آسیانیوز ایران؛ سرویس ورزشی:
شب گذشته برای فوتبال ایران شبی سیاه و به یاد ماندنی بود. تیم ملی فوتبال کشورمان در فینال تورنمنت کافا ۲۰۲۵، در مقابل چشمان حیرتزده هواداران، مغلوب ازبکستان شد تا یکی از شکستهای تحقیرآمیز تاریخ خود را تجربه کند. این شکست نه تنها رویای قهرمانی را از بین برد، بلکه سؤالات جدی درباره تواناییهای این تیم و کادر فنی آن ایجاد کرد. عملکرد تیم ملی در طول این تورنمنت به هیچ وجه قابل قبول نبود. ملیپوشان حتی در بازیهای مقابل تیمهای به مراتب ضعیفتر مانند افغانستان و هند نیز به مشکل برخوردند و نتوانستند نمایشی قانع کننده ارائه دهند. این ضعف عملکرد، زنگ خطری برای آینده تیم در آستانه جام جهانی ۲۰۲۶ به صدا درآورده است.
اگرچه اخراج آریا یوسفی در فینال بهانهای برای تیم بود، اما واقعیت این است که ایران در کل بازی مستاصل از خلق موقعیتهای گلزنی بود و دفاعش به راحتی از سوی ازبکها مورد حمله قرار میگرفت. این ضعفهای تاکتیکی آشکار، خشم هواداران را برانگیخته است. در چنین شرایطی، اوجگیری انتقادات علیه امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی، باعث شکلگیری کارزری با ۵۰ هزار امضا برای برکناری او شده است. اما فدراسیون فوتبال به رغم این نارضایتی گسترده، همچنان موضع حمایتی خود از قلعهنویی را حفظ کرده و این انتقادات را "احساسی" توصیف میکند. این شکست و واکنشهای پس از آن را میتوان از چند منظر کاملاً فنی و استراتژیک تحلیل کرد:
۱. بحران هویت تاکتیکی و بیبرنامگی
عملکرد ضعیف تیم ملی در این تورنمنت نشاندهنده یک بیبرنامگی تاکتیکی عمیق است. تیم فاقد یک سبک بازی مشخص، ترکیب ثابت و ایدههای خلاقانه در خط حمله بود. حتی با وجود برتری عددی در برخی بازیها، ایران قادر به خلق موقعیتهای خطرناک نبود. این موضوع سؤالات جدی درباره تواناییهای قلعهنویی در ارائه یک فلسفه بازی منسجم ایجاد میکند.
۲. مدیریت بحران ضعیف فدراسیون
واکنش فدراسیون فوتبال به این شکست، نمونه کلاسیک یک "مدیریت بحران ضعیف" است. به جای پذیرش مشکلات و قول بررسی جدی، دبیرکل فدراسیون با کوچکشماری تورنمنت و توصیف انتقادات به عنوان "احساسی"، عملاً به اعتماد هواداران خدشه وارد کرده است. این رویکرد دفاعی، تنها بر آتش خشم طرفداران میدمد.
۳. تضاد بین واقعیت و روایت رسمی
یک شکاف عمیق بین "روایت رسمی" فدراسیون و "واقعیت میدانی" وجود دارد. فدراسیون این تورنمنت را "تجربه ارزشمند" میخواند، در حالی که عملکرد تیم نشاندهنده پسرفت بود. این تضاد، اعتبار فدراسیون را زیر سؤال برده و بیاعتمادی هواداران را افزایش میدهد.
۴. مشکلات ساختاری عمیقتر
این شکست تنها یک اتفاق ساده نیست، بلکه نشاندهنده مشکلات ساختاری عمیقتری در فوتبال ایران است. از شکست برنامهریزی بلندمدت گرفته تا ضعف در دیدبانی و توسعه بازیکنان جوان. این مشکلات در تورنمنتهای کمفشار بیشتر خود را نشان میدهند.
۵. چالشهای پیش روی جام جهانی
با توجه به عملکرد ضعیف در این تورنمنت، نگرانیها درباره توانایی ایران در رقابت با تیمهای سطح اول جهان در جام جهانی ۲۰۲۶ به شدت افزایش یافته است. اگر تیم ملی نتواند مقابل تیمهای آسیای مرکزی نتیجه بگیرد، چگونه میخواهد با تیمهای اروپایی و آمریکای جنوبی رقابت کند؟
۶. فرصت سوخته برای آزمایش
این تورنمنت فرصت طلایی برای آزمایش بازیکنان جوان و گزینه های جدید بود، اما به نظر میرسد این فرصت به دلیل بیبرنامگی از دست رفته است. بجای شناسایی استعدادهای جدید، شاهد تثبیت ضعفهای موجود بودیم.
نتیجه تحلیل
این شکست تنها یک باخت ورزشی نیست، بلکه یک "شکست استراتژیک" است که ضعف های عمیق در مدیریت، مربیگری و برنامهریزی فوتبال ایران را آشکار میکند. ادامه حمایت بیقید و شرط از قلعهنویی بدون بررسی جدی عملکردش، میتواند به بهای حذف زودهنگام از جام جهانی تمام شود. فدراسیون نیازمند یک بازنگری جدی و شفافیت در مورد برنامههای آتی تیم ملی است، نه تکرار شعارهای کلیشهای و انکار واقعیتها.