پنج شنبه / ۱ آبان ۱۴۰۴ / ۱۹:۵۶
کد خبر: 33469
گزارشگر: 548
۲۵۵
۰
۰
۴
دکتر محمود دهقانی

تغییر کاربری ساختمان بیمارستان روانی به کالج هنر سیدنی استرالیا

تغییر کاربری ساختمان بیمارستان روانی به کالج هنر سیدنی استرالیا
کالج هنر سیدنی، که امروز بخشی از دانشگاه معتبر سیدنی است، روزگاری بیمارستان روانی بود که در سال ۱۸۸۴ میلادی گشایش یافت. این ساختمان برای بیش از دو سده میزبان تبهکاران روان‌پریش بود تا اینکه به کالج هنر تغییر کاربری داد. دکتر محمود دهقانی، نگارنده مقیم استرالیا که خود در این دانشکده تحصیل کرده، خاطرات خود از تحصیل در فضایی را روایت می‌کند که روزگاری محل درمان بیماران روانی بود. او از احساسات خود در زمان غذا خوردن در سالن‌های قدیمی بیمارستان می‌گوید. این دگردیسی نمونه‌ای موفق از بازسازی و تغییر کاربری بناهای تاریخی است که می‌تواند برای کشورهای دیگر از جمله ایران الهام‌بخش باشد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:

دکتر محمود دهقانی

 

 

 

 

دکتر محمود دهقانی

 با دیدن عکس ورودی دانشکده«کالج هنر» Sydney College of the Arts دانشگاهِ سیدنی استرالیا، همیشه پنجه زمخت اندوه برگلویم فشار می آورد. چرا که دانشکده در روز نخست ساخت، یک بیمارستان روانی بود که در ١٨٨٤ میلادی گشوده شد. پس از دو سده به کالج هنر تغییر کاربری پیدا کرد. آن هم از سوی دانشگاه سیدنی که نه تنها در استرالیا بلکه در جهان نیز پرآوازه است. خدا می داند چند تبهکار روان پریش به این ساختمان با چشم انداز باغ و چنبره آبِ حاشیه اقیانوس آرام، برای درمان وارد شده و سرانجام چشم بر زیبایی پیرامون خود بر بسته اند.

  نیمروز هنگام ناهار در دانشکده، در بخش کهن توزیع خوراک دادن به تبهکاران روان پریش روزگارِ گذشته می نشستم و ناهارم را می خوردم. پنهان نمی کنم که برخی روزها لقمه با یک بغض تلخ فرو می رفت و چراهای بسیاری در گفتگو با دل کولی وش مهاجر خود داشتم. نگارنده در روزگار جوانی و دانشجویی در رشته هنر در کشور اسپانیا «سینماتوگرافی» می خواندم. همان کشوری که با بیله بزرگی از هنرمندان ایرانی از جمله عباس جوانمرد، خانم نصرت پرتوی، مرتضی عقیلی، بهرام وطن پرست، پرویز پروین، منوچهر فرهنگی، عبدالله ناظمی ... و شمار بالایی ایرانی و اسپانیولی زبان کشورهای امریکای لاتین دوست و آشنا کرد.

 پس از آن با کوچ به استرالیا باز هم در رشته هنر درسم را در دانشکده هنرِ دانشگاه سیدنی در رسانه تصویری برگزیدم. از دانشگاه سیدنی ارشد و در دانشگاه تکنولوژی سیدنی دکترای معماری را ادامه دادم. عشق من به سنگ نگاره و معماری کهن زمانی آغاز شد که از دبستان خواجو دهستان کنونی بُورِکی در دشت خشت کازرون با ماشین «وانت» خرما چپان ما را به دیدن سنگ نگاره شاپور و «والرین» در شهر شاپور و نیایشگاه آناهیتا در تنگِ چوگانِ کازرون که در آغوشِ باغ های شادابِ دل انگیزِ پرتقال است می بردند.

 دانشکده کالج هنر سیدنی در گستره ای  بیش از 60 هکتار، چنبره دلفریب آب و باغ دلگشای (کالان) Callan Park را در جلوخان منظر خود دارد و از دیرباز به کهن ترین دانشگاه استرالیا یعنی دانشگاه سیدنی تعلق داشته است. کاربرد این دانشکده در اصل هنر نبود. اینجا ساختمان بیمارستانِ روانیِ بسیار بزرگی بود که در سده های گذشته تبهکارانِ سر سختِ نخستینِ اروپایی و پس از آن ها استرالیایی را، در آن جا مداوا و نگهداری می کردند.

 برای دیدن همه جای این دانشکده یک ساعت وقت نیاز است تا بازدید کننده سرگرم خاطراتی که بر این ساختمان گذشته شود. پسرم مزدک و مادر اسپانیایی او که روانشناسی خوانده را چند بار در روزگار دانشجویی به آنجا بردم و هر بار چهره مادر پسرم، عینهو گوجه فرنگی قرمز بود. پس از دگرگونی کاربری از بیمارستان به دانشکده هنر، در این ساختمان هنرمندانِ بسیار خوبی تربیت شد. همانگونه که دانشگاه سیدنی مادرِ دانشگاه های استرالیا نخبگان بسیاری به جامعه این کشور و حتی جهان تحویل داد.

با دگرگون شدنِ کاربری بیمارستان روانی به کالج هنر، مرده شور خانه آن و سکوی شستشوی میّت روزگار گذشته، سکوی هنر «فیگوراتیو» هنر برهنه، برای نقاشی سبک روزگار پیشین اروپا بود و ما دانشجویان هنر می بایست تابلو می کشیدیم و نمره می گرفتیم و استاد در مرده شورخانه با گفتن از پیشینه تاریخی هنر، گوش ما را به موزه های پرآوازه «ال پرادو» اسپانیا، «لوور فرانسه» و همه جهان می برد و به شنیدنِ چیزهایی وا می داشت که گردنه پر فراز و فرود جنبش فرهنگی «رنسانس» را پشت سر گذاشته بود. تابلوهایی می کشیدیم که سوژه خوش تراش، اکنون جلو چشم ما دانشجویان قرار داشت.

 در بخش های دیگر این دانشکده کوره های آتش شیشه سازی، زیورآلات، عکاسی، کوزه گری، تندیس سازی و در بیرون ساختمان گردهمایی هفتگی شاعران و نویسندگان، کالج را سکوی پرتابِ هنرِ شهرِ شش ملیون و نیمی سیدنی کرده بود. دانشجویان از جمله کسانی که در استرالیا زاده شده و بیله های بسیاری از کوچندگان کشور های گوناگونِ جهان به استرالیا بودند. هر یک کوله بار فرهنگی نیاکانِ خود را بر دوش داشته و در این ساختمان دلفریب هنرنمایی می کردند.

هنرمندان کوچیده به استرالیا درکنار بومی های «ابوریجنینال» صاحبان سیاه پوست اصلی استرالیا و حتی هنرمندان دعوت شده به این کشور کارهای زیبایی از خود نشان داده اند که نگارنده در چند نوبت در یکی دو دهه پیش تاکنون کارهای آن ها که در گالری های سیدنی به نمایش درآمده را معرفی کرده است. این فقط دانشکده هنر دانشگاه سیدنی نیست که از بیمارستان روانی به کالج هنر دگرگون شده بلکه درگوشه دیگر شهر و درکِنار کهن ترین دادگاه جنایی «دارلینگ هرست» در محله ای به همین نام نیز که زندانی مخوف بود و نزدیک به 60 تا 70 نفر از تبهکاران جنایی را در جلوخان آن حلق آویز کرده بودند امروز یکی از مدرسه های هنر آفرینِ بسیار زیبای شهر سیدنی است.

 حتی آب انباری در محله « پادینگتون» سیدنی نیز با دگرگونی کاربری به گونه موزه بنزین شهر آبادان خودمان به یک یادگار برجا مانده هنری شهر تبدیل شده و روزانه شمارِ بالایی بازدید کننده دارد. همه این رویدادهای هنری را نگارنده به دلیل عشق به هنر در ملبورن، سیدنی و بندر داروین نوشته و در یکی دو دهه گذشته در چنبره الکترونیک بازتاب داده و در رسانه های چاپی نوشتاری و برخی از کتاب های خود برای تلاش در پیشبرد صنعت گردشگری ایران بازتاب داده است. 

هرچند دولت استرالیا با نوآبادگران کارکشته سرگرم بازسازی ساختمان کالج هنر دانشگاه سیدنی شد که اساتیدی همچون «جان کونوموس» John Conomos هنرشناس برجسته جهانی داشت. اما پس از جا به جایی کالج به مرکزِ دانشگاه، اینک قرار است برای استودیوهای بسیار پیشرفته و فضای های نمایش و کارگاهای هنر و همچنین هنرهای شیشه ای پس از بازسازی کالج به کار خود ادامه دهد.

به قلم: ​دکتر محمود دهقانی
https://www.asianewsiran.com/u/hzB
اخبار مرتبط
کتاب «آوای شبگون» نوشته محمود دهقانی، مجموعه‌ای از نقدها، بررسی‌ها و گفتارهای پراکنده درباره زندگی و آثار نویسندگان و هنرمندان ایرانی و جهانی است که توسط انتشارات «جستارنامه فرهنگ و هنر اسلامی» منتشر شده است. محمود دهقانی در کتاب جدیدش به بررسی زندگی و آثار نویسندگان ایرانی از جمالزاده تا معروفی می‌پردازد. در این یادداشت، به بررسی این اثر ​دکتر محمود دهقانی پرداخته می شود.
یکی از زیبایی های کارِ پژوهش دریافت تازه امروزیان از سرگذشت پیشینیان است. با گفتگو و بیان نوشته هاست که درستی و نادرستی رخدادهای تاریخی آشکار می شوند. این تاریخ چه در تاریکی هزاره ها ریشه داشته و چه در باره دویست یا سیصد سال گذشته باشد، چراغ راه آینده است. شادروان «کمیساروف» ایرانشناس و زبانشناس روسی که استاد دانشگاه دولتی سن پترزبورگ و عضو آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود، می گوید: «برای فرا گیری هر زبان باید عاشق فرهنگ صاحبان آن زبان بود.» این گفته کمیساروف به درستی در باره تاریخ نویسان نیز اگر انگیزه سیاسی در کار نباشد صدق می کند.
در روزگار صفویان که بیش از دو سده بر ایران فرمانروایی کردند ، آرامش و امنیت و آبادانی بیشتر مدیون روزگار شاه عباس یکم بود. اوج شکوفایی هنر معماری و اقتصاد نیز، در همین دوره از تاریخ ذکر شده است. ایران پس از رکودی طولانی دوباره در پی کسب سربلندی افتخار آمیز گذشته خود برآمد و شاه عباس یکم گام های بزرگی برداشت. هر چند به دلیل بد گمانی از اطرافیان به ویژه قزلباشان و نزدیکان به فرزندان خود هم رحم نکرد، اما به گواه تاریخ در ساختن کشور و برقراری امنیت سرآمد شاهان صفوی بود.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید