شنبه / ۳ خرداد ۱۴۰۴ / ۲۳:۲۸
کد خبر: 29782
گزارشگر: 548
۲۶۵
۰
۰
۲
روایت دردناک یک مرد ۴۵ ساله

خیانت زن و فروپاشی یک زندگی 30 ساله

خیانت زن و فروپاشی یک زندگی 30 ساله
مردی ۴۵ ساله که پس از سال ها زندگی مشترک، متوجه رابطه پنهانی همسرش با همکار مردش شده، در جلسه مشاوره از درد فروپاشی خانواده می‌گوید. همسرش که به عنوان کمک بهیار در بیمارستان کار می‌کرد، به تدریج از خانواده فاصله گرفت و در نهایت، رابطه‌ای عاطفی با یکی از همکاران مردش آغاز کرد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

همه چیز به خوبی سپری می شد؛ فرزند اولم به دنیا آمد. همسرم چیزی در زندگی برایمان کم نمی گذاشت. به فاصله دو سال دختر دومم هم به دنیا آمد. همیشه وقتی احساس میکنی که خوشبختی و دیگر چیزی کم نداری، یک دفعه سیل می آید و همه چیز را با خودش می برد. مرد 45ساله ای وارد اتاق مشاوره شد و به زور بغض خود را نگه داشته بود و در را که بست پشت در روی زمین نشست وشروع به گریه کرد و بر سر و صورت خود می زد. قامت مردانه اش خمیده شده بود و مدام می گفت: خانم دکتر! بدبخت شدم!

سکوت کردم تا راحت گریه کند و آرام شود. بعد از چند دقیقه بلند شد و شروع کرد در اتاق راه رفتن و گریه کردن و به زمین و زمان فحش دادن. کمی که آرام شد، از او خواستم بنشیند و کمی آب بخورد. نشست و آه بلندی کشید و نگاهش را به زمین دوخت. گفتم هر وقت آرام شدید و آمادگی داشتید صحبت می کنیم. سرش را به علامت تایید تکان داد و لیوان آب روی میز را یک جرعه سرکشید و گفت بفرمایید. گفتم چیزی که اینقدر اذیتتان می کند و آرامشتان را سلب کرده را ذکر کنید. دوباره زد زیر گریه و گفت 30سال پیش ازدواج کردم دوفرزند دختر دارم.  من از 14 سالگی کار کردم. از اول روی پای خودم ایستادم. بعد از خدمت سربازی، خانواده ام خواستند که برایم آستین بالا بزنند و زندگی ام را سر و سامان بدهند و دختر خاله ام را که 7 سال از من کوچکتر بود، پیشنهاد دادند. چون خانواده خوبی بودند، پذیرفتم. همه چیز به خوبی سپری شد و ما ازدواج کردیم. همسرم آدم ساکت و مطیعی بود. من در یک کارگاه مکانیکی کار می کردم. خدا رو شکر درآمدم بد نبود. حتی روزهای تعطیل سرکار می رفتم، تا درآمد بیشتری داشته باشم.

دخترانم 12 و 14 ساله شدند که همسرم گفت دوست دارد سر کار برود. وی در یک بیمارستان به عنوان کمک بهیار مشغول به کار شد. دیگر زیاد خانه نبود و مدام می گفت شیفت دارد. کم کم از من فاصله گرفت و با من زیاد حرف نمی زد و اکثرا سکوت می کرد و مدام توی گوشی بود. شب ها دیر وقت می خوابید. همه این ها را به حساب خستگی اش می گذاشتم. دو سال به همین منوال گذشت. یک روز که به خانه آمدم، دیدم که همسرم با گوشی چت می کند و مدام گریه می کند. پرسیدم چه شده؟! گفت: چیزی نشده؛ مسئول جدید آمده و همکارانم جابجا شدند! رفتار او، تا چند روز به همین منوال بود. یک روز یکی از دخترانم گفت: بابا موقعی که خانه نیستی، مامان با یکی از همکاران مردش به خانه می آید و در اتاق می روند و صحبت می کنند. اصلا باورم نمی شد؛ به همسرم که گفتم، گفت یکی از همکارانم برایش مشکل پیش آمده بوده و آمده اینجا تا با هم صحبت کنیم. از آنجایی که همه جوره به همسرم اطمینان داشتم، به هیچ وجه شک نکردم. تا اینکه یکی از دوستانم به من گفت مراقب همسرت باش! محیط بیمارستان محیط خوبی نیست... دوستم خیلی چیزها را می دانست، اما بخاطر آبرو به من چیزی نگفت؛ فقط اشاره کرد که بیشتر مراقب همسرم باشم. حساس شدم بیشتر به او توجه کردم واقعا رفتارش مشکوک بود. در حال چت کردن بود که گوشیش را از دستش کشیدم. دنیا روی سرم خراب شد. تار میدیدم... او داشت با یک آقا چت می کرد. آن آقا هم قربان صدقه همسرم می رفت؛ با همسرم به شدت دعوا کردم... کتکش زدم... از او خواستم همه چیز را برایم بگوید.

همسرم گفت آقایی که با او چت می کند، سرشیفتشان است و خیلی او را دوست دارد! جالب تر ازهمه این بود که این آقا متاهل بود و همسر ساده لوح من گول چرب زبانی های این مرد را خورده بود. روزی هم که همسرم گریه می کرد و می گفت همکارانش جابجا شدند، منظورش همین آقا بوده که بیمارستان وقتی فهمیده این آقا سو رفتار دارد، عذرش را خواسته بودند و همسر من بخاطر همین حالش بد بود. همسرم به شدت به این آقا علاقه مند بود و به هیج وجه دیگر زندگی خودش را نمی بیند؛ آن آقا هم بعد از اخراجش با همسر من قطع رابطه کرده و همسرم هم روز و شب ندارد... و الان زندگی ام روی هواست من زندگی و همسرم را دوست دارم کمکم کنید که او را به زندگی برگردانم.

تحلیل اجتماعی آسیانیوز ایران

۱. زمینه‌های خیانت

تغییر رفتار همسر پس از شروع به کار در بیمارستان

فاصله گرفتن از خانواده و افزایش استفاده از گوشی

سکوت و انزوا به جای ارتباط

۲. نقاط عطف ماجرا

هشدارهای غیرمستقیم دوستان

کشف پیام‌های مشکوک در گوشی همسر

اعتراف همسر به رابطه عاطفی

۳. واکنش‌های مرد

عصبانیت و خشونت اولیه

احساس پشیمانی و تلاش برای بازگرداندن همسر

جست‌وجوی کمک حرفه‌ای

۴. چالش‌های پیش‌رو

اعتماد از دست رفته

تصمیم‌گیری درباره آینده زندگی مشترک

تأثیر این ماجرا بر دو فرزند نوجوان

۵. راهکارهای پیشنهادی

مشاوره تخصصی برای زوج‌درمانی

گفت‌وگوی صادقانه بدون قضاوت

تعیین مرز در رابطه

https://www.asianewsiran.com/u/gCo
اخبار مرتبط
زن اول یک مرد چینی با کمک وکیل خود، موفق شد تمام اموالی را که همسرش پس از ازدواج خریداری کرده بود به نام خود انتقال دهد و علاوه بر آن، هووی خود را نیز مجبور به پرداخت ۳.۷۹ میلیون یوان (معادل حدود ۵۰۰ هزار دلار) جریمه کند.
زن ۲۰ ساله‌ای در شاهرود توسط همسرش به قتل رسید. مأموران با کشف جسد در خودروی پژو و آثار خفگی روی گردن، قاتل را در کمتر از چند ساعت دستگیر کردند. متهم به صراحت به قتل اعتراف و مشکلات زناشویی و خیانت را انگیزه جنایت عنوان کرد.
زن مازندرانی پس از کشف رابطه پنهان همسرش با آرایشگر زن، در اقدامی هولناک با چاقو به آرایشگاه حمله کرد و دوست سابقش را به قتل رساند. این جنایت که در بلوار طالب آملی آمل رخ داد، اکنون در دست بررسی پلیس و قوه قضاییه است.
پلیس از کشف یک پرونده جنایی هولناک خبر داد که در آن یک دختر جوان با تحریک دو دوست صمیمی به جان هم، موجب قتل یکی از آنها شده و سپس اقدام به قاچاق اعضای بدن قربانی نموده است. این جنایت سازمان یافته که با انگیزه های مالی انجام شده، لایه های تاریک جدیدی از بزهکاری در روابط جوانان را آشکار کرده است.
مردی ۴۰ ساله در بندرعباس، در اقدامی هولناک، همسرش را به اتهام خیانت با چاقو به قتل رساند و سپس خود را از بالکن به پایین پرتاب کرد! او پیش از مرگ، پیام هایی تکان دهنده روی دیوارهای خانه نوشته بود تا راز این فاجعه را فریاد بزند...
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید