آسیانیوز ایران؛ سرویس سلامت و زیبایی:
در یک بیان صریح و کمسابقه، یکی از عالیرتبهترین مقامات وزارت بهداشت، پرده از واقعیتی تلخ برداشت. علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت، در یک نشست خبری با دوری از زبان دیپلماتیک و انکاری مرسوم، مستقیما به یکی از تابوهای سلامت عمومی در کشور اشاره کرد: مصرف الکل و عواقب مرگبار آن.
او با اشاره به آمار مراکز پیشرفته پیوند کبد در تهران و شیراز، از خبرنگاران و مردم خواست تا «ببینند چند درصد از این پیوندها به خاطر مصرف الکل است». این بیان به وضوح نشان میدهد که سهم مصرف الکل در نارساییهای حاد کبدی و نیاز به پیوند، آنقدر قابل توجه است که یک مقام رسمی را وادار به اعلام عمومی آن کرده است. رئیسی با جمله کلیدی خود «اگر وجود مشکلات را انکار کنیم، حل نخواهند شد»، خط بطلانی بر رویکردهای سنتی انکار و سانسور آمارهای بهداشتی-اجتماعی کشید. این سخن میتواند سرآغاز یک تغییر پارادایم در برخورد با آسیبهای اجتماعی باشد.
این اظهارات که در نوع خود جسورانه است، جامعه پزشکی و افکار عمومی را به تأمل در مورد لزوم آموزش، پیشگیری و درمان واقعبینانه معضلاتی که به طور غیرمستقیم سلامت ملی را تهدید میکنند، فرا میخواند. اظهارات علیرضا رئیسی را میتوان از چند منظر سلامت عمومی، سیاستگذاری و ارتباطات حکومتی تحلیل کرد:
۱. تحلیل سلامت عمومی و اپیدمیولوژیک
-
افزایش بار بیماریهای ناشی از الکل
اشاره مستقیم به آمار پیوند کبد، نشاندهنده تبدیل شدن مصرف الکل از یک مشکل اجتماعی به یک معضل جدی بهداشتی است که بار مالی و انسانی سنگینی بر سیستم سلامت تحمیل میکند. پیوند کبد یکی از پرهزینهترین و پیچیدهترین عملهای جراحی است و اشاره به آن، عمق فاجعه را نشان میدهد.
-
شیوع مصرف الکل
این اظهارات به طور غیرمستقیم حاکی از شیوع بیشتر مصرف الکل در جامعه نسبت به آنچه قبلاً تصور میشد، است. وقتی مصرف به حدی برسد که منجر به نارسایی کبد و نیاز به پیوند در تعداد قابل توجهی شود، نشان از الگوی مصرف پرخطر و احتمالاً اعتیادآور دارد.
-
تغییر الگوی بیماریهای کبدی
به طور سنتی مهمترین عامل نارسایی کبدی در ایران هپاتیت ویروسی و کبد چرب غیرالکلی بوده است. اکنون به نظر میرسد سهم الکل به عنوان یک عامل اصلی در حال افزایش است.
۲. تحلیل سیاستگذاری و مدیریتی
-
شکستن تابو
رئیسی با شجاعت یک تابوی اجتماعی و حکومتی را شکست. سالهاست بحث مصرف الکل به دلیل حرام بودنش، عمدتاً به حاشیه رانده شده و از بحثهای عمومی و علمی دور نگه داشته شده است. این انکار مانع از اجرای برنامههای آموزشی، پیشگیرانه و کاهش آسیب مؤثر شده است.
-
فشار بر سیستم سلامت
این اظهارات میتواند زنگ خطری برای سیاستگذاران باشد تا نشان دهد چگونه یک معضل اجتماعی میتواند مستقیماً بودجه و منابع محدود سیستم سلامت را تحت تأثیر قرار دهد. این موضوع، لزوم همکاری بینبخشی (وزارت بهداشت، نیروی انتظامی، آموزش و پرورش، رسانه) برای مقابله با ریشههای مشکل را پررنگ میکند.
-
لزوم تغییر استراتژی
تأکید بر «حل نشدن مشکل با انکار»، نشان میدهد که در درون بدنه حکومت، درک شده که استراتژیهای قبلی (فقط برخورد قهری و انکار وجود مشکل) ناکارآمد بوده است. این میتواند پیشدرآمدی برای حرکت به سمت استراتژیهای علمیتر مانند کاهش آسیب، آموزش و درمان باشد.
۳. تحلیل ارتباطی و رسانهای
-
اعتمادسازی از طریق شفافیت
این سطح از شفافیت از سوی یک مقام رسمی، میتواند برای جامعه اعتمادسازی کند. مردم وقتی ببینند که مسئولان مشکلات را میبینند و در صدد حل آن برمیآیند، بیشتر همکاری خواهند کرد.
-
جسارت در بیان واقعیت
رئیسی با به خطر انداختن موقعیت خود، یک پیام مهم را منتقل کرد: «سلامت مردم بر هر ملاحظه دیگری اولویت دارد». این جسارت میتواند الگویی برای دیگر مسئولان باشد.
-
واکنشهای پیشبینیشده
این اظهارات مطمئناً با واکنشهای مختلفی روبرو خواهد شد. از سوی محافظه کاران ممکن است مورد انتقاد قرار گیرد که چرا یک مقام رسمی به چنین موضوعی اعتراف کرده است.از سوی دیگر، جامعه پزشکی و مدافعان سلامت عمومی از آن استقبال خواهند کرد.
نتیجهگیری
اظهارات علیرضا رئیسی را نباید تنها یک خبر گذرا دانست، بلکه آن را باید یک نقطه عطف در رویکرد حکومت به مسائل بهداشتی-اجتماعی تلقی کرد. این سخنان نشان میدهد که لااقل بخشی از بدنه مدیریتی کشور به این نتیجه رسیده که برای حل مسائل پیچیده، ابتدا باید وجود آن ها را بپذیرد. این گام اول و ضروری برای هرگونه برنامهریزی علمی، اختصاص بودجه و اجرای کمپین های مؤثر آموزش عمومی است. موفقیت در این مسیر مستلزم آن است که این شجاعت به اقدام تبدیل شود و دیگر نهادها نیز از این رویکرد حمایت کنند.