آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:
بازار خودروی ایران امروز شاهد انتشار فهرست قیمت جدیدی از سوی یکی از بزرگترین تولیدکنندگان داخلی بود. شرکت ایرانخودرو، لیست قیمت کلیه محصولات خود را برای عرضه در آذرماه ۱۴۰۴ منتشر کرد. این اعلام قیمت، معیار رسمی جدیدی را پیش روی خریداران و فعالان بازار قرار میدهد و شکاف میان قیمت کارخانه و قیمت معاملاتی بازار را به وضوح نشان میدهد. بررسی این فهرست گویای روندهای مهمی در استراتژی قیمتگذاری و وضعیت بازار است. قیمتها به تومان و به گفته مسئولان، به صورت روزانه بهروزرسانی میشوند که نشان از تلاش برای نزدیک کردن قیمتهای رسمی به نوسانات بازار دارد. با این حال، همچنان فاصله قابل توجهی بین «قیمت نمایندگی» و «قیمت بازار» برای اکثر محصولات به چشم میخورد. در رده محصولات داخلی، وانت آریسان با قیمت بازار ۸۲۰ میلیون تومان و قیمت نمایندگی ۷۳۵ میلیون تومان در صدر جدول قرار دارد. این در حالی است که محبوبترین محصولات خانواده سدان، یعنی دنا پلاس و سورن پلاس، در ردههای قیمتی ۱ تا ۱.۶ میلیارد تومانی در بازار دستهبندی شدهاند. شکاف قیمتی برای برخی از این مدلها به بیش از ۳۰۰ میلیون تومان میرسد.
خانواده پژو ۲۰۷ که سالهاست به عنوان پرتیراژترین خودروی ایرانخودرو شناخته میشود، حالا با قیمتهای بازار بین ۱.۰۷۵ تا ۱.۴۷۰ میلیارد تومان عرضه میگردد. این ارقام نشان میدهد که حتی خودروهای کلاس اقتصادی نیز از مرز یک میلیارد تومان فراتر رفتهاند و برای بسیاری از خانوارها به کالایی لوکس و دستنیافتنی تبدیل شدهاند. در بخش خودروهای وارداتی و مشترک، محصولات برند چینی هایما جایگاه ویژهای دارند. هایما ۸ اس با قیمت بازار ۳.۰۱ میلیارد تومان و هایما اس ۷ پرو با ۲.۷۲ میلیارد تومان، در رده بالای جدول قیمت قرار گرفتهاند. این ارقام، نشان از استقبال بازار از خودروهای وارداتی با امکانات بیشتر و همچنین هزینه بالای واردات و عوارض دارد. گرانترین محصول در این فهرست، پیکاپ فوتون (اتوماتیک) با قیمت بازار ۳.۷۲ میلیارد تومان است. این خودرو که در دسته وانتهای لوکس و دوکابین قرار میگیرد، نشان میدهد که حتی در بخش خودروهای کاربردی نیز قیمتها به سطوح بسیار بالا صعود کردهاند. انتشار این لیست در شرایطی انجام میشود که بازار خودرو در ماههای اخیر نوسانات زیادی را تجربه کرده است. سیاستهای جدید دولت برای کنترل قیمتها از یک سو و فشار تورمی و افزایش هزینههای تولید از سوی دیگر، باعث شده قیمتگذاری به معادلهای پیچیده تبدیل شود. این فهرست جدید میتواند تأثیر مستقیمی بر روند معاملات و نوسانات هفتههای آینده بازار داشته باشد. این گزارش به تحلیل دقیق این فهرست قیمت میپردازد؛ از مقایسه شکاف قیمتی محصولات مختلف و بررسی روند افزایش قیمتها تا تأثیر این نرخها بر قدرت خرید مردم و آینده بازار خودروی ایران.
تحلیل ساختار قیمتگذاری و شکاف بازار-نمایندگی
انتشار همزمان دو ستون «قیمت بازار» و «قیمت نمایندگی» توسط خود تولیدکننده، به خودی خود پذیرش وجود یک بازار دوگانه است. این شکاف که برای برخی محصولات مانند دنا پلاس اتوماتیک به حدود ۴۴۰ میلیون تومان میرسد، نشاندهنده چند واقعیت است: اول، فشار تقاضای مازاد بر عرضه در بازار. دوم، نقدشوندگی بالای خودرو به عنوان یک کالای سرمایهای و سوداگری حول آن. سوم، احتمالاً تخصیص نامتوازن خودرو به کانالهای مختلف فروش. این شکاف قیمتی عملاً به معنای وجود رانت اقتصادی برای کسانی است که بتوانند خودرو را با قیمت نمایندگی دریافت کنند. این رانت میتواند مشوق رفتارهای رانتجویانه، فساد در تخصیص و ایجاد بازار سیاه برای سهمیههای خرید باشد. از طرف دیگر، قیمت بالای بازار نیز هزینه مازاد سنگینی را به دوش مصرف کننده نهایی که چارهای جز خرید از بازار آزاد دارد، تحمیل میکند. سوال اینجاست که آیا این شیوه قیمتگذاری دوگانه، در بلندمدت به نفع صنعت خودرو است؟ از یک سو ممکن است درآمد شرکت از طریق فروش به نمایندگان را تضمین کند، اما از سوی دیگر، بیاعتمادی عمومی به سیستم توزیع رسمی را افزایش میدهد و باعث میشود مشتریان، شرکت را در گرانی بازار مقصر بدانند. این امر میتواند به فرسایش برند و کاهش وفاداری مشتری بینجامد.
روند افزایش قیمتها و فرار خودرو از دسترسی طبقه متوسط
مقایسه این قیمتها با ارقام گذشته (حتی در یک سال اخیر) نشان از یک صعود پلکانی و سریع دارد. عبور خودروهای کلاس اقتصادی مانند پژو ۲۰۷ از مرز یک میلیارد تومان، یک نقطه عطف روانی و اقتصادی مهم است. این بدان معناست که حتی با پسانداز سالانه یک خانواده متوسط، دیگر نمیتوان به خرید سادهترین خودروهای داخلی امیدوار بود. خودروی دنا پلاس که روزی نماد «خودروی ملی» و قابل دسترس برای قشر متوسط بود، اکنون با قیمتهای بازار بین ۱.۳ تا ۱.۶ میلیارد تومان، به کالایی برای دهکهای بالای درآمدی تبدیل شده است. این فاصله گرفتن از مأموریت اولیه صنعت خودرو برای پاسخگویی به نیازهای عمومی، نشانهای خطرناک از ناترازی در توسعه صنعتی و تورم ساختاری است. این افزایش قیمتها اگرچه تا حدی ناشی از افزایش هزینههای جهانی و داخلی (قطعات، مواد اولیه، دستمزد) است، اما بخش قابل توجهی نیز به ناترازی ارزی، عدم بهرهوری کافی و ساختار هزینهبر و غیررقابتی صنعت خودرو بازمیگردد. نتیجه آن شده که کالایی اساسی مانند خودرو، از سبد خرید طبقه متوسط حذف شود و به عاملی برای عمیقتر شدن شکاف طبقاتی بدل گردد.
جایگاه محصولات وارداتی و تغییر سلیقه بازار
سهم و جایگاه محصولات وارداتی مانند هایما و دانگ فنگ در این فهرست بسیار پررنگ است. قیمت بالای این خودروها (بین ۱.۱ تا ۳ میلیارد تومان) نشان میدهد که تقاضای مؤثری برای خودروهای با امکانات، طراحی جدید و کیفیت بالاتر وجود دارد، حتی با وجود قیمتهای کلان.
- این امر دو پیام دارد: اول، ناکارآمدی محصولات داخلی در پاسخگویی به تمامی سطوح تقاضا است. مشتریانی که توانایی مالی بیشتری دارند، حاضرند برای دریافت کیفیت و امکانات بیشتر، به سراغ برندهای وارداتی بروند.
- دوم، سیاستهای حمایتی طولانیمدت از تولید داخلی نتوانسته است منجر به ایجاد رقابتپذیری واقعی شود، بلکه تنها با ایجاد انحصار و تعرفه، قیمت را بالا نگه داشته است.
ورود این برندها اگرچه ممکن است به تنوع بخشی بازار کمک کند، اما از آنجا که عمدتاً به صورت کاملاًحملشده (CKD) یا با مشارکت محدود مونتاژ میشوند، ارزش افزوده کمی برای صنعت داخلی ایجاد میکند و بیشتر شبیه واردات کالای نهایی با قیمت بالاست. این موضوع، استراتژی بلندمدت صنعت خودرو را زیر سؤال میبرد.
تأثیر بر بازار ثانویه و نقدشوندگی خودرو
قیمتگذاری رسمی جدید، به طور مستقیم بر بازار خودروهای کارکرده نیز تأثیر میگذارد. معمولاً قیمت خودروهای کارکرده با توجه به قیمت نو و شرایط عرضه و تقاضا تعیین میشود. افزایش قیمت محصولات نو، کف قیمتی بازار خودروهای کارکرده را نیز بالا میبرد و باعث میشود حتی خودروهای چندساله نیز برای بسیاری غیرقابل خرید شوند. از طرف دیگر، شکاف قیمتی زیاد بین بازار و نمایندگی، باعث میشود خودرویی که با قیمت بازار خریداری شده، در لحظه فروش ارزش خود را به شدت از دست بدهد، زیرا خریدار جدید آن را با قیمت نمایندگی مقایسه میکند. این امر نقدشوندگی خودروهای خریداری شده از بازار آزاد را کاهش میدهد و ریسک مالی خریدار را افزایش میدهد. این شرایط، انگیزه سوداگری را در بازار خودرو افزایش میدهد. زیرا سود اصلی نه از استفاده از خودرو، که از دستبهدست شدن آن در فاصله بین قیمت کارخانه و بازار حاصل میشود. این چرخه معیوب، باعث حبابی شدن قیمتها و دور شدن هرچه بیشتر صنعت خودرو از کارکرد اصلی خود (یعنی تأمین وسیله نقلیه) میگردد.
چشمانداز و راهکارهای خروج از بنبست قیمتی
ادامه روند فعلی از نظر اقتصادی و اجتماعی ناپایدار است. برای خروج از این وضعیت، نیاز به یک بسته راهبردی چندبعدی است:
-
اول، در بعد عرضه
افزایش واقعی و شفاف تولید با هدف اشباع بازار و کاهش فشار تقاضا. این امر نیازمند حل مشکلات تأمین قطعه، ثبات اقتصادی و جذب سرمایه است.
-
دوم، در بعد توزیع
ایجاد شفافیت و عدالت در سیستم توزیع، به گونهای که فاصله قیمت رسمی و بازار به حداقل برسد. مکانیزهکردن تخصیص سهمیهها، نظارت بر فروش واقعی به مصرفکننده نهایی و برخورد با احتکار و سوداگری ضروری است.
-
سوم، در بعد رقابتپذیری
صنعت خودرو نیازمند یک بازنگری اساسی در مدل کسبوکار خود است. افزایش بهرهوری، کاهش هزینههای زائد، ارتقای کیفیت و طراحی، و حرکت به سمت تولید خودروهای جهانی و صادراتمحور (نه انحصار در بازار داخلی) تنها راه نجات در بلندمدت است. وابستگی به شاخههای تنومند وارداتیای مانند هایما، اگرچه در کوتاهمدت جذاب است، اما در بلندمدت میتواند بقای تولید داخلی را نیز تهدید کند.
در نهایت، بدون کنترل تورم ساختاری در اقتصاد کلان و ایجاد ثبات، هرگونه اقدام در بخش خودرو تنها مسکنی موقتی خواهد بود. قیمتهای امروز ایرانخودرو، بیش از آنکه یک لیست عددی باشد، تصویری از عدم تعادلهای عمیق در یک صنعت استراتژیک است.