آسیانیوز ایران؛ سرویس ورزشی:
گاهی فوتبال ایران از خطوط سفید زمین فراتر میرود و درگیر حواشی سیاسی و اجتماعی میشود. این بار موضوع، حضور یا عدم حضور ستارهای جهانی در تیم ملی است. ستارهای که سالها نماد موفقیت و امید بود، حالا در مرکز یک جنجال تازه قرار گرفته است. امیر عابدینی، مدیرعامل سابق باشگاه پرسپولیس، در یک گفتگوی اینترنتی اظهارات جسورانه و بحثبرانگیزی را مطرح کرده است. او مدعی شده فدراسیون فوتبال ایران به دنبال حذف مهدی طارمی، مهاجم تیم ملی و ستاره ایرانی لیگ پرتغال، از ترکیب تیم ملی است. به گفته عابدینی، دلیل این اقدام، «حرفهای منطقی» طارمی در گذشته و سوابق او عنوان شده است. او ادعا کرده که پس از این اظهارات، «کوپن طارمی سوخته» و ساختار به دنبال ایجاد مشکل در دریافت ویزای آمریکا برای اوست تا از حضور در تیم ملی بازبماند. این ادعاها بلافاصله با واکنش تند و رسمی فدراسیون فوتبال ایران مواجه شد. در اطلاعیهای که منتشر شده، فدراسیون این گفتهها را «عاری از واقعیت» خوانده و تاکید کرده معیار دعوت به تیم ملی، صرفاً «کیفیت فنی و نظم حرفهای» بازیکنان است.
فدراسیون در ادامه، مهدی طارمی را «بازیکن با کیفیت» فوتبال ایران در سالهای اخیر دانسته و اعلام کرده او نیز از این قاعده مستثنی نیست. این پاسخ کوتاه اما قاطع، تلاشی برای خاتمه دادن به شایعات و تأکید بر اتکای تصمیمات بر مبانی ورزشی است. با این حال، اظهارات عابدینی که خود از مدیران شناخته شده و پرحاشیه فوتبال ایران است، پرسشهای جدی را در فضای عمومی مطرح کرده است. آیا واقعاً خط قرمزهایی فراتر از عملکرد ورزشی برای دعوت به تیم ملی وجود دارد؟ آیا ستارههای فوتبال ایران مجبور به سکوت در برابر برخی مسائل هستند تا جایگاه خود را حفظ کنند؟ این ماجرا در حالی رخ میدهد که تیم ملی فوتبال ایران در آستانه رقابتهای حساسی مانند جام جهانی ۲۰۲۶ قرار دارد و حضور بهترین بازیکنان برای موفقیت تیم حیاتی است. در چنین شرایطی، هرگونه شایعهای درباره حذف عمدی ستارهها میتواند بر روحیه تیم و اعتماد هواداران تأثیر بگذارد. در این گزارش، اظهارات عابدینی، پاسخ فدراسیون و پیامدهای احتمالی این ماجرا را از جنبههای مختلف بررسی میکنیم.
تحلیل ادعاهای امیر عابدینی و زمینههای سیاسی-اجتماعی آن
اظهارات امیر عابدینی را باید در بستر چند لایه تحلیل کرد.
- اولاً، او به «حرفهای منطقی» طارمی اشاره میکند که احتمالاً به اظهارات گذشته طارمی در مورد مسائل اجتماعی یا انتقادات غیرمستقیم به شرایط اشاره دارد.
- ثانیاً، او از «ساختار» و «کوپن سوختن» سخن میگوید که در ادبیات سیاسی-اجتماعی ایران، به معنای پایان اعتبار یا حمایت از یک فرد به دلیل عبور از خطوط قرمز ایدئولوژیک یا انتقادی است.
- ثالثاً، ادعای «ایجاد مشکل برای دریافت ویزای آمریکا» به یک ابزار فشار فرامرزی اشاره دارد که اگرچه اثبات آن دشوار است، اما در فضای پرتنش سیاسی قابل تصور است.
عابدینی با بیان این موارد، عملاً فدراسیون فوتبال را نه به عنوان یک نهاد ورزشی مستقل، بلکه به عنوان بخشی از یک «ساختار» بزرگتر معرفی میکند که بر اساس ملاحظات غیرورزشی تصمیم میگیرد. این ادعاها، چه واقعی باشند چه نه، نشان میدهد که در ذهن بخشی از جامعه و حتی نخبگان ورزشی، مرز بین ورزش و سیاست کاملاً محو شده است.
بررسی پاسخ فدراسیون و تأکید بر معیارهای حرفهای
واکنش فدراسیون فوتبال، سریع، قاطع و در چارچوب «حرفهایگرایی» بود. تأکید بر «کیفیت فنی و نظم حرفهای» به عنوان تنها معیار، تلاشی است برای بازگرداندن بحث به عرصه ورزش محض و دور کردن آن از حواشی سیاسی. فدراسیون با تأیید صریح طارمی به عنوان «بازیکن با کیفیت»، سعی کرده هرگونه تردید درباره جایگاه ورزشی او را از بین ببرد. عبارت «عارِی از واقعیت» نیز لحنی قطعی و تکذیبکننده دارد. این پاسخ، دو هدف احتمالی را دنبال میکند:
- نخست، آرام کردن فضای ایجادشده و جلوگیری از دامنزدن بیشتر به شایعات.
- دوم، حفاظت از اقتدار و بیطرفی ظاهری فدراسیون در برابر اتهامات سیاسیکاری.
با این حال، این پاسخ کوتاه ممکن است برای قانع کردن همه کافی نباشد، زیرا به شفافیت در مورد روند انتخاب بازیکنان و تضمین استقلال کامل کادر فنی از نهادهای غیرورزشی نمیپردازد.
موقعیت مهدی طارمی؛ از ستاره ورزشی تا نماد اجتماعی
مهدی طارمی در سالهای اخیر فراتر از یک بازیکن فوتبال موفق عمل کرده است. او به عنوان یک «ستاره جهانی» با عملکرد درخشان در اروپا، به نماد موفقیت و اعتبار برای بسیاری از ایرانیان تبدیل شده است. همزمان، مواضع و سکوتهای او در برخی مسائل اجتماعی، همواره مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. این دوگانگی — ستاره ورزشی و نماد اجتماعی — او را در موقعیتی آسیبپذیر قرار میدهد. از یک سو، تیم ملی به کیفیت بیچون و چرای او نیاز مطلق دارد. از سوی دیگر، هرگونه موضعگیری یا حتی سکوت او میتواند از جانب گروههای مختلف سیاسی-اجتماعی، به عنوان یک پیام تفسیر شود. ادعای عابدینی، همین نقطه حساس را نشانه رفته است: آیا طارمی به دلیل موقعیت نمادینش، مجبور است برای حفظ جایگاهش در تیم ملی، مطیع «خط قرمز»های نانوشته باشد؟ پاسخ فدراسیون سعی دارد این تصویر را بشکند و او را تنها یک «بازیکن با کیفیت» جلوه دهد، اما در اذهان عمومی، این دو وجه از شخصیت طارمی کاملاً درهمتنیده است.
تأثیر این حواشی بر تیم ملی و آمادگی برای جام جهانی ۲۰۲۶
این جنجال در بدترین زمان ممکن — در آستانه رقابتهای حساس مقدماتی و سپس مرحله نهایی جام جهانی ۲۰۲۶ — رخ داده است. تیم ملی برای موفقیت به حداکثر تمرکز، انسجام و حضور بهترین بازیکنانش نیاز دارد. چنین ادعاهایی میتواند چند آسیب وارد کند: تضعیف روحیه تیم: ایجاد شک و تردید درباره انگیزه و معیارهای انتخاب بازیکنان. آسیب به تمرکز طارمی: درگیر کردن ذهن ستاره تیم با حواشی خارج از زمین. کاهش اعتماد هواداران: وقتی پای بیطرفی ورزش زیر سؤال برود، حمایت مردمی میتواند به خشم یا بیتفاوتی تبدیل شود. دستآویز رسانههای رقیب: رقبای ورزشی میتوانند از این آشفتگی برای ایجاد فشار روانی بر تیم ایران استفاده کنند. سرمربی تیم ملی (امیر قلعهنویی) اکنون در موقعیت دشواری قرار دارد. او باید هم ادعای سیاسیکاری را رد کند، هم مطمئن شود که طارمی با آرامش کامل و بر اساس شایستگی ورزشی دعوت میشود، و هم انسجام تیم را حفظ کند. هرگونه تردید در انتخاب طارمی در آینده — حتی اگر به دلایل فنی باشد — اکنون زیر ذرهبین این ادعاها تفسیر خواهد شد.
آینده روابط فدراسیون، ستارهها و فضای عمومی
این ماجرا، صرف نظر از درستی یا نادرستی ادعاها، چند درس و پیامد دارد:
- نخست، شفافیت بیشتر: فدراسیون فوتبال نیاز دارد بیش از پیش در مورد معیارهای انتخاب بازیکنان و استقلال کادر فنی شفاف عمل کند تا زمینه برای چنین شایعاتی کاهش یابد.
- دوم، جداسازی ورزش از سیاست: این حادثه نشان میدهد که چگونه فوتبال — به عنوان محبوبترین ورزش — میتواند به میدانی برای جنگ رواییهای سیاسی تبدیل شود. فدراسیون باید عملاً ثابت کند که در این میدان، تنها معیارش ورزش است.
- سوم، فشار بر ستارهها: ستارههای ملی مانند طارمی در معرض فشار مضاعف قرار میگیرند. هم باید در سطح جهانی بدرخشند، هم مراقب خط قرمزهای داخلی باشند.
- چهارم، نقش مدیران سابق: اظهارات عابدینی — به عنوان یک مدیر سابق با اطلاعات داخلی — وزن خاصی به شایعه بخشید. این نشان میدهد که حلقههای داخلی فوتبال نیز ممکن است عمیقاً قطبی باشند.
در نهایت، این داستان احتمالاً به سرعت از اخبار روز خارج میشود، اما اثر آن — به صورت بیاعتمادی پنهان — ممکنست در بلندمدت باقی بماند. آزمون نهایی، عملکرد بیحاشیه و حرفهای فدراسیون و تیم ملی در ماههای آینده خواهد بود.