آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
حادثه دلخراش تصادف خانوادگی اسماعیل سقاب اصفهانی و همسرش، اکنون با ابعادی پیچیدهتر و پرابهامتر روبرو شده است. آنچه در نگاه اول یک تصادف غمانگیز ناشی از خستگی راننده به نظر میرسید، امروز با شواهد و روایتهای جدید، به پروندهای مرموز و نیازمند بازتحقیق جدی تبدیل شده است. اخیرا احمد جانجان در شبکه اجتماعی ایکس(توئیتر) مدعی شده است که در ساعتهای اولیه پس از حادثه، مقامات راهور با اعلامیهای سریع، «خوابآلودگی راننده» را عامل اصلی این سانحه مرگبار معرفی کردند. اما حالا، تنها بازمانده بستری شده در بیمارستان، روایتی کاملاً متفاوت و هولناکتر را نقل میکند؛ روایتی که نه از یک اشتباه انسانی، که از یک اقدام عمدی برای انحراف خودرو حکایت دارد.
پدر همسر سقاب اصفهانی که در لحظه حادثه پشت فرمان بوده، به وضوح به یاد میآورد که یک خودروی نامشخص، چندین بار به سمت آنها منحرف شده و حتی یک بار به گلگیر سمت چپ خودروی آنها برخورد کرده است. او برای جلوگیری از برخورد شدید در سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت، ناگزیر فرمان را به شدت به راست میچرخاند و متأسفانه با کامیونی که در حاشیه جاده قرار داشته، برخورد میکند. اما نکته عجیب اینجاست که پس از حادثه، هیچ رد و نشانی از آن خودروی مرموز به چشم نمیخورد. گویی این خودرو و رانندهاش در هوا حل شدهاند. این فرار سریع و ناپدید شدن، بیش از هر چیز شک و شبهه را درباره ماهیت واقعی این برخورد اولیه افزایش میدهد. آیا این یک درگیری ترافیکی ساده بود؟ یا چیزی فراتر از آن؟
سوال اساسیتری که حالا مطرح میشود، درباره سرعت عمل و نتیجهگیری زودهنگام راهور است. چگونه ممکن است تنها در ساعات اولیه و بدون مصاحبه با تنها بازمانده بیدار حادثه که پشت فرمان بوده، علت سانحه قطعی اعلام شود؟ این شتابزدگی در جمعبندی، حالا در تقابل کامل با روایت شاهد اصلی حادثه قرار گرفته است. نکته منطقیتر دیگر به زمان رانندگی بازمیگردد. بر اساس اطلاعات، تنها ۴ تا ۵ دقیقه قبل از حادثه، در یک پمپ بنزین نزدیک ایوانکی، راننده تعویض شده و پدر همسر سقاب جایگزین همسرش شده است. این تعویض در ساعت ۱۳:۱۵ بعدازظهر اتفاق افتاده است. آیا به راستی ممکن است فردی در عرض تنها ۵ دقیقه رانندگی در وسط روز، با وجود سه کودک در خودرو، دچار خوابآلودگی مفرط شود؟
این تناقضهای آشکار، گزارش اولیه راهور را به شدت تحت تأثیر قرار داده و آن را از نظر عقلی مخدوش میسازد. حالا این پرسش به جد مطرح است که چرا و بر چه اساس چنین نتیجهگیری عجولانهای صورت گرفت؟ آیا فشار یا جهتگیری خاصی برای بستن سریع پرونده وجود داشته است؟ اما این تنها بخشی از ابهامات است. نظریه دیگری که در ابتدا مطرح شد، «ترکیدگی لاستیک» بود که آن هم با شواهد فنی و روایت بازمانده در تعارض است. پدر زن سقاب چنین چیزی را تأیید نمیکند و از سوی دیگر، سالم بودن رینگ خودرو پس از حادثه، نشان میدهد که لاستیک پس از برخورد ترکیده، نه قبل از آن. این خودروی تارا نیز تنها دو سال پیش خریداری شده و لاستیکهای فرسوده نداشته است. حالا این سوالات، پرونده این حادثه تلخ را بیش از پیش نیازمند بررسی دقیق و بیطرفانه میکند.
تحلیل روایت جدید و ناپدید شدن خودروی مرموز
روایت پدر همسر سقاب اصفهانی، که اکنون تنها شاهد زنده و راننده لحظه حادثه است، تصویری کاملاً متفاوت از آنچه در گزارش اولیه راهور آمده ارائه میدهد. توصیف او از یک خودرو که چندبار عمداً به سمت آنها منحرف شده و حتی یک بار برخورد فیزیکی نیز داشته، این حادثه را از دایره تصادفات معمول خارج میکند. چنین توصیفی بیشتر شبیه به یک تعقیب و گریز یا یک اقدام عمدی برای ایجاد حادثه است.
نکته بحرانی و مشکوک در این روایت، ناپدید شدن فوری این خودرو پس از ایجاد حادثه است. در یک جاده شلوغ و پس از برخوردی که منجر به یک سانحه مرگبار شده، طبیعی است که راننده مقصر یا حتی شاهد متوقف شود. اما در این مورد، خودرو بلافاصله صحنه را ترک کرده و هیچ اثری از آن باقی نمانده است. این فرار سریع میتواند نشانهای از آگاهی قبلی راننده از عواقب کار یا حتی برنامهریزی برای این اقدام باشد.
این پرسش جدی مطرح است که آیا سیستمهای نظارتی جادهای مانند دوربینهای ترافیکی یا ثبت پلاک خودروها در محدوده حادثه، میتوانند ردپایی از این خودروی فراری به دست دهند؟ بررسی دقیق تصاویر دوربینها در بازه زمانی قبل و بعد از حادثه، میتواند مهمترین سرنخ برای شناسایی این خودرو و راننده آن باشد. بدون این بررسی، روایت شاهد اصلی در هالهای از ابهام باقی خواهد ماند.
نقد شتابزدگی در گزارش اولیه راهور
واکنش سریع راهور و اعلام «خوابآلودگی» به عنوان عامل حادثه در ساعات اولیه، اکنون با توجه به روایت جدید، قابل تأمل و انتقاد است. اولین سوال این است که مأموران بررسیکننده بر چه اساسی و پس از چه تحقیقاتی به این نتیجه رسیدند؟ آیا با تمام شاهدان احتمالی، از جمله پدر زن بستری شده، مصاحبه کردند؟ به نظر میرسد خیر. روال معمول در بررسی چنین سوانح جدی، جمعآوری کلیه شواهد فیزیکی، مصاحبه با تمام بازماندگان و شاهدان، و بررسی دوربینها قبل از هرگونه جمعبندی نهایی است. اعلام یک دلیل قطعی در نخستین ساعتها، نه تنها غیرحرفهای است، بلکه میتواند روند تحقیقات واقعی را نیز تحت تأثیر قرار دهد و جهتگیری خاصی ایجاد کند. این شتابزدگی، اعتماد عمومی به بیطرفی بررسی را خدشهدار میسازد.
پیامدهای چنین اعلام سریعی نیز قابل بررسی است. اولاً، ممکن است توجه را از سایر احتمالات از جمله تقصیر راننده دیگر یا حتی عوامل عمدی منحرف کند. ثانیاً، فشار روانی بر بازماندگان و خانواده قربانیان را افزایش میدهد، چرا که انگ تقصیر را سریعاً به آنها نسبت میدهد. در نهایت، اگر گزارش اولیه نادرست باشد، اعتبار دستگاه مربوطه به طور جدی آسیب میبیند.
تناقض زمانبندی و غیرمنطقی بودن خوابآلودگی
یکی از قویترین استدلالها علیه نظریه خوابآلودگی، زمانبندی دقیق رانندگی است. بر اساس اطلاعات، راننده (پدر همسر سقاب) تنها ۴ تا ۵ دقیقه قبل از حادثه، در یک پمپ بنزین، رانندگی را از همسرش تحویل گرفته است. این تعویض در ساعت ۱۳:۱۵ بعدازظهر انجام شده؛ زمانی که اوج خوابآلودگی بعدازظهر محسوب نمیشود. از نظر فیزیولوژیکی، به خواب رفتن ناگهانی در عرض ۵ دقیقه رانندگی، آن هم در میانه روز و پس از توقفی کوتاه، بسیار غیرمحتمل است. به ویژه زمانی که سه کودک نیز در خودرو حضور دارند که معمولاً با سر و صدا و تحرک خود، مانع از به خواب رفتن راننده میشوند. این عوامل، فرضیه خوابآلودگی را از پایه سست میکند. علاوه بر این، اگر راننده واقعاً خسته بوده، منطقی است که در همان پمپ بنزین استراحت کند یا اجازه دهد راننده قبلی به مسیر ادامه دهد. پذیرفتن رانندگی در چنین شرایطی، نشان از هوشیاری و آمادگی فرد دارد. بنابراین، استناد راهور به خوابآلودگی، نه تنها با روایت شاهد، بلکه با منطق ساده زندگی روزمره نیز در تناقض است.
بررسی فنی و رد نظریه ترکیدگی لاستیک
نظریه دیگری که گاهی در چنین حوادثی مطرح میشود، ترکیدگی ناگهانی لاستیک و از دست دادن کنترل است. اما این نظریه نیز در مورد حادثه سقاب اصفهانی با موانع جدی روبرو است. اولین و مهمترین نکته، تکذیب این موضوع توسط خود راننده بازمانده است. او که بهترین شاهد شرایط لحظه پیش از حادثه است، چنین رویدادی را تأیید نمیکند. از منظر فنی، وقتی لاستیک خودرو در سرعت بالا پیش از برخورد میترکد، معمولاً نیروی شدید و ناگهانی ناشی از آن، به رینگ (طوق) خودرو آسیب جدی وارد میکند و باعث له شدگی یا تغییر شکل آشکار آن میشود. در حالی که گزارشها حاکی از سالم بودن رینگ خودروی تارا پس از حادثه است. این سالم بودن، نشان میدهد که لاستیک احتمالاً در اثر ضربه ناشی از برخورد با کامیون ترکیده، نه قبل از آن.
عامل سومی که این نظریه را تضعیف میکند، عمر و وضعیت خودرو است. خودروی تارا مربوط به حادثه، تنها دو سال پیش خریداری شده بود. لاستیکهای یک خودروی دو ساله، به شرط رانندگی معمول و نگهداری صحیح، در معرض فرسودگی شدید که منجر به ترکیدگی ناگهانی شود، نیستند. مگر اینکه عیب ساختاری خاصی وجود داشته باشد که باز هم نیاز به بررسی کارشناسی دارد.
ضرورت تحقیقات جامع و پاسخ به پرسشهای بیپاسخ
با توجه به تناقضات آشکار بین گزارش اولیه و روایت جدید، تنها راه روشن شدن حقیقت، انجام یک تحقیق جامع، بیطرف و شفاف توسط یک نهاد معتبر است. این تحقیق باید چند محور اصلی را پوشش دهد: اول، بازبینی تمام دوربینهای ترافیکی و نظارتی در مسیر حرکت خودرو از پمپ بنزین ایوانکی تا محل حادثه، برای شناسایی خودروی مرموز و ردیابی حرکات آن.
دوم، انجام مصاحبههای دقیق و کارشناسی با پدر همسر سقاب اصفهانی در بیمارستان، به محض بهبودی نسبی وی. این مصاحبه باید با دقت و بدون جهتگیری قبلی انجام شود تا تمام جزئیات رویداد ثبت شود. سوم، بررسی دقیق فنی خودروی آسیب دیده توسط کارشناسان رسمی و مستقل، برای تعیین دقیق ترتیب برخوردها و علل احتمالی فنی.
پرسشهای بیپاسخ زیادی وجود دارد که تحقیق باید به آنها پاسخ دهد:
- خودروی مرموز چه مدلی بود و پلاک آن چیست؟
- آیا راننده آن شناسایی شده است؟
- آیا بین سرنشینان خودروی سقاب و راننده دیگر، پیشینه یا تعارضی وجود داشته است؟
- چرا راهور بدون بررسی کامل، خوابآلودگی را اعلام کرد؟
- آیا فشار یا دستوری برای سریع بستن پرونده وجود داشت؟
تا زمانی که این پرسشها به طور شفاف پاسخ داده نشود، ابهام بر این حادثه تلخ سایه خواهد انداخت. خانواده داغدار قربانیان و افکار عمومی، حق دارند از چگونگی رخداد این فاجعه و کیفیت بررسی آن مطلع شوند. شفافیت و پیگیری قضایی، تنها راه برای احقاق حق و جلوگیری از تکرار چنین رویدادهای مبهمی است.