به گزارش آسیانیوز ایران ؛ بازار آموزش در ایران و بسیاری از کشورهای جهان همواره یکی از عرصههای جذاب برای سرمایهگذاری بوده است. اما در کنار تلاشهای صادقانه برای توسعه علمی و مهارتی جامعه، گروهی از بنگاهها سالهاست به شکل پنهان یا آشکار، از آموزش بهعنوان ابزاری برای آرزوفروشی استفاده میکنند. آنها با برگزاری دورهها و پکیجهای رنگارنگ و وعدههای فریبنده، جوانان را به دام میکشانند.
چهرههای مشهور؛ ابزار وجاهتبخشی
یکی از ترفندهای اصلی این مراکز، استفاده از افراد مشهور یا همان «سلبریتیها» برای جلب اعتماد عمومی است. این افراد – خواه بازیگر، مجری، ورزشکار یا چهره پرمخاطب شبکههای اجتماعی – نقش ویترین تبلیغاتی این مؤسسات را ایفا میکنند. حضور چهرههای شناختهشده، فارغ از دانش یا تجربه آموزشی آنها، برای بسیاری از جوانان نشانهای از اعتبار تلقی میشود.
این مراکز از زبان تبلیغاتی مدرن، جملات انگیزشی و اصطلاحات پرزرقوبرق استفاده میکنند و با القای این تصور که شرکت در دورههایشان میتواند آیندهای طلایی بسازد، مخاطبان را جذب میکنند.
مدرک معتبر وزارت علوم؛ شعار یا واقعیت؟
بسیاری از این دورهها با برچسب «مدرک معتبر وزارت علوم» یا «مدرک بینالمللی» عرضه میشوند. اما واقعیت این است که این مدارک در عمل از سوی بنگاههای واقعی کسبوکار یا نهادهای حرفهای پذیرفته نمیشوند. در بازار کار، آنچه اهمیت دارد تخصص عملی و توانمندی واقعی است، نه برگهای که صرفاً مهر یک مؤسسه آموزشی را دارد.
جوانانی که به امید ارتقای شغلی یا ورود آسان به بازار کار در این دورهها شرکت میکنند، پس از صرف هزینههای گزاف و اتلاف وقت، درمییابند که مدرک بهدستآمده در عمل هیچ جایگاهی ندارد.
فقدان نظارت و تبلیغات فریبنده
ریشه اصلی این بحران در نبود سازوکار صحیح نظارتی نهفته است. بسیاری از این مؤسسات تحت عنوان شرکتهای آموزشی یا فرهنگی ثبت میشوند، اما فعالیت آنها هیچ تناسبی با مجوز یا چارچوب قانونی ندارد.
تبلیغات گسترده در شبکههای اجتماعی، بیلبوردهای شهری و حتی رسانههای رسمی، بستر دیگری برای فریب مخاطبان است. وعدههایی همچون «تضمین استخدام»، «درآمد میلیونی در چند ماه»، «موفقیت تضمینی» یا «مسیر کارآفرینی فوری» بخشی از شعارهایی هستند که هیچ پشتوانه عملی ندارند.
تجربه تعطیلی آموزشگاههای متخلف
در ماههای اخیر، چندین آموزشگاه وابسته به سازمان فنیوحرفهای به دلیل تخلف، تقلب یا فعالیت غیرمرتبط، محکوم به تعطیلی و ابطال مجوز شدند. این نمونهها نشان میدهند که بخشی از بازار آموزش کشور گرفتار سوداگری شده است.
فعالیتهای زرد آموزشی؛ تهدیدی برای نسل آینده
یکی دیگر از آسیبها، گسترش فعالیتهای موسوم به «آموزش زرد» است. این نوع آموزشها با عناوین پرطمطراق نظیر «دکتر»، «مهندس»، «کارآفرین» یا «چهره برتر» عرضه میشوند، اما محتوای آنها فاقد کیفیت علمی و کاربردی است.
چنین روندی علاوه بر هدر دادن سرمایه و زمان جوانان، موجب سرخوردگی، کاهش اعتماد عمومی به آموزش، و بیاعتمادی به مدارک واقعی دانشگاهی و مهارتی میشود. پیامد بلندمدت این جریان، تهدید جدی برای امید اجتماعی و آینده نسل جوان است.
چرا جوانان جذب این دورهها میشوند؟
پرسش مهم این است که چرا با وجود هشدارها، همچنان جوانان و حتی افراد تحصیلکرده به این دام میافتند؟
۱. سودای پیشرفت سریع: جوانان به دنبال راههای کوتاه برای دستیابی به موفقیت هستند.
۲. کمبود فرصتهای شغلی واقعی: بازار کار نامطمئن، آنها را به سمت مدارک کاغذی سوق میدهد.
۳. تبلیغات گسترده و اثرگذاری روانی: تبلیغات فریبنده، امید واهی ایجاد میکند.
۴. فقدان آگاهی کافی: بسیاری از افراد تفاوت میان آموزش علمی و «آرزوفروشی» را نمیدانند.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی
هدررفت سرمایه ملی: منابع مالی و زمانی جوانان بیثمر مصرف میشود.
افزایش سرخوردگی اجتماعی: جوانان پس از ناکامی دچار ناامیدی میشوند.
کاهش اعتماد به آموزش رسمی: ارزش مدارک دانشگاهی و حرفهای واقعی زیر سؤال میرود.
تشدید نابرابری: تنها گروههای خاصی از تبلیغات و درآمد این مؤسسات سود میبرند، در حالی که بدنه جامعه زیان میبیند.
راهکارها
برای مقابله با این پدیده، مجموعهای از اقدامات ضروری است:
- تقویت نظام نظارت و برخورد قاطع با مؤسسات متخلف.
- شفافسازی درباره ارزش واقعی مدارک و دورهها.
- آموزش رسانهای به جوانان برای تشخیص دورههای واقعی از دورههای زرد.
- ترویج فرهنگ مهارتمحوری بهجای مدرکمحوری.
خیانت به نسل جوان
«آرزوفروشی آموزشی» یکی از بزرگترین خیانتها به نسل جوان است. خیانتی که با سوءاستفاده از امید و انگیزه جوانان، سرمایههای مادی و معنوی کشور را نابود میکند. اگرچه برخی مراکز آموزشی با نیت خیر فعالیت میکنند، اما رشد قارچگونه مؤسسات غیرکارآمد و تبلیغات فریبنده، زنگ خطری جدی برای آینده است. مقابله با این پدیده نیازمند عزم جدی حاکمیت، شفافیت رسانهها و آگاهیبخشی گسترده به جامعه است.