آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
فضای کلاس درس که باید پناهگاه امن یادگیری و رشد باشد، بار دیگر صحنه حادثهای ناگوار شد. در یکی از مدارس شهر گلستان واقع در شهرستان بهارستان، درگیری لفظی میان یک معلم و دانشآموز پایه دوازدهم، به خشونتی فیزیکی و آسیبزا کشیده شد. بر اساس گزارشهای اولیه، اختلاف نظر و مشاجره کلامی میان این معلم و دانشآموز، آتش این حادثه تلخ را روشن کرد. در اوج این تنش، به جای مدیریت خشم و بازگشت به مسیر گفتگوی منطقی، معلم با پرتاب یک لیوان به سمت دانشآموز، تمام مرزهای حرفهای و اخلاقی را درنوردید. لیوان پرتاب شده مستقیماً به سر دانشآموز برخورد کرد و ضربه آن به قدری شدید بود که باعث شکستگی در ناحیه سر او شد. این آسیب بلافاصله نیاز به مداخله پزشکی فوری را آشکار کرد و دانشآموز مصدوم برای دریافت درمان به بیمارستان انتقال یافت. خوشبختانه بر اساس اعلام منابع رسمی، وضعیت عمومی این دانشآموز پس از درمان مساعد اعلام شده و وی از بیمارستان مرخص شده است. با این حال، زخمهای فیزیکی تنها بخشی از ماجراست و بیتردید این رویداد، آسیبهای روانی عمیقی بر دانشآموز، خانواده وی و حتی سایر شاگردان حاضر در کلاس بر جای خواهد گذاشت.
این حادثه بار دیگر پرسشهای تکراری اما ضروری درباره «آموزش مهارتهای مدیریت خشم و کنترل هیجان برای معلمان»، «مکانیزمهای نظارتی بر فضای روانی مدارس» و «راهکارهای حمایت از دانشآموزان در برابر هرگونه خشونت» را به مرکز توجه میآورد. معلم به عنوان الگوی رفتاری و اخلاقی در کلاس، مسئولیتی سنگین بر عهده دارد. استفاده از خشونت فیزیکی، حتی در واکنش به رفتار نامناسب دانشآموز، نه تنها قابل توجیه نیست، بلکه نقض آشکار اعتماد دانشآموز به نظام آموزشی و شکستن حرمت محیط یادگیری است. این واقعه در شهرستان بهارستان، یک مورد منفرد نیست. متأسفانه نمونههای مشابهی از خشونت کلامی یا فیزیکی معلمان در نقاط مختلف کشور گزارش شده که نشان میدهد نیاز به بازنگری جدی در شیوههای نظارت، گزینش و آموزش مهارتهای روانی-اجتماعی به فرهنگیان وجود دارد. اکنون انتظار میرود دستگاههای نظارتی مانند اداره آموزش و پرورش منطقه و نهادهای قضایی، به سرعت وارد شده، موضوع را به طور شفاف و کامل بررسی کنند و با فرد خاطی مطابق قانون برخورد نمایند. همچنین باید تمهیداتی اندیشیده شود تا از تکرار چنین حوادث دلخراشی در آینده جلوگیری شود.
تحلیل روانشناختی علل بروز خشونت از سوی معلم و عوامل زمینهساز
خشونت معلم در کلاس درس ریشه در عوامل پیچیده فردی و محیطی دارد. از نظر فردی، ممکن است معلم فاقد مهارتهای کافی برای مدیریت خشم، کنترل هیجانات منفی و حل تعارض به شیوههای مسالمتآمیز باشد. استرس شغلی بالا، فرسودگی روانی، فشارهای زندگی شخصی یا مشکلات سلامت روان درماننشده میتوانند آستانه تحمل فرد را به شدت کاهش دهند. از نظر محیطی، فشارهای سیستم آموزشی مانند کلاسهای پرجمعیت، حجم زیاد تکالیف اداری، انتظارات متناقض از معلم و فقدان حمایت کافی از سوی مدیران و کارشناسان مشاوره مدرسه، میتوانند معلم را در موقعیت شکنندهای قرار دهند. گاهی نیز فرهنگ سکوت در مدارس و عدم وجود سازوکار شفاف برای گزارش و رسیدگی به مشکلات رفتاری دانشآموزان یا شکایات از معلمان، زمینه را برای انفجار خشم فراهم میآورد. در این مورد خاص، تبدیل یک اختلاف لفظی به پرتاب شیء خطرناکی مانند لیوان، نشان از فقدان کامل مهارتهای خودتنظیمی هیجانی در آن معلم دارد. این اقدام یک واکنش تکانشی و غیرقابل دفاع است که هیچ آموزشی آن را مجاز نمیشمارد و نیاز به بررسی عمیق روانشناختی و انضباطی دارد.
تأثیرات مخرب این حادثه بر دانشآموز قربانی، سایر شاگردان و فضای کلی مدرسه
تأثیر این حادثه بر دانشآموز آسیبدیده چند لایه است: آسیب جسمی: شکستگی در ناحیه سر میتواند عواقب بلندمدت پزشکی داشته باشد. آسیب روانی: ترومای ناشی از حمله توسط یک فرد مقتدر و مورد اعتماد مانند معلم، میتواند منجر به اضطراب، افسردگی، ترس از محیط مدرسه (فوبیای مدرسه) و کاهش اعتماد به نفس شود. آسیب آموزشی: ممکن است به دلیل ترس یا نیاز به استراحت، روند تحصیلی او مختل گردد. برای سایر دانشآموزان حاضر در کلاس، شاهد بودن چنین صحنهای بسیار آسیبزا است. آنها احساس ناامنی میکنند، اعتمادشان به معلمان و امنیت محیط مدرسه خدشهدار میشود و ممکن است دچار اضطراب شوند. برای کل مدرسه، این اتفاق اعتبار مجموعه را مخدوش کرده، جو بیاعتمادی و ترس را حاکم میکند و رابطه خانه و مدرسه را تحت تأثیر منفی قرار میدهد. والدین نسبت به امنیت فرزندان خود دچار نگرانی جدی خواهند شد.
خلأهای قانونی، نظارتی و انتظامی در برخورد با خشونت در محیطهای آموزشی
قوانین موجود به طور مشخص به ممنوعیت هرگونه تنبیه بدنی و آزار دانشآموزان اشاره دارند. با این حال، شکافهایی وجود دارد: شفاف نبودن سازوکار گزارشدهی: دانشآموزان یا همکاران اغلب نمیدانند چگونه چنین مواردی را به طور امن و محرمانه گزارش دهند. کندی و عدم شفافیت در رسیدگی: روندهای اداری گاه طولانی و غیرشفاف هستند و ممکن است به مصلحتاندیشی یا پنهانکاری بینجامد. عدم تناسب مجازات: برخوردهای انضباطی گاه محدود به تذکر یا جابجایی ساده معلم است و بازدارندگی لازم را ندارد. نظارت ضعیف: اغلب تا زمانی که حادثهای رخ ندهد و خبرساز نشود، نظارت فعال و پیشگیرانهای بر روابط و فضای روانی کلاسها وجود ندارد. در این مورد، انتظار میرود علاوه بر اقدامات انضباطی اداری (مانند تعلیق یا اخراج)، با توجه به شدت آسیب (شکستگی)، پیگرد قضایی نیز برای معلم خاطی در نظر گرفته شود. این موضوع باید به صورت نمادین و قاطع دنبال شود تا پیام روشنی مبنی بر عدم تحمل خشونت در مدارس ارسال گردد.
لزوم بازنگری در شیوههای گزینش، آموزش و حمایت از معلمان
این فاجعه نشان میدهد فرآیند گزینش معلمان باید فراتر از صلاحیت علمی باشد. ارزیابی سلامت روان، مهارتهای ارتباطی، تابآوری و توانایی مدیریت تعارض باید بخشی از معیارهای جذب باشد. در بخش آموزشهای ضمن خدمت، تأکید صرف بر روشهای تدریس کافی نیست. کارگاههای اجباری و مستمر در زمینه روانشناسی تربیتی، مدیریت خشم، مهارتهای ارتباط غیرخشونتآمیز، شناخت علائم فرسودگی شغلی و شیوههای حل مسالمتآمیز اختلاف، باید در برنامه همه معلمان گنجانده شود. همچنین، ایجاد سامانههای حمایتی برای معلمان ضروری است. دسترسی آسان به خدمات مشاورهای برای مقابله با استرسهای شغلی، ایجاد فضای امن برای گفتگو درباره چالشهای کلاسداری بدون ترس از قضاوت، و تقویت نقش مدیران و مشاوران مدرسه به عنوان پشتیبان معلمان، میتواند از انباشت فشار جلوگیری کند. معلمی که خود حمایت میشود، بهتر میتواند از دانشآموز حمایت کند.
راهکارهای عملی برای پیشگیری و ایجاد محیطی امن و عاری از خشونت در مدارس
برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی، اقدامات چند سطحی نیاز است: در سطح کلان: آموزش و پرورش باید «منشور حقوق دانشآموز و تکالیف معلم» را به طور شفاف تبلیغ کند و خط قرمزهای رفتاری را برای همه روشن نماید. در سطح مدرسه: ایجاد «کمیته نظارت بر سلامت روانی-اجتماعی مدرسه» با حضور مدیر، مشاور، نماینده معلمان و اولیا میتواند به شناسایی و مداخله زودهنگام در تعارضات کمک کند. در سطح کلاس: ترویج روشهای انضباط مثبت به جای تنبیه، آموزش مهارتهای گفتگو و احترام متقابل به دانشآموزان. برای دانشآموزان: ایجاد کانالهای امن و محرمانه برای گزارش مشکلات (مانند صندوق شکایات یا مشاور مورد اعتماد). برای خانوادهها: آگاهیبخشی درباره حقوق فرزندانشان و تشویق به ارتباط مستمر با مدرسه. در نهایت، فرهنگ مدرسه باید به سمتی حرکت کند که در آن «خشونت در هر شکلش غیرقابل قبول است» و «گفتگو» تنها ابزار حل اختلاف شناخته شود. این تغییر نیازمند عزم ملی، سرمایهگذاری آموزشی و نظارت مستمر است.