دوشنبه / ۱۲ آبان ۱۴۰۴ / ۰۱:۵۳
کد خبر: 33829
گزارشگر: 548
۲۶۹
۰
۰
۴
دکتر محمود دهقانی

ببین شرافت میخانه مرا ای شیخ!

ببین شرافت میخانه مرا ای شیخ!
کاشیکاری و کاشی‌سازی در معماری سنتی ایران هنری با پیشینه‌ای ژرف است که هر کاشی‌نبشته‌ای به اندازه یک کتاب گفتار در خود دارد. سردر دروازه عالی‌قاپوی قزوین از روزگار صفوی با خوشنویسی علیرضا عباسی نمونه‌ای درخشان از این هنر است که اگرچه به گفته «شاردن» جهانگرد فرانسوی محتوای متفاوتی داشته، اما در دوران شاه عباس یکم تغییر کرده است. در طول تاریخ ایران، برجای‌مانده‌های معماری همواره دستخوش دگرگونی بوده‌اند و سلسله‌های مختلف از صفویه و قاجار تا پهلوی و پس از آن، هر یک به نوبه خود در این تغییرات سهم داشته‌اند.

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:

دکتر محمود دهقانی

 

 

 

 

 

دکتر محمود دهقانی

 کاشیکاری و کاشی سازی در معماری سنتی ایران هنری است که پیشینه ای ژرف دارد. چیدمان چند کاشی با شعری که بر آن نگاشته می شود از دیرباز به اندازه یک کتاب در خود گفتگو داشته است. سردر دروازه عالی قاپوی قزوین روزگار صفوی یکی از این نمونه هاست که خوشنویسی علیرضا عباسی بر کاشی های سردر تا به امروز پابرجاست. هر چند «شاردن» طلا فروش فرانسوی اشاره دارد محتوای کاشی نبشته نخستین «گشاده باد به دولت همیشه این درگاه * به حق اشهد ان لا اله الا الله» بود اما در روزگار شاه عباس یکم جای خود را به کاشی نبشته کنونی سردر داده که از ریشه با گفته «شاردن» متفاوت است. 

به دنبال بازسازی ساختمان دروازه عالی قاپوی قزوین در روزگار شاه عباس یکم معماران صفوی کاشی نبشته را احتمالا به خواست شاه تغییر داده اند. از سوی دیگر با پیشینه چند هزار ساله ایران، برجا مانده های معماری همیشه دستخوش دگرگونی بوده و دودمان های گوناگون هر یک به نوبه خود بر این دگرگونی ها سهم داشته اند. از بیشتر ساختمان های دودمان زند به ویژه روزگار فرمانروایی کریم خان  در شیراز فقط چند ساختمان انگشت شمار برجا مانده است.

با روی کار آمدن یک دودمان، برجامانده های دودمان پیش از آن دگرگون شده است. دودمان های صفوی و بیشتر از همه قاجار و پهلوی در این باره رد پا از خود نشان داده اند. اما بیشتر از همه پهلوی ها و پس از آن در جمهوری اسلامی این کار شدت بیشتری داشته است. پیش از انقلاب آنچه از برجامانده های روزگار صفوی دگرگون شد ستاد لشکر اصفهان بود. این ستاد با نقاشی و درهای زیبای منبت کاری شده یکسره نابود شد. هنگامی که سرتیپ عباس فرزانگان استاندار وقت اصفهان فرمان «گل آخری» (گل ماشی) کشیدن بر سی و سه پل را داد شمار بالایی از شهروندان فرهیخته اصفهان گِرد آمدند تا از آن کار جلوگیری کنند. تیمسار بالای پل رفت و گفت: « من نماینده شاه هستم هر کس مخالفت کند در برابر شاه مسئول است».

 قاجاری ها نیز در همین شهر اصفهان با گچ مالی روی نگارگری های روزگار صفوی کاری کردند که «دیولافوا» را به اشتباه انداختند و هشت بهشت جای عیش و نوش شاهزادگان روزگار صفوی اصفهان را یک ساختمان قاجاری نامید. در بازسازی مسجد کبود تبریز  با کاشیکاری درخشش اندود (معرق) که هر گز در جهان باستان تکرار نشده می توان اشتباهاتی دید. این گونه دگرگونی ها در بازسازی به هر گونه باید دنباله رو پایه و اساس پیشین باشد. به جز آنچه گفته شد تغییر کاربری برخی از ساختمان ها به ویژه ساختمان های مذهبی نیز گوشه دیگری در دگرگونی های ساختمانیِ دودمانی پس از دودمانِ دیگر بوده که گاه بسیار خوب و سنجیده و گاه ناشیانه است. در روزگار صفوی ساختمان مسجد حیدریه در محله پنبه ریسه و گذر بلاغی قزوین آتشکده ساسانی بود که به مسجد تبدیل شد.

در تهران روزگار قاجار نیز کاشیکاری مسجد سراج الملک در خیابان «چراغ برق» خود داستان مفصلی دارد. مسجدی در خیابان امیر کبیر «چراغ برق»  و دیگری خیابان شاه آباد، پیش از مسجد شدن، هر دو میخانه بوده اند. رضاقلی‌خان سراج‌الملک پیشکار ظل‌السلطان، پسر ناصرالدین‌شاه قاجار، بود و بانی ساخت مسجد و مدرسه‌ای در خیابان امیرکبیر تهران است. نکته جالب در مورد این مسجد، استفاده از محل یک میخانه برای ساخت آن است.

داستان از این قرار است که دو برادر کلیمی به نام های اسحاق و هارون در نزدیکی خانه سراج الملک یک دکان زیر زمینی داشتند که آنجا باده فروشی می کردند. میخواران و لوطی های محل جمع می شدند و سر و صدای شبانه و گاه درگیری جاهل ها که به چاقو کشی می انجامید، کار را به جایی کشاند که مردم محل رفتند سراغ سراج الملک و شکایت از نا امنی محل کردند. ایشان برادران کلیمی را دعوت کرد و گفت مردم از عرق فروشی در دکان های زیرزمینی شما شکایت دارند. سراج الملک خواست این دو برادر هر دو دکان خود را به او بفروشند. برادران کلیمی برای منصرف کردن سراج الملک ششصد تومان که پول هنگفتی در زمان خود بود درخواست کردند. سراج الملک پذیرفت و صد تومان هم بیشتر داد تا هر چه زودتر بساط میخانه را برچینند. پس از آن ساختمان مسجد را در جای میخانه برادران کلیمی اسحاق و هارون ساختند که دارای دو محراب بود و کاشیکارهای چیره دستی از قم آوردند تا کار کاشیکاری و مقرنس کاری مسجد را انجام بدهند. بر سردر مسجد هم بر کاشی های خوشرنگ نوشتند:

 حُسن ِ توفیق ببین که مسجد کرد * صحن میخانه را سراج الملک!

اسحاق و هارون روزی آمدند پیش سراج الملک گفتند این صد تومان اضافه را لطفا بگیرید و هزینه کاشیکاری یکی از محراب های مسجد کنید. سراج الملک پذیرفت و پس از آن شعری از قاآنی شاعر دربار قاجار را بر کاشی نوشتند که:

ببین شرافت میخانه مرا ای شیخ * که چون خراب شود، خانه ی خدا گردد!

به قلم: ​دکتر محمود دهقانی
https://www.asianewsiran.com/u/hFq
اخبار مرتبط
کالج هنر سیدنی، که امروز بخشی از دانشگاه معتبر سیدنی است، روزگاری بیمارستان روانی بود که در سال ۱۸۸۴ میلادی گشایش یافت. این ساختمان برای بیش از دو سده میزبان تبهکاران روان‌پریش بود تا اینکه به کالج هنر تغییر کاربری داد. دکتر محمود دهقانی، نگارنده مقیم استرالیا که خود در این دانشکده تحصیل کرده، خاطرات خود از تحصیل در فضایی را روایت می‌کند که روزگاری محل درمان بیماران روانی بود. او از احساسات خود در زمان غذا خوردن در سالن‌های قدیمی بیمارستان می‌گوید. این دگردیسی نمونه‌ای موفق از بازسازی و تغییر کاربری بناهای تاریخی است که می‌تواند برای کشورهای دیگر از جمله ایران الهام‌بخش باشد.
کتاب «آوای شبگون» نوشته محمود دهقانی، مجموعه‌ای از نقدها، بررسی‌ها و گفتارهای پراکنده درباره زندگی و آثار نویسندگان و هنرمندان ایرانی و جهانی است که توسط انتشارات «جستارنامه فرهنگ و هنر اسلامی» منتشر شده است. محمود دهقانی در کتاب جدیدش به بررسی زندگی و آثار نویسندگان ایرانی از جمالزاده تا معروفی می‌پردازد. در این یادداشت، به بررسی این اثر ​دکتر محمود دهقانی پرداخته می شود.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید