دوشنبه / ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ / ۲۰:۲۵
کد خبر: 29080
گزارشگر: 548
۵۲۱
۰
۰
۰
به بهانه یک اردیبهشت؛ سالروز درگذشت سهراب سپهری

رویای سهراب؛ نگاهی به زندگی شاعری که ادبیات را نقاشی کرد

رویای سهراب؛ نگاهی به زندگی شاعری که ادبیات را نقاشی کرد
در دنیای شعر و ادب فارسی، نام سهراب سپهری همچون ستاره‌ای درخشان می‌درخشد؛ شاعری که با نگاه عمیق عارفانه و تصویرسازی‌های بی‌نظیرش، روح ادبیات معاصر را لمس کرد. او نه‌تنها با اشعاری چون "صدای پای آب" و "مسافر"، که با نقاشی‌های پررمزورازش، دنیایی از معنا را پیش روی مخاطبانش گشود. اما زندگی این هنرمند بزرگ، پر از فرازونشیب‌هایی بود که کمتر روایت شده است. فیلم "رویای سهراب" به کارگردانی علی قوی‌تن، تلاشی است برای بازگویی بخشی از این زندگی پر رمز و راز، با نگاهی شاعرانه و سینمایی. در این مطلب، به بررسی زندگی سهراب سپهری، ویژگی‌های منحصربه‌فرد اشعارش، و نقدی بر فیلمی که درباره او ساخته شده می‌پردازیم

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:

در دنیای شعر و ادب فارسی، نام سهراب سپهری همچون ستاره‌ای درخشان می‌درخشد؛ شاعری که با نگاه عمیق عارفانه و تصویرسازی‌های بی‌نظیرش، روح ادبیات معاصر را لمس کرد. او نه‌تنها با اشعاری چون "صدای پای آب" و "مسافر"، که با نقاشی‌های پررمزورازش، دنیایی از معنا را پیش روی مخاطبانش گشود. اما زندگی این هنرمند بزرگ، پر از فرازونشیب‌هایی بود که کمتر روایت شده است. فیلم "رویای سهراب" به کارگردانی علی قوی‌تن، تلاشی است برای بازگویی بخشی از این زندگی پررمزوراز، با نگاهی شاعرانه و سینمایی. در این مطلب، به بررسی زندگی سهراب سپهری، ویژگی‌های منحصربه‌فرد اشعارش، و نقدی بر فیلمی که درباره او ساخته شده، می‌پردازیم.

تاریخ ادبیات و شعر فارسی در ایران، پر از مشاهیر و بزرگان شعر و ادب است. به طوری که شما می‌توانید با کمی جستجو ردپای شاعرانی بزرگ را از قرن‌های گذشته تاکنون پیدا کنید و با آثار بی‌نظیر آن‌ها انس بگیرید. شاید با خود فکر کنید که فقط شاعران قرن گذشته مانند سعدی، توانسته‌اند جای خود را در دل ایرانی و غیرایرانی باز کنند. اما این‌طور نیست. چون شاعران و هنرمندان بزرگی مانند سهراب سپهری که جزو بهترین شاعران معاصر ایرانی هستند در قرن معاصر آثار و شعرهایی زیبا و متنوع از خود به یادگار گذاشته‌اند. در قرن گذشته، شعرهای اصیل ایرانی جای خود را به سبک‌های شعری جدید دادند و امثالی نظیر نیما یوشیج، پروین اعتصامی و سهراب سپهری توانستند شعرهایی زیبا و پر از معنی را بسرایند. در ادامه به طور اختصاصی نقاط عطف و آثار سهراب سپهری و ویژگی های اشعار او را بررسی کردیم. 

سهراب سپهری که بود؟

سهراب سپهری، شاعر، نویسنده و نقاش ایرانی، زاده ۱۴ مهر سال ۱۳۰۷ در قم است. این شاعر معروف، به عنوان یکی از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران شناخته می‌شود. محبوبیت شعرهای سهراب، به قدری زیاد است که به زبان‌های مختلفی مانند انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است. این شاعر بزرگ، سبک شعر نو را برای سرودن انتخاب کرده و آوازه آثارش در سراسر دنیا نیز رفته است. روحیه و ذوق هنری سهراب برگرفته از پدرش اسدالله و مادرش ماه جبین است، چرا که آن‌ها نیز اهل هنر و شعر بوده‌اند.

بیوگرافی سهراب سپهری

زندگی شاعران و بزرگان هنر همیشه پر از پرفراز و نشیب بوده اما از آنجا که آنها روحیاتی لطیف و دوست‌دار هنر داشته‌اند، از طریق آثارشان به این مسائل پرداخته و توانسته‌اند به شعر و شاعری، هنر و خلق اثر ادبی و هنری روی بیاورند. زندگی سهراب نیز همانند شاعران دیگر پر از ماجرا، سفر و اتفاقات تلخ و شیرین بوده است.

تولد

سهراب سپری در ۱۴ مهرماه سال ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمد. اما خانواده او مدت زیادی را در قم نماندند و به خوانسار رفتند. اصالت خانوادگی سهراب و شهر آبا و اجدادی او به کاشان می‌رسد. به همین دلیل بعد از مدتی در محله دروازه عطار کاشان ساکن شدند. پدربزرگ او میرزا نصرالله سپهری نام داشت و به عنوان نخستین رئیس تلگراف‌خانه کاشان نیز شناخته می‌شد. او سومین فرزند میان پنج فرزند خانواده بود.

کودکی

سهراب سپهری، دوران کودکی خود را در همان شهر کاشان گذراند و برای تحصیلات دوره ابتدایی در دبستان خیام کاشان مشغول به تحصیل شد. دوره متوسطه تحصیلات اون نیز در دبیرستان پهلوی گذشت. پدر سهراب، نقاش و خوشنویس ماهر، سازنده تار و نوازنده بود و برای امرار معاش نیز در اداره تلگراف و پست کاشان مشغول به کار شد. او در اوایل نوجوانی سهراب فلج شد و مجبور به ترک خانواده برای تامین معاش خانواده شد. خرداد ماه سال ۱۳۲۲ و پس از اتمام دوره دبیرستان بود که سهراب سپهری در دوره دوساله دانش‌سرای مقدماتی پسران شرکت کرده و به استخدام اداره فرهنگ کاشان درآمد. سپهری، در شهریور ۱۳۲۲، در امتحانات ششم ادبی شرکت کرد و دیپلم دوره دبیرستان خود را گرفت. جالب است بدانید که او در همان سال‌های نوجوانی خود تجربه‌های زندگی و روزمرگی‌هایش را با شعر روایت می‌کرد. سپهری از همان ابتدا نیز کشیدن نقاشی را شروع کرد و اولین شعر خود را که رباعی سنتی بود در ده سالگی خود سرود. او در این دوران، هم کار می‌کرد و هم نوازندگی با سنتور را فرا می‌گرفت.

 

جوانی

سهراب در دوران جوانی به تهران رفت و به تحصیل در دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران، مشغول شد. او همزمان با تحصیل در شرکت نفت تهران نیز استخدام شد؛ اما بعد از ۸ ماه از این کار استعفا داد. سهراب سپهری، در سال ۱۳۳۰ از دانشگاه هنرهای زیبا فارغ‌الحصیل شد و توانست نشان درجه اول علمی را نیز دریافت کند و طی همین چند سال نیز در نمایشگاه‌های نقاشی مختلف ایران شرکت کرد. او پس از فارغ التحصیلی به کاشان برگشت و آذر ماه ۱۳۳۳ در اداره کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) مشغول به کار شد. سهراب پس از آن، در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس مشغول شد. او با مشفق کاشانی، شاعری با نام مستعار عباس کی‌منش آشنا شد و توسط این شاعر نیز توانست عروض فارسی را بیشتر بشناسد.

مشفق کاشانی او را به سرودن تشویق کرد و همین امر باعث شد که به شاعری بیشتر فکر کند. سهراب در این دوره، شعرهای صائب و بیدل را مطالعه می‌کرد و اولین دفتر شعر خود را منتشر کرد.

 

سفرهای سهراب سپهری

جالب است بدانید که علایق سهراب به نقاشی، شاعری و نوازندگی ختم نمی‌شد. چون او به فرهنگ مشرق زمین و سفر نیز علاقه خاصی داشت. برای همین به کشورهایی مثل هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین نیز سفر کرد و با فرهنگ و هنر هریک از آن‌ها آشنا شد. روحیه هنرطلبی او باعث شد که حکاکی روی چوب را در ژاپن فرا بگیرد و بتواند شعرهای کهن چینی و ژاپنی را نیز به فارسی ترجمه کند. سفرهای سهراب به مشرق آسیا ختم نشد و او در سال ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی مثل لندن و پاریس نیز سفر کرد. او برای تحصیل در مدرسه هنرهای زیبای پاریس برای رشته لیتوگرافی، ثبت نام کرد. بعد از مدتی بورس تحصیلی سهراب، همزمان با اقامت حسین زنده‌رودی در پاریس، قطع شد. سهراب، برای اینکه بتواند در فرانسه بماند و نقاشی را ادامه دهد، مجبور به کار جهت کسب درآمد شد و برای تامین مخارج خود حتی شیشه آپارتمان‌های بیست طبقه را نیز پاک کرد. این سفر‌ها، مربوط به دوره چهارم زندگی سپهری می‌شود و در اصل سیر و سلوکی معنوی را برای او رقم می‌زند. جالب است بدانید که سفرهای او به کشورهای شرق آسیا و آشنایی با ادیان هندو و بودا، در شعرهای او تاثیر زیادی گذاشت. سهراب، در این دوره، به عنوان شاعری صاحب سبک شناخته می‌شد و طرفداران زیادی نیز داشت.

 

فعالیت در جامعه هنری ایرانی

سهراب سپهری، پس از اقامت طولانی خود در پاریس، سال ۱۳۵۳ به ایران برگشت و در راه بازگشت به یونان و مصر نیز سفر کرد. فعالیت‌های ادبی او متوقف نشد، یک سال بعد در اولین جشنواره بین‌المللی هنر تهران شرکت کرد و توانست در آخر سال ۱۳۵۴، جایزه شعر فروغ فرحزاد را نیز دریافت کند. پس از آن نیز در نمایشگاه بین‌المللی هنر بازل سوئیس شرکت کرد و زمستان ۱۳۵۶ به کاشان بازگشت. در این زمان بود که هشت کتاب سهراب سپهری منتشر شد. در سال بعد نیز نمایشگاهی انفرادی از نقاشی‌های خود را در گالری سیحون برگزار کرد.

 

سال‌های پایانی زندگی و نحوه وفات

پاییز سال ۱۳۵۸ با ابتلای سهراب به سرطان خون همزمان شد. او برای معالجه به همراه خواهرش به لندن رفت و مدتی آن‌جا ماند. در پایان نیز ۲ فروردین ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران بستری شد و یکم اردیبهشت از دنیا رفت.

 

زندگی، خصوصیات شخصی و ازدواج

سهراب سپهری، هیچ‌گاه ازدواج نکرده و فرزندی نیز ندارد. از رابطه‌های شخصی او هیچ‌چیزی در میان نوشته‌ها و زندگی‌نامه او وجود ندارد. سهراب، بخش بزرگی از زندگی بزرگسالی خود را کنار مادر و خواهر کوچکترش پروانه، در خانه‌ای دو طبقه زندگی می‌کرد. خصوصیات فردی او شامل درون‌گرایی، داشتن زبانی نرم، آرام، حساس و خاص بودن، داشتن صدایی بلند و نگاهی جذاب و نافذ می‌شود. دقت و نظم سهراب سپهری، در زندگی روزمره و کارهای هنریش نیز مشهود است. سهراب، فقط در صورت احساس رضایت کامل از اثر خود روی بوم را امضا می‌کرد یا شعری را برای چاپ می‌فرستاد. برای همین نقاشی‌ها و شعرهای خود را در صورت به ثمر نرسیدن از بین می‌برد. درون‌گرایی سهراب، باعث می‌شد که از جمعیت و برخوردهای شخصی دوری کند و به نقدهای منفی کارش، به صورت شفاهی پاسخ ندهد.

 

ویژگی های شعر سهراب سپهری

همه شعرهای ایرانی، ویژگی‌های خاص خود را دارند. شعر سهراب سپهری نیز ویژگی‌های زیر را دارد:

شعر سپهری، آهنگین و دل‌نشین است و احساس و منظور خود را با استفاده از اسطوره‌ها و نمادها بیان می‌کند.

افراد با خواندن شعرهای سهراب، همه‌چیز را فراموش می‌کنند و در شعر غرق می‌شوند. دعوت خواننده به آرامش، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شعر سهراب است. شعر سهراب سپهری، در قالب نیمایی است و تصویرسازی‌های بکر و خلاقانه‌ای دارد. شیوه تکامل‌یافته سبک سهراب سپهری، حجم سبز است که با توجه به دیدگاه انسان‌مدارانه و آموخته‌های او از فلسفه ذِن سروده شده است. در شعر سهراب سپهری، تصویرهایی بکر و تازه وجود دارد و همه این موارد با زبانی نرم، لطیف، پاکیزه و منسجم تصویرسازی می‌شود. تصویرگرایی، از ویژگی‌های شعر سهراب است. به همین دلیل او را شاعری تصویرگرا نیز می‌دانند. این امر نیز به دلیل طبیعت‌گرایی او با دیدگاهی عارفانه و جستجوی خدا در طبیعت است. شعرهای سهراب سپهری، همانند نقاشی‌ها و آثار هنری‌اش، پر از رنگ است. او در اکثر شعرهایش، نگران آینده انسان و سرنوشت اوست. روحیه طبیعت‌گرایی سهراب سپهری، در شعرهایش نیز تاثیر گذاشته است، چرا که او خوانندگان و مخاطبان خود را به دقت بیشتر در اطرافشان و جهانی برتر دعوت می‌کند. در شعرهای سهراب، همه اشیا حیات، روح و احساس دارند و شعر صدای پای آب سهراب، یکی از بلندترین شعرهای نو در زبان فارسی است.

 

معنای زندگی در اشعار سهراب

نگاه سهراب سپهری به جهان و اجزای کائنات، نگاهی عارفانه است. او برای اجزای طبیعت سهمی یکسان در نظر می‌گیرد و نگاهش به زندگی نیز عارفانه، عابدانه، نامتناهی و مثبت است. این نگاه، در شعرهایش نیز اثر می‌گذارد و مرگ را بخشی از زندگی جاودانه می‌داند. اشعار سهراب سپهری برای زندگی است و او نگرشی مثبت و مشتاقانه به زندگی دارد. به طوری که در بخشی از مجموعه مرگ رنگ خود، زندگی را همچنان شب عمر پنداشته است که انسان‌ها بدون در نظر گرفتن ساعت، از آن عبور می‌کنند و بیشتر اوقاتشان را در غفلت و بی‌خبری می‌گذرانند. او معتقد است که زندگی تکرارنشدنی است، به آن شفاف و عارفانه می‌نگرد و می‌گوید زندگی در این جهان، بخشی از مسیر حقیقی انسان برای رسیدن به تعالی و قرب الهی است.

 

آرامگاه سهراب سپهری کجا قرار دارد؟

سهراب پس از مرگش، ۲۲ فروردین سال ۱۳۵۹، در صحن شرقی حرم سلطان علی بن محمد فرزند امام باقر (ع)، واقع در مشهد اردهال کاشان، به خاک سپرده شد. روی سنگ قبر او قسمتی از شعرهای زیبا و معروفش حکاکی شده:

به سراغ من اگر می‌آیید

نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد

چینی نازک تنهایی من

 

آثار سهراب سپهری

آثار سهراب سپهری به چند دسته کتاب، آثار کوتاه‌تر از کتاب، ترجمه و نقاشی‌های او تقسیم می‌شود. کتاب های او شامل این موارد می شوند:

در کنار چمن یا آرامگاه عشق (کاشان، ۱۳۲۶)

مرگ رنگ (۱۳۳۰)

زندگی خواب‌ها (تهران، ۱۳۳۲)

آوار آفتاب (تهران، ۱۳۴۰)

شرق اندوه (۱۳۴۰)

حجم سبز ( تهران، ۱۳۴۶)

هشت کتاب سهراب سپهری (۱۳۵۶)

اتاق آبی (۱۳۶۹)

هنوز در سفرم (شعرها و یادداشت‌های منتشرنشده از سهراب سپهری به کوشش پریدخت سپهری، ۱۳۸۰)

جای پای دوست (نامه‌های سهراب به دوستانش به کوشش پریدخت سپهری، ۱۳۸۷)

در میان این کتاب‌ها، هشت کتاب سهراب سپهری یکی از بهترین آثارش و حاصل سی سال شاعری اوست. این کتاب، شامل شش مجموعه و دو شعر بلند است و بیان‌گر تمام زیر و بم‌های تجربه‌های شاعرانه و اندیشه‌های سهراب است.

بعد از کتاب‌های سهراب، نوبت به معرفی آثار کوتاه‌تر از کتاب او می‌رسد:

آب را (آذر ۱۳۴۲)

پیغام ماهی‌ها (۱۳۴۴)

صدای پای آب (۱۳۴۴)

به باغ همسفران (۱۳۴۵)

مسافر (۱۳۴۵)

دوست دوست دوست (بهمن ۱۳۴۶)

سهراب سپهری، نقاشی‌های زیادی کشیده اما بیشتر آن‌ها عنوان و اسم خاصی ندارند و در چند مجموعه تنه درختان و مجموعه انتزاعی قرار می‌گیرند. از دیگر نقاشی‌های معروف او می‌توان به خانه کاشان و چشم‌انداز و خانه‌ها نیز نام برد.

سهراب سپهری، کسی که ادبیات را نقاشی کرد؛

سبک شعری سهراب سپهری، نسبت به شعرای دیگر مانند حافظ جدیدتر است و می‌توان جوانان زیادی را از این طریق، با شعر و ادبیات فارسی مانوس‌تر کرد. امروزه، افراد زیادی نگاهی سطحی و ناامیدانه به زندگی دارند. اما خواندن بهترین اشعار سهراب سپهری به آن‌ها فرصتی می‌دهد تا بتوانند نگاهی جدید و عمیق‌تر، به زندگی داشته باشند و قدر لحظات خود را بدانند. پیشنهاد می کنیم حتما برای آشنایی بیشتر با اندیشه های این شاعر بزرگ معاصر همانند فروغ فرخزاد، آثار او را مطالعه کنید تا با دنیای زیبا و خالص اشعار ادبیات فارسی در سبک شعر نو ارتباط برقرار کنید.

فیلم رویای سهراب

علی قوی تن، کارگردان فیلم رویای سهراب، معتقد است که سهراب را نخست به خاطر علاقه به کار بر روی زندگی مفاخر ادبی انتخاب کرده؛ زیرا معتقد است که ساختن فیلم زندگی مفاخر، مانند خلق یک کتاب نفیس است که برای آیندگان می‌ماند و می‌تواند منبع تحقیق و پژوهش برای آیندگان باشد و علت دوم نیز شباهت ظاهری وی به سهراب سپهری است که به خاطر این شباهت، ترغیب به ساخت فیلمی از زندگی او شده است. قوی‌تن با اشاره به استقبال هالیود از فیلم‌های بیوگرافی و مقایسه آن با ساخت این نوع فیلم‌ها در ایران عنوان کرد: ما با هالیود به لحاظ فاکتورهای تجاری که برای ساخت فیلم لحاظ می‌کنند، بسیار متفاوت هستیم و نمی‌توانیم این دو را با یکدیگر مقایسه کنیم زیرا دست ما در ممیزی بسته است. وی ادامه داد: انسان به عنوان سوژه یک فیلم، بی‌شک دچار خطا و کاستی است و گاه ممکن است در شرایط عرف جامعه حرکت نکند، ممکن است کج‌روی‌هایی داشته باشد، ممکن است عاشق شود یا شکست‌هایی داشته باشد یا شرایط زندگی او را مرتکب خطا کند؛ همه اینها مواردی است که در غرب آزادانه در مورد یک نفر فیلم می‌سازند و پشت پرده فرد را نیز نشان می‌دهند و همین برای مردم جذابیت ایجاد می‌کند.

«دوست داشتند سهراب سپهری را یک رقاص لوده نشان می‌دادیم!»

علی قوی‌تن، کارگردان فیلم «رویای سهراب» از سهراب سپهری و فیلمش می‌گوید و البته از مخاطبانی که از هر فیلم جدی و متفکر فراری هستند. این روز‌ها فیلم «رویای سهراب» بر پرده سینماهاست. پانزدهمین فیلم علی قوی‌تن کارگردان، نویسنده، تهیه‌کننده و تدوین‌گری که با فیلم‌هایی، چون «عشق من شهر من»، «تنها»، «نسکافه داغ‌داغ»، «سرود تولد» و «آفتاب، مهتاب، زمین» نامی شناخته‌شده در سینمای ایران به شمار می‌آید. «رویای سهراب» که با نگاهی به زندگی سهراب سپهری، شاعر پرآوازه معاصر یا به عبارت بهتر مکاشفه‌های شاعرانه سهراب ساخته شده؛ البته در رقابت گیشه چندان موفق نبوده و جزو فیلم‌های پرفروش دور جاری اکران سال 1401 نبوده است. تفاقی که البته با توجه به ذائقه و سلیقه تماشاگران سال‌های اخیر سینمای ایران چندان هم اتفاقی دور از ذهن یا شگفت‌انگیز نمی‌تواند باشد. با این همه این اتفاق برای علی قوی‌تن ناراحت‌کننده بوده است.

کارگردانی که به گفته خودش چند میلیارد تومان از سرمایه شخصی‌اش را چند سال است پای این فیلم گذاشته و حالا که بعد از چند سال موفق به اکران فیلمش شده، بدون کمترین حمایتی به رقابت فیلم‌های کمدی و تجاری اکران رفته که چند سالی می‌شود سینمای ایران را در کودتایی بی‌سروصدا به تسخیر خود درآورده‌اند. «رویای سهراب»، اما با هر متر و معیاری یک فیلم فاخر است. فیلمی که علی قوی‌تن آن را به «یک کتاب نفیس» تشبیه می‌کند که سالیان سال در حافظه و خاطره جمعی مخاطبان سینمای ایران خواهد ماند. فیلم، با بازی بازیگرانی، چون مهدی سلطانی، علی قوی‌تن، لاله اسکندری، ترلان پروانه، بهاره کیان‌افشار، مینا جعفرزاده و محمد برسوزیان فارغ از موضوع، فیلم جذابی هم هست و به این دلیل هم هست که گیشه‌های سرد و یخ‌زده‌اش تعجب‌آور به نظر می‌رسند.

احساس دین نسبت به سپهری

شاید بتوانم بگویم اولین عامل، شباهتی بود که خیلی‌ها می‌گفتند من با سهراب دارم و اگر فیلمی درباره‌اش ساخته شود، باید در نقش این آدم عزیز بزرگوار بازی کنم. عامل دیگر هم این بود که من خودم هم به نوعی کارگردان و نویسنده و نقاش و گاهی هم شاعر بودم و این‌ها همه دست‌به‌دست هم داد و نوعی احساس دین در من به وجود آورد تا فیلمی درباره این شاعر بزرگ سرزمین‌مان بسازم.

من خودم از خیلی وقت پیش، با دیدن عکس‌های سهراب، حتی عکس‌های جوانی این شاعر و نقاش بزرگ که در آن زمان آن ریش معروفش را هم نداشت، متوجه این شباهت شده بودم. حتی یادم است که یک بار در زمان نوجوانی از دیدن یکی از عکس‌هایش شوکه شده بودم که دو نفر چقدر می‌توانند به هم شبیه باشند. ولی ماجرا زمانی که داشتیم فیلم «نسکافه داغ‌داغ» را می‌ساختیم، جدی‌تر شد و آن زمانی بود که زنده‌یاد خسرو شکیبایی ناگهان رو کرد به من و گفت که به‌شدت شبیه سهراب هستم و بعد هم مدت‌ها اصرار می‌کرد که اگر فیلمی درباره سهراب بسازم، حتی حاضر است چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین به من در ساخت این فیلم کمک کند. البته باید این را هم بگویم که اگرچه خسرو شکیبایی ماجرای سهراب را برای من جدی‌تر کرد، ولی من از سال ۱۳۸۱ ساخت مستندی درباره سهراب را آغاز کرده بودم و حتی تصویربرداری را هم با گرفتن مصاحبه‌هایی با معصومه سیحون، مشفق کاشانی و فهیمه راستکار که مدتی در کنار سهراب زیسته بودند، آغاز کرده بودم و در واقع تحقیقات میدانی و کتابخانه‌ای گسترده‌ای درباره این شاعر به انجام رسانده بودم.  آن زمان آن مستند به سرانجام نرسید. البته نه اینکه مخالفتی یا اتفاق خاصی باعث نیمه‌کاره ماندن آن فیلم شده باشد. نه، بلکه من خودم در مرحله‌ای از کار حس کردم بد نیست تمام کار‌هایی که تا آن زمان کرده بودم، در گنجینه تحقیقات و دانسته‌هایم درباره سهراب بماند تا زمانی دیگر که البته بعدتر هم ماجرای خسرو شکیبایی پیش آمد و مرا تکانی دیگر داد تا دوباره بخواهم این پروژه را در دست بگیرم. من هم مثل خیلی‌های دیگر شعر‌های سهراب را دوست داشتم. شعر‌های لطیف، جذاب، همه‌فهم و انسانی که می‌تواند برای طیف وسیعی از مردم این سرزمین جذاب باشد.

تلاش های جلال فاطمی، خواهرزاده سهراب سپهری

من اصلا حرص این را نداشتم که حتما خودم این فیلم را بسازم. حتی زمانی که آقای جلال فاطمی -که خواهرزاده سهراب سپهری بود- اعلام کردند خودشان هم می‌خواهند درباره این شخصیت فیلم بسازند، من چهار پنج سال کار را مسکوت گذاشتم و عملا تعطیل کردم تا ایشان کار را انجام دهد و حتی وقتی از طریق یک واسطه از من پرسیدند که آیا قبول می‌کنم در فیلم ایشان این نقش را بازی کنم یا نه، با کمال میل پذیرفتم و حتی به ایشان گفتم که من علاقه‌مندم این قدم برداشته شود و گرنه حرص این را ندارم که این قدم را حتما خودم بردارم.

پولدار شدن بعد از «رویای سهراب»!

من از همان ابتدا هم می‌دانستم که مردم ما عادت دارند درباره هر چیزی از پشت ویترین به‌به و چه‌چه بگویند، یا در کوچه و خیابان به خاطر شباهتی که من با سهراب دارم صف ببندند و عکس یادگاری بگیرند. ولی پای کار که برسد، در سالن سینما چهره واقعی سهراب را تحمل نمی‌کنند و دوست دارند ما سهراب را به عنوان یک رقاص به تصویر بکشیم و آن‌ها هم دست بزنند و به لودگی‌های سهراب بخندند و بعد بگویند فیلم خوبی درباره شاعر بزرگ سرزمین‌شان دیده‌اند. ولی فیلمی که تصویر واقعی سهراب را بخواهد نشان دهد، سالیان سال تجربه‌ام در این حرفه به من آموخته که مردم ما تحمل این چیز‌ها را ندارند! من داروندارم را برای این فیلم گذاشتم و سه میلیارد تومان هزینه کردم، ولی حالا پولی که از این فیلم دارد درمی‌آید، پول پلاکارد و پوستر فیلم هم نمی‌شود. من خانه و زمین فروختم و این فیلم را ساختم. جالب این است که این حرف را چند جای دیگر هم دیده‌ام که می‌گویند فارابی پول این فیلم را داده است. حرف‌هایی که واقعا مثل نمک پاشیدن روی زخم اذیت‌کننده است.

ماجرا این شکل بوده که ما فیلم را ساخته و حتی فیلمبرداری را تمام کرده بودیم و داشتیم در استودیو جلوه‌های بصری و پست‌پروداکشن را انجام می‌دادیم که به کمبود بودجه خوردیم. به‌خصوص که ساخت این فیلم در سال ۹۷ هم مصادف شد به بالا رفتن ناگهانی قیمت دلار از هفت هشت هزار تومان به سی‌هزار تومان. پس در این وضعیت که همه‌چیز تقریبا کن‌فیکون شده بود، با فارابی صحبت کردم و آن‌ها هم بعد از دیدن نسخه اولیه تدوین در حدی که تنها و تنها در حد انجام دادن جلوه‌های بصری فیلم بود، به ما کمک کردند. نه حتی ذره‌ای بیشتر از این. حتی در مرحله اکران که می‌توانست درد‌های زیادی از ما درمان کند. حالا خیلی‌ها به من می‌گویند که خواسته‌اند فیلم را ببینند، ولی نتوانسته‌اند، یعنی نه‌تن‌ها در بیشتر سالن‌ها فیلم ما اکران نمی‌شود که در آنجا هم که هستیم، یک سانس پرت و بدزمان به ما اختصاص داده‌اند. جالب این است که حتی این آقای بنیاد سینمایی فارابی هم که واقعا پشتیبان فیلم‌های فرهنگی بوده، سالن سینما فرهنگ خودش را به ما نداده یا نتوانسته است!

یا چرا فیلم ما نباید در موزه سینما به نمایش درآید؟ پس یک بار دیگر تکرار می‌کنم که در این سه سال و چند ماهی که از فیلمبرداری این فیلم می‌گذرد، هیچ کدام از متولیان فرهنگی پشت این فیلم درنیامده و از «رویای سهراب» حمایت نکرده است. البته من بابت همان کمک ناچیز در حد جلوه‌های بصری فیلم از فارابی تشکر می‌کنم، ولی اینکه از چنین فیلمی حمایت نشده، اظهر من‌الشمس است.

اما با تمام آسیب‌های مالی که دیده‌ام، پشیمان نیستم. برای اینکه می‌دانم این فیلم مثل یک کتاب نفیس است که پشت ویترین یا در قفسه کتاب‌های نفیس و گران‌قیمت می‌ماند و مردمی که به آن احساس نیاز می‌کنند، دست دراز کرده و آن را برداشته و تشنگی خود را با آن فرو می‌نشانند. اما حتی این هم نافی این موضوع نیست که پولی که من به عنوان یک سینماگر بخش خصوصی هزینه ساخت فیلم کردم، برگشت نخواهد داشت. من به همراه یکی از دوستان روی این فیلم سرمایه‌گذاری کردیم و در واقع به طور کامل این یک پروژه شخصی بود. زمانی که فیلم‌برداری تمام شد، ما در صداگذاری و کارهای استودیویی پست پروداکشن، دچار کسری بودجه شدیم. دلیل این موضوع هم این بود که ناگهان قیمت ارز بالا رفت و برآورد هزینه‌ ما به هم ریخت. همان زمان بود که بنیاد سینمایی فارابی که مشوق ما بود، وارد عمل شد و همان مقداری که دچار مشکل شده بودیم، به ما کمک‌ کرد تا پروژه به پایان برسد. فارابی موافق تولید فیلم بود اما در ابتدا نیازی به این حمایت نبود ما اصلا درخواستی به هیچ جا ارائه ندادیم، چون می‌دانستم اگر ما وارد بخش‌های دولتی و تشکیلات اداری شویم، شاید دچار مشکل شویم یا در مواجهه با برخی تشکل‌ها، ناچار شویم تا سلیقه آن‌ها را اعمال کنیم. ما تولید فیلم را شروع کرده بودیم و در ادامه، به همان علت که برشمردم دچار مشکل شدیم و فارابی به یاری ما آمد. علیرضا تابش (مدیرعامل وقت) و حبیب ایل‌بیگی (قائم‌مقام و معاون فرهنگی بنیاد) فیلم را دیدند و زمانی که مطمئن شدند فیلم در مورد این شاعر پرآوازه درست ساخته شده، به ما برای به‌سرانجام‌رساندن فیلم کمک کردند.

حضور «رویای سهراب» در جشنواره های خارجی

ما در سال ۱۳۹۸ وقتی درگیر همان مسائل استودیویی بودیم. یک نسخه ناقص از فیلم را به فجر فرستادیم اما فرصتی برای تکمیل فیلم پیش نیامد. البته هدف من این بود که شاید آنجا «رویای سهراب» را ببینند و به ما کمک کنند تا فیلم را تکمیل کنیم. در ادامه فیلم را به کشورهای خارجی دادیم و در جشنواره‌های مختلفی پذیرفته شد. از سال ۱۴۰۰ تا به حال، فیلم «رویای سهراب» در جشنواره‌های مختلف، از جمله در ۵ جشنواره معتبر جهانی به نمایش درآمده است. بازخوردها عالی بود. حتی به خاطر دارم که در مسکو، دو نفر از نماینده‌های پخش سینمای آلمان و استرالیا تقاضا کردند که این فیلم را در سالن‌های سینمای خودشان نمایش دهند و قرار است هم زمان با ادامه اکران «رویای سهراب» در ایران، اقدامات اولیه برای نمایش فیلم در این دو کشور را انجام دهیم تا فیلم در آن کشورها هم روی پرده برود. ما علاوه بر مسکو در تاشکند، بخارا و سمرقند هم فیلم را نمایش دادیم که با موفقیت‌آمیز بود. سالن‌ها پر شده بود و استقبال از فیلم بی‌نظیر بود.

رویای سهراب به آخرین سفر شاعر به کاشان پرداخته است

کارگردان «پل سفید» عنوان کرد: من بیوگرافی از سهراب نساخته ام بلکه بخشی از زندگی سهراب یعنی سال ۱۳۵۶ که آخرین سفر خود را به کاشان داشته، محور کار قرار دادم و اتفاقات آن سفر و یادآوری خاطرات جذابش از جمله عاشقانه‌های سهراب را به تصویر بکشم و در نهایت نیز این فیلم یک فیلم فلسفی، عاشقانه و عارفانه شد. طبیعی است که این فیلم، یک فیلم عامه‌پسند نیست و مانند یک کتاب نفیس، مخاطبان خود را یعنی اهل ادب و فرهنگ، روشنفکران و دانشجویان را جذب می‌کند. من آنچه که در مورد سهراب لازم بود را در این فیلم گفتم و معتقدم کسی نمی‌تواند چنین فیلمی بسازد زیرا این فیلم عصاره زندگی، حرف‌ها و تفکرات سهراب است و قشری که بخواهد فیلمی متفاوت از مفاخر ببیند، این فیلم برایش جذاب خواهد بود. وی با اشاره به منابعی که در این فیلم از آن استفاده کرده است، افزود: مصاحبه با مشفق کاشانی در سال ۸۱، مصاحبه با معصومه سیحون در سال ۸۱ به عنوان کسی که تا آخرین لحظه در کنار سهراب بود، مصاحبه با فهیمه راستکار (بازیگر و دوبلور)، محمد دادگو و در مجموع ۱۰، ۱۲ نفری که با سهراب ارتباط نزدیکی داشتند، منبع اصلی من برای ساخت این فیلم بودند. در کنار این، تحقیق مفصلی در محل زندگی سهراب و از کاشانی‌ها داشتم و بخش زیادی از منابع من نیز کتابی بود که خواهر سهراب نوشته و کتاب‌های خود سهراب از جمله «در سفرم»، «هشت کتاب» و اشعار سهراب بود.

ساختار غیراستاندارد سینما، فیلمسازی از مفاخر را دشوار کرده است

قوی‌تن با اشاره به علاقه‌مندی‌اش به ساخت فیلم در مورد مفاخر تصریح کرد: خیلی دوست دارم به سمت ساخت چنین فیلم‌هایی بروم اما نه سینمای ما ساختار درستی دارد که بتوان روی بازگشت هزینه‌ها حساب کرد نه مردم استقبال خوبی از این فیلم‌ها دارند. سینمای ما به ویژه در دهه ۹۰ نابود شده و به دست تجار سودجو افتاده و به نظر می‌رسد اکنون حمایتی برای ساخت فیلم‌های فاخر نیست، فیلم‌هایی که بسیار پرهزینه هستند. اکنون در حال ساخت فیلمی به اسم «آتش‌بان» هستم که این فیلم روزی ۵۰ میلیون تومان هزینه صحنه دارد و اگر بخواهیم فیلم فاخر بسازیم، باید متحمل هزینه‌های گزاف شویم که با این شرایط سینمای امروز، امکان‌پذیر نیست ضمن اینکه فروش جهانی فیلم‌ها نیز تقریبا متوقف شده و فیلمی که ۵ جایزه بین المللی دارد، به دلیل تحریم نمی‌توان در سینمای جهان به فروش رساند. سهراب تنها یک شاعر نبود بلکه فیلسوف و عارف نیز بود و مردم به درستی او را نشناخته‌اند بنابراین به نظر می‌رسد رسانه‌ها به ویژه رسانه ملی باید بیش از اینها به فیلم «رویای سهراب» بها دهد و برای همین یک فیلمی که در مورد این شاعر ساخته شده، ارزش قائل شوند تا هم فیلم دیده شود و هم سایر فیلمسازان برای ساخت اینگونه فیلم‌ها ترغیب شوند.

نقد فیلم رویای سهراب

علی قوی‌تن، کارگردان ایرانی که چهره‌ای نزدیک به سهراب سپهری دارد، در سال ۱۳۹۷ بعد از سال‌ها تحقیق و پژوهش راجع به این شاعر و نقاش نامی ایران، فیلمی با عنوان «رویای سهراب» ساخت. این کارگردان، همچنین نویسندگی و تهیه‌کنندگی این فیلم را (با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی) بر عهده دارد. در فیلم شاعرانه «رویای سهراب» که نمایش عمومی آن از اواخر مرداد آغاز شد، بازیگرانی چون مهدی سلطانی، لاله اسکندری، مینا جعفرزاده و ترلان پروانه به ایفای نقش پرداخته‌اند و علی قوی‌تن در این فیلم ایفاگر نقش سهراب سپهری استاین کارگردان امید دارد که با حمایت مردم از این فیلم، مسیر ساخت این دست فیلم‌ها برای دیگر همکارانش هموارتر شود...

سهـراب سپهـری ازجمله شاعران معاصر ماست که نام و آوازه اش به واسطه اشعار و حتی نقاشی هایش مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. درباره سهراب کتاب های متعددی نوشته شده، اما کمتر فیلم یا مستندی درباره او ساخته اند. تا آنجا که می دانم، برخی از مستندهایی که درباره سهراب سپهری ساخته شده، بیشتر بازگویی خاطرات یا درباره او بوده است. اما در عالم سینما فیلمی که بازگو کننده او باشد، فقط نار و نی به کارگردانی سعید ابراهیمی فر در سال ۱۳۶۷ را دیده ایم. کارگردان در این فیلم که خود نیز نقش سهراب سپهری را بازی کرده، سعی کرده فیلم زندگی سهراب را طوری بسازد که حال و هوای درونی و علایق و احساسات او نیز بازگو شود. این فیلم یک بیوگرافی صرف نیست، اما شدیدا فلسفه وجودی شاعر و نقاش را به تصویر کشیده است.

فیلم رؤیای سهراب را می توان از جمله فیلم هایی دانست که کارگردان، نه تنها درباره یک شاعر ساخته، بلکه اتمسفر فیلم نیز در حال و هوای شاعرانه قرار دارد. او با خلق تصاویری که بازگو کننده فضای فکری شاعر نیز هست، سعیکرده میان تصویر و معنا نزد سهراب سپهری ارتباطی وثیق و گسترده برقرار کند تا مخاطب در فضای فکری شاعر نیز قرار بگیردرؤیای سهراب، ازجمله فیلم هایی است که بسیار کم ساخته می شوند. اساساً ما در سینما کمتر فیلم هایی سراغ داریم که بیوگرافی فردی خاص را که حال فرهنگی و هنری یا حتی سیاسی و اجتماعی داشته باشد، در کالبدی دور از بیوگرافی ساخته شده باشد. فیلم رؤیای سهراب، بیشتر بازگو کننده تاملات و تفکرات و حتی جهان بینی کارگردان نسبت به سهراب سپهری است. او از تخیل پردازی افراطی دوری کرده، اما سعی کرده تا واقعیت زندگی سهراب را در فضایی دراماتیک و پر از عواطف شاعرانه و حتی فلسفی نیز قرار دهد. فیلم رؤیای سهراب حتی می تواند شبیه آثار سینمایی تارکوفسکی نیز باشد. اساساً در این گونه فیلم ها بیش از آنچه که دیالوگ ها و قصه بازگو کننده باشند، این تصاویر هستند که مخاطب را با خود همراه می کنند. او با حضور در کاشان، محل زندگی سهراب، خود را بیشتر به حال و هوای سپهری نزدیک کرده تا بتواند از فضای شعری او تنفس کندمیل به حقیقت و خلق تصاویر نمادین، دو ویژگی مهم فیلم رؤیای سهراب است که در هر دو، کارگردان موفق بوده و سیر و سلوکی شادخوارنه را از جهان سهراب سپهری به تصویر می کشد. اساساً اشعار سهراب سپهری، خود گویای تصاویری است که می تواند ذهن مخاطب را به تصاویر و مضامینی برساند که با پرسه زدن در کوچه ها و معبرهای اشعار سپهری، به روزنه های پر نوری برسیم که ما را با خود همراه کند.
کارگردان در فیلم رؤیای سهراب، سعی کرده از قرار دادن مخاطب در بهت و حیرت و شوک، دوری کند و فضای رخوت انگیز و عارفانه ای ایجاد کند. به طوری که سیر و سلوکی را که سهراب در اشعارش و حتی نقاشی هایش متحمل شده، در فیلم بتواند احساس کند. کشف و شهودی که کارگردان در فیلم ایجاد کرده، پتانسیلی برای مخاطب فراهم می کند که سهراب را در روایت های گوناگونی که از جنس عشق و آرزوست، به خوبی دریافت کند. جنس فیلم بیشتر بر بنیاد هستی شناسانه قرار دارد تا شخصیت پردازی. شاید همین ویژگی باعث شده تا فیلم رؤیای سهراب، جنسی متفاوت از دیگر فیلم های بیوگرافی داشته باشد.

از سوی دیگر، باید به این نکته نیز توجه کرد که رؤیای سهراب، فیلمی ملموس و قابل فهم است. کارگردان چندان خود را درگیر تاویل و تفسیر تصاویر نکرده و مخاطب را در ابهام درونی فرو نبرده استتصاویر فیلم چنان بلورین و شفاف هستند که خود بازگو کننده زیست جهان سهراب اند. کارگردان به راستی توانسته خانه دوست سهراب سپهری را دریافت کند و با حضور در معنای عمیق آن، فیلمنامه ای خلق کند که بیانگر باشدکارگردان با شخصیت پردازی درست از این شاعر، خود را چنان با سهراب متصل کرده که گویی هر دو در یک پیکرند. من با برخی از سکانس ها و حتی گوشه هایی از روایت های سهراب، چندان مایل و همراه نبودم و احساس می کنم دچار ضعف بازگویی جهان سهراب شده اند؛ اما وقتی که کلیت فیلم را در نظر می گیرم، متوجه می شوم که درک عمیق فضای فکری و معرفتی سهراب سپهری در کالبد سینما و تصویر، امری دشوار و سخت است. تجربه ساخت فیلم هایی بر اساس زندگی چهرهها، به خصوص شاعران و هنرمندان، در سینمای ایران آنقدر اندک است که هر فیلمی ساخته می شود را باید در حد بضاعت موجود، قدر دانست. اگرچه کمتر کارگردانی به سراغ چنین چهره هایی میرود. چرا که این مواجهه، خطرات و پیامدهایی دارد که سعی می کنند از آن دوری کنند. فیلم "رویای سهراب" نه یک بیوگرافی خطی، بلکه تجربه‌ای سینمایی از حالوهوای درونی شاعر است. قوی‌تن با به‌کارگیری تصاویر نمادین و فضاسازی‌های شاعرانه، سعی کرده تا مخاطب را به دنیای ذهنی سهراب نزدیک کند. استفاده از نورپردازی ملایم، نماهای طبیعت‌گرا، و دیالوگ‌های کمحجم اما پرمعنا، یادآور سبک سهراب در شعر است؛ جایی که هر کلمه، بار معنایی عمیقی دارد. از سوی دیگر، بازی قوی‌تن در نقش سهراب، به‌ویژه در صحنه‌های تک‌نفره، حس تنهایی و جست‌وجوی معنوی شاعر را به خوبی منتقل می‌کند. فیلم اگرچه گاه به دلیل تمرکز بیش‌ازحد بر فضاسازی‌های انتزاعی از ریتم می‌افتد، اما در کل، اثری است متفاوت که ادبیات و سینما را در هم می‌آمیزد. از منظر ادبی، این فیلم بازتابی از مضامین اشعار سهراب است: تنهایی، عرفان، طبیعت، و جست‌وجوی حقیقت. همان‌طور که سهراب در "حجم سبز" می‌گوید: "به سراغ من اگر می‌آیید، نرم و آهسته بیایید..."، فیلم نیز مخاطب را به آرامی به درون جهان شاعر می‌کشاند. در نهایت، "رویای سهراب" نه فقط روایت یک زندگی، که کاوشی سینمایی در فلسفهٔ وجودی یکی از بزرگ‌ترین شاعران معاصر ایران است.

https://www.asianewsiran.com/u/gr5
اخبار مرتبط
انتشار تصاویر جدید از تغییر کاشي‌های آرامگاه نظامی گنجوی و جایگزینی اشعار فارسی با اشعار ترکی، موج جدیدی از اعتراضات به سیاست ایران‌زدایی از این شاعر بزرگ ایرانی را برانگیخته است. این اقدام که بخشی از پروژه بلندمدت تغییر هویت فرهنگی منطقه محسوب می‌شود، از دهه 1930 میلادی توسط شوروی آغاز شده و تا امروز ادامه دارد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید