آسیانیوز ایران؛ سرویس ورزشی:
در دنیای ورزش، گاهی اوقات شکستها از پیروزیها سخنرانیهای بلندتری دارند. این روزها دیوارهای سالنهای مسابقات قهرمانی جهان در ووشی چین، شاهد رویدادهایی بوده که نه تنها نتایج، که اخلاق و منش ورزشی را نیز به چالش کشیده است. تکواندو ایران که تنها چند ماه پیش با درخشش در المپیک پاریس، دلهای میلیونها ایرانی را شاد کرد، امروز با تصویری کاملاً متفاوت روبروست. کارنامه این دوره از مسابقات جهانی، پر از حذفهای زودهنگام و نتایج غیرمنتظره است. اما آنچه این شکستها را به بحرانی چندبعدی تبدیل کرده، تنها نتایج مسابقات نیست. گویا طوفانی از حواشی، کادر فنی تیم ملی را نیز درنوردیده است.
لحظهای را تصور کنید که یک ورزشکار جوان، در اوج فشار رقابتهای جهانی، نه یک راهنمایی فنی، بلکه جملهای تحقیرآمیز از مربی خود میشنود: "واقعاً لیاقت نداری!". این دقیقاً اتفاقی است که برای سعیده نصیری افتاد. از سوی دیگر، در بخش مردان، شاهد صحنهای بودیم که اخلاق ورزشی را زیر سؤال برد. زمانی که یک سرمربی به ورزشکار مصدوم خود دستور میدهد برای اجتناب از باخت، از زمین بلند نشود. این رفتارهای غیرحرفهای، پرسشهای بزرگ و نگرانکنندهای را درباره مدیریت و فضای حاکم بر تکواندو ایران ایجاد کرده است. آیا این حواشی، نشان از یک بیبرنامگی عمیقتر در فدراسیون تکواندو دارد؟ چگونه مربیان به جای حمایت از ورزشکاران در سختترین لحظات، به عاملی برای افزایش فشار روانی تبدیل شدهاند؟ این گزارش، تنها به بازگویی این حواشی نمیپردازد، بلکه لایههای پنهان این بحران را واکاوی کرده و تأثیرات عمیق آن بر آینده تکواندو ایران را تحلیل میکند.
تحلیل روانشناختی رفتارهای سرمربیان و تأثیر آن بر عملکرد ورزشکاران
رفتار مهروز ساعی با سعیده نصیری، نمونهای کلاسیک از تخریب روانی ورزشکار در حساسترین لحظه است. یک ورزشکار در میانه نبرد، به ویژه در رقابتهای Elite جهانی، در آسیبپذیرترین حالت روانی به سر میبرد. جمله "لیاقت نداری" نه تنها هیچ بار آموزشی ندارد، بلکه اعتماد به نفس ورزشکار را در ریشه نابود میکند. اینگونه عبارات، حس شایستگی و ارزشمندی ورزشکار را هدف میگیرد و میتواند اثرات منفی بلندمدتی بر کارنامه و حتی زندگی شخصی او بگذارد. این عمل، نقض آشکار اصول اولیه روانشناسی ورزشی است. در مورد دستور "بلند نشو" نیز باید به استرس و سردرگمی ورزشکار در لحظه مصدومیت اشاره کرد. ورزشکاری که در درد به سر میبرد و منتظر دریافت کمک پزشکی است، ناگهان با دستوری متضاد از سوی مربی خود روبرو میشود. این تناقض، به جای ایجاد آرامش، باعث افزایش استرس و سردرگمی او میشود. چنین فضایی، تمرکز لازم برای تصمیمگیری منطقی حتی در صورت توانایی جسمی را از ورزشکار سلب میکند. این رفتار، منافع کوتاهمدت (احتمال دیسکالیفه شدن حریف) را به سلامت روانی و جسمانی ورزشکار ترجیح میدهد. در هر دو مورد، نقش سرمربی به عنوان پناهگاه امن و منبع انرژی مثبت کاملاً نادیده گرفته شده است. یک مربی موفق میداند که حتی در صورت باخت، باید روحیه ورزشکار را برای نبردهای آینده حفظ کند. این حواشی نشان میدهد که گویا اولویتهایی غیر از توسعه فردی و تیمی ورزشکاران در جریان است. این نگرش در درازمدت منجر به فرسایش سرمایههای انسانی و کاهش انگیزه نسل جوان تکواندو خواهد شد.
بررسی فنی و تاکتیکی شکستهای تیم ملی و نقش کادر فنی
شکستهای متوالی در یک تیم قدرتمند، قطعا تصادفی نیستند. این نتایج ضعیف میتواند نشانه کهنگی تاکتیکی یا عدم آمادگی فنی باشد. احتمال میرود که تکواندو جهان در حال پیشرفت است و سبکهای جدیدی در حال شکلگیری هستند که تیم ایران نتوانسته است خود را با آنها هماهنگ کند. اینجاست که نقش کادر فنی در شناسایی این تحولات و آموزش آن به ورزشکاران پررنگ میشود. سؤال اینجاست که آیا کادر فنی حاضر، آنالیز درستی از حریفان جدید و سبکهای نوین داشتند؟ یا اینکه هنوز در گذشته و موفقیتهای المپیک پاریس سیر میکنند؟ صحبتهای مرتضی کریمی درباره "تلنگر" گویای همین مسئله است. وقتی یک تیم به دام غرور موفقیتهای گذشته بیفتد، اغلب از تحرک و پویایی لازم برای تطبیق با شرایط جدید بازمیماند. این شکستها زنگ خطری برای بازنگری اساسی در متدهای تمرینی و تاکتیکی است. علاوه بر این، حواشی ایجادشده توسط سرمربیان، خود عاملی برای انحراف توجه از این کاستیهای فنی است. به جای تمرکز بر روی واکاوی فنی دلایل باختها، همه توجهات به سمت رفتارهای غیرحرفهای معطوف شده است. این امر مانع از یک آسیبشناسی واقعی و شفاف از عملکرد فنی تیم در مسابقات میشود و امکان اصلاح اشتباهات برای آینده را دشوار میسازد.
بحران مدیریتی در فدراسیون تکواندو و نقش رهبری
ریشه بسیاری از این مشکلات را باید در مدیریت فدراسیون جستجو کرد. انتصاب مهروز ساعی با وجود مخالفتهای گسترده پیشکسوتان، اولین نشانه از یک روند غیرشفاف بود. وقتی انتخابها بر اساس شایستگی و تجربه نباشد، طبیعی است که با رفتارهای غیرحرفهای از سوی افراد منتخب روبرو شویم. این امر اعتماد عمومی به سیستم مدیریتی فدراسیون را خدشهدار میکند. خروج مینو مداح، سرمربی موفق تیم زنان، به دلیل "اهانت و بیاحترامی" رئیس فدراسیون، گواه دیگری بر وجود یک فرهنگ سازمانی سمی است. از دست دادن سرمایههای انسانی ارزشمند و باتجربه به دلیل رفتارهای غیرحرفهای، ضربهای جبرانناپذیر به پیکره تکواندو کشور وارد میآورد. این موضوع نشان میدهد که مشکل تنها به مربیان ختم نمیشود، بلکه از رأس هرم مدیریتی آغاز شده است. حواشی قبلی مانند درگیری پیشکسوتان با ورزشکاران و مشکل حضور دو ورزشکار در یک وزن، همگی نشان از نبود برنامهریزی مدون و مدیریت بحران کارآمد دارد. به نظر میرسد فدراسیون بیشتر در حال واکنش نشان دادن به حواث است تا اینکه بتواند با یک برنامه استراتژیک بلندمدت، از بروز چنین مشکلاتی پیشگیری کند. این مدیریت انفعالی، بحرانها را پی در پی تکرار میکند.
تأثیر منفی بر جامعه ورزشی و افکار عمومی
این حواشی، وجهه تکواندو ایران را که با زحمت ورزشکاران در المپیک پاریس درخشان شده بود، مخدوش کرده است. تصویری که امروز از این رشته در اذهان عمومی نقش میبندد، نه ورزشی با اخلاق و جوانمردی، که صحنهای از بیاخلاقی و تحقیر است. این مسئله میتواند باعث دلسردی نسل جوان و خانوادهها از گرایش به این رشته شود. بازتاب گسترده این اخبار در فضای مجازی و رسانهها، آسیبهای شدیدی به تکواندو ایران وارد کرده است. وقتی کاربران، ویدیوی تحقیر یک ورزشکار جوان توسط مربیاش را میبینند، به کل ساختار این رشته ورزشی بدبین میشوند. این از دست دادن اعتماد عمومی، بازیابی آن بسیار دشوار و زمانبر خواهد بود. این اتفاقات برای ورزشکاران جوانی مانند سعیده نصیری میتواند بسیار آسیبزا باشد. آنها در اوج جوانی و در مسیر رشد قرار دارند و چنین برخوردهایی میتواند مسیر حرفهای و حتی شخصیتی آنها را به کلی تغییر دهد. جامعه ورزشی موظف است از این استعدادهای جوان محافظت کند، نه اینکه آنها را در معرض چنین فشارهای روانی غیرضروری قرار دهد.
راهکارهای برونرفت از بحران و چشم انداز آینده
اولین و فوریترین راهکار، عذرخواهی رسمی از ورزشکاران آسیبدیده و برخورد شفاف با مربیان متخلف است. فدراسیون باید با یک واکنش قاطع و سریع، نشان دهد که چنین رفتارهایی را برنمیتابد. این کار حداقل میتواند جلوی عادیسازی اینگونه حواشی را بگیرد و پیامی قوی به جامعه ورزشی ارسال کند. راهکار بلندمدت، تشکیل یک کمیته تخصصی متشکل از پیشکسوتان بیطرف و کارشناسان روانشناسی ورزشی برای آسیبشناسی جامع این رویدادها است. این کمیته باید به صورت ریشهای، هم به بررسی دلایل فنی شکستها و هم به بررسی فضای روانی حاکم بر اردوهای تیم ملی بپردازد و گزارش شفافی را منتشر کند. بازنگری در فرآیند گزینش و آموزش مربیان نیز امری ضروری است. داشتن سابقه ورزشی درخشان به تنهایی برای مربیگری کافی نیست. مربیان باید در زمینههای روانشناسی ارتباط با ورزشکار، اخلاق حرفهای و مدیریت هیجان آموزشهای جدی ببینند. آینده تکواندو ایران در گرو داشتن کادر فنی است که هم از نظر فنی به روز باشد و هم از بلوغ اخلاقی لازم برخوردار باشد.