که بتوان آن را اجرایی کرد به دستمان نرسیده است. این کارگردان در پاسخ به اینکه قصه فصل بعدی «وارش» در چه فضایی است؟، بیان داشت: فکر می کنم قصه ای که در زمان قبل از ورود به شمال و داستانی که در سیستان می گذشت، برای مخاطب جذابیت بیشتری داشت و اگر قرار باشد فصل بعدی را بسازیم قصه را از سیستان شروع می کنیم و با شخصیت هایی مثل یارمحمد که یکی از کاراکترهای دوست داشتنی مخاطبین بود پیش می رویم.
تحلیل سینمایی آسیانیوز ایران
۱. نقاط قوت
- تصویربرداری حرفهای از طبیعت شمال
- بازی قدرتمند بازیگران اصلی به ویژه بهنام تشکر
- پرداخت روان داستان در اپیزودهای اول
۲. نقاط ضعف
- عدم تطابق تاریخی رویدادها
- کلیشهسازی از فرهنگ گیلانیها
- سوالبرانگیز بودن ادعای اقتباس
۳. حاشیهها
- اعتراضات گسترده در گیلان
- واکنشهای رسمی مسئولان استانی
- مقایسه با سریال جنجالی «سرزمین کهن»
۴. آینده پروژه
- احتمال ساخت فصل دوم با محوریت پیشداستان
- ضرورت مشورت با کارشناسان فرهنگی برای ادامه کار
- درسهایی برای تولیدات آینده با مضامین قومیتی