سه شنبه / ۱۷ تیر ۱۴۰۴ / ۱۳:۰۵
کد خبر: 30689
گزارشگر: 306
۱۷۸
۰
۰
۷
یادداشت / امید عسکری خلفی- کارشناس ارشد عمران و علوم ارتباطات اجتماعی

ناترازی انرژی یا ناترازی مدیریت در کشور!

ناترازی انرژی یا ناترازی مدیریت در کشور!
یکی از چالش‌های کلیدی و پیچیده‌ای که کشور ایران در سال‌های اخیر با آن مواجه شده است، پدیده ناترازی انرژی است

آسیانیوز ایران / یزد ؛  وضعیتی که ناشی از عدم توازن میان تولید و مصرف انرژی در سطوح مختلف میباشد. ناترازی انرژی نه تنها نتیجه عوامل ساختاری و فنی، بلکه عمدتاً ناشی از ضعف‌های مدیریتی است که موجب شده است تولید و مصرف انرژی در تعادل مطلوب قرار نگیرد. این ناترازی، معلول عوامل متعددی است که از جمله آن‌ها میتوان به رشد بیرویه و غیرکارشناسی مصرف انرژی، ناکارآمدی و فرسودگی زیرساخت‌ها، محدودیت و کمبود منابع انرژی، تحریم‌های بین‌المللی و به ویژه ضعف‌های مدیریتی در برخی حوزه‌های مرتبط اشاره کرد.

 ضعف‌های مدیریتی در این حوزه شامل فقدان برنامه‌ریزیهای بلندمدت، تصمیم‌گیریهای غیرکارشناسی، عدم هماهنگی بین بخش‌های مرتبط و عدم پاسخگویی مسئولان است. این مشکلات، فرایند مدیریت انرژی را پیچیده‌تر کرده و باعث بروز بحران‌های مکرر و ناکارآمدی در استفاده از منابع میشود.

به عنوان نمونه، مدیریت نامناسب مصرف برق، به‌خصوص در فصول گرم که خاموشیهای برنامه‌ریزیشده به وقوع میپیوندد، نه تنها موجب هدررفت منابع ملی میشود، بلکه پیامدهای ناخوشایندی چون اختلال در فعالیت‌های اقتصادی، افزایش هزینه‌ها و کاهش کیفیت زندگی و رفاه عمومی را به همراه دارد. این وضعیت در نهایت به نارضایتی گسترده مردم و کاهش اعتماد عمومی به دستگاه‌های مسئول دامن میزند.

 

اصلاحات مدیریتی و افزایش بهره‌وری، تنها راهکار مقابله با بحران ناترازی انرژی در کشور

با این وجود، از طریق اتخاذ رویکردهای مدیریتی هوشمندانه، ارتقای بهره‌وری و بهره‌گیری از راهکارهای نوین و مبتنی بر فناوری، میتوان این ناترازی را تا حد قابل توجهی کاهش داد. این امر به ویژه در شرایطی که تحریم‌ها مانع از توسعه زیرساخت‌های جدید میشود، اهمیت دوچندانی پیدا میکند.

در شرایط فعلی، به نظر میرسد که تمرکز بر اصلاحات مدیریتی و افزایش بهره‌وری، تنها راهکار عملی و کوتاه‌مدت و میان‌مدت برای مقابله با بحران ناترازی انرژی در کشور باشد.

بنابراین اصلیترین راهکار مقابله با ناترازی انرژی، اصلاح نظام مدیریتی و به‌کارگیری مدیرانی توانمند، متخصص و پاسخگو است. مهم‌ترین ویژگی این مدیران باید دارا بودن دانش تخصصی و به‌روز در حوزه انرژی، توانمندی در تحلیل داده‌ها و اتخاذ تصمیمات راهبردی، مهارت در مدیریت هماهنگی بین‌بخشی و تسهیل همکاریها، برخورداری از مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی شفاف و تعهد به ارتقای بهره‌وری و استفاده از فناوریهای نوین است که نظام حاکمیتی کشور باید در این بازه زمانی خاص به آن توجه دو چندان داشته باشد.

از جمله ضعف‌های مدیریتی در این حوزه را می‌توان فقدان سیاست‌گذاریهای دقیق، مستمر و کارشناسانه برشمرد که باید به جای اتخاذ تصمیمات کوتاه‌مدت و مقطعی، بر برنامه‌ریزیهای بلندمدت و پایدار مبتنی باشد. برای نمونه، اختصاص یارانه‌های گسترده به انرژی بدون در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت آن، اتخاذ تصمیمات غیرکارشناسی که با نیازهای واقعی مردم و بازار همخوانی ندارد و عدم تدوین و اجرای چارچوب‌های قانونی و نظارتی مناسب برای مدیریت مصرف و توسعه منابع انرژی نو، از جمله عوامل تضعیف‌کننده مدیریت حوزه انرژی به شمار میرود.

همچنین مدیران ناکارآمد معمولاً به راهکارهای کوتاه‌مدت و مقطعی متکی هستند که نمیتوانند مشکلات اساسی ناترازی انرژی را رفع کنند. نبود چشم‌انداز بلندمدت و سیاست‌گذاریهای مبتنی بر داده‌های علمی، منجر به تصمیم‌گیریهای پراکنده و ناکارآمد میشود.

 

ناترازی انرژی یک مشکل چندوجهی است

ناترازی انرژی یک مشکل چندوجهی است که نیازمند هماهنگی میان بخش‌های مختلف دولتی، خصوصی و اجتماعی میباشد. عدم هم‌افزایی بین نهادهای مرتبط، تصمیمات جزیره‌ای و پراکنده را به دنبال دارد که نتیجه آن عدم تحقق اهداف کلان انرژی و توسعه پایدار است.

ناترازی انرژی نیازمند همکاری و هماهنگی دقیق میان وزارتخانه‌ها، شرکت‌های دولتی و بخش خصوصی است و مدیران کم‌تجربه یا فاقد دید کلان، نمیتوانند چنین هم‌افزایی را ایجاد کنند که این مسئله باعث شکاف‌ها و تضادهای تصمیم‌گیری میگردد.

مدیران حوزه انرژی باید بتوانند با اتخاذ سیاست‌های هوشمندانه، مصرف را بهینه کنند. اما ضعف در برنامه‌ریزی، فرهنگ‌سازی و اعمال قوانین، موجب افزایش مصرف بیرویه و عدم بهره‌وری شده است. همچنین این مدیران باید پاسخگو بوده و تصمیمهایشان شفاف و قابل نظارت باشد. این در حالی است که نبود شفافیت و سیستم‌های ارزیابی عملکرد، فساد و سوءمدیریت را در کشورمان افزایش داده و موجب کاهش اعتماد عمومی شده است.

برای رفع ناترازی انرژی در کشور، مدیران این حوزه باید دارای ویژگی‌ها و مهارت‌های تازه‌ای باشند که متناسب با شرایط پیچیده، تحولات فناورانه، چالش‌های زیست‌محیطی و الزامات سیاست‌گذاری نوین باشد. برخی از این ویژگی‌ها را می‌توان داشتن نگاه سیستمی و بین‌بخشی، دانش اقتصادی انرژی، فناوریمحوری و نوآوریپذیری، توانایی مدیریت تقاضا (Demand-side management)، رویکرد پایداری و محیط‌زیستی، ارتباط مؤثر با نهادهای بالادستی و مردم، تسلط بر سیاست‌گذاری تطبیقی و تجربیات بین‌المللی و رهبری تحول‌گرا و انعطاف‌پذیر برشمرد.

توان درک و تحلیل ساختار کلان انرژی کشور شامل برق، گاز، نفت، تجدیدپذیر و مصرف نهایی، درک روابط و تأثیر متقابل بین بخش‌های خانگی، صنعتی، حمل‌ونقل و کشاورزی در مصرف انرژی، آشنایی با مباحث یارانه‌های انرژی، قیمت‌گذاری، و سازوکارهای بازار، تسلط بر طراحی سیاست‌های تشویقی و تنبیهی برای اصلاح الگوی مصرف، آشنایی با فناوریهای نو مانند شبکه هوشمند (Smart Grid)، مدیریت بار مصرف، ذخیره‌سازی انرژی و پلتفرم‌های داده‌محور انرژی، همکاری با استارتاپ‌ها و مراکز دانش‌بنیان برای توسعه راه‌حل‌های خلاقانه، طراحی برنامه‌های تشویقی برای مدیریت مصرف در دوره‌های اوج مصرف، بهره‌گیری از ابزارهای هوشمند برای پیش‌بینی و کنترل رفتار مصرف‌کنندگان، تعهد به کاهش شدت انرژی، کاهش آلایندگی و کربن‌زدایی (decarbonization)، هماهنگی با اهداف جهانی مانند توسعه پایدار (SDGs) و توافق پاریس، توان اقناع‌سازی تصمیم‌گیران سیاسی و افکار عمومی در راستای اصلاحات سخت ولی ضروری، شفافیت در اطلاع‌رسانی، گزارش‌دهی عملکرد و مشارکت‌دهی مردم در فرآیند اصلاح انرژی، آگاهی از تجربه موفق کشورهایی مانند آلمان (در گذار انرژی)، ژاپن (در بهینه‌سازی مصرف) و ترکیه (در بهره‌گیری از انرژیهای نو)، توانایی هدایت سازمان‌ها در شرایط عدم قطعیت، کمبود منابع و فشارهای اجتماعی و رویکرد تغییرپذیر در برابر ساختارهای سنتی ناکارآمد از دیگر ویژگی‌ها و مهارت‌هایی است که مدیران در حوزه انرژی باید برای رفع ناترازی‌های از آن بهره بگیرند.

 

فرآیندهای شناسایی مدیران لایق و توانمند در حوزه انرژی

نظام حاکمیتی برای شناسایی مدیران لایق و توانمند در حوزه انرژی، به ویژه برای مقابله با چالش‌های بزرگ ناترازی انرژی، نیازمند یک فرآیند دقیق، چندبعدی و مبتنی بر معیارهای مشخص است که باید در ابتدا تعریف مشخصی از معیارهای شایستگی دقیق و چندجانبه نظیر تخصص فنی و دانش روز در حوزه انرژی (فناوری‌های نوین، سیاست‌گذاری، اقتصاد انرژی)، توانایی مدیریت بحران و تصمیم‌گیری در شرایط پیچیده، رهبری تحول و نوآوری؛ سابقه در پیاده‌سازی پروژه‌های موفق، مهارت‌های بین‌فردی و ارتباطی برای تعامل با بخش‌های مختلف دولتی، خصوصی و جامعه و تعهد به اصول اخلاقی و شفافیت در مدیریت منابع و عملکرد داشته باشد.

یکی دیگر از فرایند‌های شناسایی مدیران توانمند، ایجاد نظام ارزیابی عملکرد علمی و شفاف است که می‌تواند شامل ارزیابی بر اساس نتایج ملموس مثل کاهش ناترازی انرژی، بهبود بهره‌وری، افزایش سهم انرژی‌های تجدیدپذیر، استفاده از شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs) مبتنی بر داده‌های واقعی و قابل اندازه‌گیری و نظرسنجی از ذی‌نفعان، تیم‌های کاری، نهادهای نظارتی، بخش خصوصی و حتی مردم باشد.

برگزاری رقابت‌های مدیریتی و چالش‌های حل مسئله، ایجاد سامانه‌های شفاف انتخاب و انتصاب از طریق تشکیل کمیته‌های مستقل متشکل از خبرگان صنعت، دانشگاه و بخش خصوصی برای بررسی رزومه و سوابق مدیریتی و همچنین محدود کردن انتصاب‌ها به فرآیندهای مبتنی بر صلاحیت، نه صرفاً وابستگی سیاسی یا روابط شخصی، تشویق به آموزش و توسعه حرفه‌ای مستمر، استفاده از فناوری‌های نوین در ارزیابی تشویق به شفافیت و پاسخ‌گویی از دیگر راه‌های شناسایی و انتصاب مدیران لایق در حوزه انرژی به شمار می‌آید. به طور کلی شناسایی مدیران لایق در حوزه انرژی، نیازمند فرآیندی علمی، عادلانه و شفاف است که علاوه بر تخصص، توان رهبری، اخلاق حرفه‌ای و تعهد به اهداف کلان کشور را بسنجد. بهره‌گیری از تجارب بین‌المللی، فناوری‌های نوین و مشارکت جامعه تخصصی می‌تواند تضمین‌کننده انتخاب بهترین‌ها باشد.

 

بیشترین خلأ مدیریتی در کشور را در رده ارشد داریم

 به نظر می‌رسد، به دلیل انتصاب‌های سیاسی یا جناحی به‌جای شایسته‌سالاری، نبود تخصص عمیق در انرژی، اقتصاد انرژی یا فناوری‌های نو در بین برخی مدیران ارشد، مقاومت در برابر نوآوری، اصلاحات ساختاری و شفاف‌سازی، تمرکز بر اهداف کوتاه‌مدت و نمایشی به‌جای برنامه‌ریزی بلندمدت و پایدار و ضعف در هماهنگی بین‌بخشی، بیشترین خلأ مدیریتی در کشور را در رده ارشد (تصمیم‌سازان و سیاست‌گذاران کلان) شاهد باشیم که همین امر منجر به سیاست‌گذاری کلان ضعیف یا ناپایدار و موجب ناترازی شدید، اتلاف منابع و بی‌اعتمادی بخش خصوصی شده است.

اما در رده میانی (مدیران پروژه، شرکت‌ها و نهادهای اجرایی) مدیران توانمندی در کشور داریم که متاسفانه محدودیت اختیار دارند و نمی‌توانند نوآوری یا تغییر ایجاد کنند. ضمن آنکه باید بیشتر درگیر بوروکراسی شدید و ساختارهای ناکارآمد باشند و یا گاهی در اثر فرسایش شغلی، دچار محافظه‌کاری یا بی‌انگیزگی می‌شوند.

خوشبختانه وضعیت نسبتاً بهتری در رده فرودست (مدیران عملیاتی، میدانی، و فنی)، به‌ویژه در شرکت‌های تخصصی (مثل نیروگاه‌ها، شرکت‌های گاز، نفت، برق منطقه‌ای)، افراد متخصص و باتجربه زیادی وجود دارند که دارای دانش فنی و مهارت اجرایی بالا هستند و انگیزه شخصی آنان برای حفظ زیرساخت‌ها و استمرار کار زیاد است. این افراد ستون فقرات سیستم انرژی هستند، اما اگر مدیران میانی و ارشد ناکارآمد باشند، این توانمندی‌ها قطعا به هدر می‌روند.

 

مدیریت توانمند و کارآمد، کلید حل معضل ناترازی انرژی در ایران است

بنابراین، مدیریت توانمند و کارآمد، کلید حل معضل ناترازی انرژی در ایران است و بر هیچکس پوشیده نیست که این چالش در کشور فراتر از صرفاً توسعه زیرساخت‌ها، نیازمند اصلاحات اساسی در نظام مدیریتی است. تنها با به‌کارگیری مدیرانی متخصص، پاسخگو و دارای چشم‌انداز راهبردی میتوان بهره‌وری انرژی را افزایش داد و از بحران‌های پیدرپی جلوگیری کرد. همانطورکه بیان شد اصلاح نظام انتصابات مدیریتی و تقویت زیرساخت‌های مدیریتی، نخستین و ضروریترین گام در مسیر توسعه پایدار و تحقق امنیت انرژی کشور محسوب میشود.

تنها با این رویکرد است که کشور قادر خواهد بود بحران‌های انرژی را مهار کرده و مسیر توسعه پایدار را هموار سازد. لذا ضروری است تا با اتخاذ رویکردی علمی و راهبردی، سیاست‌گذاران و مدیران کشور در جهت اصلاح و بهینه‌سازی نظام مدیریت انرژی گام‌های جدی بردارند تا ضمن حفظ منابع ملی و ارتقای رفاه اجتماعی، از بروز بحران‌های ناشی از ناترازی انرژی پیشگیری نمایند و اگر این نکنه‌ها رفع نشود، حتی مدیران لایق هم در عمل توان کافی برای تغییر نخواهند داشت و ناترازی انرژی همچنان در کشور پابرجا خواهد ماند.

سید محمد جواد عرفانفر
https://www.asianewsiran.com/u/gR5
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید