آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق - ایران، سرزمینی که تمدنش بر پایهٔ رودخانهها، قناتها، آبانبارها و فرهنگ دیرینهٔ صرفهجویی در مصرف آب شکل گرفت، اکنون در سال ۱۴۰۴ در یکی از تاریکترین دورههای آبی خود قرار دارد. کشوری که در دل اقلیم خشک و نیمهخشک شکل گرفته، امروز درگیر بحرانی است که نهتنها قابل پیشبینی بوده، بلکه نتیجهٔ مستقیم دههها بیتوجهی، سوءمدیریت، تخلف، و نگاه مصرفمحور به یکی از حیاتیترین منابع هستی است: آب.
آب، قربانی خاموش فساد، فرسودگی و انفعال
بر اساس گزارشهای رسمی، ایران امروز کشوری است که بیش از ۵۰ درصد از آب شرب انتقالیاش، پیش از آنکه به خانهها و مراکز شهری برسد، در لولههای پوسیده و زیرساختهای فرسوده گم میشود. هر لیتر آبی که در شبکههای فرسوده نشت میکند، نه فقط یک رقم آماری، بلکه فریادی خاموش از دل زمین است؛ صدایی که فریاد میزند توسعه متوقف شده، کشاورزی در آستانه مرگ است، و امنیت زیستی میلیونها نفر در معرض تهدید قرار دارد. لولههایی که دههها پیش در دوران پیشرفت و بدون پیشبینی آینده نصب شدند، حالا تاب فشار و مصرف امروز را ندارند. ترکهایی کوچک، امروز به حفرههایی بزرگ تبدیل شدهاند که در هر دقیقه آب را بیصدا میبلعند.
انشعابهای غیرمجاز: تهدیدی به وسعت یک کشور
در کنار فرسودگی زیرساختها، صدها هزار انشعاب غیرقانونی، چهرهٔ دیگری از این فاجعهاند. انشعابهایی که بدون هیچ نظارت و کنترلی، منابع عمومی را به کام فعالیتهایی میکشانند که نه نیاز حیاتی دارند و نه مجازند. ساختوسازهای غیرمجاز، مزارع پرمصرف، کارگاههای آلاینده و حتی ویلاهای لوکس حاشیهشهرها، از آب شرب مردم ارتزاق میکنند بدون آنکه ریالی پرداخت کنند یا حتی در آمار رسمی مصرف ثبت شده باشند. در کشوری که هشدار برای صرفهجویی آب به شهروندان عادی داده میشود، این بخش پنهان از مصرف، گواه بیعدالتی در تقسیم و نابودی نظم عمومی است.
چاههای غیرمجاز: تیغی در گلوی منابع زیرزمینی
ایران ۱۴۰۴ شاهد فعالیت بیوقفهٔ دهها هزار چاه غیرمجاز است؛ چاههایی که اغلب با دستگاههای پیشرفته و پمپهای پرقدرت، سفرههای آب زیرزمینی را خالی میکنند. سفرههایی که برای شکلگیریشان هزاران سال زمان لازم بوده، امروز در کمتر از چند دهه به مرز نابودی رسیدهاند. عمق برخی سفرهها چنان کاهش یافته که زمین در مناطق مختلف کشور در حال فرونشست است. نکتهٔ دردناکتر اینکه بخش بزرگی از محصولاتی که با این آبهای دزدیدهشده تولید میشوند، نه برای مصرف داخلی، بلکه برای صادرات استفاده میشوند. هندوانه، خیار، گوجهفرنگی، و دیگر محصولات پرآببر با این آبها آبیاری شده و سر از بازارهای خارج از کشور درمیآورند. این صادرات اگرچه روی کاغذ سودآور بهنظر میرسد، اما در واقعیت، صادرات بحران است؛ انتقال خاموش آبی که ایران دیگر ندارد.
بحران از پشت در گذشته است!
در حالی که رسانهها مردم را به استحمام ۸ دقیقهای، استفاده محدود از ماشین لباسشویی، و بستن شیر آب هنگام مسواک تشویق میکنند، واقعیت تلختر از این است. بار همهٔ کوتاهیها، اکنون بر دوش مردم افتاده. در همین سال ۱۴۰۴، شاهد قطع گسترده آب در بسیاری از شهرها و روستاها هستیم. در برخی مناطق، تنها ساعاتی از شبانهروز آب وجود دارد و حتی کاهش فشار آب به یک موضوع عادی تبدیل شده است. هشدارها درباره سهمیهبندی، جیرهبندی و حتی قطع کامل آب در بسیاری از مناطق کشور دیگر یک احتمال نیست، بلکه یک واقعیت جاری و ملموس است.
ایران و عربستان: مقایسهای که زنگ خطر را به صدا درمیآورد
مقایسه وضعیت ایران با کشوری مانند عربستان سعودی، تلنگری مهم است. سرزمینی کویری با کمترین منابع آب طبیعی، توانسته با سرمایهگذاری سنگین، استفاده از فناوریهای نوین شیرینسازی، بازیافت آب خاکستری، و مدیریت هوشمند، بحران را مهار کند. اما ایران، با برخورداری از منابع زیرزمینی و ظرفیتهای اقلیمی قابلقبول، به دلیل سوءمدیریت مزمن، اکنون در وضعیتی قرار دارد که حتی امکان تأمین پایدار آب شرب برای شهروندانش را از دست داده است. کسی که این بحران را صرفاً ناشی از خشکسالی میداند و سهمی برای سیاستگذاریها و تصمیمات مدیریتی قائل نیست، با واقعیت بیگانه است. این یک بحران تمامعیار مدیریتی و ساختاری است، نه صرفاً یک پدیدهٔ طبیعی.
ریشههای تاریخی بحران
- عدم سرمایهگذاری در بهروزرسانی شبکههای آبرسانی طی 4 دهه گذشته
- رشد بیرویه کشاورزی پرمصرف بدون توجه به محدودیتهای آبی
- ضعف قوانین و نظارت بر برداشتهای غیرمجاز
ابعاد فاجعه
- فرونشست زمین در 300 دشت کشور
- کاهش 70% ذخایر آب زیرزمینی نسبت به 30 سال گذشته
- تبدیل شدن 50% روستاها به کانونهای بحران آبی
راهکارهای فوری
- اجرای سیستمهای هوشمند اندازهگیری و کنترل مصرف
- تغییر الگوی کشت به محصولات کمآببر
- سرمایهگذاری در تصفیه و بازچرخانی آب
چالشهای پیشرو
- مقاومت لابیهای کشاورزی سنتی
- هزینه بالای نوسازی شبکهها
- نیاز به تغییر فرهنگ مصرف
چه باید کرد؟
راهحلها همین حالا لازمالاجرا هستند؛ راه نجات، روشن است؛ اما نیاز به ارادهٔ قاطع و سرعت عمل دارد. ایران سال ۱۴۰۴ دیگر مجالی برای تعلل ندارد:
1. بازسازی کامل و فوری شبکههای فرسوده آبرسانی در شهرها و روستاها با اولویت مناطق بحرانی.
2. استفاده از فناوریهای هوشمند برای پایش و کنترل لحظهای نشت، اتلاف و مصرف غیرمجاز آب.
3. برخورد قضایی قاطع با انشعابهای غیرمجاز و فعالیتهای پرمصرف فاقد مجوز.
4. انسداد فوری چاههای غیرمجاز و جلوگیری از تجهیز آنها به پمپهای پرقدرت.
5. تغییر سیاست صادرات کشاورزی بر مبنای مفهوم «آب مجازی»؛ صادرات تنها برای محصولات کمآببر و با ارزش افزوده بالا.
6. سرمایهگذاری در بازیافت و استفاده مجدد از آب خاکستری در صنایع، کشاورزی و فضای سبز شهری.
7. آموزش عمومی و رسانهای واقعی درباره وضعیت بحرانی آب؛ نه فقط شعار، بلکه ایجاد مشارکت ملی برای حفظ منابع.
سخن پایانی: یا اکنون، یا هرگز
ایران در سال ۱۴۰۴ دیگر در آستانه بحران نیست، در قلب آن ایستاده است. بحران آب در کشور ما، نهتنها یک موضوع زیستمحیطی، بلکه تهدیدی علیه حیات، امنیت ملی، و بقاء تمدنیست که هزاران سال بر پایهٔ مدیریت هوشمند منابع شکل گرفته است. سکوت در برابر این فاجعه، همانقدر خطرناک است که خود بحران. اگر امروز تصمیمهای سخت، علمی و ملی اتخاذ نشوند، فردای این سرزمین نه فقط خشک، بلکه تهی از امید خواهد بود. آیندهای که با تشنگی آغاز خواهد شد و شاید با مهاجرتهای اجباری و ناامنی پایان یابد.آب، دیگر یک منبع طبیعی صرف نیست؛ آب، میراث ماست. و حفاظت از آن، نه یک انتخاب، بلکه یک وظیفهٔ ملی است.