آسیانیوز ایران / یزد ؛ افزایش ۲۰ درصدی، هرچند روی کاغذ رقم قابلتوجهی به نظر برسد، اما در برابر تورمی که طی چند سال گذشته قیمت کالاهای اساسی، درمان، مسکن و حتی ابتداییترین نیازهای روزمره را چند برابر کرده، عملاً هیچ نقشی در ترمیم قدرت خرید بازنشستگان ندارد.
این افزایش نه جبرانکننده است، نه متناسب، نه حتی بازدارنده.
وقتی حقوق رشد میکند، اما زندگی جلوتر میدود
در یک دهه گذشته، میانگین افزایش حقوق بازنشستگان معمولاً بین ۱۵ تا ۲۵ درصد بوده؛ اما در همین دوره، تورم سالانه در بسیاری از سالها از ۴۰، ۵۰ و حتی بالاتر عبور کرده است.
به زبان ساده:
• حقوق بالا رفته، اما
• قیمتها چند برابر شدهاند و
• سبد مصرفی بازنشستگان کوچکتر و کوچکتر شده است.
بازنشسته امروز تنها با درآمدش زندگی نمیکند؛
او هر ماه هزینه درمان، دارو، اجارهخانه، خوراک و پوشش ابتدایی را با رقمی تأمین میکند که هیچ تناسبی با واقعیت بازار ندارد.
چرا مطالبه «افزایش ۷۰ درصدی» غیرعادی نیست؟
کمپینی که بیش از ۳۱ هزار بازنشسته از آن حمایت کردهاند، دقیقاً از همین شکاف عمیق حرف میزند.
وقتی رشد هزینهها چندصددرصدی بوده، مطالبه ۷۰ درصدی دیگر یک «درخواست فوقالعاده» نیست؛
تلاشی برای زندهماندن است، نه امتیازگیری.
بازنشستهای که ۳۰ سال کار کرده، امروز برای خرید داروی ماهانهاش باید چند برابر حقوق سال گذشتهاش هزینه کند.
بازنشستهای که یک عمر اجارهنشین نبوده، امروز به دلیل جهش قیمت ملک، مجبور به کوچ از محلههای قدیمی زندگیاش شده است.
افزایش ۲۰ درصدی سال ۱۴۰۵ چه معنایی دارد؟
حتی اگر این ۲۰ درصد روی کاغذ اضافه شود، بازنشسته با دو چالش بزرگ روبهروست:
1. تورم جاری که همچنان قدرت خرید را میبلعد.
2. تورم انباشته چند سال اخیر که هیچگاه جبران نشده است.
به همین دلیل است که اقتصاددانان هشدار میدهند:
افزایشهای سالانهی محدود، نه تنها کمکی به بازنشستگان نکرده بلکه آنها را هر سال به خط فقر نزدیکتر کرده است.
بازنشستگان: نابرابری نهفته در اعداد
این روزها در گفتگوهای بازنشستگان یک جمله بیش از هر چیز شنیده میشود:
«حقوق ما با زندگی امروز همخوانی ندارد.»
و این تنها یک گلایه نیست؛
آمارها، قیمتها، نسخههای دارو و اجارهخانهها همان چیزی را نشان میدهند که بازنشستگان با پوست و استخوان لمس میکنند.
چرا باید ساختار حقوق و صندوقها اصلاح شود؟
مشکل فقط میزان افزایش نیست؛
مشکل، ساختار فرسودهای است که توان حمایت از بازنشستگان را از دست داده است:
• عملکرد غیرشفاف صندوقها
• نبود نظارت کارآمد
• هزینههای سربار مدیریتی
• ناتوانی در حفظ ارزش ذخایر
• وابستگی شدید به بودجه عمومی
بدون اصلاح این ساختار، هر درصد افزایش حقوق تنها یک مُسکن موقتی است.
هشدار یک نسل: بازنشستگان در حال خروج از دایره رفاهاند
تداوم وضعیت فعلی پیامدهای سنگینی دارد:
• افزایش فقر سالمندی
• کاهش کیفیت زندگی
• وابستگی به کمکهای دولتی و خیریه
• بحران اجتماعی در دهه آینده
بازنشستگان یک گروه کوچک نیستند؛
یک جمعیت بزرگ و اثرگذارند که نقش تاریخی و سازنده در توسعه کشور داشتهاند.
نادیده گرفتن بحران معیشتی آنان، نادیده گرفتن آینده اجتماعی کشور است.
گفتنی اینکه : زمان تصمیم شجاعانه فرا رسیده است
افزایش ۲۰ درصدی، قدمی کوچک در مسیری بسیار بزرگ است.
اگر دولت و مجلس میخواهند از بحران جدی اجتماعی جلوگیری کنند، باید:
• افزایش حقوق را بر اساس تورم واقعی نه اسمی تعیین کنند،
• ناترازی صندوقها را با اصلاحات جدی کاهش دهند،
• پوشش بیمه تکمیلی مؤثر و واقعی ارائه دهند،
• و کرامت بازنشستگان را به عنوان بخشی از منافع ملی تضمین کنند.
این یک مطالبه گروهی نیست؛
هشدار یک نسل است که درآمد ماهانهاش دیگر کفاف زندگی ماهانه را نمیدهد.
بازنشستگان نمیخواهند زندگی تجملاتی داشته باشند؛
آنها فقط میخواهند مثل گذشته، «آبرومندانه» زندگی کنند.
و این حقِ حداقلیِ آنان است.