آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:
چه کسی جهان را کنترل میکند؟ این پرسشی است که شاید در نگاه اول پاسخی ساده داشته باشد: دولتها، سازمانهای بینالمللی، یا شاید ابرشرکتهای چندملیتی. اما واقعیت بسیار پیچیدهتر از این حرفهاست. همه چیز از یک کلیک ساده روی یوتیوب آغاز شد. جایی که به ظاهر تنها یک پلتفرم سرگرمی است، اما در پس پرده، شبکهای عظیم از قدرت و ثروت نهفته است. شبکهای که رد آن به دو شرکت کمتر شناخته شده میرسد. یوتیوب را سه جوان در سال ۲۰۰۵ تأسیس کردند، اما تنها یک سال بعد، غول جستجوی جهان آن را به مبلغ ۱.۶۵ میلیارد دلار خریداری کرد. امروز یوتیوب بخشی از امپراتوری آلفابت است، اما داستان به همین جا ختم نمیشود. اگر به دنبال مالکان واقعی این امپراتوری بگردید، به دو نام خواهید رسید: بلکراک و ونگارد. دو شرکتی که شبیه به افسانه میمانند تا نهادهای اقتصادی. بلکراک حدود ۱۰ تریلیون دلار دارایی مدیریت میکند و ونگارد نزدیک به ۸ تریلیون دلار. این دو غول اقتصادی، نه تنها در آلفابت، بلکه در صدها شرکت بزرگ جهانی سهام دارند. از اپل و آمازون گرفته تا صنایع نفتی و تسلیحاتی. آنان مانند دو عنکبوت غولپیکر هستند که تارشان را بر کل اقتصاد جهان تنیدهاند.
اما راز قدرت آنان در چیست؟
پاسخ در سیستمی به نام "علاءالدین" نهفته است. این نام نه اشاره به چراغ جادو دارد و نه داستانهای هزار و یک شب، بلکه مغز دیجیتالی بلکراک است. علاءالدین سیستمی است که دادههای عظیمی از قیمتها، جنگها، آب و هوا و تصمیمات سیاسی را تحلیل میکند و به زبانی سرد و محاسباتی میگوید: "پول را کجا ببر، ریسک را کجا کم کن." بیش از ۲۵ تریلیون دلار سرمایه جهانی زیر نظر این جعبه سیاه حرکت میکند. حتی بانکهای اروپایی، دولتهای آسیایی و صندوقهای بازنشستگی مردم عادی نیز به علاءالدین وابستهاند. ما فکر میکنیم انتخابهای اقتصادیمان آزادانه است، اما شاید از پشت پرده، یک الگوریتم در نیویورک دکمهها را فشار میدهد.
ساختار مالکیت در اقتصاد جهانی
بلکراک و ونگارد نمونهای بارز از تمرکز مالکیت در اقتصاد جهانی هستند. این دو شرکت با مدیریت داراییهایی بالغ بر ۱۸ تریلیون دلار، بزرگترین بازیگران بازار سرمایه محسوب میشوند. ساختار مالکیت متقابل این شرکتها باعث شده تا در بسیاری از رقبای ظاهری خود نیز سهامدار عمده باشند. این موضوع رقابت واقعی در بازار را زیر سؤال میبرد. تمرکز مالکیت در چنین سطحی، میتواند به ایجاد انحصار و کاهش تنوع در اقتصاد بینجامد. این پدیده در بلندمدت میتواند برای اقتصاد جهانی خطرناک باشد.
نقش فناوری در حکمرانی اقتصادی
سیستم "علاءالدین" نماد تحول اساسی در مدیریت سرمایه است. این سیستم از الگوریتمهای پیچیده و هوش مصنوعی برای تحلیل دادههای عظیم استفاده میکند. توانایی پیشبینی روندهای بازار بر اساس تحلیل دادههای غیرمالی (مانند آب و هوا و تحولات سیاسی)، مزیت رقابتی بیسابقهای به این شرکتها داده است. وابستگی نهادهای مالی به چنین سیستمهایی، پرسشهای امنیتی جدی ایجاد میکند. اختلال در این سیستمها میتواند کل اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار دهد.
تأثیر بر حاکمیت ملی و استقلال اقتصادی
کشورهای زیادی از جمله دولتهای اروپایی و آسیایی، داراییهای خود را به بلکراک و ونگارد سپردهاند. این موضوع میتواند استقلال تصمیمگیری اقتصادی آنان را تحت تأثیر قرار دهد. صندوقهای بازنشستگی که آینده مالی میلیونها نفر به آن وابسته است، نیز در این شبکه قرار دارند. این وابستگی میتواند امنیت مالی شهروندان عادی را در معرض خطر قرار دهد. تمرکز قدرت تصمیمگیری در دست چند شرکت محدود، میتواند دموکراسی اقتصادی را تهدید کند.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی
شبکه مالکیت متمرکز میتواند به افزایش نابرابری دامن بزند. ثروت در دستان تعداد کمی متمرکز میشود و فاصله طبقاتی افزایش مییابد. این ساختار میتواند نوآوری را محدود کند، چرا که شرکتهای کوچک و نوپا نمیتوانند با این غولهای اقتصادی رقابت کنند. وابستگی اقتصاد جهانی به تصمیمات چند شرکت خاص، میتواند ثبات اقتصادی را در برابر شوکهای خارجی آسیبپذیر کند.
راهکارهای نظارتی و آیندهنگری
- تقویت قوانین ضد انحصار در سطح جهانی ضروری است. نهادهای نظارتی باید بتوانند بر فعالیت این شرکتها نظارت مؤثر داشته باشند.
- شفافسازی در ساختار مالکیت و تصمیمگیریهای اقتصادی میتواند به کاهش ریسکهای سیستماتیک کمک کند.
- تنوعبخشی به سیستمهای مدیریت سرمایه و کاهش وابستگی به یک یا چند سیستم خاص، میتواند امنیت اقتصادی جهانی را افزایش دهد.