آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:
دکتر شیرین نوری - مشاور سرمایه گذاری و تحلیلگر بازارهای مالی
این روزها در ایران، هر ضربه تورمی و هر نوسان ارزی به شکل موجی به سبد مصرفی خانوارها ضربه میزند و هویت اقتصادی روزمره را بازتعریف میکند. خرید خانه یا ماشین که زمانی بهعنوان سنگ بنای ثروت به آن نگاه میشد، اکنون به ریسکهایی بدل شده که بسیاری از خانوادهها ترجیح میدهند از آن جزیره عبور کنند و به گزینههای سریعتر، با بازخورد فوریتر، یا تجربههای مصرفی کوتاهمدت روی بیاورند. این روند، گواهی است بر وجود نوعی «سبد خاموش» در اقتصاد خانوارها: جایی که مخارج روزمره، سفرهای کوتاهمدت و خرید از مراکز خرید جای سرمایهگذاریهای بلندمدت را میگیرند و رفاه لحظهای به عنوان هدف فوریتر پدید میآید.
تورم و بیثباتی ارزی در نقش هایشان چه میکنند؟
قیمتها مدام بالا میروند و ارزش پول ملی مانند شاخهای است که در باد میلرزد. در چنین فضایی، بازدهی سرمایهگذاریهای بلندمدت بهویژه در داراییهای اساسی مانند مسکن یا خودرو، به نظر میرسد که با ریسک بالا و بازدهی نامحتمل همراه است. این واقعیت، به فشاری دوگانه منجر میشود: از یک طرف، میلی برای حفظ سرمایه وجود دارد؛ از طرف دیگر، امکان تحمل ریسکهای بزرگ کاهش پیدا میکند و نیاز به راههایی با بازخورد سریعتر و کمخطرتر احساس میشود.
وضعیت بازار وام هم به تازگی با آهنگ تند و خشن میزند
هزینههای بالای وام، دشواری دسترسی به اعتبار و ترس از تکرار تجربههای تلخ گذشته باعث میشود سرمایهگذاریهای بزرگ تقریبا از فهرست اولویتها خارج شوند. به جای آن، خرجهای روزمره مثل سفرهای کوتاه، رفتن به مراکز خرید و خریدهای هدفمند با ارزش مصرفی سریع به گزینههای مطمئنتر و کمریسکتر تبدیل میشود. این ترجیح نه تنها به حفظ میزان رفاه روزانه کمک میکند، بلکه به شکلگیری تدریجیِ یک الگوی مصرفی جدید منجر میشود که در بلندمدت میتواند تغییرات ساختاری در بازارها ایجاد کند.
اما آیا رفاه کوتاهمدت پایدار خواهد ماند؟!
افقها نشان میدهد که این سبک مصرفی، اگر همراه با بیثباتی طولانیمدت باقی بماند، ممکن است ثبات آینده را به خطر بیفکند. سبد خاموش، هرچند که در کوتاهمدت به نظر میرسد پاسخی برای فشارهای اقتصادی باشد، اما خطر از دست رفتن فرصتهای سرمایهگذاری با بازده پایدار در بلندمدت را نیز به همراه دارد. از این منظر، سیاستگذاری هوشمندانه باید دو هدف را همزمان پیگیری کند: ارائه ابزارهای سرمایهگذاری امن کوتاهمدت که قابل دسترس و با ریسک کمتر باشند، و تقویت ایمنی اجتماعی برای کاهش فشار مصرفی غیرضروری.
پیامدهای سیاستی که میتواند به تعادل منجر شود، روشن است: افزایش شفافیت بازارها، دسترسی آسانتر به اعتبار با سود معقول، و ارائه بدیلهای سرمایهگذاری با بازده پایدار که بتوانند جایگزین جذاب برای سرمایهگذاریهای بلندمدت باشند. همچنین، حمایتهای هدفمند برای خانوارهای کمدرآمد، پوششهای اجتماعی کارآمد و سیاستهایی که ثبات تقاضا را تقویت کند، میتواند به بازگشت ثبات به سبد خانوار کمک کند و از افت شدید ارزش داراییهای بلندمدت جلوگیری نماید.
حال سوال این است: چگونه میتوان از این«سبد خاموش» عبور کرد و به مسیری رسید که هم رفاه روزانه را حفظ کند و هم آینده سرمایهگذاریهای بلندمدت را تضمین نماید؟