سه شنبه / ۲۹ مهر ۱۴۰۴ / ۲۲:۰۲
کد خبر: 33425
گزارشگر: 548
۲۲۳۴
۰
۰
۱
تحلیل سه حمله به پاکستان و درس‌های فروپاشی شوروی

بمب هسته ای بازدارندگی نمی آورد؛ حتی برای پاکستان!

بمب هسته ای بازدارندگی نمی آورد؛ حتی برای پاکستان!
تحلیل سه حمله نظامی به پاکستان در سال‌های اخیر، نظریه "بازدارندگی هسته‌ای" را با چالش جدی مواجه کرده است. حملات ایران به مقرهای جیش‌العدل، حملات هوایی هند و تنش‌های مرزی با طالبان نشان می‌دهد داشتن سلاح هسته‌ای تضمین‌کننده امنیت مطلق نیست. پاکستان به عنوان یک قدرت هسته‌ای شناخته‌شده، در عمل نتوانسته است از خاک خود در برابر این حملات محدود محافظت کند. هر سه مورد ثابت کرده‌اند که بازی بازدارندگی بسیار پیچیده‌تر از محاسبات ساده نظریه‌پردازان امنیتی است. تجربه تاریخی فروپاشی شوروی نیز نشان می‌دهد که بزرگترین زرادخانه هسته‌ای جهان نتوانست از فروپاشی یک ابرقدرت جلوگیری کند...

آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

پوریا زرشناس

 

 

 

 

 

 

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر

 در نظریه‌های امنیت ملی و روابط بین‌الملل، "بازدارندگی هسته‌ای" به عنوان یک اصل بنیادین مطرح شده است. بر اساس این نظریه، داشتن تسلیحات هسته‌ای می‌تواند امنیت مطلق را برای یک کشور به ارمغان آورد و از حملات نظامی دیگر کشورها جلوگیری کند. اما واقعیت‌های میدانی و تجربیات تاریخی نشان می‌دهد که این نظریه در عمل با محدودیت‌های جدی روبرو است. پاکستان به عنوان یک قدرت هسته‌ای شناخته شده، در عمل نشان داده است که داشتن زرادخانه هسته‌ای نه تنها امنیت کامل را تضمین نمی‌کند، بلکه ممکن است حتی زمینه‌ساز تنش‌های بیشتر شود.

تحلیل سه حمله موشکی اخیر به پاکستان

1. حمله سپاه پاسداران به مقرهای گروهک تروریستی جیش العدل (دی 1402)

در 26 دی ماه 1402، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با انجام عملیاتی دقیق، دو مقر مهم گروهک تروریستی جیش الظلم در منطقه کوه سبز استان بلوچستان پاکستان را منهدم کرد. این عملیات که با استفاده از موشک و پهپاد انجام شد، نشان داد که حتی یک قدرت منطقه‌ای می‌تواند با دقت و جسارت تمام، اهداف خود را در خاک یک کشور هسته‌ای مورد هدف قرار دهد. نکته قابل تأمل در این حمله، عدم واکنش هسته‌ای پاکستان بود. اگر نظریه بازدارندگی هسته‌ای به طور مطلق صحیح می‌بود، باید هیچ کشوری جرات حمله به خاک پاکستان را نداشت. اما واقعیت این است که ایران با محاسبه دقیق و درک صحیح از شرایط، عملیاتی را انجام داد که منافع ملی خود را تأمین کند بدون آنکه ترس از واکنش هسته‌ای پاکستان مانع شود. این حمله نشان می‌دهد که بازدارندگی هسته‌ای در برابر تهدیدات محدود و کنترل شده، کارایی چندانی ندارد. پاکستان نمی‌توانست برای مقابله با یک حمله محدود به اهداف تروریستی، از سلاح هسته‌ای استفاده کند، چرا که چنین اقدامی می‌توانست به یک فاجعه بین‌المللی منجر شود.

2. حملات هوایی هند به پاکستان (اردیبهشت 1404)

در اردیبهشت 1404، نیروی هوایی هند به چندین شهر در خاک پاکستان از جمله بهاولپور و مظفرآباد حمله کرد. این حملات که با انفجارهای مهیب همراه بود، منجر به قطع برق در مناطق مختلف شد. وزارت دفاع پاکستان این اقدام را "تجاوزی بی‌دلیل و تحریک‌آمیز" خواند اما در نهایت واکنش هسته‌ای نشان نداد. این واقعه از دو جهت حائز اهمیت است: اول اینکه هند و پاکستان هر دو دارای سلاح هسته‌ای هستند، اما این مسئله مانع از درگیری‌های نظامی بین آنها نشده است. دوم، پاکستان با وجود داشتن سلاح هسته‌ای، نتوانست از خاک خود در برابر حملات متعارف هند محافظت کند. نکته جالب توجه این است که هند با آگاهی از توانایی هسته‌ای پاکستان، محاسبه کرده بود که این کشور برای یک حمله محدود، واکنش هسته‌ای نشان نخواهد داد. این موضوع نشان می‌دهد که بازی بازدارندگی، بسیار پیچیده‌تر از آن است که صرفاً با داشتن سلاح هسته‌ای بتوان امنیت کامل را تضمین کرد.

3. تنش‌های مرزی با افغانستان و آزمایش موشکی تروریست های طالبان!

در 25 مهرماه 1404، طالبان با موفقیت آزمایش یک موشک با برد 400 کیلومتر را انجام دادند. این در حالی است که درگیری‌های مرزی بین افغانستان و پاکستان به سطح خطرناکی رسیده است. پاکستان، طالبان را متهم می‌کند که به گروه شورشی تحریک طالبان پاکستان (TTP) پناه داده و از آن حمایت می‌کند. نکته تاریخی مهم این است که سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (ISI) زمانی حامی طالبان بود، اما اکنون روابط بین آنها به شدت تیره شده است. این تغییر موضع نشان می‌دهد که روابط بین‌الملل پویا و در حال تغییر است و دشمنی‌ها و دوستی‌ها ثابت نیستند. مسئله مرز دیورند نیز به این تنش‌ها دامن زده است. افغانستان هرگز این مرز را که در سال 1893 ترسیم شده، به رسمیت نشناخته است. حدود 40 میلیون پشتون در دو سوی این مرز زندگی می‌کنند و طالبان این مرز را مصنوعی می‌دانند. این تنش‌ها نشان می‌دهد که حتی یک گروه غیردولتی و تروریستی مانند طالبان نیز می‌تواند برای یک قدرت هسته‌ای مانند پاکستان تهدیدآمیز باشد. پاکستان نتوانسته است با تکیه بر بازدارندگی هسته‌ای، حتی مانع از تشدید تنش‌ها با تروریست های طالبان شود.

محدودیت‌های نظریه بازدارندگی هسته‌ای

1. عدم کارایی در برابر تهدیدات نامتقارن

بازدارندگی هسته‌ای عمدتاً در برابر تهدیدات متقارن و کلاسیک کارایی دارد. اما در جهان امروز، تهدیدات نامتقارن مانند تروریسم، حملات سایبری و جنگ‌های نیابتی، امنیت کشورها را بیشتر به خطر می‌اندازند. پاکستان با وجود داشتن سلاح هسته‌ای، نتوانسته است امنیت کامل در برابر گروه‌های تروریستی ایجاد کند.

2. محدودیت در استفاده عملی

سلاح هسته‌ای بیشتر یک ابزار تهدید است تا یک ابزار کاربردی. استفاده از آن در درگیری‌های محدود، غیرقابل تصور است. همین مسئله باعث می‌شود کشورهای دیگر محاسبه کنند که پاکستان برای مقابله با حملات محدود، از سلاح هسته‌ای استفاده نخواهد کرد.

3. تأثیر منفی بر امنیت ملی

داشتن سلاح هسته‌ای می‌تواند باعث ایجاد حس ناامنی در همسایگان و جامعه بین‌المللی شود. این مسئله ممکن است منجر به تشکیل اتحادهای ضد آن کشور یا تحریم‌های بین‌المللی گردد که در نهایت امنیت ملی را تضعیف می‌کند.

4. هزینه‌های گزاف حفظ و توسعه

نگهداری و توسعه زرادخانه هسته‌ای هزینه‌های گزافی دارد که می‌تواند به توسعه اقتصادی کشور لطمه بزند. این هزینه‌ها اغلب از بودجه آموزش، بهداشت و توسعه زیرساخت‌ها کاسته می‌شود.

فروپاشی شوروی: درس تاریخی قدرت هسته‌ای بدون پشتوانه سیاسی-اقتصادی

اتحاد جماهیر شوروی در اوج قدرت خود، بزرگترین زرادخانه هسته‌ای جهان را در اختیار داشت. با داشتن هزاران کلاهک هسته‌ای، موشک‌های قاره‌پیمای و زیردریایی‌های هسته‌ای، شوروی از نظر نظامی یکی از دو ابرقدرت جهان محسوب می‌شد. اما این قدرت عظیم نظامی نتوانست از فروپاشی سیاسی و اقتصادی این ابرقدرت جلوگیری کند.

شکاف بین قدرت سخت و نرم

شوروی اگرچه از قدرت سخت (Hard Power) بی‌نظیری برخوردار بود، اما فاقد قدرت نرم (Soft Power) لازم برای حفظ مشروعیت و نفوذ بین‌المللی بود. سیستم سیاسی غیرمنعطف، اقتصاد متمرکز و ناکارآمد، و سرکوب آزادی‌های مدنی، باعث شد که شوروی نتواند الگوی جذابی برای دیگر کشورها ارائه دهد.

مشکلات ساختاری اقتصادی

اقتصاد شوروی با وجود دستاوردهای اولیه در صنایع سنگین و نظامی، در تأمین نیازهای اساسی مردم ناتوان بود. کمبود کالاهای مصرفی، کیفیت پایین محصولات و ناکارایی سیستم توزیع، نارضایتی عمومی را افزایش داد. هزینه‌های گزاف نظامی و رقابت تسلیحاتی با آمریکا، اقتصاد شوروی را تحت فشار قرار داده بود.

بحران مشروعیت سیاسی

حزب کمونیست با وجود ادعای نمایندگی از طبقه کارگر، به تدریج از مردم عادی فاصله گرفت. فساد اداری، بوروکراسی گسترده و عدم پاسخگویی مسئولان، اعتماد عمومی را تحلیل برد. جنبش‌های استقلال‌طلبی در جمهوری‌های مختلف شوروی نیز به این بحران دامن زد.

تأثیر جنگ سرد

رقابت تسلیحاتی با آمریکا، منابع عظیم اقتصادی و انسانی شوروی را به خود اختصاص داده بود. این در حالی بود که اقتصاد شوروی توانایی رقابت با اقتصاد پویای غرب را نداشت. طرح جنگ ستارگان (SDI) ریگان، شوروی را وادار کرد تا هزینه‌های بیشتری را به تحقیقات نظامی اختصاص دهد.

نقش رهبری

میکائیل گورباچف با سیاست‌های گلاسنوست (شفافیت) و پرسترویکا (بازسازی) سعی در نوسازی سیستم داشت، اما این اصلاحات به جای ترمیم سیستم، به تشدید بحران‌ها انجامید. آزادی نسبی بیان، فضایی برای انتقادات جدی از سیستم ایجاد کرد.

فروپاشی از درون

فروپاشی شوروی عمدتاً نتیجه مشکلات داخلی بود. قدرت هسته‌ای نتوانست مانع از فروپاشی داخلی شود. این واقعه نشان داد که امنیت واقعی یک کشور، تنها با قدرت نظامی تأمین نمی‌شود، بلکه به عواملی مانند مشروعیت سیاسی، رفاه اقتصادی و انسجام اجتماعی بستگی دارد.

تحلیل نظریه بازدارندگی و محدودیت‌های آن

نظریه بازدارندگی هسته‌ای بر پایه این فراستوار است که تهدید به انتقام‌جویی غیرقابل تحمل، دشمنان را از حمله بازمی‌دارد. اما این نظریه سه محدودیت اساسی دارد: اولاً فقط در برابر تهدیدات وجودی کارایی دارد، نه تهدیدات محدود. ثانیاً فرض می‌کند طرفین منطقی عمل می‌کنند. ثالثاً در برابر بازیگران غیردولتی کارایی ندارد. در مورد پاکستان، این محدودیت‌ها به وضوح قابل مشاهده است. ایران و هند می‌دانستند که پاکستان برای حملات محدود نمی‌تواند از سلاح هسته‌ای استفاده کند. این همان "سوراخ کلیدی" در سیستم بازدارندگی است. از دیدگاه تئوریک، مشکل اصلی "اعتبار" تهدید هسته‌ای است. اگر کشوری برای هر حمله‌ای، حتی محدود، تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای کند، اعتبار خود را در جامعه بین‌المللی از دست می‌دهد. اگر هم تهدید نکند، بازدارندگی اش زیر سؤال می‌رود.

تحلیل امنیت ملی چندبعدی

امنیت ملی در جهان امروز مفهومی چندبعدی است که شامل امنیت نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیست‌محیطی می‌شود. تمرکز صرف بر بعد نظامی، سایر ابعاد را تضعیف می‌کند. پاکستان با وجود هزینه‌های گزاف برای برنامه هسته‌ای، با چالش‌های جدی اقتصادی روبروست. تورم بالا، بدهی خارجی و ضعف ساختارهای اقتصادی، امنیت ملی این کشور را به اندازه تهدیدات خارجی تضعیف می‌کند. از دیدگاه جامعه‌شناختی، ناامنی اجتماعی ناشی از شکاف‌های قومی و مذهبی، تهدیدی جدی برای امنیت ملی پاکستان محسوب می‌شود. برنامه هسته‌ای نتوانسته است این شکاف‌ها را ترمیم کند.

تحلیل هزینه‌فرصت برنامه‌های هسته‌ای

برنامه‌های هسته‌ای هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم سنگینی دارند. هزینه‌های مستقیم شامل تحقیق و توسعه، تولید و نگهداری سلاح‌هاست. هزینه‌های غیرمستقیم شامل تحریم‌های بین‌المللی و کاهش سرمایه‌گذاری خارجی است. از دیدگاه اقتصادی، این هزینه‌ها "هزینه‌فرصت" دارند. یعنی منابعی که صرف برنامه هسته‌ای می‌شود، می‌توانست در بخش‌های دیگری مانند آموزش، بهداشت و توسعه ساختارها سرمایه‌گذاری شود. در مورد پاکستان، شاخص‌های توسعه انسانی نشان می‌دهد این کشور در زمینه آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی با چالش‌های جدی روبروست. تخصیص منابع به برنامه هسته‌ای احتمالاً به این چالش‌ها دامن زده است.

تحلیل راهبردهای جایگزین برای امنیت ملی

کشورها می‌توانند به جای تمرکز صرف بر بازدارندگی هسته‌ای، از راهبردهای متنوعی برای تأمین امنیت ملی استفاده کنند. دیپلماسی فعال، مشارکت در نهادهای بین‌المللی و توسعه همکاری‌های منطقه‌ای از جمله این راهبردهاست. توسعه قدرت نرم (Soft Power) می‌تواند امنیت ملی را تقویت کند. کشوری که از نظر فرهنگی، علمی و اقتصادی جذاب باشد، می‌تواند متحدان بیشتری پیدا کند و تهدیدات کمتری را تجربه کند. سرمایه‌گذاری در امنیت سایبری، مقابله با تروریسم و امنیت مرزها نیز از راهبردهای مهم در جهان امروز است. این تهدیدات با سلاح هسته‌ای قابل مهار نیستند.

تحلیل آینده بازدارندگی در نظام بین‌الملل

در نظام بین‌الملل آینده، نقش سلاح هسته‌ای احتمالاً کمرنگ‌تر خواهد شد. ظهور تهدیدات جدید مانند جنگ سایبری، تروریسم و تغییرات اقلیمی، تمرکز بر سلاح هسته‌ای را کمتر منطقی می‌کند. تحول در فناوری‌های نظامی مانند جنگ فضایی، هوش مصنوعی و سلاح‌های هایپرسونیک، ممکن است برتری هسته‌ای را به چالش بکشد. این فناوری‌ها می‌توانند سیستم‌های بازدارندگی هسته‌ای را دور بزنند. افزایش آگاهی جهانی از خطرات سلاح هسته‌ای و فشار افکار عمومی برای خلع سلاح هسته‌ای، ممکن است مشروعیت سلاح هسته‌ای را در آینده زیر سؤال ببرد.

نتیجه‌گیری

تجربه پاکستان و درس‌های فروپاشی شوروی نشان می‌دهد که سلاح هسته‌ای به تنهایی نمی‌تواند امنیت کامل را برای یک کشور تأمین کند. امنیت ملی مفهومی چندبعدی است که علاوه بر توان نظامی، به عواملی مانند توسعه اقتصادی، انسجام اجتماعی، مشروعیت سیاسی و روابط بین‌المللی نیز بستگی دارد. پاکستان با وجود داشتن سلاح هسته‌ای، نتوانسته است از خاک خود در برابر حملات محدود ایران، هند و تهدیدات طالبان محافظت کند. از سوی دیگر، شوروی با وجود داشتن بزرگترین زرادخانه هسته‌ای جهان، نتوانست در برابر فروپاشی داخلی مقاومت کند. این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که کشورها باید به جای تمرکز صرف بر بازدارندگی هسته‌ای، به توسعه همه‌جانبه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی توجه کنند. امنیت واقعی زمانی حاصل می‌شود که یک کشور علاوه بر توان دفاعی، از اقتصاد پویا، جامعه منسجم و سیستم سیاسی مشروع برخوردار باشد. در جهان امروز، تهدیدات امنیتی بسیار پیچیده‌تر از گذشته شده‌اند. تروریسم، بحران‌های اقتصادی، تغییرات اقلیمی و تهدیدات سایبری، نمی‌توانند با سلاح هسته‌ای مهار شوند. بنابراین، رویکرد جامع به امنیت ملی که شامل ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی باشد، ضروری است.

جمع‌بندی نهایی

بازدارندگی هسته‌ای یک افسانه بیش نیست. همانطور که حمله ایران به پاکستان نشان داد، حتی یک قدرت منطقه‌ای می‌تواند با محاسبه دقیق، یک کشور هسته‌ای را مورد هدف قرار دهد. همچنین، همانطور که فروپاشی شوروی نشان داده، قدرت نظامی بدون پشتوانه سیاسی و اقتصادی، نمی‌تواند تضمین‌کننده امنیت و ثبات باشد. کشورها باید درک کنند که امنیت واقعی از طریق توسعه متوازن همه جانبه، دیپلماسی فعال و مشارکت در نظم بین‌المللی حاصل می‌شود، نه از طریق اتکای صرف به زرادخانه‌های هسته‌ای!

به قلم: پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
https://www.asianewsiran.com/u/hyX
اخبار مرتبط
آویگدور لیبرمن، رهبر حزب اسرائیل بیتنو با هشدار درباره برنامه‌های ایران ادعا کرد تهران در حال تلاش برای غافلگیر کردن اسرائیل است و فعالیت‌های هسته‌ای در سایت‌های ایرانی از سر گرفته شده است.
تفاوت میان زمین‌لرزه طبیعی و آزمایش هسته‌ای زیرزمینی یکی از چالش‌برانگیزترین مباحث لرزه‌شناسی مدرن است که امنیت جهانی را تحت تأثیر قرار داده است. در این یادداشت قصد داریم تا تفاوت های یک تست اتمی با یک زمین لرزه را بررسی کنیم.
بر اساس اسناد تاریخی شورای امنیت، چین و روسیه در تمامی قطعنامه‌های مهم علیه برنامه هسته‌ای ایران بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ شامل قطعنامه‌های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳ و ۱۹۲۹ رای موافق داده‌اند.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هشدار داد قطع همکاری ایران با این آژانس پس از فعال شدن مکانیسم ماشه می‌تواند به یک جنگ بین‌المللی منجر شود. این اظهارات در پاسخ به تهدید علی لاریجانی مبنی بر قطع همکاری با آژانس صورت گرفته است.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید