سه شنبه / ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ / ۱۵:۲۰
کد خبر: 29097
گزارشگر: 548
۴۰۴
۰
۰
۲
از اهداف شخصی تا کینه‌ها؛ فلاسفه می گویند:

۷ راز زندگی که نباید فاش کنید!

۷ راز زندگی که نباید فاش کنید!
فلسفه رواقی با تاکید بر حفظ آرامش درونی، هفت موضوع شخصی را معرفی می‌کند که به اشتراک گذاشتن آنها می‌تواند آرامش ذهنی ما را برهم زند. از اهداف بلندمدت گرفته تا کارهای نیک، این مکتب باستانی راهکارهایی عملی برای زندگی متعادلتر ارائه می‌دهد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

در دنیای پرسرعت امروز که هر لحظه در معرض انبوهی از اطلاعات و نظرات هستیم، فلسفه رواقی همچون چراغی راهگشا به ما می‌آموزد که چه چیزهایی را نباید با دیگران به اشتراک بگذاریم. این مکتب باستانی که ریشه در آموزه‌های مارکوس اورلیوس، سنکا و اپیکتتوس دارد، نه تنها راهی برای زندگی آرامتر، بلکه فرمولی کاربردی برای حفظ روابط سالمتر ارائه می‌دهد. در این مقاله، هفت مورد از مهم‌ترین چیزهایی را که طبق فلسفه رواقی باید از بیان آنها به دیگران خودداری کنیم، بررسی می‌کنیم. اگر تا به حال احساس کرده‌اید که باید اطلاعات زیادی را به اشتراک بگذارید (شاید به این دلیل که می‌خواهید قابل درک‌تر به نظر برسید یا شاید از سر هیجان‌زدگی)، این اصول رواقی یادآور این هستند که گاهی آنچه به دیگران «نمی‌گوئیم» به اندازه همان چیزهایی که به دنیا «نشان می‌دهیم» مهم هستند. رواقیونی مانند مارکوس اورلیوس، سنکا و اپیکتتوس معتقد بودند می‌توانیم آرامش درونی خود را با انتخاب آگاهانه چیزهایی که به اشتراک می‌گذاریم و چیزهایی که از آن‌ها در درون خودمان محافظت می‌کنیم، حفظ کنیم. در ادامه هفت چیزی را معرفی می‌کنیم که به توصیه رواقیون نباید با دیگران به اشتراک بگذارید:

1.     اهداف بلندمدت و آرزوهایتان

وسوسه‌کننده است که برنامه‌های زندگی‌تان را به دیگران بگویید. به هر حال، ما در زمانی زندگی می‌کنیم که به اشتراک‌گذاری هر دستاوردی چه بزرگ و چه کوچک در شبکه‌های اجتماعی عادی شده است. با این حال، حکمت رواقی چیز دیگری می‌گوید. مارکوس اورلیوس در تأملات خود نوشت

«وقت خود را بیش از این صرف بحث درباره ویژگی‌های یک مرد خوب نکن. خودت خوب باش.»

او نگفت: «به همه بگو برنامه پنج ساله‌ات چیست.» او یادآوری کرد که عمل کردن از حرف زدن بهتر است. معمولا زمانی که اهداف بزرگ را با تعداد زیادی از افراد به اشتراک می‌گذارید، این احتمال هست که تحت تأثیر نظرات آن‌ها قرار بگیرید، حتی اگر منظورشان خیر باشد. رواقیون به ما می‌آموزند که اجازه دهیم عمل ما سخن بگوید. با مخفی نگهداشتن آرزوهایمان، انرژی‌مان را برای پیگیری واقعی آن‌ها حفظ می‌کنیم، اما معنایش این نیست که نمی‌توانید شریک‌های مسئولیت‌پذیر داشته باشید. اما اگر مدام اهدافتان را جار بزنید، ممکن است در معرض قضاوت‌های بیرونی یا حواس‌پرتی‌هایی قرار بگیرید که شما را از هدف اصلی‌تان منحرف کند.

2.     مشکلات و زخم‌های شخصی 

شکی نیست که آسیب‌پذیری ابزار قدرتمندی برای ایجاد ارتباط است. با این حال، شما مجبور نیستید خصوصی‌ترین رازهایتان را برای هر کسی که ملاقات فاش کنید. سنکا در «نامه‌های یک رواقی» به ما توصیه می‌کند «با کسانی معاشرت کن که تو را به انسان بهتری تبدیل کنند.» به بیان دیگر، در محافلی که در آن‌ها از مشکلات شخصی‌تان صحبت می‌کنید، هدفمند باشید. لازم نیست همه از مشکلات شخصی و خصوصی شما آگاه باشند. بگذارید سختی‌هایتان در فضاهای امن به اشتراک گذاشته شوند تا بتوانند به چیزی سازنده و درمانی تبدیل شوند

 

3.     کارهای سخاوتمندانه 

در دنیایی که کارهای خوب به راحتی در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شوند، فراموش کردن ارزش سخاوت در سکوت آسان است

اپیکتتوس در «گفتارها» به ما یادآوری می‌کند: «نگو که کتاب خوانده‌ای. نشان بده با کمک آن‌ها آموخته‌ای بهتر فکر کنی و فرد دقیق‌تر و متفکرتری باشی.» او در واقع می‌گوید: اجازه دهید شخصیت شما از طریق رفتار فروتنانه شما بدرخشد. سخاوت واقعی نیازی به تماشاچی ندارد. وقتی کارهای خوبتان را جار می‌زنید، بیشتر خودتان را جار می‌زنید تا آن عمل را. کمک کردن در سکوت تمرکز را روی خود عمل (یعنی مهربانی) متمرکز می‌کند

4.     نظرات منفی دیگران

طبیعت انسان اینطور است که گاهی از دیگران بدگویی کند، اما رواقیون هشدار می‌دهند روی نقص‌ها یا اشتباهات دیگران تمرکز نکنید. مارکوس اورلیوس به طور کامل این موضوع را بیان می‌کند: «هر وقت قرارست نقصی را در کسی پیدا کنی، از خودت این سؤال را بپرس: کدام نقص من بیشتر شبیه آن نقصی است که می‌خواهم از آن انتقاد کنم؟» نظرات منفی‌تان درباره دیگران را برای خودتان نگه دارید یا بهتر از آن، آن‌ها را با یاد گرفتن درسی در مورد رفتار خودتان تغییر دهید.

. آشفتگی‌های درونی شما درباره گذشته

بیشتر ما پشیمانی‌ها، شکست‌های قدیمی یا اشتباهاتی داریم که هنوز به آن‌ها فکر می‌کنیم. آن‌ها را دوباره و دوباره مرور می‌کنیم و شاید حتی خیلی زیاد درباره‌شان صحبت کنیم. اما رواقیون به ما یادآوری می‌کنند که باید در لحظه حال باقی بمانیم. سنکا می‌گوید«ما بیشتر در خیال رنج می‌بریم تا در واقعیت.» رویکرد رواقی این است که آنچه گذشته است را بپذیریم، از آن بیاموزیم و پیش برویم

. کینه‌ها و دشمنی‌ها

تصور کنید یک بادکنک پر از هوای سمی دارید. هرچه بیشتر آن را نگه دارید، به انفجار نزدیک‌تر می‌شود. کینه نیز مانند همان بادکنک است. رواقیون بخشش و هدایت انرژی به سمت چیزی سازنده را توصیه می‌کنند

. غروری که از دستاوردهایتان دارید

همه ما لحظاتی از پیروزی را تجربه میکنیم، شاید در یک امتحان مهم، شاید در یافتن یک مشتری عالی یا شاید آموختن یک مهارت جدید. جشن گرفتن عیبی ندارد، اما رواقیون توصیه می‌کنند اجازه ندهیم غرور بر تواضع سایه افکند.  به طور کلی، فلسفه رواقی به ما می‌آموزد برای حفظ آرامش و رشد درونی، گاهی باید برخی چیزها را مخفی نگه داریم و از افشای آن‌ها پرهیز کنیم.

 

۵ راه شاد زیستن از زبان فیلسوفی که بَرده بود!

 شاد بودن به چه معناست؟ آیا موقعیت‌ها و شرایط بیرونی می‌توانند برای ما شادی‌آور باشند یا شادی یک حالت ذهنی است و به شیوه‌ی درک ما از موقعیت‌ها و شرایط بستگی دارد؟ این‌ها پرسش‌هایی است که اپیکتتوس، یکی از مهم‌ترین فیلسوفان رواقی یونان پرسید. پاسخ آن‌ها را در مطلب پیش رو می‌خوانیداپیکتتوس حدود سال ۵۰ پس از میلاد، احتمالا در هیراپولیس متولد شد. او دوران جوانی خود را در رم به عنوان بردۀ شخصی به اسم اپافرودیتوس (یک فرهیختۀ ثروتمند که منشی نرون بود) گذراند. اپیکتتوس در جوانی به فلسفه علاقه پیدا کرد و با اجازه اپافرودیتوس، فلسفه رواقی را زیر نظر موسونیوس روفوس آموخت. اپیکتتوس مدتی پس از مرگ نرون در سال ۶۸ پس از میلاد از بند بردگی رها شد و در رم شروع به تدریس فلسفه کرد و به یکی از مهم‌ترین فیلسوفان و آموزگاران رواقی تبدیل شد. رواق‌گرایی فلسفه نوینی بود که ادراک انسان را در کانون آگاهی، شادی و آرامش واقعی قرار می‌داد.

 

۱. درک دوگانگی کنترل

اپیکتتوس، شاید بیش از رواقیون دیگر آن عصر، اهمیت بسیار زیادی برای اصول رواقی « کنترل » قائل بود. برای اپیکتتوس، مهم‌ترین وظیفه‌ی انسان‌ها دانستن این بود که چه چیزی در کنترل آن‌ها و چه چیزی خارج از کنترل آن‌ها است. درک دوگانگی کنترل به این معناست که:

۱. چیز‌هایی هست که فرد روی آن‌ها کنترل دارد: عقاید، اهداف، تمایلات، واکنش‌ها، بیزاری‌ها، امور شخصی

۲. چیز‌هایی هست که فرد روی آن‌ها کنترل ندارد: حالات خارجی امور، طبیعت، بدن، اموال، شهرت، واکنش‌ها و بیزاری‌های دیگران

۳. ما توان کنترل چیز‌هایی نظیر رفتار مردم با ما یا طرز فکرشان درباره‌ی خودمان را نداریم.

۴. ما برای شاد بودن فقط باید روی چیز‌هایی تمرکز کنیم که روی آن‌ها کنترل داریم، به بیان دیگر؛ واکنش‌ها و پاسخ‌های خودمان به موقعیت‌های دنیای پیرامون.

هدف انسان‌ها زیستن مطابق با طبیعت و همسو با تدبیر دنیاست... زمانی که انسان‌ها درک کنند چه چیزی در حوزه‌ی کنترل آن‌ها هست و چه چیزی نیست، آنگاه می‌توانند تسلیمِ رویداد‌ها و موقعیت‌های خارجی شوند که در دنیا رخ می‌دهند. فرد در موقعیت‌های خارج از کنترل، فقط می‌تواند واکنشش به آن موقعیت‌ها را کنترل کند، به عبارت دیگر می‌تواند انتخاب کند از یک موقعیت برآشفته شود یا آن را بپذیرد. وظیفه‌ی اصلی در زندگی صرفا این است: شناسایی و تفکیک مسائل تا به روشنی به خود بگویم کدام مسائل، بیرونی و خارج از کنترل من هستند و کدام مسائل به انتخاب‌های تحت کنترل من مربوط می‌شوند. رواق‌گراییِ اپیکتتوس درباره‌ی اجتناب از موقعیت‌های ناخوشایند یا نامطلوبِ زندگی نبود، چرا که این موقعیت‌ها به راستی اجتناب‌ناپذیرند بلکه درباره‌ی تواناییِ تحملِ چنین موقعیت‌هایی بدون پریشانی بود. اپیکتتوس توصیه میکند، وقتی چیزی فرای کنترل شما است: «آماده باشید که بگویید برایم مهم نیست. رواق‌گرایی ابزار تسلط بر نفس و خرد بود. برخلاف فلسفه‌های دیگرِ آن عصر، برای یافتن ارزش و شادی هیچ نیازی به پژوهش آکادمیک نبود و هدف: زیستن منطبق با طبیعت و همسو با تدبیر هستی بود.

 

۲. داشتن آرزوهای درست

چیزی که سبب برجستگی اپیکتتوس شد، استفاده‌ی او از عبارات زیبا و بیادماندنی بود که بعد‌ها در قالب رساله‌ای معروف به « رساله‌ی اپیکتتوس » گردآوری شدند. محتوای بسیاری از افکار و آموزه‌های رواقی را می‌توان ظرف چند دقیقه خواند، اما درباره‌ی آن‌ها می‌توان عمری اندیشید. آموزه‌های رساله‌ی اپیکتتوس موجب تغییر بنیادی در روش نگاه افراد به دنیا و تعامل با آن شد. مهمترین آموزه‌ی این رساله این است که انسان‌ها شادیِ واقعی را تنها زمانی پیدا می‌کنند که تمام چیزی را که برایشان اتفاق می‌افتد بپذیرند، حتی هر چیزی که در کل هستی اتفاق می‌افتد. اپیکتتوس یاد داد که انسان‌ها نباید در خصوص وقایع بیرونی که از کنترل آن‌ها خارج است تمایل یا بیزاری داشته باشند، چون این به معنای استفاده‌ی ضعیف از زمان است و کمکی به جستجوی زندگی توام با فضیلت و شادی نمی‌کند. اپیکتتوس عقیده دارد وقتی انسان‌ها مفهوم دوگانگیِ کنترل را درک نکنند، زندگی‌شان محکوم به عدم‌رضایت و شادی خواهد شد. اگر به چیزی که مال شما نیست طوری نگاه کنید که گویی مال شماست، آن‌وقت برای زاری کردن دلیل دارید، ذهن‌تان درگیر می‌شود و طلبکار زمین و زمان می‌شوید. آرزو نکنید اوضاع بر وفق مراد شما باشد، آرزو کنید اوضاع همانطور که باید پیش برود و شما هم روزگارتان را به خوبی بگذرانید.

 

۳. انسان‌ها موجوداتی فانی و عقلانی هستند

رکن اصلی فلسفه‌ی اپیکتتوس ایده‌های او درباره‌ی چیستی انسانیت است. اپیکتتوس می‌گوید انسان‌ها عقلانی هستند و این خصلت به ما ظرفیت استفاده‌ی متفکرانه از ادراکات را می‌دهد. انسان‌ها درست مانند حیوانات با ادراکات آنی‌شان از محیط یا شرایط پیرامو‌ن دنیا را سیر می‌کنند، با این حال، انسان‌ها از توانایی پذیرش نیز برخوردارند. تواناییِ پذیرش نه تنها به انسان‌ها اجازه می‌دهد به شرایطِ بیرونی واکنش نشان دهند، بلکه محتوایِ ادراکی آن را بررسی کنند. استفاده از ادراکات به انسان‌ها اجازه می‌دهد صحت و سقم و مطلوب یا نامطلوب بودن یک موقعیت را بسنجند. از نظر اپیکتتوس، ما نباید از رویداد‌های خارجی برآشفته شویم. موقعیت‌های خارجی تنها زمانی «خوب» یا «بد» می‌شوند که توانایی پذیرش ما آن‌ها را خوب یا بد برداشت کند. مردم برآشفته می‌شوند، نه از مسائل بلکه از اصول و اندیشه‌هایی که در خصوص آن مسائل می‌سازند.

اگر شرایط نامطلوبی که در آن هستید از کنترل شما خارج است، نظیر رویدادی طبیعی یا رفتار دیگری با شما، باید قاطعانه به خودتان بگویید که اهمیتی ندارد. هر زمان کسی به شما آسیبی رساند یا از شما بد گفت، به یاد بیاورید که او بر اساس پنداشتِ خودش رفتار می‌کند و سخن می‌گوید ... پس هر بار به خودتان بگویید: برای او اینطور به نظر می‌رسد. انتظار اینکه در زندگی هیچ اتفاق بدی را تجربه نکنید، حماقت است. احمقانه‌تر این است که از رویداد‌هایی که از کنترل‌تان خارج است برآشفته و متاثر شوید. درک این موضوع کلید شاد زیستن است.

 

۴. رسیدن به بی‌تفاوتی: رهایی از احساسات شدید

امپراتور مارکوس اورلیوس (تصویر بالا)، اپیکتتوس و سنکا از چهره‌های برجسته در فلسفه رواقی بودند. اتفاقات خوب زندگی چطور؟ آیا ما اجازه داریم آن‌ها را «خوب» قلمداد کنیم و احساس شادی کنیم؟ اپیکتتوس باور داشت که حتی احساسات مثبت و موقعیت‌های مطلوب هم ممکن است بر قضاوت ما اثر بگذارند و ما را از اهداف و ارزش‌های واقعی‌مان منحرف کنند. هدف ما باید این باشد که در حالتِ ذهنیِ «بی‌تفاوتی» زندگی کنیم. از نظر اپیکتتوس، بخشی از زیستن به عنوان یک موجود عقلانی به این معناست که فارغ از احساسات شدید زندگی کنیم که به حالت بی‌تفاوتی معروف است. بی‌تفاوتی به معنای بی‌تفاوت بودن نسبت به آدم‌ها یا دنیا نیست، بلکه به معنای اجتناب از رنج است. رنج از قضاوت بد از موقعیت‌های بیرونی شکل می‌گیرد، مثلاً زمانی که ثروت و سلامت را اخلاقاً خوب بدانیم، اما این چیز‌ها فضیلت و شادی واقعی را به ارمغان نمی‌آورند. شادی را باید از درون جست، با پذیرش وقایع آنطور که هستند و وقت صرف کردن برای چیز‌هایی که روی آن‌ها کنترل دارید، چیز‌هایی مانند ارزش‌ها، اهداف و واکنش‌هایتان. رواق‌گراییِ اپیکتتوس انکار نمی‌کند که ما می‌توانیم شادی و احساسات مثبت را در آغوش بکشیم، اما مانند بسیاری از فلاسفه‌ی باستانی آن زمان، منحرف نشدن از راه اصلی توسط لذت‌ها و وسوسه‌های لذت‌جویانه اهمیت دارد. اپیکتتوس یاد داد که ما نمی‌توانیم هم یک زندگی دنیوی بر اساس رضایت‌مندی‌های بیرونی داشته باشیم و هم یک زندگی فلسفی بر اساس شادی درونی.

 

۵. تعهد به سه موضوع

اپیکتتوس در رساله‌ی خود سه دسته فعالیت را توصیف می‌کند تا به انسان‌ها در عملی کردن اصول رواقی‌اش کمک کند. Topoi (موضوعات مطالعه) تمرینات عملی هستند که اگر با موفقیت دنبال شوند به انسان‌ها در دست یافتن به شادی کمک می‌کنند. سه حوزه مطالعه وجود دارد که فردِ جویای خوبی و شرافت باید در آن‌ها آموزش ببیند. یک حوزه مربوط به تمایلات و بیزاری‌ها می‌شود تا فرد هرگز در دست یافتن به چیزی که مایل به آن است ناکام نشود و به دام چیزی نیفتد که باید از آن اجتناب کند. حوزه‌ی دیگر مربوط به انگیزه‌ی عمل کردن و عمل نکردن یا به طور کلی رفتارِ درست می‌شود. حوزه‌ی سوم در خصوص آزادی از فریب و قضاوت عجولانه است و به طور کلی هر چیزی که به پذیرش مربوط می‌شود.

 

۱. اصل تمایل

اصل تمایل درباره‌ی این است که بدانید چه چیز‌هایی به راستی خوب و بافضیلت هستند و فقط آن‌ها را طلب کنید. وقتی انسان‌ها چیز‌هایی را طلب کنند که به راستی خوب یا مقدس نیستند، دچار بدبیاری، غم و اضطراب می‌شوند. باید از احساسات شدید و تمایلاتی که در چیز‌ها یا موقعیت‌های خارجی یافت می‌شوند اجتناب کنید چرا که عاقبت این جستجو بدبختی و ناامیدی است. اپیکتتوس در این باره می‌گوید: «وقتی فردی را مضطرب می‌بینم، می‌گویم این فرد در طلب چیست؟ اگر او در طلب چیزی است که در حیطه‌ی قدرتش نیست، چرا باید مضطرب باشد؟»

 

۲. اصل عمل

اصل عمل تماما درباره‌ی انگیزه‌های عمل کردن و عمل نکردن ما و درک این حقیقت است که عواقب اَعمال ما همیشه در کنترل ما نیست. هدف ما مانند تیراندازی که به هدف شلیک می‌کند نباید روی نتیجه بلکه باید روی کیفیت عمل‌مان باشد«کسی را فرض کنید که کارش این است که نیزه یا تیری را مستقیماً به هدف شلیک کند. هدف غایی تیرانداز این است که نهایت تلاشش را بکند تا مستقیماً به هدف شلیک کند. این هدف غایی در مورد ما هم صدق می‌کند. در این مثال، فرد باید نهایت تلاشش را بکند تا مستقیم به هدف شلیک کند، نه بیشتر نه کمتر. هدف غایی همین است که نهایت تلاش‌مان را برای رسیدن به هدف بکنیم. عالی‌ترین خیر زندگی هم درست شبیه همین است. به هدف زدن یعنی انتخاب شدن نه جستجو شدن.» - سیسرو

تیرانداز تمام تلاش خود را می‌کند تا به خوبی به هدف بزند و تشخیص می‌دهد بهترین کاری که می‌تواند انجام دهد همین است که نهایت تلاشش را بکند. تیرانداز رواقی می‌کوشد عالی شلیک کند، اما اگر نتواند درست به وسط هدف بزند، ناامید نمی‌شود.

 

۳. اصل پذیرش

اپیکتتوس با اتکاء بر مفهوم «ادراکات» (برداشت‌ها) آموخت که اصل پذیرش تمرینی است که در مورد ادراکات ما اعمال می‌شود؛ ادراکاتی که بر اساس آن‌ها دنیا و موقعیت‌های بیرونی را تفسیر و قضاوت می‌کنیم. ما باید به شیوه‌ای عمل کنیم که به دام برداشت‌های ذهنی نیفتیم تا بتوانیم از فریب و قضاوت‌های عجولانه درباره‌ی نحوه‌ی عمل کردن به دو اصل نخست، رها شویم. حوزه‌ی سوم در خصوص پذیرش و هر آن چیزی است که پذیرفتنی و جذاب باشد. مانند سقراط که می‌گفت قرار نیست هستی ما نیازموده باشد، ما هم قرار نیست یک برداشت نیازموده را بپذیریم، بلکه باید بگوییم: (صبر کن، بگذار ببینم چه هستی و از کجا می‌آیی.)

 

آیا رواق‌گراییِ اپیکتتوس برای عصر حاضر مناسب است؟

رواق‌گرایی بیش از ۵۰۰ سال یکی از اثرگذارترین جنبش‌های فلسفیِ دنیای روم بود. از دوره‌ی رنسانس تا قرن نوزدهم تصور بر این بود که ایده‌های رواقی یکی از مهم‌ترین عوامل باستانی موثر بر اصول اخلاقی اروپایی بودند. از میان فیلسوفانی که بدون‌شک از رواق‌گرایی الهام گرفتند می‌توان به آگوستین، دکارت، اسپینوزا، لایبنیتس، آدام اسمیت، دیوید هیوم و کانت اشاره کرد.

امروزه نیز شاهد تاثیر افکار اپیکتتوس بر «کنترل» در اسلوب‌های روانیِ ارزیابی‌مجدد یا قالب بندی مجدد افکار و درمان شناختی رفتاری هستیم. تمرکز این روش‌ها روی کمک به افراد برای تقویت الگو‌های فکری و رفتاری مثبت است که لازمه‌ی آن‌ها درک این است که چه چیزی فرای کنترل و چه چیزی در کنترل ماست. تمرکز روی چیزی که می‌توانید آن را کنترل کنید (مثلاً واکنش‌هایتان) ابزار قدرتمندی است که به کمک آن هرگز قربانی شرایط‌تان نمی‌شوید. با پذیرش مسائل همانطور که هستند، شادی را در حالت آرامش درونی تجربه می‌کنید. آرامش درونی و پذیرش چیز‌هایی هستند که به انسان‌ها اجازه می‌دهند در یک دنیای غیرقابل‌پیش‌بینی با سازش زندگی کنند نه با جنگ!

با بررسی پنج نقل‌قول مشهور از فیلسوفان بزرگ نشان خواهیم داد چگونه برداشت‌های سطحی و بدون توجه به موضوع اصلی در فضای مجازی می‌تواند معنای واقعی فلسفه را تحریف کند فلسفه دانشی است که در‌های پرسش و اندیشیدن را به روی همگان می‌گشاید. هر کسی می‌تواند درباره واقعیت، حقیقت، اخلاق، و معنای زندگی پرسش کند و در مسیر اندیشه گام بردارد. کتاب‌ها، فیلم‌ها و آثار هنری بزرگ همواره آکنده از رگه‌های فلسفی‌اند؛ ایده‌هایی که ذهن ما را مدت‌ها پس از بسته‌شدن کتاب یا خاموش‌شدن صفحه نمایش، درگیر خود نگه می‌دارند. اما در کنار این امکان عمومی برای اندیشیدن، واقعیت دیگری نیز وجود دارد: فلسفه در معنای دانشگاهی و تخصصی‌اش، عرصه‌ای است که ورود به آن نیازمند آموزش، مطالعه و شناخت عمیق از آرای فیلسوفان بزرگ است. همان‌طور که برای نقاشی‌کردن یا نویسندگی باید اصول اولیه را آموخت، برای ورود به دنیای فلسفه نیز باید دانست بزرگان این عرصه چه گفته‌اند و چرا گفته‌اند.

بحران فلسفه در فضای مجازی

امروزه اینترنت پر از جملات کوتاه و نقل‌قول‌های بریده شده از متون عمیق فلسفی است؛ جملاتی اغلب بدون زمینه، بدون توضیح و خالی از ظرافت‌های فکری. شاعران و فیلسوفانی، چون نیچه، مولانا یا کامو، تبدیل به چهره‌هایی اینستاگرامی شده‌اند که فقط با یک جمله ساده و چشم‌گیر شناخته می‌شوند، آن‌هم اغلب به شکلی سطحی و حتی نادرست. در ادامه، پنج نمونه از مشهورترین نقل‌قول‌های فلسفی را بررسی می‌کنیم که بیش از هر چیز مورد سوءبرداشت و تفسیر غلط قرار گرفته‌اند.

نیچه: خدا مرده است

این شاید مشهورترین نقل‌قول نیچه باشد؛ اما درک درست آن نیازمند شناخت کل نحوه فکری اوست. نیچه با گفتن این جمله قصد نداشت صرفاً اعلام کند که خدایی وجود ندارد. منظور او فروپاشی نظام ارزشی‌ای بود که قرن‌ها بر پایه دین مسیحیت استوار شده بود. نیچه معتقد بود با «مرگ خدا»، ارزش‌های اخلاقی سنتی کارکرد خود را از دست داده‌اند و انسان مدرن باید برای زندگی خود ارزش‌های نوینی بیافریند. اما در شبکه‌های اجتماعی این جمله تبدیل شده است به یک عبارت کوتاه و ضد‌دینی، بدون اشاره به زمینه‌ی وجودی و اخلاقی آن.

ویلیام آکامه: نباید موجودیت‌ها را بی‌دلیل تکثیر کرد

این اصل، معروف به تیغ آکامه، اغلب به این صورت تفسیر می‌شود که ساده‌ترین توضیح، محتمل‌ترین است. اما هدف اصلی آن، ارائه راهنمایی برای انتخاب بین نظریه‌های هم‌ارز است؛ به این معنا که اگر دو نظریه به‌طور مساوی قانع‌کننده باشند، ساده‌ترین آنها ترجیح داده می‌شود. آکامه این اصل را در برابر پیچیدگی‌های بی‌مورد در متافیزیک زمان خود مطرح کرد، جایی که مفاهیم غیرضروری متعددی معرفی می‌شدند.

کارل مارکس: سرمایه‌داری کاملا بد است!

برخلاف تصور رایج، مارکس سرمایه‌داری را به‌طور کامل محکوم نکرد. او در مانیفست کمونیست به دستاورد‌های سرمایه‌داری، مانند توسعه صنعت، تجارت و ارتباطات، اذعان داشت و آن را مرحله‌ای ضروری در پیشرفت تاریخی می‌دانست. با این حال، مارکس معتقد بود که سرمایه‌داری با بهره‌کشی و بی‌عدالتی همراه است و باید به سوی نظامی برابرتر حرکت کرد.

 

ژان ژاک روسو: وحشی نجیب

این عبارت معمولاً به روسو نسبت داده می‌شود، اما او هرگز آن را به‌کار نبرد. روسو استدلال می‌کرد که پیش از شکل‌گیری جوامع متمدن، انسان‌ها نه خوب بودند و نه بد، بلکه در حالت طبیعی خود زندگی می‌کردند. مفاهیم اخلاقی با ظهور تمدن پدید آمدند و نسبت دادن ارزش‌های اخلاقی به انسان‌های پیشامتمدن، نادرست است.

رنه دکارت: می‌اندیشم، پس هستم

شعار اصلی فلسفه مدرن، اغلب به عنوان عبارتی درباره فردگرایی افراطی یا شک مطلق تعبیر می‌شود. در حالی که دکارت با این جمله در پی یافتن نقطه اتکایی یقینی برای دانش بود. او پس از شک‌کردن به همه چیز، دریافت که عمل اندیشیدن خود، دلیلی است برای وجود داشتن. این جمله، نه نفی واقعیت جهان بیرون، بلکه تاکید بر اهمیت آگاهی و ذهن در شناخت است.

نقل‌قول‌های فلسفی اگر بدون شناخت بستر و زمینه فکری آنها استفاده شوند، به سرعت از معنا تهی می‌شوند و حتی می‌توانند به ضد خود تبدیل شوند. فلسفه هنری است برای اندیشیدن، پرسیدن و جست‌و‌جو، نه برای تکرار جملات زیبا. در جهانی که سرعت و سطحی‌نگری بر آن حاکم است، بازگشت به اصل تفکر فلسفی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد؛ تفکری که همواره ما را به درنگ، پرسش و کشف حقیقت دعوت می‌کند، نه به قناعت‌کردن به ظواهر.

 

تحلیل فلسفی آسیانیوز ایران

فلسفه رواقی که بیش از 2000 سال پیش شکل گرفت، امروزه بیش از هر زمان دیگری کاربردی به نظر می‌رسد. در عصر شبکه‌های اجتماعی که اشتراک‌گذاری هر لحظه از زندگی تبدیل به عادت شده، آموزه‌های رواقیون مانند ترمزی برای این رفتارهای تکانشی عمل می‌کند. نکته جالب توجه این است که این فلسفه نه تنها بر حفظ اسرار تاکید دارد، بلکه بر اهمیت خودشناسی و تمرکز بر آنچه واقعاً در کنترل ماست نیز پای می‌فشارد. در دنیای امروز که حریم خصوصی روزبه‌روز کمرنگ‌تر می‌شود، این آموزه‌ها می‌توانند همچون سپری از ما در برابر استرس‌ها و ناامیدی‌های ناشی از مقایسه اجتماعی محافظت کنند. به ویژه اینکه تحقیقات روانشناسی مدرن نیز بسیاری از این اصول را تایید می‌کند؛ مثلاً مطالعات نشان داده‌اند بیان عمومی اهداف می‌تواند انگیزه فردی را کاهش دهد. نکته ظریف دیگر این است که فلسفه رواقی نه به معنای انزوا، بلکه به معنای انتخاب هوشمندانه روابط و محتوای ارتباطات است. این همان چیزی است که در عصر حاضر تحت عنوان "مرزهای سالم" در روانشناسی مدرن مطرح می‌شود. به نظر می‌رسد این فلسفه باستانی، راهکاری هوشمندانه برای چالش‌های پیچیده دنیای مدرن ارائه می‌دهد.

https://www.asianewsiran.com/u/grr
اخبار مرتبط
فستیوال کوچه، جشنواره‌ای خیابانی و هنری که از سال‌های گذشته نمادی از آزادی و شور و هیجان در بوشهر بود، در ماه‌های اخیر با فشارهای حکومتی و انتقادات تند امام جمعه‌ها روبه‌رو شده است. در حالی که مسئولان دولتی بر برگزاری آن تأکید دارند، اما مخالفان فرهنگی و مذهبی از توقف این رویداد حمایت می‌کنند؛ مسئله‌ای که آینده این جشنواره را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است.
همه‌ی آدم‌ها می‌خواهند حس‌های خوب را تجربه کنند. همه طالب زندگی‌ای بدون دغدغه، شاد و راحت هستند. همه می‌خواهند عاشق شوند، رابطه‌ای عالی داشته باشند و ظاهرشان بی‌نقص باشد. پولدار شوند و آنقدر محبوب و مورد تحسین دیگران باشند که وقتی وارد اتاق می‌شوند مردم مانند دریای سرخ برایشان کنار بروند. همه این را می‌پسندند. پسندیدنش آسان است. اگر از تو بپرسم که: «از زندگی چه می‌خواهی؟» و پاسخ دهی: « می‌خواهم خوشحال باشم، خانواده‌ای عالی داشته باشم و شغلی که دوستش داشته باشم»، این پاسخ انقدر کلیشه‌ای است که عملا بی‌معناست.
آشنایی با مفهوم موفقیت برای اکثر افراد، اولین قدم به سوی فاجعه است. ایده‌ای که درباره پیشرفت در ذهن مردم است اغلب دشمن پیشرفت واقعی است. اخیرا با کسی آشنا شدم که با وجود داشتن یک کسب و کار بسیار موفق، سبک زندگی عالی، رابطه‌ای شاد و شبکه دوستانی بزرگ، با چهره‌ای جدی به من گفت که فکر می‌کند باید یک کوچ استخدام کند تا به او کمک کند “به سطح بالاتری برسد.
نمایشنامه فاوست اثر گوته، شاهکار ادبیات آلمان، در قالب روایتی فلسفی و عمیق، تلاش انسان برای کشف معنا و مقابله با وسوسه‌های شیطانی را به تصویر می‌کشد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید