آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:
اقتصاد جهانی امروز با معادلات جدیدی تعریف میشود که در آن، ارزش برندها و کالاهای باارزش افزوده بالا، به مراتب از منابع خام و طبیعی بیشتر است. این واقعیت را میتوان در مقایسه درآمد یک شرکت لوکسسازی مانند لویی ویتون با درآمد نفتی کشورهایی مانند ایران به وضوح مشاهده کرد. شرکت فرانسوی لویی ویتون در سال گذشته میلادی، ۵۹ میلیارد دلار درآمد از طریق فروش عطر، ادکلن، کیف و کفش به سلبریتیها و ثروتمندان جهان کسب کرده است. این رقم زمانی معنادارتر میشود که با درآمد نفتی ایران مقایسه شود. ایران به عنوان یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت، در سال گذشته حتی ۲۰ میلیارد دلار درآمد نفتی نداشته است. این در حالی است که برای دریافت تنها ۵ میلیارد دلار وام از صندوق بینالمللی پول با مشکل مواجه بوده است.
این مقایسه تلخ، نشان از عمق فاجعه در مدیریت اقتصادی کشورهای دارای منابع طبیعی دارد. جهان سوم جایی است که بهترین ذخایر ملی خود را با هزاران زحمت استخراج میکند و به نازلترین قیمتها در بازارهای جهانی میفروشد. اگرچه وجود تحریمها بر پیچیدگیهای این معضل افزوده است، اما حتی در شرایط عادی نیز کشورهای صاحب منابع طبیعی، عمدتاً خریدارانی دارند که حاضرند در قبال تاراج این منابع، پول نقد پرداخت کنند. در غیر این صورت، مجبور به واردات کالاهای بنجل چینی با هزار منت هستند. واقعیت این است که از منطق و جهت اقتصاد جهانی عقب افتادهایم و این جهالت را در لفافهای از حرفها و ادعاهای گزاف و پوچ پنهان میکنیم. اقتصاد امروز جهان در اختیار برندهاست، نه منابع خام.
قدرت برندهایی مانند لویی ویتون نشان میدهد که ثروت واقعی در ایجاد ارزش افزوده، نوآوری و ساخت نمادهای فرهنگی نهفته است، نه در فروش مواد خام. این شرکت فرانسوی با فروش کالاهایی که ارزش نمادین دارند، درآمدی چندین برابر درآمد نفتی ایران کسب میکند. این مقایسه باید زنگ خطری برای سیاستگذاران و اقتصاددانان باشد که وابستگی به درآمدهای نفتی نه تنها پایدار نیست، بلکه کشور را از فرصتهای واقعی ثروتآفرینی در اقتصاد مدرن دور نگه میدارد.
تحلیل اقتصاد مبتنی بر منابع در مقابل اقتصاد مبتنی بر ارزش افزوده
اقتصادهای مبتنی بر منابع طبیعی، به ویژه نفت، با محدودیتهای ساختاری متعددی روبرو هستند. این اقتصادها عمدتاً به درآمدهای ناپایدار وابستهاند و در معرض نوسانات قیمت در بازارهای جهانی قرار دارند. در مقابل، اقتصادهای مبتنی بر ارزش افزوده، مانند صنایع لوکس و برندسازی، بر پایه نوآوری، طراحی و ایجاد نمادهای فرهنگی بنا شدهاند. این مدل اقتصادی نه تنها پایدارتر است، بلکه سودآوری بسیار بالاتری دارد. شرکت لویی ویتون نمونه بارزی از موفقیت در اقتصاد مبتنی بر ارزش افزوده است. این شرکت با تبدیل مواد اولیه نسبتاً ارزان به محصولات نمادین و باارزش، درآمدی عظیم ایجاد میکند.
بررسی عوامل موفقیت برندهای لوکس جهانی
برندهای لوکس جهانی مانند لویی ویتون، سرمایهگذاری سنگینی بر روی هویت برند، داستانسرایی و ایجاد تجربه منحصربهفرد برای مشتریان انجام میدهند. این امر به آنان اجازه میدهد محصولات خود را با حاشیه سود بسیار بالا بفروشند. این شرکتها با ایجاد حس تعلق و اعتبار اجتماعی برای مشتریان، ارزشی فراتر از کارکرد فیزیکی محصولات ایجاد میکنند. مشتریان نه تنها یک کالا، بلکه یک هویت و سبک زندگی میخرند. تحقیق و توسعه مستمر، طراحی خلاقانه و حفظ استانداردهای کیفی بسیار بالا، از دیگر عوامل موفقیت این برندها است. آنان دائماً در حال نوآوری و ایجاد تمایز در بازار هستند.
چالشهای اقتصادهای متکی بر منابع طبیعی
اقتصادهای متکی بر منابع طبیعی با "بلای منابع" روبرو هستند. این پدیده باعث میشود این کشورها به جای توسعه بخشهای مولد، بر درآمدهای حاصل از منابع طبیعی تمرکز کنند. فساد اداری، مدیریت ناکارآمد و عدم شفافیت در درآمدهای حاصل از منابع طبیعی، از دیگر چالشهای پیش روی این کشورها است. این عوامل مانع از توزیع عادلانه ثروت و توسعه پایدار میشوند. وابستگی به درآمدهای نفتی، انگیزه برای توسعه بخشهای دیگر اقتصادی را کاهش میدهد. این امر منجر به تکمحصولی شدن اقتصاد و آسیبپذیری در برابر شوکهای خارجی میشود.
راهکارهای گذار از اقتصاد مبتنی بر منابع به اقتصاد دانشبنیان
سرمایهگذاری در آموزش و پرورش و توسعه نیروی انسانی متخصص، اولین گام در این گذار است. بدون سرمایه انسانی کارآفرین و خلاق، ایجاد اقتصاد دانشبنیان ممکن نیست. حمایت از کسبوکارهای نوآور و ایجاد اکوسیستم کارآفرینی، ضرورت دیگر این گذار است. دولت باید با ایجاد مشوق مناسب، بخش خصوصی را به سرمایهگذاری در بخشهای باارزش افزوده بالا تشویق کند. توسعه زیرساختهای تحقیق و توسعه و ارتباط مؤثر با مراکز علمی جهانی، میتواند به انتقال فناوری و دانش کمک کند. این امر زمینه را برای ایجاد صنایع با فناوری بالا فراهم میکند.
نقش دیپلماسی اقتصادی در تغییر الگوی توسعه
دیپلماسی اقتصادی فعال میتواند زمینهساز همکاریهای بینالمللی در زمینه انتقال فناوری و دانش باشد. این همکاریها میتواند به توسعه صنایع باارزش افزوده بالا کمک کند. جذب سرمایهگذاری خارجی در بخشهای غیرنفتی و ایجاد شراکت با شرکتهای بینالمللی، از دیگر راهکارهای تغییر الگوی توسعه است. این همکاریها میتواند به انتقال مدیریت و فناوری منجر شود. شرکت در زنجیره ارزش جهانی و یافتن جایگاه مناسب در تقسیم کار بینالمللی، میتواند به تدریج وابستگی به درآمدهای نفتی را کاهش دهد. این امر نیازمند شناسایی مزیتهای نسبی و رقابتی کشور است.