سه شنبه / ۱ مهر ۱۴۰۴ / ۲۰:۴۷
کد خبر: 32490
گزارشگر: 548
۲۸۸
۰
۰
۵
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده

معنا؛ حلقه گمشده در مسیر تغییرات پایدار

معنا؛ حلقه گمشده در مسیر تغییرات پایدار
کاظم عاشوری گیلده، محقق و نویسنده، در تحلیل جدید خود نشان می‌دهد که کلید تغییر پایدار و ترک عادات مخرب، نه «اراده» که «معنا» است. او توضیح می‌دهد که چرا انسان‌های موفق بیش از اراده بر معنا تکیه می‌کنند و چگونه می‌توان برای هر تغییری، معنایی عمیق و نجات‌بخش یافت.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده -  هر روز تصمیم می‌گیریم تغییر کنیم. امروز با انگیزه‌ای تازه از خواب برمی‌خیزیم، فردا همچنان امیدوار ادامه می‌دهیم و حتی شاید یک هفته نخست را با شور و حرارت سپری کنیم. اما کم‌کم این شوق اولیه فروکش می‌کند و دوباره به نقطه آغاز بازمی‌گردیم. این چرخه‌ی تکراری نه فقط در رژیم‌های غذایی یا برنامه‌های ورزشی، بلکه در ترک عادات مخرب مانند مصرف مواد مخدر نیز دیده می‌شود. شاید بارها داستان فردی را شنیده باشید که با تمام وجود تصمیم گرفته دیگر به سمت مواد نرود. او خسته است، درونش پر از میل به رهایی است و حتی به وضوح هدف دارد: آزادی. چند روز، چند هفته یا حتی یک ماه با اراده‌ی محکم پیش می‌رود، اما ناگهان همه چیز فرو می‌پاشد و بازگشت به همان چرخه‌ی قدیمی اجتناب‌ناپذیر می‌شود. پرسش اساسی اینجاست: چرا همه‌چیز با وجود اراده، اقدام و هدف باز هم شکست می‌خورد؟ پاسخ، یک واژه است: معنا.

چرا اراده کافی نیست؟

ما اغلب گمان می‌کنیم اراده همان کلید موفقیت است. از کودکی شنیده‌ایم که اگر فقط بخواهیم، می‌توانیم. اما حقیقت تلخ این است: ما همیشه به اراده می‌بازیم. هیچ انسان زنده‌ای نمی‌تواند تنها با اتکا به نیروی اراده برای مدت طولانی در برابر فشار عادت‌ها و امیال پایدار بماند. اراده مثل یک باتری است؛ پرقدرت اما محدود. در آغاز کار به ما انرژی می‌دهد اما خیلی زود تمام می‌شود. اینجاست که بسیاری دچار سوءتفاهم می‌شوند. آن‌ها تصور می‌کنند انسان‌های موفق، انسان‌هایی با اراده‌ای خارق‌العاده بوده‌اند. در حالی که واقعیت برعکس است: موفق‌ها بیش از آنکه به اراده تکیه کنند، به معنا تکیه کرده‌اند.

معنا چیست و چرا نجات‌بخش است؟

معنا چیزی فراتر از یک «هدف» ساده است. معنا آن توجیه درونی و عمیقی است که ما را از درون قانع می‌کند، نه آنکه فقط ذهنمان را برای مدتی هیجان‌زده کند. معنا یعنی اگر تصمیم به ترک مواد گرفته‌ام، این من نیستم که مواد را ترک می‌کنم؛ بلکه این مواد هستند که مرا ترک می‌کنند. معنا یعنی درک کنم ارتقا دادن خودم یک ضرورت حیاتی است، نه یک انتخاب لوکس. معنا یعنی لمس کنم اگر تغییر نکنم چه آینده‌ای تاریک در انتظارم خواهد بود. بگذارید روشن‌تر بگویم: هدف می‌تواند یک مقصد باشد، اما معنا همان جاده‌ای است که ما را به آن مقصد می‌رساند. بدون معنا، هر هدفی دیر یا زود به یک تصویر محو شده تبدیل می‌شود.

تفاوت مسیر با نتیجه

ما عادت داریم همه‌چیز را به نتیجه گره بزنیم: «اگر کار X را بکنم، نتیجه Y را می‌گیرم.» اما ذهن انسان این منطق ساده را نمی‌پذیرد. ذهن برای ادامه دادن نیازمند حس تعلق به مسیر است، نه فقط وسوسه‌ی رسیدن به مقصد. به همین دلیل بسیاری از تصمیم‌های لحظه‌ای، حتی اگر درست و منطقی باشند، پایدار نمی‌مانند. ذهن برای پذیرش تغییر باید مرحله به مرحله آماده شود، لمس کند، بپذیرد و سپس درونی‌اش کند. معنای واقعی همان فرآیندی است که مسیر را ارزشمند می‌کند؛ جایی که حتی بدون رسیدن به نتیجه فوری، ادامه دادن توجیه دارد.

روان‌شناسی معنا و کشف دوباره انسان

علم امروز، به‌ویژه نوروسایکولوژی، به ما نشان داده که مغز انسان یک ساختار پیچیده اما قابل فهم است. عادت‌ها و رفتارها در شبکه‌های عصبی ما حک می‌شوند و به همین دلیل تغییرشان با فشار کوتاه‌مدت اراده ممکن نیست. اما وقتی رفتاری ریشه در معنا پیدا می‌کند، ذهن به‌تدریج آن را جزئی از هویت فرد می‌پندارد و به جای مقاومت، همکاری می‌کند. به بیان ساده، وقتی ما فقط با اراده جلو می‌رویم، مغز هر لحظه در حال جنگ با ماست. اما وقتی پای معنا وسط می‌آید، جنگ پایان می‌یابد و مغز به متحد ما بدل می‌شود.

حقیقتی که نباید از آن فرار کرد

ما اغلب در برابر این واقعیت مقاومت می‌کنیم و خود را استثنا می‌دانیم. تصور می‌کنیم که شاید با قدرت ذهنی ویژه‌ای متفاوت از دیگران هستیم و می‌توانیم صرفاً با «خواستن» تغییر کنیم. اما واقعیت بی‌رحمانه این است که هیچ‌کس نمی‌تواند بدون معنا در مسیر تغییر دوام بیاورد. اینکه چرا باید تغییر کنم، چرا باید ترک کنم، چرا باید ارتقا یابم، پرسش‌هایی هستند که تا زمانی پاسخی روشن و ملموس برایشان نیابیم، هر اقدامی موقتی خواهد بود.

جمع‌بندی؛ معنا به‌عنوان موتور تغییر

در دنیایی که همه از «انگیزه» و «اراده» سخن می‌گویند، شاید مهم‌ترین حقیقت این باشد که انگیزه فرّار است و اراده زود فرسوده می‌شود. آنچه باقی می‌ماند معناست. معنا همان نیرویی است که فرد مصرف‌کننده را برای همیشه از چرخه تکرار نجات می‌دهد، کارمند خسته را به انسانی خلاق بدل می‌کند و جوان پرشور را از هیجان‌های زودگذر به مسیرهای پایدار زندگی هدایت می‌کند. اگر امروز تصمیم دارید تغییر کنید، قبل از هر چیز معنای تغییرتان را بیابید. بپرسید چرا باید این راه را بروم و چرا نباید در همان نقطه قبلی بمانم. پاسخ این «چرا»ها، ستون فقرات تغییر شماست. بدون معنا، هیچ تصمیمی ماندگار نیست؛ و با معنا، حتی سخت‌ترین تغییرها آسان می‌شوند.

به قلم: کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده
https://www.asianewsiran.com/u/hmO
اخبار مرتبط
لحظه‌ای که می‌خواهیم پشت میز بنشینیم و برای امتحان بخوانیم، یا زمانی که باید یک تصمیم سرنوشت‌ساز بگیریم، ناگهان موجی از خستگی بر سرمان می‌ریزد و چشمانمان سنگین می‌شود. گویی مغزمان دکمه‌ی «خواب» را درست همان لحظه فشار می‌دهد که باید بیشترین هوشیاری را داشته باشیم. چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ کاظم عاشوری گیلده، محقق و نویسنده، در تحلیل جدید خود به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا مغز انسان در لحظات حساس (مانند درس خواندن یا تصمیم‌گیری) خواب‌آلود می‌شود و چگونه می‌توان این مکانیسم را مدیریت کرد.
آیا تا به حال پس از یک روز بسیار پربازده و پرانرژی، روز بعد کاملاً بی‌حوصله و بی‌انگیزه شده‌اید؟ این پدیده که "سقوط دوپامین" نامیده می‌شود، یک مکانیسم طبیعی مغز برای حفظ تعادل است. کاظم عاشوری گیلده در این مقاله به بررسی علمی این پدیده و راهکارهای عملی برای مدیریت آن می‌پردازد.
گاهی در خانواده‌ای دو فرزند از یک پدر و مادر به دنیا می‌آیند. هر دو در یک خانه زندگی می‌کنند، از یک سفره غذا می‌خورند، یک مدرسه می‌روند و در نگاه اول، هیچ تفاوت بزرگی میان آن‌ها دیده نمی‌شود. اما گذر زمان تصویری شگفت‌انگیز پیش رو می‌گذارد: یکی به مقام استاد دانشگاه می‌رسد، مورد احترام جامعه قرار می‌گیرد و دیگری سر از زندان درمی‌آورد یا در مسیر خلاف و بزهکاری سقوط می‌کند. کاظم عاشوری گیلده، پژوهشگر و نویسنده، در تحلیل جدید خود به این پرسش قدیمی پاسخ می‌دهد که چرا دو فرزند یک خانواده با سرنوشت‌های کاملاً متفاوت روبرو می‌شوند؛ از استاد دانشگاه تا زندانی.
برخلاف پیام‌های تکراری که "همیشه تلاش بیشتر" را تنها راه موفقیت می‌دانند، علم روانشناسی عصبی (نوروسایکولوژی) نشان می‌دهد که مهارت کلیدی برای یک ذهن سالم، "توانایی تغییر و بازبینی اهداف" (Goal Adjustment) است. کاظم عاشوری گیلده در این مقاله به توضیح این می‌پردازد که چرا پذیرش "نرسیدن" و انعطاف‌پذیری در مسیر، بسیار مهم‌تر از پشتکار کورکورانه است و چگونه می‌توان این مهارت ضروری را پرورش داد.
خیلی وقت‌ها که می‌خواهیم تغییر کنیم. شغل تازه، رشته دانشگاهی جدید، شروع یک رابطه یا حتی ساختن یک نسخه‌ی متفاوت از خودمان صدایی در ذهنمان تکرار می‌شود: «نه… دیگه برای تو دیره!» اما آیا واقعا دیر شده است؟ یا این فقط بازی مغز ماست؟ در این گزارش، کاظم عاشوری گیلده با زبان ساده بررسی می‌کند که این صدا از کجا می‌آید و چه وقت‌هایی واقعا دیر است!
نیاز به فهمیده شدن، یکی از عمیق‌ترین نیازهای انسان است که در دنیای مدرن شدت یافته است. فلسفه، ادبیات، سینما و موسیقی پاسخی به این نیاز اساسی هستند. کاظم عاشوری گیلده در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف این نیاز پیچیده می پردازد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید