پنج شنبه / ۲۳ اَمرداد ۱۴۰۴ / ۰۳:۵۵
کد خبر: 31644
گزارشگر: 548
۲۹۹۲
۰
۰
۳
به بهانه ۲۹ مرداد ۱۳۶۷؛ سالروز اجرای قطعنامه 598

ماجرای رازهای پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ ایران و عراق

ماجرای رازهای پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ ایران و عراق
پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت توسط ایران در تیرماه 1367، یکی از بحث‌برانگیزترین تصمیمات تاریخ معاصر بود. اسناد محرمانه و خاطرات مقامات ارشد نظام نشان می‌دهد که این تصمیم، نتیجه یک محاسبه استراتژیک بود. گزارش‌های تکان‌دهنده از وضعیت جبهه‌ها، تحریم‌های فلج‌کننده و تهدیدهای روزافزون نظامی، ایران را به سمت پذیرش قطعنامه سوق داد. پوریا زرشناس در این یادداشت به رازهای پشت پرده این انتخاب و تأثیرات آن بر سرنوشت کشور می‌پردازد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

پوریا زرشناس

 

 

 

 

 

 

 پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر

 قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه برخلاف قطعنامه‌های قبلی ذیل فصل هفت منشور ملل متحد (اصول ۳۹ و ۴۰) صادر شد یعنی موجب تحریم اقتصادی یا حمله نظامی قدرت‌های جهانی علیه کشور متخلف می‌شد. متن آن با قطعنامه‌های قبلی تفاوت داشت. موضوع «مسئولیت منازعه» برای اولین بار در آن مطرح شده بود که همان «تعیین متجاوز» مورد نظر ایران بود. البته قطعنامه تمام خواست‌های ایران را تأمین نمی‌کرد؛ زیرا ایران اصرار داشت اول متجاوز تعیین شود و بعد قطعنامه را بپذیرد در حالی که شورای امنیت این شرط را قبول نداشت (تعیین متجاوز نهایتا بعد از جنگ کویت و در شرایطی صورت گرفت که عراق حمایت غرب را از دست داده بود). قطعنامه دو روز بعد از سوی عراق پذیرفته شد، ولی حدود یکسال بعد در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد. آیت الله خمینی در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ در پیامی قبول آن را به «نوشیدن جام زهر» تشبیه کرد. عراق که در این وقت در موقعیت بهتر نظامی بود به حمله ادامه داد و مجددا داخل خاک ایران شد! اما موفقیتی به‌دست نیاورد و جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت. در تابستان داغ 1366، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه‌ای را برای پایان دادن به جنگ تحمیلی 8 ساله صادر کرد؛ قطعنامه‌ای که ایران، به دلیل دارا بودن دست بالا در میدان نبرد، بلافاصله آن را نپذیرفت. تا یک سال بعد، که فشارهای نظامی، اقتصادی و بین‌المللی به حدی رسید که نظام جمهوری اسلامی را در برابر یکی از سخت‌ترین تصمیم‌های تاریخی اش قرار داد: پذیرش قطعنامه 598. این روایت، بازخوانی آن تصمیم سرنوشت‌ساز است.

برای مردمانی که جنگ هشت ساله تحمیلی را با گوشت و پوست خود احساس کرده بودند، بیست‌ونهم مردادماه سال ۱۳۶۷ یک روز تاریخی است؛ روزی که پس از درخواست خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به وسیله ایران، آتش‌بس از ساعت ۶:۳۰ بامداد در تمام مرزهای ایران و عراق به اجرا درآمد و هشت سال جنگ تحمیلی به پایان رسید. سی‌ویکم شهریورماه سال ۱۳۵۹، عراق که حمایت همه‌جانبه کشورهای استعمارگر را همراه خود می‌دید، به مرزهای سرزمینی ایران در غرب و جنوب کشور یورش برد و بر این گمان بود که با توجه به نوپا بودن انقلاب اسلامی، کار سختی در پیش ندارد و با سرعت به تهران می‌رسد، اما بر خلاف انتظار رژیم بعث، جوانان این سرزمین با دست خالی در مقابلشان ایستادند. در طول جنگ هشت ساله به خصوص پس از فتح خرمشهر، که نقطه عطفی برای رزمندگان ایرانی به‌شمار می‌رفت، قطعنامه‌های مختلفی از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای پایان دادن به درگیری صادر شد، اما از آن جایی که در هیچ‌کدام شرایط مورد نظر ایران به خصوص متجاوز شناخته شدن رژیم بعث مطرح نشده بود، از سوی مسئولان وقت کشور مورد پذیرش قرار نگرفت. در تیرماه سال ۱۳۶۶، قطعنامه‌ای موسوم به قطعنامه ۵۹۸ از سوی شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه از نظر کمّی و تعداد واژه‌های به‌کار گرفته شده، مفصل‌ترین، از نظر محتوا اساسی‌ترین و از نظر ضمانت اجرایی قوی‌ترین قطعنامه شورای امنیت در مورد این جنگ بود. 

آغاز جنگ تحمیلی

در 31 شهریور 1359، مردی که سودای رهبری جهان عرب را در سر می‌پروراند و به دنبال احیای عظمت عربی در سایه ناسیونالیسم بعثی بود، آتش جنگی تمام‌عیار را به مرزهای جنوبی ایران کشاند. نام او صدام حسین بود؛ نامی که مادرش -زنی رنج‌کشیده از فقدان همسر و پسر دوازده‌ساله‌اش در دوران بارداری- با تلخی و نفرینی نانوشته برای فرزند ناخواسته‌اش برگزیده بود؛ صدام، یعنی «کسی که صدمه می‌زند». او کودکی‌اش را در کنار ناپدری خشن و بدنام در تکریت گذراند و پیش از آن‌که نوجوانی را تمام کند، از خانه گریخت. جاه‌طلبی سیاسی‌اش، سال‌ها بعد، با فرصت‌هایی تاریخی همراه شد. پس از مرگ جمال عبدالناصر و منزوی شدن مصر در جهان عرب، خلأ رهبری در جهان عرب به‌وجود آمد. صدام آن را فرصتی مغتنم یافت و سودای آن داشت تا با برپایی جنگی ضد ایرانی – همسو با روایت‌های تاریخی قادسیه – خود را به عنوان رهبر جدید عرب‌ها تثبیت کند!

 اما عامل تحریک فوری‌تر، قرارداد 1975 الجزایر بود؛ سندی که عراق را وادار کرده بود از ادعای حاکمیت بر اروندرود دست بردارد. صدام آن قرارداد را تحقیرآمیز می‌دانست. سه روز پیش از آغاز جنگ، مقابل دوربین‌های تلویزیونی ایستاد، نسخه‌ای از آن قرارداد را پاره کرد و گفت: هر کس بخواهد با این تصمیم مشروع عراق مخالفت کند، عراقی‌ها آن را با تمام قدرت و امکانات خود سرکوب خواهند کرد. صدام حسین در ساعت 11 روز سی و یکم شهریور ماه 1359 با شلیک یک گلوله‏ تانک T-72 در پادگان بعقوبه به سوى مرزهاى ایران، طولانی ترین نبرد قرن بیستم، پس از جنگ ویتنام را آغاز کرد. وفیق السامرایی از فرماندهان سازمان اطلاعات عراق، لحظه رسمی شروع جنگ را اینطور روایت می کند: «ظهر 22 سپتامبر 1980، 192 هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق پرواز کردند سمت هدف هایشان در خاک ایران، همزمان فرمانده کل قوا، صدام حسین، چفیه قرمز به سر و نوار فشنگ به کمر بی آنکه درجات نظامی اش را نصب کند، وارد اتاق عملیات شد. عدنان خیرالله وزیر دفاع به او گفت: سرور من! جوانان بیست دقیقه قبل به پرواز درآمدند. صدام گفت: تا نیم ساعت دیگر کمر ایران، خواهد شکست.» ساعت 12 ظهر همان روز  192 بمب‌افکن و جنگنده بعثی به کشورمان حمله کردند، چندین فرودگاه مهم کشور مانند مهرآباد تهران، فرودگاه‌های اهواز، سنندج، ‌تبریز و چند شهر را دیگر مورد هجوم  قرار دادند و خسارات مالی و جانی متعددی وارد کردند. فردای آن روز ارتش عراق از چندین محور تهاجم زمینی به کشورمان را آغاز کرد و استان های خوزستان ایلام و کرمانشاه را مورد هجوم قرار داد.

  1. در اول مهرماه، نیروی زمینی عراق با آرایشی متشکل از 12 لشکر، از جمله پنج لشکر پیاده، پنج لشکر زرهی و دو لشکر مکانیزه، به همراه تیپ‌های گارد ریاست جمهوری و نیروهای مستقل، وارد خاک ایران شد. در دوم مهر، شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب، مهران و نفت‌شهر به اشغال دشمن درآمدند و جزیره خارک، منطقه نفت‌خیز مهم ایران، مورد حمله قرار گرفت.
  2. سوم مهر، محاصره خرمشهر آغاز شد. در همان روز، رادیو بی‌بی‌سی حمایت رژیم‌های عربی مانند عربستان و کویت را از حمله عراق اعلام کرد. گفته می‌شود این کشورها در مجموع حدود 20میلیارد دلار کمک مالی به عراق در طول جنگ ارائه کردند. در چهارم مهر، شهر بستان سقوط کرد و حملات به مناطق مسکونی اهواز و خرمشهر شدت گرفت.
  3. اما پنجم مهر روز خوبی برای عراقی ها نبود و  صحنه نبرد اندکی تغییر کرد. مقاومت‌های مردمی به رهبری نیروهای انقلابی و تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم در اهواز، توانست ارتش عراق را متوقف کند. صدام که انتظار پیروزی سریع را داشت، با چالشی جدی مواجه شد. زمزمه‌هایی از میانجی‌گری بین‌المللی و ورود شورای امنیت سازمان ملل به موضوع شنیده شد.
  4. روز ششم جنگ مصطفی چمران تنها چند ساعت پس از ورودش به منطقه عملیاتی، اولین شبیخون دفاع مقدس را علیه عراقی ها اطراف اهواز انجام می دهد. شبیخون چمران و نیروهای ستاد جنگ های نامنظم، باعث وارد آمدن تلفات بسیار به دشمن می شود و اولین عقب نشینی متجاوزان در این 6 روز صورت می گیرد. صدام پیشنهاد آتش بس می دهد و شورای امنیت اولین قطعنامه خود را در خصوص جنگ صادر می‌کند. در این بیانیه تنها از دو طرف خواسته می شود که از هرگونه اقدام نظامی خودداری کنند. بدون محکوم کردن متجاوز و بدون هیچ ساز و کار اجرایی برای خروج متجاوز و پرداخت خسارت به کشورمان. ایران پاسخ می دهد: تا زمانی که حتی یک سرباز عراقی در قلمرو سرزمین ایران وجود دارد، حاضر به مذاکره نیست و تنها شرط قبول آتش بس از نظر ایران این است که دولت عراق نیروهای خود را از خاک ایران بیرون ببرد. ایران بر اینکه عراق متجاوز است و میانجیگری معنایی ندارد تأکید می‌کند و عقب‌نشینی سریع و مجازات تجاوزگر را تنها راه خاتمه جنگ می‌داند.

یک سال و نیم پس از شروع تجاوزات، موازنه سیاسی و نظامی به نفع ایران می چرخد و ایران می تواند عملیات های موفق از جمله عملیات فتح المبین، ثامن الائمه و بیت المقدس را که منجر به آزادی خرمشهر شده بود، انجام دهد. در این مقطع است که سازمان ملل دومین قطعنامه خود را به پیشنهاد اردن ارائه می دهد و اگر «صلح» مجموعه‌ای از آتش بس، عقب‌نشینی، تعیین متجاوز و تامین خسارت‌های وارده باشد، در این قطعنامه هیچ  پیشنهاد صلحی ارائه نمی نشود و شورای امنیت و دیگر میانجی گرها، تنها «آتش بس» را توصیه می کنند. هیچ تضمینی برای عدم تعرض مجدد در این قطعنامه وجود ندارد و هیچ حرفی از پرداخت غرامت و شناسایی متجاوز نمی شود  مرزهای ایران تامینی ندارند و نقاطی در شلمچه، طلائیه، فکه و قصر شیرین و شهرهای سومار، نفت شهر و مهران عملا در اشغال دشمن است و امکان آزاد سازی جز در صورت  ادامه جنگ وجود ندارد. فصل مشترک همه قطعنامه‌های شورای امنیت تا پیش از قطعنامه 598 این است که در هیچ‌یک از آن‌ها به سه عنصر «آغازگر جنگ»، «کشور متجاوز» و «چگونگی تنبیه متجاوز» اشاره‌ای نمی شود (مطلبی که مورد درخواست ایران بود). از جمله عوامل داخلی که بر این تصمیم تأثیرگذار بود، می‌توان به فشارهای اقتصادی ناشی از ادامه جنگ، کاهش درآمدهای نفتی، و فرسایش منابع انسانی و لجستیکی اشاره کرد. پس از سال‌ها جنگ فرسایشی، ظرفیت کشور برای تأمین هزینه‌های مادی و انسانی جبهه‌ها با محدودیت‌های جدی مواجه شده بود. در همین حال، حملات هوایی عراق به مناطق غیرنظامی و زیرساخت‌های اقتصادی ایران، به‌ویژه در سال‌های پایانی جنگ، بر افکار عمومی نیز تأثیر گذاشته و زمینه را برای تغییر رویکرد فراهم کرده بود. از سوی دیگر، فضای بین‌المللی نیز با پیچیدگی‌هایی همراه بود. حمله آمریکا به سکوهای نفتی ایران و سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران ایر در تیرماه 1367، نشانه‌هایی از ورود مستقیم‌تر قدرت‌های بزرگ به عرصه درگیری بود. در چنین شرایطی، حفظ منافع ملی و جلوگیری از گسترش بحران به داخل مرزهای کشور، نیازمند تصمیمی راهبردی بود. بنابراین، ایران با وجود دست برتر نظامی در برخی جبهه‌ها، برای حفظ کیان کشور و در راستای مصالح ملی، پذیرش قطعنامه 598 را به‌عنوان پایانی بر جنگ هشت‌ساله برگزید.

قطعنامه های قبل از قطعنامه 598

با اینکه بسیاری از شهروندان کنونی دوران دفاع مقدس را تنها با قطعنامه ۵۹۸ می‌شناسند، واقعیت این است که در این دوران و از زمان آغاز تا پایان جنگ، شانزده قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل صادر شد که در میان افکار عمومی و رسانه‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. قطعنامه ۴۹۷ را که در ششم مهرماه سال ۱۳۵۹ صادر شد، باید نخستین قطعنامه شورای امنیت در دوران دفاع مقدس نامید که یک هفته پس از آغاز تجاوز همه جانبه عراق به داخل مرز‌های ایران صادر شد و مضمون این قطعنامه توصیه به آتش بس دو طرفه بود. با اینکه شورای امنیت در هنگام اشغال خرمشهر و تا پایان اشغال، هیچ قطعنامه ای دیگری را در جهت جلوگیری از قتل و تجاوز به خاک ایران و نیز خروج نیرو‌های عراقی از سرزمین‌های اشغالی صادر نکرد، بلافاصله پس از اینکه ایرانیان با کسب اعتماد به نفس و تجهیز قوا با چهار عملیات بزرگ ثامن الائمه (شروع در تاریخ ۵ /۷/ ۶۰)، طریق القدس (تاریخ ۸/ ۹ /۶۰)، فتح المبین (تاریخ ۲/ ۱/ ۶۱) و سرانجام بیت المقدس (تاریخ ۱۰ /۲/ ۶۱) موفق به آزادی خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ شدند، قطعنامه ی ۵۱۴ خود را در ۲۱/ ۴/ ۶۱ صادر کرد که در آن طرفین توصیه به آتش بس و عقب نشینی به مرز‌های بین المللی شدند.

  • در تاریخ ۱۲/ ۷/ ۶۱ یعنی کمتر از سه ماه پس از قطعنامه ی دوم، سومین قطعنامه شورای امنیت با شماره ۵۲۲ صادر شد که در آن طرفین به آتش بس فوری و عقب نشینی به مرز‌های بین المللی فرا خوانده شدند؛ قطعنامه‌ای که دوباره پس از آغاز موفقیت‌های ایران در عرصه‌های نبرد صادر شد.
  • از زمان آغاز جنگ یعنی دی ماه ۱۳۵۹، رژیم عراق بار‌ها به مناطق مسکونی و شهر‌های ایران حمله و تأسیسات زیربنایی کشور را تخریب و از طرفی از همان ابتدای جنگ، جنگ دریایی در مناطقی از خلیج فارس را آغاز کرده و کشتی‌های تجاری و نفتی ایران را مورد حمله قرار داده بود. با این حال در تاریخ ۹ /۸/ ۶۲ و پس از عملیات‌های والفجر مقدماتی و والفجر ۱ و ۲ و ۳ و ۴ از سوی قوای ایرانی و پس از آنکه ایران نیز با چند موشک مناطقی از عراق را مورد حمله قرار داد قطعنامه ی چهارم با شماره ۵۴۰ توسط شورای امنیت صادر شد که در آن طرفین توصیه به توقف فوری جنگ شدند و حمله به منطق مسکونی و کشتی‌های تجاری محکوم شد.
  • از اردیبهشت ماه سال ۶۳ جنگ کشتی‌ها در خلیج فارس آشکارا آغاز شد و با توجه به تداوم تهدید ایران به بستن تنگه هرمز در صورت ادامه حملات عراق به کشتی‌های ایرانی و حمایت غرب از عراق و مشخص شدن جدیت ایران در دفاع و احتمالاً بستن تنگه هرمز، دوباره شورای امنیت دست به کار شد و قطعنامه ی پنجم با شماره ۵۵۲ را در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۶۳ صادر کرد که در آن حفظ آزادی کشتیرانی و محکومیت حمله به کشتی‌های تجاری مورد تأکید قرار گرفت.
  • از مهر ماه سال ۶۳ تا مهر ماه سال ۶۴ را باید سال فروکشی موقت آتش جنگ و آغاز اقدامات سیاسی از سوی ایران دانست که البته اقدامات سیاسی ایران در این سال چندان نتیجه بخش نبود و شورای امنیت هم در این دوران هیچ قطعنامه ای در حمایت از اقدامات ایران برای توقف جنگ صادر نکرد. تا اینکه در تاریخ ۲۰/ ۱۱/ ۶۴ قوای ایران پس از نا امیدی از تلاش سیاستمداران خود برای توقف جنگ، دست به اجرای عملیات والفجر ۸ زدند که در آن موفق به فتح فاو و اسارت تعداد زیادی از نیرو‌های عراق شدند و پس از موفقیت قوای ایران قطعنامه ی ششم شورای امنیت با شماره ۵۸۲ شورای امنیت صادر شد که در آن طرفین توصیه به آتش بس فوری و عقب نشینی به مرز‌های بین الملل شدند و مبادله ی اسرا نیز در این قطعنامه از طرفین درخواست شد.
  • در اواخر سال ۶۴ و اوایل سال ۶۵ نیز عملیات والفجر ۹ و کربلای ۱ از سوی ایران اجرا شد و در این دوره بود که استراتژی دفاع متحرک عراق به شکست انجامیده بود. پس از این تحولات در تاریخ ۱۶/ ۷/ ۶۵ قطعنامه هفتم شورای امنیت با شماره ۵۸۸ شورای امنیت صادر شد و در آن اجرای قطعنامه ی ششم مورد تأکید قرار گرفت.
  • در اواخر سال ۶۵ و اوایل سال ۶۶ چندین عملیات کوچک و بزرگ از جمله کربلای ۴ و ۵ و ۱۰ ... و نصر توسط نیرو‌های ایرانی طراحی و اجرا شد. در عملیات کربلای ۵ شدیدترین درگیری‌های طول جنگ در پشت دروازه‌های شهر بصره و تهدید بصره توسط ایران به وقوع پیوست. در این دوران، موازنه ی قدرت به نفع ایران بود لذا از اسفند ۶۵ تلاشی جهانی برای تهیه و تنظیم قطعنامه هشتم شورای امنیت موسوم به ۵۹۸ آغاز شد که در پایان تیر ماه ۶۶ به تصویب شورای امنیت رسید. شورای امنیت در طول هشت سال جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران آزمون ناموفقی را پشت سر گذاشته و به اعتقاد اغلب کارشناسان مسائل سیاسی و حقوقی جهان، عامل اصلی تداوم جنگ عراق علیه ایران برخورد غیرمسؤولانه شورای امنیت بوده است.

اگر شورای امنیت قاطعانه در آغاز تجاوز عراق، اعلام منازعه می‌کرد وتدابیر اجرایی لازم را بکار می‌بست، تحقیقا جنگ به درازا نمی‌کشید. دلیل عمده ناکارآمدی شورای امنیت نیز نفوذ قدرت های بزرگ در تصمیم‌گیری‌های شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل بوده است. قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت یکی از قطعنامه‌های این شوراست که در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه از نظر کمّی و تعداد واژه‌های به کار گرفته شده مفصل‌ترین و از نظر محتوا اساسی‌ترین و از نظر ضمانت اجرا قوی‌ترین قطعنامه شورای امنیت در مورد این جنگ بوده است. این قطعنامه بلافاصله از سوی عراق پذیرفته شد، ولی بعد از گذشت یک‌سال و هفت روز در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران مورد پذیرش قرار گرفت. آیت الله خمینی (ره) در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ پیامی درباره پذیرش قطعنامه منتشر کرد که به «نوشیدن جام زهر» معروف شد. پذیرش این قطعنامه هرچند به معنای پذیرش آتش‌بس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجددا داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی بدست نیاورد و نهایتا جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت.

عوامل صدور قطعنامه

  1. پیروزی‌های بزرگ و راهبردی ایران در جبهه های جنگ بویژه در دو عملیات والفجر ۸ و کربلای ۵.
  2. به توافق رسیدن آمریکا و شوروی در مورد حل چند منازعه منطقه ای از جمله جنگ ایران و عراق.

وزارت خارجه ایران از پاییز ۱۳۶۵ تا تصویب قطعنامه ۵۹۸، هیأت‌های مختلفی را جهت تأثیرگذاری بر طرح این قطعنامه به کشور‌های مختلف اعزام کرد. تا جایی که تهیه کنندگان پیش‌نویس قطعنامه ۵۹۸ مجبور شدند در مقابل دیپلماسی فعّال ایران، بند‌های ۶، ۷، ۸ را در آن بگنجانند که تا اندازه‌ای متضمن نظر‌های ایران بود. همچنان از همه جا شعار "جنگ جنگ تا پیروزی" شنیده و دو روز قبل از 27 تیر 1367 هم از تلویزیون گزارشی پخش شد دربارۀ چرایی تن ندادن به صلح. در نماز جمعه هم حاج محمود مرتضایی‌فر نمازگزاران را به شعار برای ادامه جنگ تا سقوط صدام حسین دعوت کرد؛ اما تنها 48 ساعت بعد و در نیمروز یکشنبه 27 تیر 1367 محمدرضا حیاتی گویندۀ اخبار رادیو در ساعت 14 این خبر را خواند: «‌جمهوری اسلامی ایران، قطعنامۀ 598 شورای امنیت سازمان ملل درباره آتش‌بس در جنگ عراق با ایران را پذیرفت».

این پذیرش به معنی ختم جنگی بود که دو ماه دیگر 8 ساله می‌شد. قطعنامه 598 یک سال قبل صادر شده بود و اگرچه ایران به شدت و حِدت قبل آن را مردود ندانست، ولی هنوز نپذیرفته بود و همچنان بر اعلام و تنبیه متجاوز و یایان جنگ با سقوط صدام حسین و حزب بعث عراق تاکید داشت. آرزویی که هنگام قبول قطعنامه برآورده نشد و شگفتا که 15 سال بعد آمریکا صدام حسین را برانداخت.

خبر، هیچ تناسبی با سیاست‌های اعلامی نداشت اما واقعیت داشت و گویندۀ اخبار یکبار به صراحت گفت این شیرین‌ترین خبری بوده که طی 30 سال از صدا و سیما خوانده حال آن که در ادبیات رسمی از قبول قطعنامه 598 و تن دادن به آتش بس نه با صفت شیرین که با لفظ تلخ و به مثابۀ «نوشیدن جام زهر» یاد می‌شود. تعبیری که آیت الله خمینی به کار برد تا مسؤولیت پایان جنگ را به رغم سال‌ها شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» و «جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان» شخصا برعهده بگیرد و اجازه ندهد این بحث درگیرد که آیا کسی جام زهر و صلح را به او تحمیل کرده است یا خیر.

با این حال نوآمدگان سیاست، که به مرور دست بالا را پیدا کردند و در زمان جنگ یا متولد نشده یا در سن و سال جبهه نبودند، برای کنار زدن هاشمی رفسنجانی، او را به نوشاندن جام زهر متهم کردند. این در حالیست که آیت الله خمینی، دو کفه «واقعیت» و «آرزو» را سنجید و به نفع اولی رای داد. محسن رضایی فرمانده وقت سپاه گفته است: «امام وقتی پذیرفتند، به من وقت ملاقات ندادند و آقای هاشمی با من تماس گرفت و گفت در تأیید قبول قطعنامه مصاحبه کنم و من هم چنین کردم. (‌چند سال بعد در تلویزیون گفت: حسرت ساقط نکردن صدام در دل من مانده است. در همان مصاحبه که گفت بیشترین خدمات تاکتیکی به عراق را روس‌ها ارایه می‌دادند).»

محسن رضایی پس از آن باز تقاضای ملاقات می‌کند. این اصرار نشان می‌دهد می‌خواسته از زبان خود آیت الله خمینی هم بشنود، تا آرام بگیرد: «‌امام گفت نگران نباشید. بارها برای انجام کارهایی برنامه‌ریزی کرده‌ایم، اما عملی نشده ولی خدای متعال ما را در جای دیگر موفق می‌کند. این امر در ذهن من بود و در لشکر 27، گفتم شاید در آینده آمریکا بخواهد از سیستان و بلوچستان وارد شود و ما آمریکا را درسیستان سرکوب کنیم و به پیروزی بزرگی دست پیدا کنیم.»

البته همین سخنان محسن رضایی، نشان می‌دهد تصور او در جنگ مداخله مستقیم امریکا و رویارویی و پیروزی بوده و آن آرمان را بعد از جنگ جای دیگر می‌جسته است؛ هر چند وقتی به اتفاق هاشمی رفسنجانی، سال‌ها بعد از جنگ، به عراق سفر می‌کند و از کاخ‌های صدام دیدن می‌کنند و ارتش عراق در مقابل آن ها سان می‌بینند، باز به یاد سخن آیت الله خمینی می‌افتد و آن تصور را کنار می‌گذارد و با واقعیت سرنگونی صدام به دست آمریکا رو به رو می‌شود. هاشمی رفسنجانی جام زهری ننوشاند؛ بلکه تقابل آرزو با واقعیت را به آیت الله خمینی نشان داد و حتی در مقام جانشین وقت فرمانده کل قوا به او پیشنهاد کرد: «بگذارید من جنگ را تمام کنم و بعد مرا به خاطر آن محاکمه کنید. در مستند «قدس ایران» از قول خانم ثقفی همسر آیت الله خمینی نقل می‌شود که: «امام پاسخ می‌دهد: این کار دور از جوانمردی است و مسؤولیت آن را خود بر عهده می‌گیرم».

با این وصف تردیدی نیست که پازل پایان جنگ را هاشمی رفسنجانی چید.اما چگونه؟ با مقابل هم قرار دادن آرزوها با واقعیت‌ها. هنر هاشمی این بود که از محسن رضایی خواست سیاهه‌ای از نیازها برای پیروزی در جنگ را برای او بنویسد و رضایی به گمان این که جانشین فرمانده کل قوا می‌خواهد تمام کشور را در خدمت جنگ قرار دهد و چه بسا دولت را هم نظامی کند، فهرست بلندبالایی نوشت و در اصطلاح عامیانه چرب‌تر! مثلا به جای 100 تانک، هزار تانک؛ یا تاکید بر توپ‌های 155 میلی‌متری که در مذاکرات با مک‌فارلین هم ایران خواسته بود.

هاشمی از میرحسین موسوی، نخست‌وزیر، اما خواست گزارش واقعی اقتصادی را بنویسد، تا مشخص شود کشور تا چه حد در مضیقه و تحت فشار است. نخست‌وزیر مورد اعتماد و حمایت همه جانبه آیت الله خمینی هم، چنین کرد و چون نامه محرمانه بود، گزارشی بدون ملاحظات معمول نوشت تا روشن شود دولت تا چه اندازه در تنگناست. گزارشی که در واقع نشان می‌داد فهرست مورد نیاز و رؤیاهای گزارش نظامی قابل تحقق نیست.

هاشمی، جانشین فرمانده کل قوا، از سید محمد خاتمی معاون فرهنگی خود هم خواست گزارشی واقعی دربارۀ نیروی انسانی و کاهش انگیزه‌های مشارکت در جنگ در خاک عراق بنویسد.  او هم مورد وثوق آیت الله خمینی بود. چندان که در پاییز همان سال که پدرش درگذشت، با توصیف فرزند فاضل و باتقوا و متعهد خود به او تسلیت گفت. در گزارش خاتمی به صراحت آمده بود انگیزه حضور در جبهه ها فروکاسته و نیروی جدید داوطلب کمتر می‌رود. حرف درستی هم بود چرا که چند ماه قبل از آن، معافیت تحصیلی دانشجویان ترم آخر را لغو کرده بودند تا به جبهه بروند. کاری که قبل از آن هرگز انجام نشده بود و نیروهای ارتش و سپاه و بسیج و سربازان وظیفه و داوطلبان کافی بودند. هاشمی رفسنجانی این سه گزارش را با هم به آیت الله خمینی ارایه داد. آیت الله خمینی نگاه رؤیا پردازانه و خیال پرورانه گزارش اول را باید ترجیح می‌داد، اما آرزوهای محسن رضایی را با محک واقعیت هایی که هاشمی و موسوی و خاتمی نوشته بودند سنجید و زیر بار پایان جنگ رفت.

این در حالیست که دکتر یزدی در خاطرات خود نوشته است: «در سال 64، ملاقاتم با امام خمینی نیمه تمام ماند؛ چون پیش‌تر با او شرط گذاشته بودند اگر حرفی غیر از ضرورت پایان جنگ دارد بیاید و گرنه، نه. دکتر یزدی و همفکران بازرگان، یگانه گروهی بودند که پس از باز پس گرفتن بندر خرمشهر، بر پایان جنگ و بی فایده بودن ادامه آن اصرار داشتند. در آن زمان نه اینترنت بود نه شبکه های اجتماعی و فضای مجازی و نه نشریه ای که صدای آنان را برساند؛ اما اطلاعیه های آنان منتشر و دست به دست و از رادیوهای خارجی نقل می شد. 

 هاشمی رفسنجانی البته برگ دیگری هم داشت ولی آن را ضمیمه گزارش نکرد و آن هشدار حسن روحانی دربارۀ احتمال حمله شیمیایی بود. چه، در نورزوز همان سال 67 با هم در این باره صحبت کرده بودند. اگر آیت الله خمینی زیر بار قبول آتش‌بس با آن سه گزارش نمی‌رفت، هاشمی قطعا روی این موضوع مانور می‌داد و می‌توانست با استاد و مراد خود بحث فقهی پیش کشد که مسوولیت نفوس و جان مردم چه می شود؟

 دل گرمی دیگر هاشمی رفسنجانی موضع مخالف آیت‌الله منتظری با ادامه جنگ بود. آیت الله خمینی البته از نظرات او آگاه بود و نیازی نبود دیدگاه های او را نیز ضمیمه کند. اما در مصاحبه بعد از قبول قطعنامه، دوبار با لفظ «آیت‌الله العظمی منتظری» به نظر او هم اشاره کرد. به سه دلیل. چون بخش قابل توجهی از فرماندهان و رزمندگان و خانواده های شهیدان اصفهانی و مشخصا نجف‌آبادی بودند و نظر آقای منتظری برای آن ها حجت بود. دیگر این که قائم مقام رهبری بود و هنوز برکنار نشده بود و  سوم هم به دلیل آن که می توانست به لحاظ فقهی به  آرای او استناد کند.

در نهایت، آن سه گزارش، آیت الله خمینی را مجاب کرده بود و نیاز به نقل دیدگاه‌های آیت‌الله منتظری و هشدار حسن روحانی نشد. در حالی که آن سه هم به قصد پایان جنگ ننوشته بودند. کسانی که هاشمی رفسنجانی را متهم به خوراندن و نوشاندن زهر برای پایان جنگ می کنند معتقدند او محسن رضایی را فریب داد و گرنه فهرست واقع‌گرایانه تری می‌نوشت. این در حالیست که خود فرمانده وقت سپاه چنین تصوری ندارد و ظاهرا اختلاف بر سر این بوده که از درگیری با امریکا استقبال می‌کرده و هاشمی نه. نکته‌ای که کمتر به آن توجه می‌شود این است که آیت‌الله خمینی در عین حال مرجع تقلید بوده و نمی‌توانسته به نظر مراجع دیگر بی‌توجه باشد و داستان منحصر به  آیت‌الله منتظری نبود. هر آن بیم آن بود که مراجعی در حد آقایان خویی و گلپایگانی و مرعشی‌نجفی فتوایی در مخالفت با ادامه جنگ در خاک عراق صادر کنند؛ کما این که مهندس بازرگان هم جایی نقل کرده بود آیت‌الله مرعشی نجفی در معرض سؤال مقلدی قرار گرفته بود که جنگیدن در خاک عراق واجب است یا نه و تردید خود را به آیت الله خمینی منتقل کرده بود و ذهن آیت الله خمینی از این موضوع نیز تأثیر پذیرفته بود و این را احتمالا در آن زمان هاشمی نمی‌دانسته است. هر چند پازل را هاشمی چید، اما آن که جسارت به خرج داد و از حرف خود گذشت، شخص رهبر فقید انقلاب بود و آنان که تنها صدای مخالفت با ادامه جنگ بعد از پس گرفتن خرمشهر بودند نیز بازرگان و هم‌فکران او. کما این که به تازگی کمال خرازی گفته تنها اقلیتی با ادامه جنگ مخالف بودند و اتفاقا از سیاست‌مداران جز این انتظار نمی‌رود که دورتر را ببینند. یاران بازرگان وقتی راه ارتباطی با آیت الله خمینی را بسته دیدند از طریق دو مرجع قم -منتظری و مرعشی نجفی-  صدای خود را رساندند. هاشمی رفسنجانی البته هیچ نسبتی با آنان نداشت.

سال ها بعد دیگر مردان سیاست هم پخته تر شدند تا جایی که حتی محسن رضایی در مصاحبه ای در شبکه خبر تلویزیون ( مهر 95 - برنامه تیتر امشب) گفت: «ما بی‌تجربگی کردیم. بهتر این بود که 6 ماه زمان تعیین می‌کردیم و شرایطی محقق می‌کردیم که اگر صدام محقق نکرد، آن‌گاه وارد خاک عراق شویم و البته محقق هم نمی‌شد. ولی سندی تاریخی بر جای گذاشته بودیم. اما [...]  وارد خاک عراق شدیم». هرچند فیلم اظهارات موجود است اما دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت تفسیر دیگری ارایه داد در حالی که سخنان او نیاز به تفسیر نداشت.

هر روزی که جنگ ادامه می‌یافت کشته و خسارت بیشتر بود و به کسانی که جنگ‌ندیده، شعار می‌دهند می توان تماشای فیلم تأثیرگذار «تنگه ابو غریب» را توصیه کرد که داستان آن مربوط به روزهای پایانی جنگ است و آرزو می‌کنی کاش یک ماه زودتر جنگ تمام شده بود تا آن بچه‌های نازنین از دست نمی‌رفتند... به نام های مشهور اشاره شد اما هزاران نام دیگر را می‌توان آورد که از جان خود گذشتند و هیچ مطالبه‌ای نداشتند و خانواده‌های آنان هم پس از قبول قطعنامه اعتراض نکردند.

پذیرشی که برای خود آیت الله خمینی چنان سنگین بود که جدای از آن تعبیر، پس از آن دیگر هرگز در حسینیه جماران دیدار نکرد و در جمع عمومی سخن نگفت و صدای او از صدا و سیما در قریب یک سال آخر عمر، تنها در سه مورد شنیده شد: اولی دیداری کوتاه با اعضای دولت در شهریور 67. دومی ملاقاتی کوتاه با ادوارد شوارد نادزه وزیر خارجه و فرستاده ویژه گورباچف، رهبر شوروی در دی همان سال و سوم پیام نوروز 68. با تأکید بر اینکه در جریان جنگ ایران و عراق قطعنامه‌های دیگری نیز به تصویب شورای امنیت رسید، به لحاظ رعایت اختصار در ادامه مهم‌ترین قطعنامه مطرح یعنی قطعنامه ۵۹۸ مورد بررسی قرار می‌گیرد:

متن قطعنامه

مفاد قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت که در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ بیان شد به شرح زیر است:

در ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷، با ابراز نگرانی عمیق از اینکه با وجود درخواست هایش برای آتش‌بس منازعه بین جمهوری اسلامی ایران و عراق، با تلفات سنگین‌تر انسانی و ویرانی‌های بیشتر همچنان ادامه دارد، با ابراز تاسف از آغاز و ادامه این منازعه، همچنین با ابراز تاسف از بمباران مراکز کاملا مسکونی غیرنظامی، حمله به کشتی‌های بی‌طرف و هواپیمایی مسافربری، نقض حقوق بین‌المللی دربارهٔ بشر دوستی و سایر حقوق مربوط به درگیری‌های مسلحانه، و به ویژه به کار بردن سلاح‌های شیمیایی که برخلاف تعهدات مذکور در پروتکل ۱۹۲۵ ژنو می‌باشد، با ابراز نگرانی عمیق از اینکه تشدید و گسترش بیشتر منازعه ممکن است وقوع یابد، با اتخاذ تصمیم پایان دادن به کلیه عملیات نظامی بین ایران و عراق و با اعتقاد به اینکه منازعه بین ایران و عراق باید به نحو جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار حل شود، با یادآوری مجدد مقررات منشور ملل متحد، و به ویژه تعهد کلیه کشورهای عضو که اختلافات بین‌المللی خود را از راه‌های مسالمت‌آمیز و به گونه‌ای که صلح و امنیت بین‌المللی و عدالت دچار مخاطره نگردد، حل نمایند. با احراز این که نقض صلح در مورد منازعه بین ایران و عراق وجود دارد، با اقدام بر اساس مواد ۳۹ و ۴۰ منشور ملل متحد، آمرانه می‌خواهد که:

  1. ایران و عراق به عنوان نخستین گام در حل اختلاف از طریق مذاکره، آتش‌بس فوری را رعایت کنند، کلیه عملیات نظامی را در زمین، دریا و هوا قطع کنند و نیروها را بدون درنگ به مرزهای شناخته شده بین‌المللی بازگردانند.
  2. از دبیرکل درخواست می‌کند که گروهی از ناظران سازمان ملل را برای تأیید، تحکیم و نظارت بر آتش‌بس و عقب‌نشینی اعزام دارد و همچنین درخواست می‌کند که دبیرکل ترتیبات لازم را با مشورت با طرفین فراهم آورد و گزارش آن را به شورای امنیت تسلیم دارد.
  3. مُصرانه می‌خواهد که اسیران جنگی پس از قطع عملیات خصمانه، بر طبق کنوانسیون سوم ژنو، در اوت ۱۹۴۹ بدون درنگ آزاد شوند و به کشورهای خود برگردند.
  4. از ایران و عراق می‌خواهد که در اجرای این قطعنامه و کوشش‌های میانجیگری برای دستیابی به یک راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف، دربارهٔ کلیه مسائل مهم، بر طبق اصول مندرج منشور ملل متحد با دبیرکل همکاری کند.
  5. از کلیه کشورهای دیگر می‌خواهد که نهایت خویشتن داری را به عمل آورند و از هر اقدامی که ممکن است منجر به تشدید و گسترش بیشتر منازعه گردد، خودداری کنند و به این ترتیب، اجرای قطعنامه حاضر را تسهیل کنند.
  6. از دبیرکل درخواست می‌کند تا مشورت با ایران و عراق، مسئله ارجاع تحقیق دربارهٔ مسئولیت منازعه به هیئت بی‌طرفی را بررسی کنند و هرچه زودتر به شورای امنیت گزارش دهد.
  7. با تصدیق ابعاد عظیم خساراتی که در طول منازعه داده شده و ضرورت تلاش‌های بازسازی با کمک‌های مناسب بین‌المللی پس از خاتمه منازعه، از دبیرکل درخواست می‌کند که گروهی از کارشناسان را برای بررسی مسئله بازسازی تعیین و به شورای امنیت گزارش کند.
  8. همچنین از دبیرکل درخواست می‌کند از طریق مشورت با ایران و عراق و سایر کشورهای منطقه، راه‌های افزایش امنیت و ثبات منطقه را بررسی کند.
  9. از دبیرکل درخواست می‌کند، که شورای امنیت را در مورد اجرای این قطعنامه آگاه سازد.
  10. تصمیم می‌گیرد که در صورت لزوم برای بررسی اقدامات دیگر به منظور تضمین اجرای این قطعنامه تشکیل جلسه دهد.

واکنش های اولیه به قطعنامه

واکنش عراق

دو روز پس از صدور قطعنامه عراق آن را پذیرفت، اما مسئولان جمهوری اسلامی از قبول قطعنامه خودداری کردند.

واکنش جمهوری اسلامی

یک روز بعد از صدور قطعنامه آیت الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت گفت: «ایران هرگز این قطعنامه را که با فشار و تحت نفوذ آمریکا تهیه و تصویب شده‌ است قبول نخواهد کرد». آیت الله خمینی نیز، ۸ روز پس از صدور قطعنامه ۵۹۸، در ۶ مرداد ۱۳۶۶ در پیامی به مناسبت ایام حج اعلام کرد که چیزی به پیروزی نهایی در جنگ با عراق باقی نمانده و پذیرش قطعنامه در چنین شرایطی خیانت است. اکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیده‌ایم، صدای ناآشنای صلح طلبی از کام ستمگران و جنگ افروزان به گوش می‌رسد. 

 هاشمی به وزیر خارجه گفته بود که پیغام بدهد اگر حسن نیت داشتند باید قبلا کمیته‌ای را که در آینده، آغازگر جنگ را مشخص می کند، قبل از صدور قطعنامه مشخص می‌کردند.

پاسخ رسمی جمهوری اسلامی به سازمان ملل

سعید رجایی خراسانی، نماینده ایران در سازمان ملل در ۲۰ مرداد ۱۳۶۶، نامه ای به دبیرکل سازمان ملل خاویر پرز دکوئیار فرستاد که بیانگر عدم پذیرش قطعنامه بود ولی آن را به کلی رد نمی‌کرد.

نامه شامل موارد ذیل بود:

  1. قطعنامه را درست شده توسط آمریکا به منظور دخالت در منطقه و حمایت از عراق و حامیان این کشور دانست
  2. قطعنامه به منظور انحراف افکار عمومی از جبهه داخلی [مشکلات داخلی آمریکا] ارائه شده‌است
  3. آمریکا و کشورهای حامی عراق، می‌خواهند جنگ را به نفع عراق از طریق قطعنامه ناعادلانه و یکسویه حل و فصل نمایند
  4. هیچ تغییری نمی‌تواند در روند جنگ مادامی که شرایط جمهوری اسلامی ایران برآورده نشود، حاصل گردد
  5. شورای امنیت را به طرفداری از عراق متهم کرد
  6. جمهوری اسلامی در مواجهه با هرگونه اقدام تحریک‌آمیز از سوی ایالات متحده تردید نخواهد کرد

سخنان آیت الله خامنه‌ای در مجمع عمومی سازمان ملل متحد

در شهریور ۱۳۶۶ آیت الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت ایران، برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک رفت. رونالد ریگان، رئیس‌جمهور آمریکا، پیش از سخنرانی آیت الله خامنه‌ای گفت که از وی می‌خواهد صریحا و بدون ابهام بگوید قطعنامه را قبول می‌کند یا نه و در صورت منفی بودن پاسخ ایران، شورای امنیت راهی جز اعمال مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول آتش‌بس پیش رو ندارد!

آیت الله خامنه‌ای در سخنرانی ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در نیویورک، نشانه ای از قبول قطعنامه بروز نداد و گفت صلح با چنین فردی (صدام) بی‌پایه است و هدف اصلی ایران بازپس‌گیری زمین‌های اشغالی یا اخذ غرامت نیست؛ بلکه تنبیه متجاوز است و هر دستاورد دیگری را خسارت دانست و با اشاره به اقدامات ایالات متحده در جنگ در دفاع از عراق و اقدامات آن در خلیج فارس هشدار داد که آمریکا پاسخ این اقدام زشت را دریافت خواهد کرد.

واکنش قدرت های غربی به نامه ایران

وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد اگر ایران حاضر به پذیرش قطعنامه نشود، شورای امنیت باید به‌سرعت وارد عمل شود و راه‌های اجرای یک آتش‌بس را بررسی کند. وزارت خارجه بریتانیا تأکید کرد: قطعنامه‌های الزام‌آور شورای امنیت، غیرقابل بحث هستند.

پذیرش قطعنامه توسط ایران

دلائل پذیرش قطعنامه

در بهار ۱۳۶۷، سقوط جزیرهٔ فاو در نبرد دوم فاو، روند جنگ را به سود عراق تغییر داد. آیت الله خمینی در پیام ۲۵ تیر ۱۳۶۷ به مسئولان ارشد نظام، که بعدها فاش شد، به نامه‌ای محرمانه از محسن رضایی فرمانده سپاه به هاشمی رفسنجانی اشاره دارد و آن را «تکان دهنده» توصیف می‌کند. در بخشی از نامه آمده‌است:

«تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاح‌های لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم.»

دعوت از بنی صدر

در اواخر فروردین ۱۳۶۷ (پس از عملیات توکلنا علی‌الله و سه ماه قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸)، آیت الله خمینی دو بار یک روحانی بنام علی اصغر مروارید را به پاریس نزد بنی صدر می‌فرستد. بار اول از او دعوت می‌کند به ایران برگردد و بار دوم می‌گوید اگر برنمی‌گردد، لیست کارهایی را که فکر می‌کند باید انجام شود برای او ارسال کند، تا ترتیب انجام آن ها را بدهد. بنی صدر (به گفته خودش به دلیل ترس از کشته شدن) بازگشت به کشور را نمی‌پذیرد و آیت الله خمینی را به محتویات نامه اول مردادماه ۱۳۶۳ خود ارجاع می‌دهد.

جلسه تصمیم‌گیری

اکبر هاشمی رفسنجانی که از مرداد ۱۳۶۰ و برکناری بنی صدر فرمانده جنگ بود، در خاطراتی که در ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ نوشت آورد: «در روزهای آخر روشن بود که ادامه جنگ مصلحت نیست.» هاشمی به عنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا، واقعیت‌ها را به مسئولان و آیت الله خمینی می‌گوید و عدم امکان پیروزی نظامی را ثابت می‌کند. آیت الله خمینی تصمیم بر کناره‌گیری از سمت رهبری می‌گیرد؛ چون با آن همه تصریحات که تا آخرین نفر و آخرین قطره خون و تا رفع فتنه در جهان می‌جنگیم، چگونه ناگهان اعلان پذیرش قطعنامه نمایند..» رفسنجانی با تصمیم آیت الله خمینی مخالفت می‌کند و پیشنهاد می‌دهد خودش که فرمانده جنگ بوده کناره‌گیری کند و محاکمه شود. آیت الله خمینی نیز پیشنهاد محاکمه را نمی‌پذیرد و پیشنهاد می‌دهد خودش مسولیت را قبول می‌کند. آیت الله خمینی در ۲۵ تیر ۱۳۶۷ جلسه‌ای با حضور مسئولان ارشد حکومتی تشکیل داد و در جمع آنان، از تصمیم خود برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خبر داد.

اعلام پذیرش به سازمان ملل

ایران در ۲۷ تیر ماه در نامه‌ای به دبیرکل وقت سازمان ملل، قطعنامه را پذیرفت و همان شب، خبر پذیرش قطعنامه از صدا و سیما اعلام شد.

پیام به مردم

در ۲۹ تیرماه، پیام معروف آیت الله خمینی در مورد پذیرش قطعنامه، انتشار یافت که در آن او «قبول قطعنامه» را تشبیه به «نوشیدن جام زهر» کرد و نوشت «با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت نمودم.»

تصمیم به محاکمه فرماندهان جنگ

در نامه ۲ مرداد ۱۳۶۷ آیت الله خمینی به علی رازینی، ریاست وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح دستور می‌دهد تا «دادگاه ویژه تخلفات جنگ در کلیه مناطق جنگی، بدون مقررات دست و پاگیر» تشکیل شود. به نظر می‌رسد این دستور، متوجه محاکمه فرماندهان مقصر در شکست‌های نظامی ایران است که عملا بلا اجرا می‌ماند. محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران نیز قصد داشت استعفا دهد.

بعد از پذیرش قطعنامه

نامه محرمانه

نامه محرمانه آیت الله خمینی دربارهٔ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خطاب به مسئولان لشکری و کشوری:

«...... حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ می‌باشند، صریحاً اعتراف می‌کنند که ارتش اسلام به این زودی‌ها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمی‌دانند و با قاطعیت می‌گویند که یک دهم سلاح‌هایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذارده‌اند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمی‌شود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده‌ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست‌های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثی‌کننده آن، اینجانب با آتش‌بس موافقت می‌نمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ ۶۷/۴/۲ نگاشته‌است اشاره می‌شود… شما عزیزان از هر کس بهتر می‌دانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده‌است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی ایران اگر آبرویی داشته باشم خرج می‌کنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتش‌بس را قبول می‌کنیم… گفتم جلسه‌ای تشکیل گردد آتش‌بس را به مردم تفهیم نمایند. مواظب باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند، صریحا می‌گویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عکس‌العمل می‌شود. شما می‌دانید که مسئولان رده بالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن اسلامی‌مان چنین تصمیمی گرفته‌اند خدا را در نظر بگیرید و هر چه اتفاق می‌افتد از دوست بدانی…»

تشکیل کمیته حقیقت‌یاب

بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸، در جهت اجرای بند ۶ قطعنامه، یک هیئت بلژیکی انتخاب و مسئول شد که متجاوز جنگ را شناسایی و به دبیرکل سازمان ملل متحد معرفی نماید. ایران اصرار داشت زمان شروع به کار این هیئت قبل از پذیرش قطعنامه از جانب ایران باشد که در نهایت این‌گونه عمل نشد. این هیئت در نهایت در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ مصادف با ۹ دسامبر ۱۹۹۱ میلادی، طی گزارشی به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نیز این گزارش را طی یک جلسه رسمی به شورای امنیت تقدیم کرد. هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۷۰ خود می‌نویسد «آقای خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل پذیرفته‌است که در مقابل کمک ایران به آزادی گروگان‌های غربی در لبنان به اجرای بند ۶ قطعنامه ۵۹۸ که مربوط به معرفی متجاوز است، حق ما را ادا کند و عراق را متجاوز معرفی نماید.»

غرامت جنگ

بر اساس بند ۷ قطعنامه ۵۹۸ قرار شد پس از آنکه کمیته‌ای در سازمان ملل متحد تشکیل شده و کشور متجاوز اعلام شد، میزان خسارات تعیین شود و در راستای آن صندوق بین‌المللی پول ویژه‌ای برای کمک به خسارت دیدگان جنگ ایران و عراق ایجاد گردد که تاکنون این صندوق ایجاد نشده‌است. بر اساس گزارش خبرگزاری مهر در سال ۱۳۸۸، مسئولان ایران پس از ۱۸ سال از اعلام متجاوز بودن عراق در جنگ ایران و عراق، هیچ پاسخ شفافی در قبال سرانجام دریافت غرامت و اجرای مفاد قطعنامه ۵۹۸ ندادند. این خبرگزاری با یادآوری دریافت غرامت کویت از عراق با حمایت آمریکا، اعلام کرد که برخی از کارشناسان، عدم توفیق ایران در گرفتن غرامت از صدام را کار شکنی و مخالفت آمریکا عنوان می‌کنند. کمال خرازی از دیپلمات‌های ارشد ایران نیز تصریح کرد با متن به تصویب رسیده در قطعنامه ۵۹۸ امکان گرفتن غرامت از عراق وجود ندارد و برای اخذ غرامت می‌بایست قطعنامهٔ دیگری به تصویب می‌رسید که این کار هیچگاه عملی نشد. مبلغ برآورد شده توسط کارشناسان جمهوری اسلامی ایران که به صندوق بین‌المللی پول عرضه کرده‌اند، ۹۷٬۲۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار تنها بابت هزینه‌های غیرنظامیست.

 براساس سخنان معاون فرهنگی و تبلیغات؛ دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح ایران، بنابر قوانین بین‌المللی، ۲ نهاد معتبر بین‌المللی می‌توانند پشتوانه تشکیل کمیته تأمین خسارت ایران قرارگیرند. او افزوده که:

  1. دیوان بین‌المللی دادگستری که پرونده‌ای را در خصوص سکوهای نفتی بررسی کرده و اعلام کرده آغازگر جنگ عراق بوده‌ است.
  2. کمیسیون سازمان ملل: کمیسیونی به ریاست بلژیک است که در این کمیسیون اعلام شد صدام آغازگر جنگ بوده‌است.

از طرفی اظهارات خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد که به صورت سند سازمان ملل متحد درآمده‌است و اظهارات حال حاضر مقامات بلندپایه عراق، همگی به متجاوز بودن عراق دلالت و اشاره دارد.

نقدها

نقدهای بسیاری دربارهٔ قبول کردن قطعنامهٔ ۵۹۸ توسط آیت الله خمینی تاکنون بیان شده‌است که افراد مختلفی را در خوراندن یا نوشاندن جام زهر به آیت الله خمینی مسئول می‌دانند. این منتقدان، مدعی آمادگی ایران برای ادامه جنگ بعد از سال ۱۳۶۷ هستند و کسانی چون اکبر هاشمی رفسنجانی جانشین فرمانده کل قوا در زمان جنگ و میرحسین موسوی نخست‌وزیر وقت را متهم می‌کنند که رهبر سابق ایران را وادار کرده‌اند تا آتش‌بس با عراق را بپذیرد. هاشمی رفسنجانی در سخنرانی‌های متفاوتی این انتقادات را وارد ندانسته‌است.

واکنش اولیه ایران به قطعنامه ۵۹۸

مقامات سیاسی و نظامی ایران پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۶ بنا به دلایل فراوان از جمله قرارگیری ایران در موضع قدرت و نیز لحاظ نشدن ملاحظات ایران مثل تعیین متجاوز این قطعنامه را مورد پذیرش قرار نداد. هاشمی رفسنجانی در مورد چرایی عدم موافقت ایران با این قطعنامه در سال ۱۳۶۶ اعلام کرد که ایران خواستار آن است که اول متجاوز معرفی و بعد راه حل مسائل جدی هموار شود. وی به عنوان مقام فرماندهی جنگ تأکید داشت که محاکمه و تنبیه متجاوز و بازپرداخت غرامت باید در قطعنامه دیده شود.

ولایتی، وزیر خارجه وقت ایران نیز عدم مشورت با ایران در مورد تصویب قطعنامه ۵۹۸ و عدم اعلام عراق به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ را از دلایل عدم پذیرش قطعنامه ذکر کرد و آن را نشان دهنده خط‌مشی غیرعادلانه و یک طرفه شورای امنیت دانست. به صورت کلی می‌توان گفت: بعد از تصویب قطعنامه در سال ۱۳۶۶ در ایران دو نوع برخورد متفاوت با قطعنامه وجود داشت. یک گروه از افراد اعتقاد داشتند که قطعنامه را باید صریحاً و کلاً رد کرد، ولی گروه دیگری به سیاست نه رد، نه قبول، اعتقاد داشتند.

این گروه با توجه به آمریت قطعنامه و صدور آن بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد و لازم الاتباع بودن آن و نیز سیاست‌های هماهنگ شرق و غرب در جهت پایان بخشیدن به جنگ ایران و عراق، این موضع را نسبت به قطعنامه ۵۹۸ در پیش گرفتند، تا هم از طرفی با تبلیغات شدیدی که بر اثر رد کردن قطعنامه ناشی می‌شد، مواجه نشوند و از طرفی هم با تمسک به تقدم بخشیدن به اجرای بند ۶ قطعنامه بر دیگر بند‌های آن، مستمسکی بر عدم پذیرش قطعنامه داشته باشند.

یکی دیگر از دلایل عدم پذیرش قطعنامه در سال ۱۳۶۶ اصرار رزمندگان و فرماندهان نظامی کشور بود که به نوعی در خط مقدم نبرد قرار داشتند. به باور آن‌ها تمام شدن جنگ بدون رسیدن به خواسته هایشان همچون سرنگونی صدام، بازگشایی راه کربلا، تنبیه متجاوز، پذیرفتن قطعنامه غیر قابل قبول بود. به هر حال در آن دوران دلایل مهمی همچون عدم معرفی متجاوز در متن اولیه قطعنامه، عدم اطمینان به اجرای مفاد قطعنامه توسط دشمن و حامیان، حضور وسیع و گسترده نظامی آمریکا در خلیج فارس، فاصله داشتن مفاد قطعنامه با خواسته‌های ایران، ایجاد فرصت تلاش برای تغییر مفاد قطعنامه، تهیه قطعنامه بدون مشورت ایران و... از جمله دلایل اصلی رد قطعنامه توسط ایران بود.

 پذیرش قطعنامه توسط ایران در سال ۱۳۶۷

عدم پذیرش قطعنامه توسط ایران در سال ۱۳۶۶، رژیم بعث عراق را وارد فاز جدیدی از حملات خود کرد و نیرو‌های این رژیم حملات خود را به مناطق مسکونی و نفتکش‌های ایرانی گسترش دادند. از طرفی حضور نظامی آمریکا به بهانه حمایت از نفتکش‌های کویتی در خلیج‌فارس، بحران را تشدید کرد. طی یک سال که از صدور قطعنامه و تصویب قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۲۹/ ۴/ ۱۳۶۶ تا زمان پذیرش آن در تاریخ ۲۷/ ۴/ ۱۳۶۷ توسط جمهوری اسلامی ایران، اتفاقات و حوادثی رخ داد که ایران را راغب به پذیرش قطعنامه کرد. از این اتفاقات می‌توان به مواردی نظیر تغییر استراتژی و حمایت مستقیم کشور‌های غربی از صدام، معرفی صدام به عنوان صلح طلب، بکارگیری سلاح‌های شیمیایی توسط عراق، تهدیدات وسیع بین المللی علیه ایران، سلب منطق دفاع مشروع از ایران، تغییر روند تحولات در جبهه‌های نبرد و تحریم شدید تسلیحاتی ایران اشاره کرد.

واکنش مقامات سیاسی ایران به پذیرش قطعنامه

همان طور که اشاره شد، پذیرش قطعنامه مذکور در ایران با اینکه یک سال با تأخیر صورت گرفت، اما در آن دوران نیز اعتراض‌های شدیدی از سوی برخی به چرایی پذیرش آن می‌شد. با این حال برخی از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی با موضع گیری در این باره سعی کردند، واقعیت‌های موجود را برای مردم تشریح کرده و از حجم فشار‌های پیش آمده بکاهند.آیت الله خمینی در رابطه با قطعنامه و چرایی پذیرش آن اظهار کرد: »اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم، در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری می‌نگریستیم و می‌رسیدیم، ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان رفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود، مغلوب خصم شده ایم. چه کوته نظرند آن‌هایی که خیال می‌کنند، چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده ایم پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بی فایده است. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. تاخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمی‌شود که ما از اصول خود عدول کنیم. البته معترضیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شده ایم روش‌ها و تاکتیک‌ها را عوض نماییم.»

آیت الله خامنه ای نیز در تاریخ ۲۲ مرداد ماه سال ۱۳۶۷ در این باره عنوان کرد: اعلام قبول قطعنامه، به وسیله جمهوری اسلامی ایران دو فایده اساسی داشت؛ اول آتش بس را به صلاح انقلاب و کشور دانستیم. دوم با اعلام قبول قطعنامه ماهیت رژیم عراق علی رغم ادعا‌های صلح طلبی آشکار شد و تحولات بعدی اصالت هردو مصلحت را مشخص ساخت.

در آن زمان  آیت الله موسوی اردبیلی نیز در این باره گفت: شما بهترین صورت را می‌فرمایید، چون اگر الان موشکی بیندازند که ما کشته شویم نهایت این است که ما پنج، شش یا ده سال جلوتر مرده ایم. اما بدتر از این صورت هم هست، اگر این‌ها بیایند استان خوزستان را تا کرمانشاه بگیرند و دیگر جلو نیایند، نفت را که می‌گیرند. دست ما را از آن چیزی که نان مردم را تامین می‌کند، قطع می‌کنند، آن وقت نمی‌توانیم جواب مردم را بدهیم. اگر مردم گفتند کاری که شما خواستید بکنید این بود؟ این وضع بدتر است.

هاشمی رفسنجانی نیز در مورد پذیرش قطعنامه سال ۱۳۶۷ گفت: «مگر ما ضمانت داده بودیم اگر جنگ به نفع ما هم نبود آن را ادامه بدهیم. آدم وقتی می‌جنگد که به سرباز نمی‌تواند بگوید شما یک سال دیگر بجنگ؛ اصلاً آن شعار‌هایی که در جنگ داده می‌شد حتی اگر ما نیاز داشتیم که در فلان تاریخ جنگ را ختم کنیم، تا می‌جنگیدیم هم بایست همان (شعارها) را می‌گفتیم. ما یکی دو ماهی بود که تصمیم داشتیم، فکر و مقدمات را درست می‌کردیم. برای اینکه دیگر جنگ تمام بشود؛ بنابراین اینکه قطعنامه را پذیرفتیم، دلیل بر هیچی نمی‌شود، جز اینکه آدم عاقل کسی است که وقتی مصلحت ملت و نظام را چیزی تشخیص داد به آن عمل کند. حتی اگر اشتباه کرده باشد وقتی تشخیص داد، باید عمل کند.»

به هر شکل باید گفت: قطعنامه ۵۹۸ هرچند انتظار کامل جمهوری اسلامی ایران را برآورده نکرد، در مقایسه با قطعنامه‌های قبلی سازمان از ویژگی‌های خاصی برخوردار بود. برای مثال بند شش قطعنامه، که در باب تعیین آغازگر جنگ است، با توجه به اهداف اولیه شورای امنیت در جنگ، برای جمهوری اسلامی پیروزی بزرگی به حساب آمد، زیرا در سایه مقاومت رزمندگان و حرکات دیپلماسی فعّال، توانست شورای امنیت را متقاعد کند که صلح بدون تعیین متجاوز بر خلاف عدالت و امنیت، و در واقع عین ظلم است.

مخالفت و موافقت‌ها با قطعنامه ۵۹۸ در ایران

پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران برخی مثبت به آن نگاه کردند و اعتقاد داشتند قطعنامه ۵۹۸ مفصل‌ترین قطعنامه، از نظر حجم و عبارت دقیق‌ترین قطعنامه، برخاسته است از اعتقاد شورای امنیت و نگرانی عمیق آن به ادامه جنگ بین ایران و عراق، آمرانه و بهترین راه حل جامع بین المللی برای برقراری صلح عادلانه و شرافتمندانه در منازعه ایران و عراق بود. برخی نیز از همان ابتدا به فرایند پذیرش قطعنامه اعتراض داشتند و تأکید داشتند اگر قطعنامه ۵۹۸ از اعتقاد اعضای شورای امنیت برخاسته است، چرا این اعتقاد در سال‌های اولیه تجاوز که افکار جهانی در انتظار تصمیم جدی شورای امنیت بود، برنخاست؟ اگر قطعنامه ۵۹۸ ناشی از نگرانی عمیق شورای امنیت از ادامه جنگ ایران و عراق است، چرا موقعی که رژیم عراق از زمین و هوا و دریا به خاک کشور ایران حمله می‌کرد و زنان و کودکان بی‌دفاع مناطق مرزی ما را به خاک و خون می‌کشید، این نگرانی عمیق به وجود نیامد؟ چرا زمانی که رژیم عراق مناطق مسکونی ایران را هدف موشک قرار می‌داد و بمب‌های اهدایی اربابان خود را بر سر مردم کوچه و بازار و دانش‌آموزان بی‌گناه مدارس و بیمارستان‌ها می‌ریخت، نگرانی اعضای شورای امنیت عمیق نشد و چرا هنگامی که رزمندگان اسلام در خاک دشمن با عملیات پی در پی خود در صدد تنبیه متجاوز برآمدند، نگرانی شورا عمیق می‌شود؟ 

صدور ۹ قطعنامه بعد از قطعنامه ۵۹۸

 چه بسا اکثر مردم تنها با این قطعنامه آشنا باشند درحالی که قطعنامه‌های متعددی از سوی شورای امنیت سازمان ملل درباره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران صادر شد که تقریبا قطعنامه‌های قبل و بعد از قطعنامه ۵۹۸ از لحاظ تعداد برابرند. چنان‌که گفته شد ایران در مورد این قطعنامه جانب احتیاط را گرفت و بالاخره آن را پذیرفت، اما بعد از آن قطعنامه‌های دیگری صادر شد که در اینجا به قطعنامه‌های پس از ۵۹۸ اشاره می‌شود.

  1. قطعنامه ۶۱۲ شورای امنیت در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۷ صادر شد. این قطعنامه در واکنش به درخواست ایران درخصوص جنایت وحشیانه صدام در استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه مردم حلبچه، پنجاه روز پس از کشتار حلبچه در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۷ صادر شد. در این قطعنامه از عراق به عنوان کشور به‌کارگیرنده این سلاح نامی برده نشده بود.
  2. قطعنامه ۶۱۶ در پی انهدام پرواز ۶۵۵ ایران ایر با موشک شلیک شده از طرف ناو جنگی وینسنس و درخواست ایران از شورای امنیت برای بررسی این موضوع در تاریخ ۲۹ تیرماه ۱۳۶۷ صادر شد. شورای امنیت هر دو طرف امریکایی و ایرانی را به همکاری با سازمان هواپیمایی کشوری برای بررسی این سانحه توصیه کرد.
  3. قطعنامه ۶۱۹ شورای امنیت در پی بمباران نفتکش‌های پهلو گرفته ایران در جزیره لارک توسط نیروی هوایی عراق در تاریخ ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۷، همچنین بمباران شیمیایی مناطق مسکونی سردشت، بانه و مریوان در روزهای ۲۷ و ۲۸ همین ماه، در تاریخ ۱۸ مرداد سال ۱۳۶۷ صادر شد. علی‌رغم پافشاری ایران مبنی بر محکومیت این حملات شیمیایی توسط شورا، این نهاد تنها مجددا خواهان اجرای بخش عملیاتی قطعنامه ۵۹۸ وتشکیل گروه ناظر نظامی سازمان ملل متحد (یونیماگ) شد. 
  4. قطعنامه ۶۲۰ شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ چهارم شهریورماه ما ۱۳۶۷ تصویب شد. مفاد این قطعنامه، تایید حملات شیمیایی در جنگ ایران و عراق و تداوم استفاده از آن توسط عراقی‌ها بود. قطعنامه ۶۳۱ در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۶۷ تنها به توصیه به دوطرف برای اجرای کامل مفاد قطعنامه ۵۹۸ اکتفا کرد. قطعنامه ۶۴۲ در تاریخ ۷ مهر سال ۱۳۶۸ نیز همچون قطعنامه پیشین تنها به توصیه به دوطرف برای اجرای کامل مفاد قطعنامه ۵۹۸ اکتفا کرد.
  5. قطعنامه ۶۵۱ در تاریخ ۹ فروردین ۱۳۶۹ صادر شد و مربوط به تمدید ماموریت گروه ناظر نظامی سازمان ملل متحد در ایران و عراق برای یک دوره شش ماهه دیگر تا ۸ مهر ۱۳۶۹ بود.  قطعنامه ۶۷۶ در ۵ آذر ۱۳۶۹ درباره تمدید ماموریت نیروهای ناظر سازمان ملل تا تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۶۹ به تصویب رسید. 
  6. قطعنامه شماره ۶۸۵ در ۱۱ بهمن ۱۳۶۹ آخرین قطعنامه شوراي امنیت در موضوع جنگ ایران و عراق است که نزدیک به دو سال و نیم بعد از پایان جنگ صادر شد. در این قطعنامه، ماموریت بازرسان سازمان ملل تا اسفند ۱۳۶۹ برابر با ۲۱ فوریه ۱۹۹۱ تمدید شد و همچنین بازرسان و دبیرکل سازمان ملل موظف به ارسال گزارش شدند.

ماه‌ها پس از آتش‌بس، نیروهای عراقی همچنان در قسمت‌هایی از خاک ایران حضور داشتند ولی شورای امنیت بدون اینکه مستقیم به این موضوع اشاره کند تنها از دو طرف درگیر می‌خواست که مفاد قطعنامه ۵۹۸ را به اجرا در آورند. این درحالی بود که گروه نظارت سازمان ملل (یونیماگ) نیز در منطقه حاضر بود و وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در گزارش‌های متعدد خود تخلفات عراق را به اطلاع سازمان و دبیرکل می‌رساند تا اینکه با تغییر سیاست‌های منطقه‌ای عراق و بعد از اشغال کویت توسط صدام، وی در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۶۹ طی نامه‌ای به رییس‌جمهور ایران قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را مجددا پذیرفت و در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ یعنی دو سال پس از آغاز آتش‌بس، از خاک جمهوری اسلامی ایران عقب‌نشینی و شروع به آزادی اسرا کرد. 

سرنوشت قیمت دلار پس از پذیرش قطعنامه 598

سال 1359 سالی دشوار برای اقتصاد ایران بود، از یک سو، آمریکا هرگونه تبادل اقتصادی با ایران را قطع کرد و به همین دلیل فروش بخشی از نفت ایران که پیشتر مشتری ثابتی همچون آمریکا داشت، با مشکل مواجه شد. از سوی دیگر در شهریور همین سال ارتش عراق به ایران حمله کرد و جنگ ۸ ساله دو کشور آغاز شد. به همین دلیل، قیمت هر دلار آمریکا در سال 1359 از 14 به 20 تومان رسید. روند صعودی نرخ دلار تا تیرماه سال 1367 که موعد پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران و آغاز تلاش‌های رسمی برای پایان دادن به جنگ 8 ساله با عراق بود، ادامه یافت. از سال 1365 نرخ تورم اقتصاد کشور به بیش از 20 درصد رسید و رشد اقتصادی کشور نیز منفی شد. قیمت هر بشکه نفت صادراتی ایران هم نصف شد و به 13 دلار رسید. این شرایط به مدت سه سال ادامه داشت. در طول سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ متوسط نرخ رشد اقتصاد ایران در این مدت حدود ۱.۸ درصد بود و اقتصاد ایران به طور متوسط سالانه نرخ تورم۱۹.۳ درصدی را تحمل کرد و این به منزله کاهش ۴ برابری ارزش پول ملی بود. بر همین اساس نرخ دلار آزاد طی سال 1366 در بازار آزاد به نزدیکی 100 تومان رسید. این نرخ در آستانه پذیرش قطعنامه بین 145 تا 148 تومان بود. در روز 27 تیرماه 1367 که مصادف با اعلام رسمی پذیرش این قطعنامه از سوی ایران بود، تنها به فاصله چند ساعت بهای دلار 40 تومان کاهش یافت. در مجموع پذیرش پیشنهاد پایان دادن به جنگ از سوی ایران، نرخ ارز را حدود 90 تومان کاهش داد و به نزدیکی 50 تومان رساند.

شوک مثبت پذیرش قطعنامه 598 به بازار ارز بسیار کوتاه مدت بود، به طوری که میانگین نرخ دلار آزاد تا پایان سال 1367 به 96 تومان رسید. یکسال بعد یعنی در سال 1368 با وجود پایان جنگ 8 ساله میان ایران و عراق، متوسط نرخ دلار به 120 تومان افزایش یافت. ثبت این نرخ برای دلار آمریکا آه از نهاد خانواده‌هایی بلند کرد که اعضای آن ها همزمان با سقوط نرخ ارز در پی اعلام پذیرش قطعنامه از سوی ایران و از بیم متحمل شدن زیان سنگین، دچار حمله قلبی شده و فوت کرده بودند.

تحلیل سیاسی قطعنامه 598

چرایی پذیرش قطعنامه

  • فشارهای نظامی: شکست‌های اخیر ایران در جبهه‌ها (مانند سقوط فاو) و کمبود شدید تجهیزات.
  • تحریم‌های اقتصادی: کاهش درآمد نفت و فروپاشی زیرساخت‌ها.
  • تهدیدهای بین‌المللی: حضور ناوگان آمریکا در خلیج فارس و حمله به هواپیمای مسافربری ایران.

نقش دیپلماسی فعال

  • تلاش‌های هاشمی رفسنجانی برای ارائه گزارش‌های واقع‌گرایانه به آیت الله خمینی.
  • استفاده از بند 6 قطعنامه (تعیین متجاوز) به عنوان دستاورد سیاسی.

پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدت

  • کاهش 40 تومانی نرخ دلار در روز پذیرش قطعنامه.
  • تغییر موازنه قدرت در منطقه پس از جنگ.
  • تأثیر روانی بر جامعه: از ناامیدی تا امیدواری نسبی.

درس‌های تاریخی

  • تقابل "آرمان‌گرایی" و "واقع‌گرایی" در سیاست خارجی.
  • اهمیت مدیریت بحران‌های چندبعدی (نظامی، اقتصادی، دیپلماتیک).
به قلم: پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
https://www.asianewsiran.com/u/h6c
اخبار مرتبط
معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای مهم‌ترین معاهده برای جلوگیری از گسترش سلاح‌های هسته‌ای است که در سال ۱۹۸۶ به تصویب کشور‌ها رسید. اخیرا در شورای حکام سازمان بین‌المللی انرژی اتمی، زمزمه تصویب قطعنامه‌ای ضدایرانی به گوش می رسد و همین موضوع دست‌مایه اظهارنظر برای برخی از سیاسیون کشور شده است. با این حال کاظم غریب‌آبادی معاون حقوقی و بین‌المللی وزارت امورخارجه در مصاحبه‌ای اعلام کرد که پاسخ ایران در قبال قطعنامه ضدایرانی شورای حکام خروج از NPT نیست، اما معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای یا NPT چیست و خروج از آن چه عواقبی برای کشورها دارد؟
ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، در کنفرانسی با رافائل گروسی (مدیرکل آژانس انرژی اتمی) اعلام کرد: "اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، اروپا مکانیسم ماشه را فعال می‌کند." این در حالی است که عباس عراقچی تاکید کرده است: "مذاکره اصلی با آمریکاست، اما ما آماده گفت‌وگو با اروپا هم هستیم." با نزدیک شدن به انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در اکتبر ۲۰۲۵، آیا اروپا و ایران به یک راه‌حل دیپلماتیک نزدیک می‌شوند یا شاهد تشدید تحریم‌ها و احتمال خروج ایران از NPT خواهیم بود؟
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید