جمعه / ۱۷ اَمرداد ۱۴۰۴ / ۱۴:۲۶
کد خبر: 31477
گزارشگر: 306
۱۶۱
۰
۰
۳
یادداشت / عبدالمجید معنوی ؛ مدرس و مدیر گروه روابط عمومی دانشگاه

فساد رسانه‌ای از سانسور تا مهندسی ذهن

فساد رسانه‌ای از سانسور تا مهندسی ذهن
فساد رسانه‌ای پدیده‌ای است که در گذشته بیشتر با دروغ‌گویی، سانسور مستقیم، جانبداری آشکار و حذف بخش‌هایی از واقعیت شناخته می‌شد، اما امروز، شکل پیچیده‌تر و پنهان‌تری به خود گرفته است

 آسیانیوز ایران / یزد ؛  فساد رسانه‌ای پدیده‌ای است که در گذشته بیشتر با دروغ‌گویی، سانسور مستقیم، جانبداری آشکار و حذف بخش‌هایی از واقعیت شناخته می‌شد، اما امروز، شکل پیچیده‌تر و پنهان‌تری به خود گرفته است. رسانه‌ها به‌جای آن‌که صرفاً اطلاع‌رسانی کنند، با روایت‌سازی‌های هدفمند، تحریک احساسات، و دست‌کاری اطلاعات، ذهن مخاطب را به‌سمت باورهای از پیش‌طراحی‌شده هدایت می‌کنند. فساد رسانه‌ای امروز نه‌فقط در محتوای غلط بلکه در چگونگی چینش واقعیت و خلق فضاهایی رخ می‌دهد که در آن‌ها مخاطب احساس می‌کند به حقیقت دست یافته، در حالی‌که گرفتار نسخه‌ای ناقص، تحریف‌شده یا کنترل‌شده از آن شده است.


در شکل سنتی، رسانه‌های فاسد با ابزارهایی چون سانسور رسمی، انتشار گزارش‌های سفارشی، تیترهای گمراه‌کننده، زمان‌بندی آگاهانه برای انتشار یا حذف اخبار، حذف صدای منتقدان، و پوشش تبلیغات به‌جای خبر عمل می‌کردند. این شیوه‌ها غالباً از سوی دولت‌ها یا نهادهای قدرت حمایت می‌شدند و مخاطب، اگرچه در معرض تحریف قرار داشت، امکان نسبی برای تشخیص این انحرافات وجود داشت.


در شکل مدرن، فساد رسانه‌ای پدیده‌ای است که در گذشته بیشتر با دروغ‌گویی، سانسور مستقیم، جانبداری آشکار و حذف بخش‌هایی از واقعیت شناخته می‌شد، اما امروز، شکل پیچیده‌تر و پنهان‌تری به خود گرفته است. رسانه‌ها به‌جای آن‌که صرفاً اطلاع‌رسانی کنند، با روایت‌سازی‌های هدفمند، تحریک احساسات، و دست‌کاری اطلاعات، ذهن مخاطب را به‌سمت باورهای از پیش‌طراحی‌شده هدایت می‌کنند. فساد رسانه‌ای امروز نه‌فقط در محتوای غلط بلکه در چگونگی چینش واقعیت و خلق فضاهایی رخ می‌دهد که در آن‌ها مخاطب احساس می‌کند به حقیقت دست یافته، در حالی‌که گرفتار نسخه‌ای ناقص، تحریف‌شده یا کنترل‌شده از آن شده است.

 

در شکل سنتی، رسانه‌های فاسد با ابزارهایی چون سانسور رسمی، انتشار گزارش‌های سفارشی، تیترهای گمراه‌کننده، زمان‌بندی آگاهانه برای انتشار یا حذف اخبار، حذف صدای منتقدان، و پوشش تبلیغات به‌جای خبر عمل می‌کردند. این شیوه‌ها غالباً از سوی دولت‌ها یا نهادهای قدرت حمایت می‌شدند و مخاطب، اگرچه در معرض تحریف قرار داشت، امکان نسبی برای تشخیص این انحرافات وجود داشت.

 

در شکل مدرن، فساد به‌واسطه فناوری‌های نوین و پلتفرم‌های دیجیتال پیچیده‌تر شده و از حالت آشکار به پدیده‌ای نامرئی و گسترده تبدیل شده است. الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی با شناخت سلیقه، تمایلات، و تعصبات فردی، محتوایی را به هر کاربر نشان می‌دهند که باورهای قبلی‌اش را تقویت کرده و او را در یک حباب شناختی گرفتار می‌کند. این فرآیند باعث می‌شود که مخاطب به جای دیدن جهان واقعی، نسخه‌ای تأییدشده از ذهن خودش را بازتاب‌یافته در رسانه ببیند. هم‌زمان، جلوه‌های بصری حرفه‌ای، لحن روانشناسانه، طنز، موسیقی، تدوین جذاب و روایت‌های دراماتیک، محتوای آلوده را باورپذیر، حتی خوشایند می‌کنند. در این میان، چهره‌سازی از افراد غیرمتخصص به‌عنوان منبع معتبر، ترندسازی جعلی، انتشار پیاپی محتوای خرافی یا شبه‌علمی، و سرگرم‌سازی افراطی جای حقیقت را می‌گیرند.

 

این وضعیت نه‌فقط آگاهی عمومی را تخریب می‌کند، بلکه موجب شکل‌گیری ذهنیت‌های سطحی، تقدیرگرا، هیجانی و بی‌اعتماد نسبت به علم، نهادهای رسمی و گفت‌وگوی انتقادی می‌شود. فساد رسانه‌ای مدرن، مخاطب را از قدرت پرسش‌گری و تحلیل محروم کرده، و او را به مصرف‌کننده‌ای منفعل، مردد و احساسی تبدیل می‌سازد.

 

برای مقابله با این فساد در کوتاه‌مدت، اقدامات اضطراری چون آموزش سریع سواد رسانه‌ای برای تشخیص منابع مشکوک، تیترهای جهت‌دار و فریب‌های تصویری، افشاگری توسط روزنامه‌نگاران مستقل، تولید محتوای سالم اما جذاب، استفاده از ابزارهای گزارش و هشدار محتوای آلوده، و برچسب‌گذاری محتواهای مشکوک در پلتفرم‌ها مؤثر است. اما راه‌حل اساسی در اقدامات بلندمدت است. آموزش تفکر نقادانه و سواد رسانه‌ای باید به بخشی از نظام آموزشی رسمی تبدیل شود. نهادهای نظارتی مستقل با قدرت واقعی برای شناسایی و پیگرد فساد رسانه‌ای نیازمند حمایت قانونی و ساختاری‌اند. شفافیت مالکیت رسانه‌ها، افشای منابع مالی و تدوین آیین‌نامه‌های حرفه‌ای الزامی است. تقویت رسانه‌های مستقل و محلی، تربیت روزنامه‌نگاران متعهد با نگاه تحلیلی، و اصلاح الگوریتم‌های تجاری رسانه‌ها به‌سوی حقیقت‌محوری به‌جای کلیک‌محوری نیز باید در دستور کار قرار گیرد.

 

در این میان، نهادهایی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا خانه مطبوعات، اگر برخوردار از استقلال، شفافیت عملکرد و تعهد به حقیقت باشند، می‌توانند در مقابله با فساد رسانه‌ای نقشی تعیین‌کننده داشته باشند. آن‌ها می‌توانند با تدوین مقررات بازدارنده، اجرای نظام اعتبارسنجی برای رسانه‌ها، ارائه آموزش‌های به‌روز به فعالان رسانه‌ای، حمایت حقوقی و امنیتی از روزنامه‌نگاران مستقل، و راه‌اندازی مرجع‌های بی‌طرف برای بررسی و افشای تحریف‌ها، ساختار رسانه‌ای کشور را به‌سوی سلامت، تنوع و شفافیت سوق دهند. اما در صورتی که این نهادها خود وابسته به ساختارهای قدرت یا منافع جناحی باشند، نه‌تنها یارای مقابله نخواهند داشت، بلکه عملاً بخشی از زنجیره فساد خواهند شد.

 

در نهایت، فساد رسانه‌ای مسئله‌ای صرفاً اخلاقی یا تکنیکی نیست، بلکه بحران در بنیان دانایی عمومی است. مقابله با آن یعنی بازسازی رابطه مردم با واقعیت، و بازگرداندن رسانه به جایگاه حقیقی خود به‌عنوان ابزار آگاهی، نه ابزار سلطه. این فرایند نیازمند هوشیاری جمعی، بازسازی نهادی، و تحول فرهنگی گسترده است.

فساد رسانه‌ای از سانسور تا مهندسی ذهن

 

 

فساد رسانه‌ای پدیده‌ای است که در گذشته بیشتر با دروغ‌گویی، سانسور مستقیم، جانبداری آشکار و حذف بخش‌هایی از واقعیت شناخته می‌شد، اما امروز، شکل پیچیده‌تر و پنهان‌تری به خود گرفته است. رسانه‌ها به‌جای آن‌که صرفاً اطلاع‌رسانی کنند، با روایت‌سازی‌های هدفمند، تحریک احساسات، و دست‌کاری اطلاعات، ذهن مخاطب را به‌سمت باورهای از پیش‌طراحی‌شده هدایت می‌کنند. فساد رسانه‌ای امروز نه‌فقط در محتوای غلط بلکه در چگونگی چینش واقعیت و خلق فضاهایی رخ می‌دهد که در آن‌ها مخاطب احساس می‌کند به حقیقت دست یافته، در حالی‌که گرفتار نسخه‌ای ناقص، تحریف‌شده یا کنترل‌شده از آن شده است.

 

در شکل سنتی، رسانه‌های فاسد با ابزارهایی چون سانسور رسمی، انتشار گزارش‌های سفارشی، تیترهای گمراه‌کننده، زمان‌بندی آگاهانه برای انتشار یا حذف اخبار، حذف صدای منتقدان، و پوشش تبلیغات به‌جای خبر عمل می‌کردند. این شیوه‌ها غالباً از سوی دولت‌ها یا نهادهای قدرت حمایت می‌شدند و مخاطب، اگرچه در معرض تحریف قرار داشت، امکان نسبی برای تشخیص این انحرافات وجود داشت.

 

در شکل مدرن، فساد به‌واسطه فناوری‌های نوین و پلتفرم‌های دیجیتال پیچیده‌تر شده و از حالت آشکار به پدیده‌ای نامرئی و گسترده تبدیل شده است. الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی با شناخت سلیقه، تمایلات، و تعصبات فردی، محتوایی را به هر کاربر نشان می‌دهند که باورهای قبلی‌اش را تقویت کرده و او را در یک حباب شناختی گرفتار می‌کند. این فرآیند باعث می‌شود که مخاطب به جای دیدن جهان واقعی، نسخه‌ای تأییدشده از ذهن خودش را بازتاب‌یافته در رسانه ببیند. هم‌زمان، جلوه‌های بصری حرفه‌ای، لحن روانشناسانه، طنز، موسیقی، تدوین جذاب و روایت‌های دراماتیک، محتوای آلوده را باورپذیر، حتی خوشایند می‌کنند. در این میان، چهره‌سازی از افراد غیرمتخصص به‌عنوان منبع معتبر، ترندسازی جعلی، انتشار پیاپی محتوای خرافی یا شبه‌علمی، و سرگرم‌سازی افراطی جای حقیقت را می‌گیرند.

 

این وضعیت نه‌فقط آگاهی عمومی را تخریب می‌کند، بلکه موجب شکل‌گیری ذهنیت‌های سطحی، تقدیرگرا، هیجانی و بی‌اعتماد نسبت به علم، نهادهای رسمی و گفت‌وگوی انتقادی می‌شود. فساد رسانه‌ای مدرن، مخاطب را از قدرت پرسش‌گری و تحلیل محروم کرده، و او را به مصرف‌کننده‌ای منفعل، مردد و احساسی تبدیل می‌سازد.

 

برای مقابله با این فساد در کوتاه‌مدت، اقدامات اضطراری چون آموزش سریع سواد رسانه‌ای برای تشخیص منابع مشکوک، تیترهای جهت‌دار و فریب‌های تصویری، افشاگری توسط روزنامه‌نگاران مستقل، تولید محتوای سالم اما جذاب، استفاده از ابزارهای گزارش و هشدار محتوای آلوده، و برچسب‌گذاری محتواهای مشکوک در پلتفرم‌ها مؤثر است. اما راه‌حل اساسی در اقدامات بلندمدت است. آموزش تفکر نقادانه و سواد رسانه‌ای باید به بخشی از نظام آموزشی رسمی تبدیل شود. نهادهای نظارتی مستقل با قدرت واقعی برای شناسایی و پیگرد فساد رسانه‌ای نیازمند حمایت قانونی و ساختاری‌اند. شفافیت مالکیت رسانه‌ها، افشای منابع مالی و تدوین آیین‌نامه‌های حرفه‌ای الزامی است. تقویت رسانه‌های مستقل و محلی، تربیت روزنامه‌نگاران متعهد با نگاه تحلیلی، و اصلاح الگوریتم‌های تجاری رسانه‌ها به‌سوی حقیقت‌محوری به‌جای کلیک‌محوری نیز باید در دستور کار قرار گیرد.

 

در این میان، نهادهایی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا خانه مطبوعات، اگر برخوردار از استقلال، شفافیت عملکرد و تعهد به حقیقت باشند، می‌توانند در مقابله با فساد رسانه‌ای نقشی تعیین‌کننده داشته باشند. آن‌ها می‌توانند با تدوین مقررات بازدارنده، اجرای نظام اعتبارسنجی برای رسانه‌ها، ارائه آموزش‌های به‌روز به فعالان رسانه‌ای، حمایت حقوقی و امنیتی از روزنامه‌نگاران مستقل، و راه‌اندازی مرجع‌های بی‌طرف برای بررسی و افشای تحریف‌ها، ساختار رسانه‌ای کشور را به‌سوی سلامت، تنوع و شفافیت سوق دهند. اما در صورتی که این نهادها خود وابسته به ساختارهای قدرت یا منافع جناحی باشند، نه‌تنها یارای مقابله نخواهند داشت، بلکه عملاً بخشی از زنجیره فساد خواهند شد.

 

در نهایت، فساد رسانه‌ای مسئله‌ای صرفاً اخلاقی یا تکنیکی نیست، بلکه بحران در بنیان دانایی عمومی است. مقابله با آن یعنی بازسازی رابطه مردم با واقعیت، و بازگرداندن رسانه به جایگاه حقیقی خود به‌عنوان ابزار آگاهی، نه ابزار سلطه. این فرایند نیازمند هوشیاری جمعی، بازسازی نهادی، و تحول فرهنگی گسترده است.

سید محمد جواد عرفانفر
https://www.asianewsiran.com/u/h3B
اخبار مرتبط
در میانه شعله‌های جنگ ۱۲ روزه‌ای که آسمان تهران را لرزاند و ساکنان وحشت زده تل‌آویو را به پناهگاه‌ها راند، جنگی دیگر در لایه‌ای پنهان‌تر و بی‌رحم‌تر، در جریان بود؛ جنگ رسانه‌ای.؛ ​نبرد خاموشی که سرنوشت افکار عمومی را رقم می‌زند و گاه، حتی از آتش موشک‌های کروز و پهپادهای انتحاری، پرمخاطره‌تر است
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید