آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
در روزهایی که نوسانات شدید بازار ارز و طلا، فشار اقتصادی بر دوش مردم را افزایش داده و فضای اجتماعی را ملتهب کرده است، یک پرسش حیاتی بیش از پیش خودنمایی میکند: راه برونرفت از این بنبست چیست؟ روزنامه شرق در تحلیلی تازه، پاسخی جسورانه به این پرسش داده است: «باید ایران و آمریکا مستقیم مذاکره کنند.» این روزنامه با اشاره به اجماع موجود درباره شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی کشور، استدلال میکند که در قلب اختلافنظرهای سیاسی، یک سوال اساسی قرار دارد: چگونه میتوان این روند مخرب را متوقف و معکوس کرد؟ شرق مسیر را در بازگشت به میز مذاکره مستقیم با ایالات متحده میبیند. تحلیل این روزنامه در بستر تحولات منطقهای صورت گرفته است. با توجه به برنامههای ماجراجویانه اسرائیل، پیشبینی میشود که آمریکا در شرایط کنونی مخالف اقدام نظامی دیگری از جانب این متحد خود باشد، اما تمرکز اصلی خود را بر تشدید تحریمها علیه ایران قرار دهد. نویسنده حتی فراتر رفته و هشدار میدهد که واشنگتن ممکن است از مواد ۱۴ و ۱۵ قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت (مربوط به بازرسی کشتیها) سوءاستفاده کند؛ اقدامی که به گفته تحلیلگران، ظاهراً آغاز شده است. چنین سیاستی میتواند بار مشکلات اقتصادی-اجتماعی در ایران را سنگینتر کند. در مواجهه با این چالش دوگانه — فشار داخلی ناشی از اقتصاد و تهدید خارجی ناشی از تشدید تحریم— روزنامه شرق منطق خود را اینگونه بیان میکند: «دلیلی ندارد که ایران امکان حل مشکلات با آمریکا از طریق مذاکرات مستقیم و جامع را نیازماید.»
این ایده، فارغ از موافقت یا مخالفت با آن، بحثبرانگیز و قابل تأمل است. از یک سو، طرفداران آن معتقدند تحریمهای فلجکننده، مهمترین عامل تشدید مشکلات اقتصادی است و تنها با مذاکره مستقیم و رفع این تحریمها میتوان فضایی برای تنفس اقتصاد ایجاد کرد. از سوی دیگر، منتقدان بر این باورند که مذاکره مستقیم با آمریکا بدون تضمینهای قوی و تغییر در رفتار واشنگتن، میتواند به بهای امتیازدهیهای استراتژیک تمام شود و دستاورد محسوسی در پی نداشته باشد. آنان به تجربه برجام و خروج یکجانبه آمریکا از آن استناد میکنند. در این میان، تحلیل روزنامه شرق بر یک نکته کلیدی انگشت میگذارد: آیا زمان آن رسیده که دیپلماسی فعالتر و مستقیمتری برای شکستن حلقه تحریم و کاهش تنشها در پیش گرفته شود؟ پاسخی که به این سوال داده میشود، میتواند مسیر آینده کشور را رقم بزند.
تحلیل شرایط داخلی؛ اقتصاد به مثابه موتور محرک پیشنهاد
روزنامه شرق تحلیل خود را با تمرکز بر «شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی» آغاز میکند. اشاره به رشد قیمت ارز، طلا و مواد غذایی، نشان میدهد که از دید این تحلیل، اقتصاد تبدیل به «اولویت اول و اضطراری» کشور شده است. در چنین شرایطی، هر اقدامی که بتواند فشار تحریمها — که عامل مهمی در تشدید این مشکلات شناخته میشود — را کاهش دهد، به عنوان یک گزینه جدی مطرح میگردد. این تحلیل، پیوند مستقیمی بین «رفع تحریمها از طریق مذاکره» و «تسهیل حل مشکلات داخلی» برقرار میکند. منطق آن ساده است: تحریمها مانع اصلی دسترسی به منابع مالی، فناوری و بازارهای جهانی است؛ حذف یا کاهش تحریمها میتواند به بهبود معیشت، کنترل تورم و آرامش اجتماعی کمک کند. بنابراین، مذاکره نه یک انتخاب ترجیحی، که یک «ضرورت» برای درمان دردهای اقتصادی تصویر شده است. این رویکرد، در واقع پاسخ به بخشی از افکار عمومی و نخبگان است که حل مشکلات داخلی را در گرو رفع موانع خارجی میبینند. این گروه بر این باورند که بدون برطرف شدن تحریمها، هر تلاش داخلی برای اصلاح اقتصادی با دستان بسته انجام میشود و اثر محدودی خواهد داشت.
تحلیل محیط بینالمللی؛ فرصتسازی از دل تهدید
تحلیل شرق، تهدیدات آتی را نیز به دقت بررسی کرده و از آن به عنوان دلیلی برای اقدام پیشدستانه استفاده میکند. اشاره به «برنامههای ماجراجویانه اسرائیل» و این پیشبینی که آمریکا به جای حمله نظامی، بر تشدید تحریمها متمرکز خواهد شد، نشان از یک ارزیابی استراتژیک دارد. نویسنده به سوءاستفاده احتمالی از مواد قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت (بازرسی کشتیها) اشاره میکند که میتواند محمولههای نفتی و غیرنفتی ایران را با مشکل مواجه کند. این یک تهدید متصور برای آینده نزدیک است. تحلیلگر شرق با پیشدستی، پیشنهاد میدهد که به جای منتظر ماندن برای تحقق این تهدید و تحمل هزینههای بیشتر، باید با اقدام دیپلماتیک (مذاکره مستقیم) به استقبال آن رفت و تلاش کرد آن را خنثی یا مدیریت کرد. این نگاه، یک نگاه «فعال» و «کنشگرا» در سیاست خارجی است. به جای انفعال در برابر تحرکات دشمن، با ابتکار عمل دیپلماتیک سعی در تغییر میدان بازی دارد. این استدلال میگوید که مذاکره میتواند هم از تشدید تحریمها جلوگیری کند و هم فضایی برای مانور اقتصادی ایجاد نماید.
بررسی منطق «مذاکره مستقیم و جامع» و تفاوت آن با رویکردهای پیشین
عبارت کلیدی در این تحلیل، «مذاکرات مستقیم و جامع» است. «مستقیم» به معنای حذف واسطهها و حلقههای میانی است. این رویکرد، احتمالاً ناشی از ارزیابی نامؤثر بودن مذاکرات غیرمستقیم یا چندجانبه در شرایط کنونی است. مذاکره مستقیم میتواند از سوءتفاهم بکاهد و سرعت و شفافیت را افزایش دهد. «جامع» نیز کلمهای کلیدی است. این نشان میدهد که نویسنده به دنبال یک «معامله بزرگ» است که احتمالاً تمامی موضوعات اختلافی — از برنامه هستهای گرفته تا فعالیت موشکی و نقش منطقهای — را در بر میگیرد. این نگاه، با رویکرد تدریجی یا موضوعمحور تفاوت دارد و معتقد است راه حل پایدار، تنها در قالب یک بسته کلی قابل دستیابی است. این منطق، به نوعی نقدی بر تجربه برجام نیز هست. برجام یک توافق «موضوعمحور» (هستهای) بود که دیگر موضوعات را رها کرد و در نهایت از سوی آمریکا ترک شد. تحلیل شرق به دنبال توافقی است که همهجانبه باشد تا احتمال پایبندی طرفین به آن — به دلیل هزینه بالای نقض آن — بیشتر شود.
چالشها و مخاطرات پیشِ روی پیشنهاد
پیشنهاد مذاکره مستقیم و جامع، با چالشهای عمدهای روبروست.
- اولین و بزرگترین چالش، «عدم اعتماد عمیق» بین دو کشور است. تجربه خروج یکجانده ترامپ از برجام، برای ایران به عنوان یک «خیانت» به تعهدات بینالمللی تعبیر شد. چگونه میتوان دوباره به تعهدات آمریکا اطمینان کرد؟ آیا سازوکار تضمینی غیرقابل بازگشتی وجود دارد؟
- چالش دوم، «اختلافات داخلی» در ایران است. موضوع مذاکره با آمریکا یکی از خطقرمزها و محل جدال بین جناحهای مختلف سیاسی است. هر حرکت به سمت مذاکره مستقیم، میتواند با مقاومت گروههایی که آن را به معنای «تسلیم» میدانند، مواجه شود. مدیریت این اختلافات داخلی پیششرط هرگونه اقدام عملی است.
- چالش سوم، «فشار حداکثری کنونی آمریکا» است. سیاست فشار حداکثری ترامپ و تداوم نسبی آن در دوره بایدن، این پیام را داده که آمریکا به دنبال تغییر رفتار ایران از طریق فشار است، نه مذاکره بر پایه برابر. آیا واشنگتن حاضر است در ازای مذاکره، از فشار خود بکاهد؟ آیا حاضر است ایران را به عنوان یک طرف برابر به رسمیت بشناسد؟ این پرسشها بدون پاسخ روشن باقی ماندهاند.
چشمانداز و سناریوهای محتمل
با فرض جدی گرفته شدن این پیشنهاد، چند سناریو قابل تصور است:
-
سناریوی خوشبینانه
دو طرف با میانجیگری یک کشور بیطرف یا سازمان بینالمللی، به گفتوگوی محرمانه و غیرعلنی روی آورند. این گفتوگوها به تدریج به سطح بالاتر ارتقا یافته و در نهایت به یک دور مذاکرات رسمی و جامع منجر شود. در این مسیر، آمریکا برخی تحریمهای غیراستراتژیک را به عنوان حسن نیت کاهش میدهد و ایران نیز در برخی فعالیتهای حساس (مانند غنیسازی درصد بالا) توقف موقت اعلام میکند. این فرآیندی طولانی و پر از فراز و نشیب خواهد بود.
-
سناریوی بدبینانه
پیشنهاد مذاکره مستقیم از سوی طرف آمریکایی به عنوان «نشانه ضعف» ایران تفسیر شده و باعث تشدید فشارها برای گرفتن امتیاز بیشتر شود. یا اینکه اختلافات داخلی در ایران به قدری شدید شود که مانع از شکلگیری یک تیم مذاکرهکننده منسجم و قدرتمند گردد. در این حالت، پیشنهاد نه تنها به جایی نمیرسد، بلکه باعث تشدید تنشهای داخلی نیز میشود.
-
سناریوی میانه
مذاکرات در سطح کارشناسی و به صورت غیررسمی و محدود آغاز میشود، اما به دلیل فقدان اراده سیاسی کافی یا اختلاف بر سر پیششرطها (مانند اینکه کدام طرف باید اول قدم بردارد)، در نهایت به بنبست میخورد. با این حال، همین گفتوگوهای محدود میتواند از بروز یک بحران جدید (مانند درگیری نظامی) جلوگیری کند و فضایی برای مدیریت تنشها ایجاد نماید.
در نهایت، تحلیل روزنامه شرق، بیش از آنکه یک نقشه راه عملیاتی باشد، بیانگر یک «ضرورت احساسشده» در بخشی از بدنه فکری کشور است. این تحلیل نشان میدهد که برای برخی نخبگان، هزینه ادامه وضع موجود (تحریم و رکود) از هزینه خطر کردن برای یک مذاکره جامع و مستقیم بیشتر به نظر میرسد. آیا این احساس در سطوح تصمیمگیری نیز نفوذ خواهد کرد؟ پاسخ این پرسش را آینده نزدیک روشن خواهد کرد.