شنبه / ۲۸ تیر ۱۴۰۴ / ۱۸:۵۸
کد خبر: 30956
گزارشگر: 2
۴۸۷
۰
۰
۱
بریک‌اوت

شکست سطوح چیست و چه مفهومی دارد؟

شکست سطوح چیست و چه مفهومی دارد؟
آیا تا به حال پیش آمده که قیمتی را در حال عبور از یک سطح مهم دیده باشید و با خود فکر کنید: حالا بهترین زمان ورود است؟ اما ناگهان بازار بازمی‌گردد و معامله به ضرر ختم می‌شود؟ این همان جایی است که شناخت واقعی شکست سطوح اهمیت پیدا می‌کند. اگر می‌خواهید بدانید چگونه شکست‌های واقعی را از فیک بریک‌اوت تشخیص دهید، چه تایم فریمی را انتخاب کنید، و چطور نقطه ورود و خروج را هوشمندانه تعیین کنید، پیشنهاد می‌کنم ادامه این مقاله را به دقت دنبال کنید. اطلاعاتی که در اینجا می‌خوانید می‌تواند تفاوت بین سودآوری و زیان را برایتان رقم بزند.

شکست سطوح در بازارهای مالی به لحظه‌ای اشاره دارد که قیمت از یک سطح مهم حمایتی یا مقاومتی عبور می‌کند. این عبور به‌معنای تغییر در تعادل عرضه و تقاضا بوده و سیگنالی برای شروع یک روند جدید یا تقویت روند قبلی محسوب می‌شود. وقتی قیمت برای مدتی در محدوده‌ای ثابت باقی بماند، بسیاری از معامله‌گران منتظر هستند تا ببیند آیا قیمت موفق به عبور از این سطح می‌شود یا خیر. به همین دلیل، شکست سطوح یک پدیده روانی و فنی در بازارها به‌شمار می‌رود.

مفهوم اصلی شکست سطوح آن است که نیروهای بازار به‌حدی قوی شده‌اند که قادر به عبور از مانعی پیشین شده‌اند. برای مثال، اگر سطح مقاومت در قیمت ۱۰۰ واحد قرار داشته باشد و قیمت به ۱۰۲ برسد و تثبیت شود، این حرکت به‌عنوان شکست مقاومت در نظر گرفته می‌شود. البته توجه به تایید شکست، نوع کندل‌ها و حجم معاملات در این لحظه اهمیت زیادی دارد. شکست‌های معتبر در بازار می‌توانند فرصت‌های معاملاتی مناسبی ایجاد کنند؛ اما در صورت شناسایی نادرست، احتمال گرفتار شدن در فیک بریک‌اوت نیز وجود دارد.

انواع سطوح حمایت و مقاومت

سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: افقی و مورب. سطوح افقی رایج‌ترین نوع هستند. این‌ها خطوطی هستند که در گذشته قیمت بارها به آن واکنش نشان داده است. به‌عنوان مثال، اگر قیمت چند بار تا محدوده ۱۲۰۰ واحد نزول کرده و دوباره بازگشته باشد، این محدوده به‌عنوان سطح حمایت در نظر گرفته می‌شود. در مقابل، سطوح مورب از خطوط روند صعودی یا نزولی تشکیل می‌شوند. وقتی خط روند نزولی چندین برخورد قیمت را ثبت کند، همان خط به‌عنوان مقاومت مورب عمل می‌کند. همچنین سطوح ناشی از الگوهای کلاسیک مثل مثلث یا پرچم نیز به‌نوعی سطح حمایت یا مقاومت محسوب می‌شوند. برخی سطوح نیز براساس ابزارهای پیشرفته‌تر مانند فیبوناچی یا پیوت پوینت تعیین می‌شوند.
شناخت نوع سطح اهمیت زیادی در استراتژی شکست سطوح دارد، زیرا ویژگی‌های شکست در خطوط افقی با خطوط مورب متفاوت است. برای مثال، خطوط مورب اغلب با زوایای خاص و تغییرات جزئی‌تر عمل می‌کنند، درحالی‌که خطوط افقی اثرات روانی بیشتری بر بازار دارند.

تفاوت شکست واقعی با فیک بریک‌اوت

بزرگ‌ترین دغدغه معامله‌گران در استفاده از استراتژی شکست سطوح، تشخیص شکست واقعی از شکست فیک یا فیک بریک‌اوت است. در فیک بریک‌اوت قیمت لحظه‌ای از سطح عبور می‌کند اما بلافاصله بازمی‌گردد و معامله‌گران گرفتار دام می‌شوند. یکی از نشانه‌های اصلی شکست واقعی تثبیت قیمت در بالای سطح شکسته شده است. به این معنی که قیمت پس از عبور از سطح، چند کندل متوالی در همان محدوده باقی بماند. از طرف دیگر حجم معاملات در لحظه شکست باید افزایش قابل توجهی داشته باشد. اگر بدون افزایش حجم شکست رخ دهد، احتمال فیک بریک‌اوت بیشتر می‌شود.
در فیک بریک‌اوت معمولا مشاهده می‌شود که کندل شکست بدنه کوچکی دارد و سایه‌های بلندی در همان کندل یا کندل‌های بعدی شکل می‌گیرد. همین موضوع نشان می‌دهد که خریداران یا فروشندگان توان کافی برای حفظ سطح شکسته‌شده را نداشته‌اند. معامله‌گران حرفه‌ای معمولا منتظر تایید‌های بیشتری برای ورود می‌مانند تا از فریب بازار در امان بمانند.

تایید شکست با کندل‌شناسی

کندل‌ها اطلاعات دقیق و لحظه‌ای از رفتار خریداران و فروشندگان ارائه می‌دهند. به همین دلیل کندل‌شناسی ابزاری مهم در تایید شکست سطوح محسوب می‌شود. نخستین نشانه معتبر بودن شکست، شکل‌گیری کندل با بدنه بلند و سایه کوتاه در جهت شکست است. برای مثال، در شکست سطح مقاومت، کندل صعودی با بدنه قوی و سایه بالایی کم مورد توجه قرار می‌گیرد.
کندل‌های ادامه‌دهنده مثل ماروبوزو یا کندل‌های پرقدرت دیگر نیز نشانه‌هایی از تایید شکست هستند. علاوه بر این، اگر پس از شکست، کندل‌های اصلاحی با حجم کم و سایه‌های بلند در جهت مخالف تشکیل شوند، احتمال ادامه حرکت تایید می‌شود. یکی دیگر از الگوهای مهم پس از شکست، الگوی پولبک است. در این الگو قیمت پس از شکست به سطح شکسته‌شده بازمی‌گردد و سپس مجددا در جهت روند اصلی حرکت می‌کند. کندل‌هایی که در پولبک تشکیل می‌شوند، مخصوصا اگر شمع‌های بازگشتی باشند، اهمیت زیادی دارند و برای ورود به معامله مورد استفاده قرار می‌گیرند.

تایم فریم مناسب برای مشاهده شکست

تایم فریم یا بازه زمانی انتخاب‌شده تاثیر مستقیم بر کیفیت مشاهده شکست سطوح دارد. در تایم‌فریم‌های پایین‌تر مثل ۵ دقیقه یا ۱۵ دقیقه، شکست‌ها بیشتر دیده می‌شوند اما احتمال فیک بریک‌اوت نیز بالاتر است. در مقابل، در تایم‌فریم‌های بالاتر مثل ۴ ساعته یا روزانه، شکست‌ها معتبرتر و قابل اعتمادتر هستند.
معامله‌گران با سبک معاملاتی مختلف، تایم فریم‌های متفاوتی را انتخاب می‌کنند. کسانی که اسکالپ یا معاملات سریع انجام می‌دهند، به تایم‌های کوتاه‌مدت توجه می‌کنند. اما برای معاملات بلندمدت و سوئینگ تریدینگ، تایم‌های روزانه یا حتی هفتگی اهمیت پیدا می‌کنند. به‌طور کلی توصیه می‌شود تایم فریم‌های بالا برای تایید شکست اصلی در نظر گرفته شوند و سپس در تایم‌های پایین‌تر نقاط ورود دقیق‌تر جست‌وجو گردد. این روش که به تحلیل مولتی تایم فریم معروف است، هم اعتبار شکست را افزایش می‌دهد و هم نقاط بهینه ورود و خروج را در اختیار تریدر قرار می‌دهد.

استفاده از حجم در تایید شکست

حجم معاملات یا Volume یکی از شاخص‌های مهم در تشخیص قدرت شکست است. در زمان‌های عادی، حجم معاملات در محدوده ثابتی قرار دارد؛ اما زمانی که سطحی شکسته می‌شود، حجم باید به‌طور ناگهانی افزایش یابد. این افزایش حجم نشان‌دهنده حضور بازیگران بزرگ بازار و ورود پول هوشمند است.
اگر در هنگام شکست، حجم افزایش نیابد، شکست احتمالا موقتی و فیک خواهد بود. به همین دلیل مشاهده حجم در کنار قیمت اهمیت ویژه‌ای دارد. استفاده از اندیکاتورهای حجم مثل Volume Profile یا OBV نیز می‌تواند دید بهتری از ساختار بازار بدهد. نکته مهم دیگر، بررسی تغییرات حجم پس از شکست است. اگر پس از شکست، حجم به‌تدریج کاهش یابد اما قیمت در همان محدوده تثبیت شود، نشانه خوبی از تثبیت سطح جدید خواهد بود. اما کاهش سریع حجم و بازگشت قیمت به محدوده قبلی می‌تواند هشدار بازگشت روند باشد.

ترکیب اندیکاتورها با استراتژی شکست

برای افزایش دقت در معاملات شکست سطوح، ترکیب اندیکاتورهای مختلف توصیه می‌شود. اندیکاتور میانگین متحرک یا EMA به‌عنوان فیلتری برای تایید جهت روند بسیار مفید است. اگر EMA در تایم فریم بالاتر در جهت شکست قرار داشته باشد، احتمال موفقیت بیشتر می‌شود.
اندیکاتور RSI نیز در بررسی اشباع خرید یا فروش به‌کار می‌رود. در لحظه شکست، اگر RSI از محدوده ۵۰ عبور کند و وارد مناطق قوی شود، تاییدی برای حرکت جدید محسوب می‌شود. همچنین اندیکاتور Bollinger Bands برای تشخیص قدرت نوسانات و پیش‌بینی زمان مناسب برای شکست کاربرد دارد.

اندیکاتورها

استفاده از اندیکاتور حجم مانند Volume Profile نیز به‌صورت ترکیبی با این استراتژی بسیار کاربردی است. چنین ترکیب‌هایی باعث می‌شود تریدر به‌جای تکیه صرف بر شکست قیمتی، با توجه به داده‌های جانبی تصمیم بگیرد و احتمال موفقیت خود را افزایش دهد.

نقاط ورود و خروج در شکست سطوح

تعیین نقطه ورود و خروج دقیق، کلید اصلی سوددهی در استراتژی شکست سطوح است. نقطه ورود معمولا پس از تایید شکست انجام می‌شود. یعنی وقتی قیمت از سطح عبور کرد و یک یا دو کندل تثبیت در همان محدوده شکل گرفت، ورود منطقی است. برخی معامله‌گران منتظر پولبک می‌مانند و پس از بازگشت قیمت به سطح شکسته‌شده، وارد می‌شوند.
در مورد تعیین حد سود و حد ضرر نیز قواعد مشخصی وجود دارد. حد ضرر باید دقیقا زیر سطح شکسته‌شده در شکست صعودی یا بالای آن در شکست نزولی قرار گیرد. حد سود معمولا بر اساس نسبت ریسک به ریوارد تعیین می‌شود یا بر اساس سطوح تکنیکال بعدی در نظر گرفته می‌شود.
معامله‌گرانی که از مدیریت پوزیشن استفاده می‌کنند، در حین حرکت قیمت به نفع خود، بخشی از معامله را می‌بندند و حد ضرر باقی‌مانده را به نقطه سر به سر منتقل می‌کنند. این روش باعث حفظ سود و کاهش ریسک در روند معامله می‌شود.

ریسک به ریوارد مناسب در این استراتژی

نسبت ریسک به ریوارد یا همان Risk to Reward Ratio اهمیت زیادی در استراتژی شکست سطوح دارد. بهترین نسبت برای این سبک معاملاتی معمولا بین ۱ به ۲ تا ۱ به ۳ در نظر گرفته می‌شود. به‌عبارت دیگر، حد سود باید دو تا سه برابر حد ضرر باشد. اگر نسبت ریسک به ریوارد به‌درستی رعایت نشود، حتی با درصد موفقیت بالا نیز در بلندمدت ممکن است زیان حاصل شود. به همین دلیل توصیه می‌شود پیش از ورود به هر معامله، این نسبت به‌طور دقیق محاسبه و ثبت گردد.

نسبت ریسک به ریوارد

همچنین در معاملات شکست سطوح، به دلیل احتمال فیک بریک‌اوت، استفاده از حد ضرر الزامی است. برخی معامله‌گران به اشتباه حد ضرر را حذف می‌کنند که این کار بسیار خطرناک است و می‌تواند کل حساب را به خطر بیندازد. حفظ نظم در رعایت ریسک به ریوارد، مهم‌ترین پایه موفقیت پایدار در این استراتژی به‌شمار می‌رود.

نمونه‌هایی از شکست‌های موفق و ناموفق

در بازارهای واقعی نمونه‌های فراوانی از شکست‌های موفق و ناموفق وجود دارد. به‌عنوان مثال، در نمودار طلا، شکست مقاومت ۲۰۰۰ دلاری در سال‌های اخیر، نمونه‌ای از شکست موفق بود که با حجم بالای معاملات و تثبیت چندروزه قیمت همراه شد و روند صعودی ادامه پیدا کرد. در مقابل، در نمودار بیت‌کوین مشاهده شده که سطح حمایتی مهمی شکسته شده، اما به دلیل نبود حجم کافی و شتاب ضعیف قیمت، بلافاصله بازگشت قیمتی رخ داده و شکست فیک شکل گرفته است. چنین نمونه‌هایی نشان می‌دهد که توجه صرف به عبور قیمت از سطح کافی نیست و حتما باید تایید‌های لازم مانند حجم و کندل‌ها بررسی شود.
بررسی این نمونه‌ها به معامله‌گر کمک می‌کند تجربه عینی‌تری از بازار کسب کند و در شرایط مشابه تصمیمات منطقی‌تری بگیرد. در تحلیل‌های شخصی، ثبت و آرشیو چنین مثال‌هایی در ژورنال معاملاتی توصیه می‌شود تا به‌مرور زمان شناخت بهتری از الگوهای رفتاری قیمت به‌دست آید.

منبع: https://arongroups.co/fa/forex/what-is-price-breakout-trading/

https://www.asianewsiran.com/u/gVh
اخبار مرتبط
معاملات همیشه پر ریسک هستند و بر یک معامله‌گر لازم است تا همواره مدیریت ریسک در فارکس را در نظر داشته‌باشد. علاوه‌براین، به‌دلیل دیجیتالی شدن جهان و افزایش بسیار زیاد سرعت انجام معاملات، ریسک معاملات به بالاترین حد خود رسیده است.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید