آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
حادثهای تلخ و پیچیده در همدان افکار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. قتل رضا میرزایی، همسر مرضیه یونسی (سرپرست تعزیرات حکومتی استان همدان)، توسط پسر ۲۸ ساله خانواده، پرده از تراژدی خشونت خانگی طولانیمدتی برداشته است. صبح روز پنجشنبه ۱۰ آذرماه، جسد میرزایی در منزل شخصی خانواده با آثار ضربات متعدد چاقو پیدا شد. تحقیقات اولیه پلیس به سرعت پسر خانواده را به عنوان مظنون اصلی شناسایی کرد. این جوان ۲۸ ساله بلافاصله بازداشت شد و در بازجوییها اعتراف کرد که پس از سالها شاهد خشونت پدر علیه مادرش، در یک درگیری شدید او را به قتل رسانده است. انگیزه او «دفاع از مادر» عنوان شده است. بر اساس گزارش منابع آگاه، مرضیه یونسی به عنوان یک مقام قضایی-اجرایی بارها با چهرهای کبود و آثار ضرب در محل کار حاضر شده بود. این نشانهها همواره در میان همکارانش مورد پرسش بود، اما به صورت رسمی پیگیری نشده بود.
همسایگان نیز از خشونتهای مکرر و جنجالهای شبانه در این خانه خبر دادهاند. آنها میگویند صدای مشاجره و درگیری بخشی از زندگی روزمره این خانواده بود. در روز وقوع قتل، گفته میشود پس از یک درگیری شدید، مادر خانه را ترک کرده است. پسر پس از آگاهی از ادامه خشونت پدر، او را به خانه بازگردانده و درگیری به درجهای رسیده که منجر به قتل شده است. این پرونده از چند جهت حائز اهمیت است: نخست، قربانی بودن یک مقام قضایی در خشونت خانگی؛ دوم، تبدیل شدن یک پسر به قاتل پدر برای دفاع از مادر؛ و سوم، ناتوانی سیستم در شناسایی و مداخله به موقع در یک خانواده آشکارا آسیبدیده. تراژدی خانواده یونسی پرسشهای جدی درباره کارایی مکانیسمهای حمایتی از قربانیان خشونت خانگی، حتی در میان خانوادههای به ظاهر مرفه و دارای موقعیت اجتماعی، مطرح میکند.
خشونت خانگی در سایه قدرت و موقعیت اجتماعی
این پرونده به وضوح نشان میدهد که خشونت خانگی هیچ مرز طبقاتی، اقتصادی یا اجتماعی نمیشناسد. حتی در خانوادهای که مادر در موقعیت قدرت قضایی-اجرایی قرار دارد، میتواند سالها قربانی خشونت باشد. موقعیت اجتماعی مرضیه یونسی به عنوان سرپرست تعزیرات، از یک سو ممکن است باعث شده باشد تا کمتر به دنبال کمک رسمی برود (به دلیل ترس از آسیب به حیثیت شغلی)، و از سوی دیگر، اطرافیان و همکاران نیز به دلیل احترام به موقعیت او، از کنار نشانههای آشکار خشونت عبور کردهاند. این موضوع «تابوی اجتماعی» حول خشونت خانگی در طبقات مرفه و دارای مقام را آشکار میکند.
روانشناسی پسر؛ از قربانی خشونت غیرمستقیم تا مرتکب قتل
پسر ۲۸ ساله در این خانواده، سالها قربانی خشونت غیرمستقیم بوده است. مشاهده مداوم آزار مادر میتواند آثار عمیق روانی از جمله اضطراب، افسردگی، خشم فروخفته و احساس ناتوانی ایجاد کند. این خشم انباشته شده ممکن است در نقطهای بحرانی به صورت خشونت شدید فوران کند. انگیزه «دفاع از مادر» اگرچه از نظر عاطفی قابل درک است، اما از نظر قانونی به سختی میتواند تحت عنوان دفاع مشروع پذیرفته شود، زیرا معمولاً دفاع مشروع نیازمند وقوع همزمان حمله است. روانشناسی این پسر نیازمند بررسی دقیق کارشناسان است تا مشخص شود آیا در آن لحظه قصد دفاع داشته یا انتقام.
شکست سیستمهای حمایتی و گزارشدهی
این پرونده نمونه بارز شکست زنجیره گزارشدهی و حمایت از قربانیان خشونت خانگی است. با وجود اینکه همکاران یونسی آثار ضرب را دیده بودند و همسایگان از خشونت مطلع بودند، اما هیچ گزارش مؤثری به نهادهای مداخلهگر (مانند پلیس، بهزیستی، اورژانس اجتماعی) داده نشده یا اگر داده شده، مداخله مؤثری صورت نگرفته است. سیستمهای حمایتی باید به گونهای طراحی شوند که حتی اگر خود قربانی به دلیل ترس، شرم یا وابستگی اقتصادی گزارش ندهد، اطرافیان یا نهادها (مانند محل کار) بتوانند مداخله کنند. آموزش عمومی درباره لزوم گزارش خشونت و ایجاد پلتفرمهای امن و محرمانه برای گزارشدهی ضروری است.
ابعاد حقوقی پرونده و دفاع احتمالی متهم
از نظر حقوقی، پسر با اتهام قتل عمد مواجه است. وکیل او احتمالاً بر روی چند عامل برای تخفیف مجازات تمرکز خواهد کرد: اول، ادعای دفاع از دیگری (مادر) در برابر خشونت مستمر. دوم، اثبات سابقه طولانی خشونت خانگی پدر که میتواند به عنوان عامل تحریککننده شدید (موجب تخفیف) مطرح شود. سوم، بررسی وضعیت روانی متهم در زمان ارتکاب جرم؛ ممکن است ادعا شود که او در اثر سالها فشار روانی دچار «حالت هیجانی شدید» بوده است. همچنین، ممکن است وکیل سعی کند اتهام را به «قتل در حین درگیری» (غیرعمد) تغییر دهد. نقش پزشکی قانونی در اثبات سابقه خشونت بر بدن مادر و نیز بررسی روانپزشکی پسر بسیار کلیدی خواهد بود.
درسهای اجتماعی و لزوم اقدام پیشگیرانه
این تراژدی چند درس مهم برای جامعه دارد: ۱) خشونت خانگی یک جریان پنهان و خطرناک است که میتواند در هر خانوادهای رخ دهد. ۲) سکوت اطرافیان و سیستمهای رسمی میتواند فاجعهبار باشد. ۳) کودکان و نوجوانان شاهدان خشونت، خود قربانیان عمیقی هستند که ممکن است روزی به طرق مختلف (از جمله خشونت) واکنش نشان دهند. برای پیشگیری، باید خطوط تلفن اورژانس اجتماعی (۱۲۳) و پلیس (۱۱۰) را به طور گسترده تبلیغ کرد، نهادهای کاری را موظف به مداخله در موارد مشاهده خشونت علیه کارکنان کرد، خانههای امن را توسعه داد، و قوانین را به نفع قربانیان خشونت خانگی تقویت کرد. همچنین، آموزش مهارتهای حل تعارض و کنترل خشم باید از مدارس آغاز شود. تنها از این طریق میتوان از تکرار چنین فجایعی جلوگیری کرد.