سه شنبه / ۱۸ آذر ۱۴۰۴ / ۱۷:۰۰
کد خبر: 34935
گزارشگر: 548
۶۰
۰
۰
۱۳
کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق

چرا ما ایرانی‌ها فقط حرف خودمان را قبول داریم؟

چرا ما ایرانی‌ها فقط حرف خودمان را قبول داریم؟
کاهش شدید اعتماد عمومی در ایران، جامعه را به سمت «اتکای فردی» سوق داده است. بسیاری از مردم ترجیح می‌دهند به جای پذیرش گفته‌های دیگران، بر اساس تجربه شخصی خود تصمیم بگیرند. این روند که ریشه در مشکلات اقتصادی، احساس بی‌عدالتی و شکاف بین گفتار و عمل دارد، سبک زندگی و ارتباطات اجتماعی را دگرگون کرده است. شبکه‌های اجتماعی نیز به عنوان یک ابزار، این خوداتکایی را تقویت کرده‌اند. کاظم عاشوری گیلده در این مقاله هشدار می‌دهد که تداوم این وضعیت می‌تواند به گسست اجتماعی بیانجامد، اما در عین حال فرصتی برای شکل‌گیری گروه‌های معتمد جدید نیز ایجاد کند.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق - امروز خیلی از ما جمله‌ای شبیه این را زیاد می‌شنویم: «ایرانی‌ها دیگر حرف هیچ‌کس را قبول ندارند، فقط حرف خودشان را باور می‌کنند.» این حرف، فقط یک گلایه نیست؛ بلکه بازتاب یک تغییر بزرگ در رفتار و نگاه مردم است. بسیاری از ایرانی‌ها دیگر منتظر نیستند کسی چیزی را به آنها بگوید یا برایشان توضیح دهد. خودشان تحقیق می‌کنند، از تجربه اطرافیان استفاده می‌کنند و در نهایت به تصمیم خودشان تکیه می‌کنند. به این روند می‌توان گفت: «اتکای فردی» یا همان اعتماد به خود. در ادامه توضیح می‌دهیم چرا این اتفاق افتاده، چه پیامدهایی دارد و چطور می‌توانیم دوباره به یکدیگر اعتماد کنیم.

۱. چرا اعتماد مردم کم شد؟

۱-۱. نگرانی‌های اقتصادی و زندگی ناپایدار

سال‌هاست مردم با مشکلات اقتصادی مختلف روبه‌رو هستند: گرانی، کاهش قدرت خرید، نوسان قیمت‌ها و نگرانی درباره آینده. وقتی اوضاع اقتصادی پایدار نباشد، مردم هم احساس امنیت نمی‌کنند. در چنین شرایطی طبیعی است که مردم کمتر به گفته‌های دیگران اعتماد می‌کنند و بیشتر به دیده‌ها و تجربه‌های خودشان تکیه می‌کنند.

۱-۲. احساس بی‌عدالتی در زندگی روزمره

خیلی‌ها از تجربه‌های شخصی خود حس می‌کنند شرایط برای همه یکسان نیست. همین احساس باعث شده مردم کمتر به حرف دیگران اعتماد کنند و بگویند:
«من فقط چیزی را قبول دارم که خودم دیده‌ام یا تجربه کرده‌ام.»

۱-۳. تفاوت بین گفته‌ها و واقعیت زندگی

وقتی مردم چیزی را از دیگران می‌شنوند اما در زندگی واقعی چیز دیگری می‌بینند، کم‌کم باورشان را از دست می‌دهند. همین باعث می‌شود هر کسی بیشتر به قضاوت شخصی خودش تکیه کند.

۲. نقش شبکه‌های اجتماعی در تقویت اتکا به خود

۲-۱. هرکسی خودش منبع اطلاعات شده است

با وجود شبکه‌های اجتماعی، آدم‌ها برای فهمیدن یک موضوع مجبور نیستند فقط به یک منبع رجوع کنند. هر کس می‌تواند چندین نظر را بشنود، مقایسه کند و در نهایت نظر خودش را شکل دهد. بنابراین حس «من خودم می‌فهمم» قوی‌تر شده است.

۲-۲. تصمیم‌گیری شخصی، بیشتر از همیشه

امروز آدم‌ها کمتر منتظر نظر دیگران می‌مانند. هر کسی بر اساس تجربه خودش، دوستانش، خانواده‌اش یا چیزهایی که در اینترنت می‌بیند تصمیم می‌گیرد. این یعنی فردیت بیشتر از گذشته پررنگ شده است.

۳. اتکای فردی یعنی چه؟

۳-۱. اعتماد به تجربه‌های نزدیک

وقتی مردم به حرف‌های دور و نامعلوم اعتماد نمی‌کنند، طبیعی است که به تجربه‌های شخصی و حرف‌های اطرافیانشان اهمیت بیشتری بدهند. مثلاً: «فلانی خودش امتحان کرده»، «پسرخاله‌ام اونجا کار می‌کنه و می‌گه…» این نوع حرف‌ها برای بسیاری از ما از هر گزارشی معتبرتر است.

۳-۲. سبک زندگی و انتخاب‌های مستقل

مردم امروز بیشتر از قبل می‌خواهند راه خودشان را انتخاب کنند: چطور زندگی کنند، چه چیزی را باور کنند، چه چیزی برایشان مهم است. این استقلال فکری خوب است، اما اگر هیچ نقطه مشترکی بین افراد باقی نماند، ممکن است مردم از هم دور شوند.

۴. پیامدهای این روند: هم خوب، هم خطرناک

۴-۱. خطر: هر کس در دنیای خودش زندگی کند

وقتی همه فقط به نظر خودشان اعتماد کنند و هیچ حرف مشترکی باقی نماند، جامعه ممکن است تکه‌تکه شود. در این وضعیت، آدم‌ها سخت‌تر می‌توانند روی یک موضوع مهم به نتیجه مشترک برسند.

۴-۲. فرصت: آدم‌ها و گروه‌های قابل اعتماد تازه شکل می‌گیرند

از طرف دیگر، همین تغییر باعث می‌شود مردم دنبال آدم‌ها و گروه‌هایی باشند که حرفشان واقعی، صادقانه و قابل اعتماد است. این یعنی فرصتی برای شکل‌گیری ارتباطات تازه و سالم‌تر.

۵. چطور می‌توانیم دوباره اعتماد را در جامعه تقویت کنیم؟

بازگشت اعتماد، یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد، اما می‌توانیم از این راه‌ها شروع کنیم:
  1. صداقت در حرف‌ها؛ حتی اگر حرف سخت باشد.
  2. شفاف بودن در کارها؛ یعنی چیزها پنهان و گنگ نباشد.
  3. پاسخگو بودن؛ یعنی هرکس نسبت به رفتار و تصمیم خودش مسئول باشد.
  4. تقسیم عادلانه فرصت‌ها و امکانات.
  5. تقویت گروه‌ها و جمع‌های مستقل و مردمی.
  6. گفت‌وگوی واقعی و محترمانه میان مردم.
  7. اعتماد با حرف ساخته نمی‌شود، با رفتار ساخته می‌شود.

نتیجه: جامعه‌ای خسته، اما پخته و آگاه

اینکه مردم امروز حرف‌های خودشان را بیشتر از حرف دیگران قبول دارند، هم نشانه آگاهی است و هم نشانه خستگی. از یک طرف، مردم یاد گرفته‌اند خودشان فکر کنند و چشم‌بسته حرف کسی را نپذیرند. از طرف دیگر، نبود منابع قابل اعتماد، باعث شده هر کسی در دنیای خودش تنها شود.
راه حل؟
اینکه دوباره بتوانیم با یکدیگر ارتباط شفاف، صادقانه و محترمانه بسازیم. اگر رفتار و حرف‌ها با هم هماهنگ شوند، اعتماد هم کم‌کم برمی‌گردد. جامعه‌ای که بتواند دوباره به خودش و به دیگران اعتماد کند، جامعه‌ای امیدوارتر و قوی‌تر خواهد بود.
به قلم: کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق
https://www.asianewsiran.com/u/hXZ
اخبار مرتبط
پدیده بدن‌نمایی در شبکه‌های اجتماعی ایران به شکل‌گیری زیست‌جهانی جدید منجر شده است که در آن بدن از حریم خصوصی به کالای قابل معامله تبدیل شده است. این مقاله با رویکردی اجتماعی و فرهنگی به تحلیل این پدیده می‌پردازد که چگونه برخی کاربران بدون تکیه بر مهارت یا خلاقیت، تنها با نمایش بدن خود به دنبال جلب توجه و درآمد هستند. تغییر ارزش‌های فرهنگی و عادی‌سازی حریم‌شکنی از مهم‌ترین پیامدهای این پدیده به شمار می‌رود.
کاظم عاشوری گیلده، نویسنده و محقق، در تحلیل عمیقی به نقد فرهنگ انگیزشی رایج پرداخته و نشان داده است که موفقیت تنها محصول اراده فردی نیست. به گفته وی، احتمال میلیاردر شدن فردی که در خانواده‌ای میلیاردر متولد شده، ۳۰ هزار برابر بیشتر از کسی است که در خانواده‌ای معمولی به دنیا آمده است. این محقق با اشاره به موج قدرتمند فرهنگی در جهان که بر «قدرت اراده مطلق» تأکید دارد، هشدار می‌دهد که این نگرش در پس ظاهر امیدبخش خود، بار سنگینی از سرزنش و فشار روانی بر دوش افرادی می‌گذارد که علی‌رغم تلاش فراوان به موفقیت نمی‌رسند. عاشوری تأکید می‌کند که موفقیت حاصل برخورد پیچیده سه نیروی تلاش، زمینه و شانس است.
کاظم عاشوری گیلده در مقاله ی جدید خود به پدیده گفت‌وگو با هوش مصنوعی برای خودشناسی پرداخته است. به باور او، پرسش "اگر تو من بودی، چه رازهایی از من می‌دانستی؟" دریچه‌ای به ناخودآگاه انسان است. هوش مصنوعی با استفاده از الگوهای روانشناختی، زبان استعاری و داده‌های رفتاری انسان‌ها، پاسخی ارائه می‌دهد که آینه‌ای از لایه‌های پنهان وجود ماست. این پاسخ جهانی است زیرا روان انسان‌ها در عمق مشترکات زیادی دارد. این گفت‌وگو تمرینی برای دیدن خود از نگاهی دیگر است. واکنش ما به پاسخ هوش مصنوعی، در واقع کلید شناخت خودمان محسوب می‌شود.
کاظم عاشوری گیلده در مقاله جدید خود به بررسی تفاوت رفتار مردان و زنان در مواجهه با شکست و انتقاد پرداخته است. به باور او، مردان با فرهنگ «ادامه دادن» و زنان با ضرورت «حفظ تصویر» رشد یافته‌اند. این محقق معتقد است مردان به دلیل نقش تاریخی‌شان، شکست را بخشی طبیعی از زندگی می‌دانند، در حالی که زنان به دلیل غریزه بقا، از نمایش ضعف پرهیز می‌کنند. این تحلیل، ریشه‌های روانی و فرهنگی این تفاوت‌ها را واکاوی می‌کند و راه را برای درک متقابل هموار می‌سازد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید