به گزارش آسیانیوز ایران ؛ دکتر حسین چناری، پژوهشگر و مؤلف حوزه مدیریت آموزش، در یادداشتی تحلیلی با عنوان «راهبردهای امروزی برای تربیت مدرس امروزی» به نقد وضعیت موجود حوزه تربیت مدرس در ایران پرداخته و با تأکید بر اهمیت بازگشت به مبانی علمی و تخصصی، از گسترش تبلیغات سطحی و حضور افراد غیرمتخصص در این حوزه انتقاد کرده است.
آموزش، قربانی تبلیغات و رقابت سطحی
در سالهای اخیر، صحنه آموزش و تربیت مدرس در ایران به میدانی تبدیل شده که هر روز، نامهای تازهای در آن دیده میشود. افرادی که نه تحصیلات مرتبط با علوم تربیتی دارند، نه تجربهای در نظام رسمی آموزشوپرورش یا آموزش عالی، اما با تبلیغات گسترده، خود را «مدرس مدرسان» و «مربی تربیت مدرس» معرفی میکنند.
این افراد اغلب از رشتههای غیرمرتبط (مثل مهندسی، روانشناسی عمومی، مدیریت بازرگانی، یا حتی مترجمی زبان) وارد عرصه تربیت مدرس شدهاند، بدون آنکه درک عمیقی از مفاهیم کلیدی چون طراحی آموزشی، روانشناسی یادگیری، یا اصول تدریس داشته باشند.
سؤال مهم:
چرا واقعاً مدعیان تربیت مدرس از رشتههای دیگرند، نه از میان متخصصان علوم تربیتی؟
این پرسشی کلیدی است. چرا متخصصان علوم تربیتی، که سالها در حوزه آموزش، برنامهریزی درسی، ارزشیابی و روانشناسی تعلیم و تربیت تحصیل کردهاند، کمتر در بازار «تربیت مدرس» دیده میشوند؟
دلایل قابل بررسی:
۱. فقدان مهارت بازاریابی و برندسازی شخصی در میان متخصصان علمی
۲. گسترش تبلیغات فریبنده توسط افراد غیرمتخصص
۳. عدم حمایت نهادی از اساتید و فارغالتحصیلان علوم تربیتی
۴. بیتوجهی جامعه به مرجعیت علمی در برابر جذابیت ظاهری سخنرانیها
۵. سکوت و انفعال نهادهای علمی و نظارتی
نقش نهادهای نظارتی؛ آنها کجای کار هستند؟
در شرایطی که افراد غیرمتخصص وارد تربیت مدرس شدهاند و دورههای کپیشده بدون اعتبار برگزار میشود، سه نهاد مهم در این میان مسئولیت دارند:
۱. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
متولی اصلی آموزش عالی کشور است، اما در برابر رشد آموزشهای آزاد و دورههای بیکیفیت سکوت کرده است. هیچ سیستم مشخصی برای اعتبارسنجی مدرسان یا ممیزی علمی محتوای دورههای آزاد وجود ندارد.
۲. وزارت آموزشوپرورش
در حوزه آموزش عمومی، این وزارتخانه نهتنها نظارتی بر کیفیت دورههای آموزشی تربیت مدرس ندارد، بلکه حتی در استفاده از تجربیات معلمان باسابقه نیز کمکاری میکند. جای تأسف دارد که تجربیات میدانی در تربیت معلمان و مدرسان، به سیاستگذاری آموزشی تبدیل نمیشود.
۳. سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
در شرایطی که بسیاری از مدعیان آموزش، تحت عناوینی مانند کوچ، مربی تحول فردی، یا مشاور انگیزشی فعالیت میکنند، این سازمان باید بیش از پیش وارد میدان شود.
با کمال تأسف، بسیاری از این افراد بدون مدرک رسمی یا مجوز قانونی، در حال مشاوره، آموزش و تبلیغ هستند.
وظایف فراموششده این سازمان:
• جلوگیری از سوءاستفاده از واژههایی مانند "مشاور"، "روانشناس"، "کوچ"، "مربی ذهن" توسط افراد فاقد صلاحیت
• اعلام عمومی لیست مجاز افراد دارای مجوز
• برخورد با آموزشگاههای غیرمجاز حوزه روانشناسی و کوچینگ
• تدوین دستورالعمل اخلاقی برای ورود به آموزش عمومی توسط روانشناسان
پنج دلیل عمده برای رواج کپیکاری
۱. نبود نظام رسمی اعتبارسنجی مدرسان
۲. ترس از خلاقیت و تمایل به راه آسان
۳. هیجان برای دیدهشدن بهجای اثربخشی
۴. ضعف نظام آموزش رسمی در تربیت مدرس حرفهای
۵. نبود حمایت از خلاقیت و تولید محتوای بومی
اما راهکار رویارویی با کپیکاری چیست؟
الف. طراحی نظام اعتباربخشی رسمی و شفاف برای مدرسان آموزشی
ب. فعال شدن واقعی وزارت علوم و آموزشوپرورش در حوزه آموزشهای آزاد
ج. تعریف قوانین مشخص برای تبلیغات آموزشی در فضای مجازی
د. حمایت رسانهای از متخصصان واقعی علوم تربیتی
ه. ورود قاطع سازمان نظام روانشناسی به حوزه آموزشهای عمومی روانشناختی و شبهآموزشی
نتیجهگیری نهایی
آنچه امروز در فضای آموزش کشور رخ میدهد، نه صرفاً یک پدیده آموزشی، بلکه یک بحران فرهنگی و ساختاری است. حضور پررنگ افراد غیرمتخصص در نقش مدرسان تربیت مدرس، نبود نهادهای ناظر فعال، و نادیدهگرفتن تخصصهای علوم تربیتی، همگی باعث شدهاند که آموزش به یک بازار آزادِ بیدر و پیکر تبدیل شود.
اگر این روند ادامه یابد، اعتماد عمومی به آموزش از بین خواهد رفت، محتوای سطحی و تکراری جای خلاقیت را خواهد گرفت و نسل آینده قربانی مدرسانی خواهد شد که بیش از آنکه "تربیتگر" باشند، "تبلیغگر" و "کپیکار" هستند.
راهبردهای امروزی برای تربیت مدرس امروزی
۱. ایجاد «سامانه ملی اعتبارسنجی مدرسان و دورههای آزاد»
وزارت علوم و یا یک نهاد مستقل باید سامانهای طراحی کند که هویت، تخصص، و صلاحیت تدریس مدرسان آموزشی را بررسی و اعلام عمومی کند.
۲. الزام موسسات آموزشی به استفاده از مدرسان دارای مجوز تخصصی
هیچ موسسهای نباید اجازه داشته باشد که بدون استفاده از افراد متخصص در علوم تربیتی یا روانشناسی، دورهای با عنوان «تربیت مدرس» یا «آموزش مدرس موفق» برگزار کند.
۳. تشکیل «کمیته نظارت بر محتوای دورههای آزاد»
محتوای دورههایی که در فضای مجازی، سالنها یا پلتفرمهای آنلاین برگزار میشوند، باید قبل از اجرا توسط یک کمیته علمی بررسی شوند.
۴. توانمندسازی فارغالتحصیلان علوم تربیتی در مهارتهای کسبوکار و برندینگ
باید به متخصصان علوم تربیتی و روانشناسی کمک کرد تا بتوانند به زبان بازار و جامعه امروز سخن بگویند. برگزاری کارگاههایی با عنوان «علوم تربیتی در عمل» یا «تدریس مؤثر برای عموم» میتواند راهگشا باشد.
۵. همکاری بین وزارت علوم، آموزشوپرورش، سازمان نظام روانشناسی و رسانهها
این همکاریها میتواند به طراحی یک چارچوب ملی برای «تربیت مدرس» واقعی بینجامد تا دیگر هر فردی نتواند با چند اسلاید و یک میکروفن، ادعای مربیگری کند.