سه شنبه / ۴ شهریور ۱۴۰۴ / ۲۱:۰۸
کد خبر: 31962
گزارشگر: 548
۷۵۳
۰
۰
۱
یک عضو شورای شهر مشهد فاش کرد

مجسمه ۳۰ متری فردوسی در انبار خاک می‌خورد!

مجسمه ۳۰ متری فردوسی در انبار خاک می‌خورد!
امیر شهلا، عضو پیشین شورای شهر مشهد، از ماجرای مجسمه ۳۰ متری فردوسی پرده برداشت که با هزینه شخصی حسین ثابت، سرمایه‌گذار ایرانی ساخته شد، اما به دلیل بلندتر بودن از گنبد حرم امام رضا(ع) و تلقی شدن به عنوان «بی‌احترامی»، هرگز اجازه نصب در دانشگاه فردوسی مشهد را نگرفت و اکنون قطعات آن در انبارها نگهداری می‌شود.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

یک اثر هنری عظیم، ساخته شده از عشق به فرهنگ ایران، در تاریکی انبارها پنهان شده است. این داستان مجسمه ۳۰ متری فردوسی است که قرار بود در دانشگاه فردوسی مشهد، به عنوان نمادی از فرهنگ و هویت ایرانی، سر به فلک بکشد. اما سرنوشت این مجسمه، به سرنوشتی تلخ و نمادین بدل شد. امیر شهلا، عضو پیشین شورای شهر مشهد، در گفت‌وگویی افشا کرده است که مخالفان، ارتفاع این مجسمه را—که از گنبد مطهر حرم امام رضا(ع) بلندتر بود—نوعی «بی‌احترامی» قلمداد کردند و مانع نصب آن شدند.

این تنها بخشی از ماجراست. به گفته شهلا، در همان دوره، نام فردوسی حتی از برخی اماکن پررفت‌وآمد مشهد و همچنین از عنوان رسمی دانشگاه نیز حذف شد. اقدامی که سؤالات بزرگی را درباره سیاست‌های فرهنگی در مشهد، پایتخت فرهنگی ایران اسلامی، به وجود می‌آورد. این گزارش، تنها روایت یک مجسمه نیست، بلکه واکاوی یک تقابل نمادین و پرسش از اولویت‌های هویتی در ایران امروز است. این ماجرا، فراتر از یک خبر محلی، به یک سمبل نمادین از یک کشمکش هویتی بزرگ‌تر در ایران تبدیل شده است. تحلیل آن نیازمند بررسی ابعاد مختلف است:

تحلیل نمادین: تقابل دو گفتمان هویتی؟!

این اتفاق را باید در چارچوب رقابت نمادها برای تعریف هویت ملی فهمید.

  • نماد مذهبی (گنبد حرم)

    نماد هویت شیعی و دینی ایران است. این نماد برترین و غیرقابل رقابت‌ترین نماد در مشهد به شمار می‌رود.
  • نماد ملی-فرهنگی (مجسمه فردوسی)

    نماد هویت پیش از اسلام، زبان فارسی و ملیت ایرانی است.

بلندتر بودن مجسمه فردوسی از گنبد حرم، از دیدگاه حافظان گفتمان هویتیِ اول، به معنای برتری جستن هویت ملی بر هویت دینی تفسیر شد. این تفسیر، برای آنان غیرقابل قبول بود. بنابراین، این تصمیم یک اقدام هویتی-امنیتی برای حفظ برتری بی‌چون و چرای نماد دینی بر تمامی نمادهای دیگر در آن جغرافیای خاص بود.

تحلیل حقوقی-اداری: ابهام در قوانین و تصمیم‌گیری‌های سلیقه‌ای

هیچ قانون شفاف و مکتوبی وجود ندارد که ارتفاع مجسمه‌ها را نسبی به ارتفاع گنبد حرم تعیین کند. این تصمیم بر اساس برداشتی سلیقه‌ای و غیرشفاف از مفهوم «بی‌حرمتی» گرفته شده است. این موضوع نشان‌دهنده یکی از بزرگ‌ترین مشکلات در مدیریت فرهنگی ایران است: حاکمیت «سلیقه» و «تفسیر شخصی» به جای «قانون» و «ضابطه». این امر به مسئولان اجازه می‌دهد بر اساس مصلحت‌اندیشی‌های روز، درباره سرنوشت آثار فرهنگی تصمیم بگیرند.

تحلیل اقتصادی-فرهنگی: اسراف منابع ملی و دلسردی خیّران

این ماجرا یک اسراف بزرگ اقتصادی است. هزینه ساخت یک مجسمه ۳۰ متری از جنس برنز یا فایبرگلاس، بسیار گزاف است. این هزینه توسط یک سرمایه‌دار ایرانی و با نیت خیرخواهانه تقبل شده بود. اتلاف این سرمایه ملی در انبار، پیامی بسیار منفی به دیگر سرمایه‌داران و علاقه‌مندان به کارهای فرهنگی می‌فرستد: «سرمایه فرهنگی شما در معرض تهدید سلیقه‌های غیرقابل پیش‌بینی است». این موضوع می‌تواند موجب دلسردی گسترده شود.

تحلیل پیامدهای اجتماعی: حذف تدریجی یک نماد هویتی

حذف نام فردوسی از اماکن عمومی و حتی دانشگاه، حتی اگر موقت بوده باشد، بسیار معنادار است. این اقدام، حذف تدریجی نمادهای هویت ملی از عرصه عمومی را نشان می‌دهد. وقتی نام «فردوسی» از دانشگاهی که به نام اوست حذف می‌شود، این پرسش به وجود می‌آید که آیا این دانشگاه دیگر خود را میراث‌دار آن شاعر بزرگ نمی‌داند؟ این روند، به بی‌هویتی فرهنگی و قطع ارتباط نسل جدید با بخشی از تاریخ خود می‌انجامد.

تحلیل آلترناتیوها: راه‌حل‌های مغفول مانده

این تصمیم، فاقد هرگونه خلاقیت و انعطاف برای یافتن یک راه‌حل win-win (برد-برد) بود. راه‌حل‌های متعددی وجود داشت:

  • مکان یابی جدید

    پیشنهاد مکانی دیگر در مشهد یا استانی دیگر که هم نماد فردوسی را حفظ کند و هم حساسیت‌های موجود را برنمی‌انگیزد.
  • ایجاد یک پارک فرهنگی

    نصب مجسمه در یک پارک موضوعی اختصاصی برای مفاخر ایران، که خود به جاذبه‌ای توریستی تبدیل شود.
  • تغییر در طراحی

    ایجاد یک پایه کوتاه‌تر یا تغییر در طرح برای رفع شبهه.

اما به نظر می‌رسد هیچ‌یک از این گزینه‌ها به طور جدی پیگیری نشد و تنها گزینه «ممنوعیت کامل» انتخاب شد.

نتیجه‌گیری

ماجرای مجسمه فردوسی، داستان یک فرصت از دست رفته است. فرصتی برای آشتی دو بخش مهم هویت ایرانی (ملی و مذهبی)، فرصتی برای جلب سرمایه‌های فرهنگی و فرصتی برای نمایش عظمت فرهنگ ایران. این اتفاق نشان می‌دهد که مدیریت فرهنگی در ایران، بیشتر از آنکه بر اساس یک راهبرد کلان و فراگیر باشد، بر اساس واکنش‌های سلیقه‌ای عمل می‌کند، که نتیجه آن، سرکوب نمادها، اسراف منابع و ایجاد شکاف در پیکره هویت ملی است.

https://www.asianewsiran.com/u/hby
اخبار مرتبط
جنجال اخیر حول طنزپردازی زینب موسوی بر شاهنامه فردوسی، تنها یک بحث رسانه‌ای گذرا نیست؛ بلکه نمادی است از یک جنگ تمدنی عمیق‌تر بر سر هویت، تاریخ و «تمایز قائل شدن بین نوابغ و هنرمندان عادی». این یادداشت از پوریا زرشناس به واکاوی ریشه‌های تاریخی، فلسفی و اجتماعی این حساسیت و جایگاه بی‌بدیل فردوسی در پاسداری از زبان و هویت ایرانی می‌پردازد.
زینب موسوی، طنزپرداز معروف به «امپراطور کوزکو»، پس از انتشار ویدیویی که در آن با لحنی طنزآمیز و به قول منتقدان، توهین‌آمیز، بخش‌هایی از شاهنامه فردوسی را خواند، با اعلام جرم دادستانی تهران مواجه شد. این اقدام که با واکنش‌های خشمگینانه کاربران فضای مجازی همراه بود، بحث داغی درباره مرزهای طنز، آزادی بیان و «حرمت مقدسات فرهنگی» را دوباره داغ کرده است.
تاجیکستان توزیع رایگان ۳.۴ میلیون جلد شاهنامه فردوسی در خانواده‌های این کشور آغاز کرد. این ابتکار فرهنگی به دستور رئیس‌جمهور تاجیکستان و با هدف تقویت هویت ملی اجرا می‌شود.
طرح جنجالی ساخت تندیس ۳۸ متری فردوسی در دانشگاه فردوسی مشهد پس از ماه‌ها کارشکنی و مخالفت‌های ایدئولوژیک بالاخره متوقف شد. این مجسمه که از نظر فنی آماده نصب بود، به گفته سازنده آن "قربانی بی‌شجاعتی مسئولان" شده است. مخالفان اصلی این پروژه معتقد بودند هیچ نمادی در مشهد نباید از حیث ارتفاع بر حرم امام رضا(ع) پیشی گیرد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید