به گزارش آسیانیوز ایران ؛ تصور کنید در شهرهای گردشگری ایران مانند مشهد، شیراز، اصفهان و یزد به بهانههای مشابه، مسیرهای اصلی و کمربندیها مسدود شوند و هزاران خودرو مجبور شوند از خیابانهای شلوغ مرکز شهر عبور کنند؛ فقط برای اینکه گردشگران حتماً گز، باقلوا، پولکی، بهارنارنج یا مسقطی بخرند. یا فرض کنید شرط عبور از محدوده استان فارس، بازدید از تخت جمشید باشد و شرط ورود به اصفهان، گذر از میدان نقش جهان!
این مثالهای ساده نشان میدهد که چنین تصمیمهایی تا چه اندازه غیرمنطقی است و میتوان با همین قیاس، بهانههای سالهای طولانی برای عدم تکمیل آزادراه قزوین–رشت را به چالش کشید. چرا باید پروژهای با اهمیت ملی و تردد میلیونها نفر، بیش از دو دهه طول بکشد تا همچنان مردم و اقتصاد منطقه در انتظار آن بمانند؟
بزرگراه قزوین–رشت به عنوان یکی از حیاتیترین شریانهای ارتباطی شمال کشور، سالهاست با مشکل دیرینهای مواجه است؛ مشکلی که نه از کمبود بودجه یا ناتوانی فنی، بلکه از تعارض میان منافع محلی و ملی ریشه میگیرد.
تاریخچه یک پروژه نیمهتمام
طرح تکمیل بزرگراه قزوین–رشت از دههها پیش آغاز شد و تاکنون بخشهای زیادی از آن به بهرهبرداری رسیده است. با این حال، بخشی از مسیر در محدوده شهرستان رودبار همچنان نیمهتمام باقی مانده و عملاً به گلوگاه ترافیکی تبدیل شده است.
رودبار و تجارت زیتون
شهرستان رودبار بهواسطه زیتونهای مرغوبش شناخته میشود. در کنار آن، کلوچه و محصولات محلی نیز جایگاه ویژهای در بازار این منطقه دارند. اما آنچه سالهاست بحثبرانگیز شده، این است که بخشی از اصناف محلی معتقدند تکمیل آزادراه و حذف توقفهای اجباری مسافران، به کسبوکارشان آسیب خواهد زد.
نتیجه آن، تبدیل مسیر اصلی کشور به بازاری اجباری برای خرید زیتون و کلوچه شده است؛ بازاری که به قیمت مصرف سوخت اضافی، افزایش آلودگی هوا، معطلی چندساعته و حتی خستگی روحی و روانی میلیونها مسافر تمام میشود.
هزینههای ملی یک منافع محلی
به گفته کارشناسان حملونقل، ترافیک ۲۹ کیلومتری در محور قزوین–رشت تنها یک مشکل مقطعی نیست، بلکه هرساله در ایام اوج سفرها تکرار میشود. این ترافیک، علاوه بر تحمیل هزینههای اقتصادی هنگفت، به هدررفت سوخت، تصادفات جادهای، آلودگی محیطزیست و فشار روانی مسافران منجر شده است.
گزارشها حاکی از آن است که روزانه میلیونها لیتر بنزین در این ترافیک مصرف میشود و هزاران ساعت زمان شهروندان بیهوده هدر میرود.
متحدترین صنف در ایران؟
منتقدان از زیتونفروشهای رودبار بهعنوان «متحدترین صنف تاریخ معاصر ایران» یاد میکنند؛ صنفی که با انسجام و فشار اجتماعی خود توانسته سالها در برابر تکمیل آزادراه مقاومت کند. بسیاری از مسافران نیز در شبکههای اجتماعی با طنز تلخ، این وضعیت را «حقالزحمه عبور از رودبار» توصیف کردهاند.
چشمانداز راهحل
راهکارهایی مانند ایجاد باندهای فرعی برای دسترسی به بازارچههای محلی، انتقال اصناف به نقاطی خارج از محور اصلی و پرداخت تسهیلات حمایتی برای جبران کاهش فروش، از جمله پیشنهادهایی بوده که بارها مطرح شده اما به دلیل مقاومتهای محلی و کمبود عزم جدی، تاکنون عملی نشده است.
تضاد منافع محلی و مصلحت ملی
گره ترافیکی رودبار، نماد تضاد میان منفعت محلی و مصلحت ملی است. تداوم این وضعیت، نهتنها هزینههای اقتصادی و زیستمحیطی سنگینی دارد، بلکه اعتماد عمومی به کارآمدی مدیریت زیرساختی کشور را نیز خدشهدار میکند. به نظر میرسد حل این معضل، نیازمند تصمیمی شجاعانه و ملی است تا یک شهرستان نتواند بیش از این یک کشور را معطل نگه دارد.