آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
شهر نجف، در آن سالهای سخت تبعید، کانونی بود برای گرد آمدن وفاداران به آرمانهای آیت الله خمینی. در میان این یاران، نام محمدعلی جماعتی به عنوان یکی از دوستان صدیق و ثابتقدم بیت امام ثبت شده است؛ مردی که پیمان خود را تا آخرین روزهای عمر نشکست. با پیروزی انقلاب، او این همراهی را به دفتر امام در تهران کشاند و در "واحد مسائل شرعی" مشغول به خدمت شد. در این سمت، او نقشی کلیدی در ترویج و تشریح فتاوی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایفا کرد. همراهی او با سید احمد خمینی و پس از آن، با سید حسن خمینی، نمونهای بارز از وفاداری و رفاقتش بود. که حتی در طول دوران بیماری طاقتفرسای وی، بر این پیمان ثابت قدم ماند. اکنون جامعه روحانیت و حلقه نزدیکان بیت آیت الله، یکی از چهرههای کمادعای خود را از دست داده است. موردی که سید حسن خمینی در پیام تسلیت خود، به روشنی آن را "ضایعهای بزرگ" خواند. این درگذشت را میتوان از چند منظر مورد بررسی و تحلیل قرار داد:
۱. تحلیل تاریخی-سیاسی: نقش نهادهای حاشیهای در انقلاب
حضور افرادی مانند حجتالاسلام جماعتی در دفتر امام، نشاندهنده اهمیت نهادهای غیررسمی اما بسیار تأثیرگذار در تاریخ انقلاب است. "دفتر امام" تنها یک اداره نبود، بلکه مغز متفکر و محور ارتباطی بین رهبری، مردم و نهادهای در حال تأسیس بود. افرادی مانند جماعتی در "واحد مسائل شرعی"، پل ارتباطی بین آیت الله خمینی (به عنوان مرجع دینی) و حکومت نوپای اسلامی بودند. این نقش، بسیار حساس و تعیینکننده بود، چرا که تضمین میکرد قوانین و تصمیمات حکومتی، پایهای مستحکم در فقه امام داشته باشد.
۲. تحلیل شبکه قدرت و وفاداری در نظام جمهوری اسلامی
سیر زندگی مرحوم جماعتی نمونهای کلاسیک از "سرمایه نمادین" و "اعتبار" بر پایه وفاداری و نزدیکی به کانونهای اصلی ایدئولوژیک است. اعتباری که ریشه در همراهی پیش از انقلاب در نجف داشت، پس از انقلاب در نهادهای حساس تثبیت شد و تا پایان عمر، به عنوان یک سرمایه اخلاقی برای او باقی ماند. پیام تسلیت سید حسن خمینی نه تنها یک ادای احترام شخصی، بلکه نوعی بازخوانی و تأیید این سرمایه و اعتبار است. اینگونه پیامها برای بازیگران سیاسی و مذهبی بسیار مهم است، زیرا تاریخ شفاهی وفاداریها را روایت و ثبت میکند.
۳. تحلیل جامعهشناختی نهاد روحانیت
مرحوم جماعتی نماینده نسلی از روحانیون است که بدون جاهطلبیهای سیاسی آشکار، در پستهای تخصصی و حاشیهای (اما مهم) به خدمت مشغول بودند. این قشر، که اغلب نادیده گرفته میشوند، در واقع چرخدندههای سیستم فکری-مذهبی نظام هستند. نقش آنان در تئوریزه کردن و عملیاتی کردن دستورات دینی در سطح حکومت، حیاتی است. درگذشت او بهانهای است برای بررسی نقش این "روحانیون کارمند" یا "روحانیون تکنوکرات" که سازوکارهای حکمرانی دینی را امکانپذیر میسازند.
جمعبندی
درگذشت حجتالاسلام جماعتی، تنها یک فقدان شخصی نیست، بلکه پایان بخشی از یک نسل و نوعی از خدمتگزاری در انقلاب است که بر پایه وفاداری، تخصص فقهی و عملگرایی در سایه بود. این اتفاق، فرصتی برای بازخوانی تاریخ شفاهی انقلاب و نقش بازیگران کمتر شناخته شده اما مؤثر آن فراهم میکند.