آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:
دکتر شیرین نوری - مشاور سرمایه گذاری و تحلیلگر بازارهای مالی - جنگ جهانی اول و دوم با مذاکرات صلح جمعاً حدود ۱۰ سال طول کشیدند، اما مذاکرات هستهای ایران پس از بیست سال همچنان با قطعنامهها و تحریمها گره خورده است. این اسنپ بکِ دیپلماسی، ساختار زندگی مردم را بهطور غیرمستقیم و با شدت بیشتری ضربه میزند: قیمتها بالا میرود، فرصتهای شغلی در آینده دود میشود و نسلهای بعدی همچنان در انتظار روشن شدن کاتالوگ آینده انرژی ملی مینشینند.
سوال اصلی این است: معیشت چندین نسل از دیگر ایرانیان باید به انرژی هستهای گره بخورند؟ پاسخ صریحی وجود ندارد، اما واقعیت تلخ این است که طولانیشدن تصمیمگیری، شفاف نبودن هزینهها و منافع، و وابستگی به تصمیمات بیرونی، بارِ سنگینی را بر نسلهای آینده تحمیل میکند. هر گزارش از بازرسیهای جدید یا هر قطعنامه تازه، همانند ضربهای است که به امید جوانان برای تحصیل، کار و زندگی با ثبات وارد میکند.
از این منظر، راهحل فقط تمرکز روی دیپلماسی نیست: باید مسیرهای جایگزینی را هم باز کرد. تنوعبخشی به منابع انرژی، سرمایهگذاری در فناوریهای داخلی، و ایجاد شفافیت مالی و مدیریتی میتواند از بار طولانیمدت نسلها بکاهد. در اینجا پرسش مهمی باقی میماند: آیا تصمیمهای فردا میتواند به نسلهای امروز و آینده اطمینان بدهد یا همچنان با هر خبر جدید از مذاکرات تازه، چشمهای جوانان به افق نامعلوم است؟
ایران سالهاست درگیر مسألهای است که از بودجه خانوار تا آیندهٔ شغلی نسلهای بعدی را تحت تأثیر قرار میدهد: انرژی هستهای و مذاکرات پیرامون آن. این موضوع، فراتر از یک بحث فنی یا دیپلماتیک است؛ به زندگی روزمره مردم، به امیدهای جوانان برای تحصیل و کار، و به نحوهٔ دید جامعه نسبت به آیندهٔ امنیت ملی وصل میشود. طولانیشدن مذاکرات هستهای به دو دهه رسیده است و با هر گزارش از بازرسیها یا تحریمهای تازه، تصویر آیندهٔ انرژی ایران تیتر جدیدی به خود میگیرد.
نتیجه برای نسلهای امروز و آینده چه میتواند باشد؟ هزینهٔ این فرایند در زندگی مردم خیلی فراتر از عددهای بودجهای است. گرانی کالاها، دشواری دسترسی به فناوریهای نوین، و فشار مداوم بر خطوط حمایتی دولت از جمله پیامدهای این فرایند هستند. اما از سوی دیگر، فرصتهای آموزشی و پژوهشی نیز تحت تأثیر وقفهها قرار گرفته یا به تعویق افتادهاند. آیا میتوان با طراحی سیاستهایی شفافتر و کارآمدتر، از بار این فرایند کم کرد؟ و سخن آخر اینکه آیا این مسیرِ طولانی، حقیقتاً نتیجهای جز حفظ امنیت ملی دارد یا میشود با سیاستگذاریهای هوشمند، به آیندهای قابل پیشبینی و امن برای نسلهای بعدی دست یافت؟