آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده - سالهاست کلانشهرهایی مثل تهران، مشهد، اصفهان و شیراز رویای جوانان و خانوادههای ایرانی برای زندگی بهتر بودهاند. شهری پر از فرصتهای شغلی، امکانات آموزشی، خدمات درمانی و سرگرمی؛ اما حالا ورق برگشته است. آمارهای غیررسمی و روایتهای روزمره نشان میدهد موجی آرام اما گسترده از بازگشت خانوادهها به شهرهای کوچک و زادگاهها آغاز شده؛ پدیدهای که اقتصاددانان آن را «مهاجرت معکوس» مینامند. این مهاجرت، نه به قصد تجربه زندگی آرامتر یا دلبستگی به خاک مادری، بلکه بیشتر به دلیل فشار اقتصادی، هزینههای سرسامآور مسکن، تورم مداوم و فروپاشی قدرت خرید در کلانشهرها رخ میدهد.
هزینههای زندگی؛ باری سنگینتر از شانههای مردم
- تهران و دیگر کلانشهرها همیشه به گرانی معروف بودهاند، اما آنچه امروز خانوادهها را به ستوه آورده، جهشی بیسابقه در هزینههای زندگی روزانه است.
- اجاره یک آپارتمان ۶۰ متری در محلهای متوسط در تهران، گاه بیش از درآمد سالانه یک کارگر یا کارمند ساده است.
- قیمت خوراک، پوشاک و حتی خدمات اولیه شهری در مقایسه با شهرهای کوچک، دو تا سه برابر بالاتر است.
- هزینه آموزش فرزندان، از مهدکودک تا دانشگاه، در کلانشهرها فشار مضاعفی بر خانوادهها وارد میکند.
این تفاوت قیمتی به حدی جدی است که برای بسیاری از خانوارها بازگشت به شهر کوچکتر مساوی است با نجات از دور باطل بدهی و اجارهنشینی بیپایان.
بازار کار؛ دیگر خبری از فرصتهای طلایی نیست
یک دهه پیش، کار بهانهی اصلی مهاجرت به کلانشهر بود. کارخانهها، شرکتهای خصوصی، ادارات و خدمات گسترده، فرصتهای شغلی متنوعی فراهم میکردند. اما امروز وضعیت تغییر کرده:
- بسیاری از مشاغل صنعتی و تولیدی در تهران تعطیل یا کوچک شدهاند.
- استارتاپها و کسبوکارهای نوپا با فشارهای مالیاتی، تحریمها و نبود سرمایهگذاری به شدت تضعیف شدهاند.
- بازار کار اشباع و رقابتی است؛ در نتیجه حقوق واقعی کارمندان و کارگران همپای هزینههای زندگی رشد نکرده است.
به همین دلیل، خانوادهای که سالها برای کار بهتر به تهران آمده بود، امروز میبیند همان شغل یا حتی مشاغل خرد و سنتی در شهر کوچک، دستکم با هزینههای کمتر و آرامش بیشتر قابل انجام است.
مسکن؛ دیوار بلندی که همه را به عقب میراند
مسکن همیشه مهمترین محرک مهاجرت در ایران بوده است. خرید خانه در کلانشهرها، حتی برای طبقه متوسط، به رؤیایی دور از دسترس تبدیل شده است. جوانان شاغل، زوجهای تازه ازدواج کرده و حتی بازنشستگان، هیچ چشماندازی برای خانهدار شدن در شهرهای بزرگ نمیبینند.
این در حالیست که در شهرهای کوچک:
- اجاره خانه قابل تحملتر است.
- قیمت زمین و ملک همچنان برای قشر متوسط دستیافتنی است.
- خانههای بزرگتر و باکیفیتتر با همان بودجهای که در کلانشهر تنها یک واحد کوچک اجاره میشود، در دسترس است.
از همین رو، مسکن به تنهایی یکی از قویترین عوامل بازگشت خانوادهها به شهرهای کوچکتر شده است.
کیفیت زندگی؛ آنچه از دست رفت
کلانشهرها زمانی به معنای دسترسی بهتر به خدمات درمانی، آموزشی و فرهنگی بودند. اما امروز کیفیت زندگی در آنها به دلیل ترافیک، آلودگی هوا، استرس دائمی، کمبود آب و انرژی، و فشار اقتصادی بهشدت افت کرده است. در مقابل، شهرهای کوچکتر با وجود محدودیتهای خدماتی، هنوز میتوانند آرامش، روابط انسانی نزدیکتر و هزینههای کمتر را به خانوادهها هدیه کنند.
پیامدهای اقتصادی مهاجرت معکوس
این جابهجایی آرام اما گسترده پیامدهای جدی برای اقتصاد کشور دارد:
-
بازار مسکن کلانشهرها
کاهش نسبی تقاضا ممکن است رشد قیمتها را کندتر کند، اما همچنان عرضه کم، مانع کاهش واقعی قیمت میشود.
-
بازار کار محلی
شهرهای کوچک با ورود نیروی کار جدید ممکن است جان تازهای بگیرند، اما نبود زیرساختهای کافی میتواند بحران بیکاری را در آنها تشدید کند.
-
تغییر الگوی مصرف
خانوادهها با بازگشت به شهرهای کوچک، سبک زندگی متفاوتی برمیگزینند؛ از مصرف کمتر کالاهای لوکس تا بازگشت به الگوهای سنتیتر خرید و تغذیه.
-
فشار بر زیرساختهای محلی
افزایش جمعیت در شهرهای کوچک میتواند سیستم درمانی، آموزشی و خدمات شهری را با چالش روبهرو کند.
روایتی از دل مردم
اگر پای صحبت خانوادههایی بنشینید که از تهران یا اصفهان به شهرهای کوچک برگشتهاند، یک جمله مشترک میشنوید:
«دیگر توان ادامه نداشتیم.»
- مادری میگوید: «اجاره خانه نصف درآمدمان بود. شوهرم کار آزاد داشت که دیگر نمیچرخید. برگشتیم به شهر خودمان؛ حالا دستکم یک سقف داریم و آرامش بیشتری.»
- جوانی ۳۰ ساله میگوید: «برای یک شغل ساده باید روزی ۳ ساعت در ترافیک میسوختم. الان همان درآمد را در شهر کوچک دارم، اما وقت بیشتری برای زندگی.»
این روایتها نشان میدهد مهاجرت معکوس نه یک تصمیم عاشقانه، بلکه گزینهای اجباری برای بقا است.
چشمانداز آینده
پدیده مهاجرت معکوس به احتمال زیاد در سالهای آینده شدت بیشتری خواهد گرفت، مگر آنکه سیاستگذاران اقتصادی بتوانند بحران مسکن، تورم و رکود بازار کار کلانشهرها را مهار کنند.
اگر این روند ادامه یابد، ایران شاهد تحول جمعیتی گستردهای خواهد بود:
- کلانشهرها ممکن است با جمعیتی پیرتر و کمدرآمدتر مواجه شوند.
- شهرهای کوچکتر با فشار بر منابع محدودشان روبهرو خواهند شد.
- شکاف توسعهای بین مناطق ممکن است به شکل تازهای خود را نشان دهد.
جمعبندی
«مهاجرت اقتصادی معکوس» در ایران دیگر یک موضوع حاشیهای نیست، بلکه داستان زندگی روزانه هزاران خانواده است. خانوادههایی که زمانی کلانشهر را نماد پیشرفت میدانستند، امروز در آن فقط هزینه، استرس و بنبست میبینند. بازگشت به شهرهای کوچک، هرچند در کوتاهمدت آرامش نسبی به ارمغان میآورد، اما اگر سیاستهای ملی برای توسعه متوازن اجرا نشود، ممکن است خود به بحرانی تازه برای اقتصاد و جامعه ایران تبدیل شود.