پنج شنبه / ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ / ۱۴:۰۹
کد خبر: 32472
گزارشگر: 548
۳۱۹
۰
۰
۵
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده

زیادی ذوق نکن؛ چرا بعد از اوج گرفتن سقوط می‌کنیم؟

زیادی ذوق نکن؛ چرا بعد از اوج گرفتن سقوط می‌کنیم؟
آیا تا به حال پس از یک روز بسیار پربازده و پرانرژی، روز بعد کاملاً بی‌حوصله و بی‌انگیزه شده‌اید؟ این پدیده که "سقوط دوپامین" نامیده می‌شود، یک مکانیسم طبیعی مغز برای حفظ تعادل است. کاظم عاشوری گیلده در این مقاله به بررسی علمی این پدیده و راهکارهای عملی برای مدیریت آن می‌پردازد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده - آیا برایتان پیش آمده روزی را با انرژی فوق‌العاده آغاز کنید، همه وظایف خود را انجام دهید، ساعت‌ها بی‌وقفه کار یا درس بخوانید، ورزش کنید، خانه را مرتب کنید و در پایان شب با غرور به خودتان مدال افتخار بدهید؟ همان شبی که با حس پیروزی و قدرت به خواب می‌روید، فردا صبح در کمال ناباوری حتی توانایی برخاستن از رختخواب را ندارید. ساده‌ترین کارها به نظر غیرممکن می‌رسند و احساس می‌کنید همه آن شور و شوق دیروز ناپدید شده است. این تجربه آشنا، همان چیزی است که روانشناسی امروز آن را سقوط دوپامین (dopamine crash) می‌نامد.

دوپامین؛ سوخت انگیزه یا تله خوشحالی؟

دوپامین ماده‌ای شیمیایی در مغز است که نقش حیاتی در ایجاد انگیزه، لذت و پیگیری اهداف دارد. هر بار که کاری را به سرانجام می‌رسانیم یا پاداشی دریافت می‌کنیم، موجی از دوپامین ترشح می‌شود و ما را سرشار از انرژی می‌کند. این همان حس بی‌خستگی و سرخوشی است که روزهای «سوپرمن‌وار» را برایمان می‌سازد. اما مغز به گونه‌ای طراحی شده که تعادل خود را حفظ کند. دوپامین نمی‌تواند برای مدت طولانی در اوج باقی بماند؛ همان‌طور که به سرعت بالا می‌رود، با همان شدت هم پایین می‌آید.

قهرمانان هم اسیر سقوط می‌شوند

نمونه روشن این پدیده را می‌توان در ورزشکاران حرفه‌ای دید. شاید فکر کنید قهرمان المپیک بعد از آویختن مدال طلا به گردن باید برای همیشه خوشحال باشد. اما واقعیت خلاف این است. بسیاری از قهرمانان بلافاصله پس از قهرمانی زیر نظر روانشناسان قرار می‌گیرند. دلیلش ساده است: اگر شادی پیروزی طولانی و بی‌مهار ادامه پیدا کند، فرد نه تنها توانایی تکرار موفقیت را از دست می‌دهد، بلکه حتی در زندگی روزمره هم دچار مشکل می‌شود. درست همان چیزی که ما در مقیاس کوچک‌تر تجربه می‌کنیم؛ یک روز در اوج و روز بعد در سراشیبی.

dopamine crash دقیقا چه اتفاقیست؟

بعد از یک موفقیت بزرگ یا حتی کوچک، سطح دوپامین در مغز به شکل ناگهانی بالا می‌رود. اما این حالت موقتی است. پس از مدتی کوتاه، سطح دوپامین با همان سرعت به پایین سقوط می‌کند و به زیر خط تعادل می‌رسد. اینجا جایی است که دچار بی‌انگیزگی شدید، بی‌حوصلگی و حتی احساس ناتوانی در انجام کارهای ساده می‌شویم. سقوط دوپامین یک مکانیسم طبیعی برای بازگرداندن مغز به وضعیت عادی است، اما برای فرد تجربه‌ای ناخوشایند است. درست مثل پنچر شدن یک خودرو در وسط مسیر، تمام حرکت متوقف می‌شود و حس شکست یا بی‌ارزشی سراغمان می‌آید.

چرا ذهن ما چنین بازی‌ای راه می‌اندازد؟

مغز انسان برای بقا طراحی شده نه برای جشن گرفتن طولانی‌مدت. اگر سطح دوپامین همیشه بالا بماند، دیگر هیچ کاری برایمان جذابیت نخواهد داشت. بنابراین سیستم عصبی ما پس از هر اوج، یک سقوط طراحی می‌کند تا تعادل دوباره برقرار شود. مشکل از آنجا آغاز می‌شود که این سقوط ناگهانی و عمیق است و در زندگی امروز ما با فشارهای کاری و انتظارات بالا ترکیب می‌شود.

چطور می‌توان این سقوط را مدیریت کرد؟

۱. پیش از موفقیت: انتظارات را تنظیم کنید

  • اهداف را خرد کنید تا موفقیت‌های کوچک و مداوم داشته باشید.
  • به جای تمرکز بر نتیجه نهایی، روی فرایند کار تمرکز کنید.
  • برای روز بعد از موفقیت هم برنامه‌ای سبک و قابل انجام طراحی کنید.

۲. هنگام موفقیت: جشن کوتاه و هوشمندانه

  • شادی کنید اما زیاده‌روی نکنید.
  • موفقیت خود را یادداشت کنید تا بعدها بدون وابستگی به هیجان لحظه، از آن انرژی بگیرید.
  • به جای «من بهترینم»، به خود بگویید «یک قدم جلوتر رفتم».

۳. بعد از موفقیت: بازگشت آرام به زندگی عادی

  • روز بعد به کارهای کوچک مثل پیاده‌روی یا مرتب کردن اتاق بسنده کنید.
  • برای خود سه وظیفه ساده تعریف کنید و تنها همان‌ها را انجام دهید.
  • محرک‌های بیرونی مثل شبکه‌های اجتماعی را محدود کنید تا هیجان غیرضروری کمتری دریافت کنید.

چه کنیم وقتی انگیزه صفر است؟

روزهایی که همه‌چیز سخت به نظر می‌رسد، باید با گام‌های کوچک از سکون خارج شد. قانون پنج دقیقه بسیار کمک‌کننده است: هر کاری را فقط برای پنج دقیقه آغاز کنید. اغلب همین شروع کوتاه، چرخه انگیزه را دوباره فعال می‌کند. نوشتن سه موفقیت اخیر، حتی اگر کوچک باشند، می‌تواند احساس بی‌کفایتی را کاهش دهد. تمرین تنفس عمیق یا چند دقیقه مدیتیشن نیز به آرامش ذهن کمک می‌کند و مسیر بازگشت به کارها را هموار می‌سازد.

چه زمانی باید نگران شد؟

اگر بی‌انگیزگی تنها یک یا دو روز طول بکشد، طبیعی است. اما اگر همراه با تغییر شدید خواب و اشتها، احساس ناامیدی طولانی یا افکار آسیب‌زننده باشد، دیگر صرفاً یک سقوط دوپامینی ساده نیست. در چنین شرایطی مراجعه به روانشناس یا روانپزشک ضروری است.

نتیجه‌گیری؛ تعادل، راز پیشرفت مداوم

موفقیت‌ها شیرین‌اند و لذت بردن از آن‌ها حق ماست، اما افراط در شادی می‌تواند به همان اندازه خطرناک باشد. مغز ما برای تعادل طراحی شده و هر اوجی سقوطی در پی دارد. هنر زندگی این است که یاد بگیریم چگونه این اوج و فرودها را مدیریت کنیم؛ در اوج آرام بمانیم و در سقوط با مهربانی و برنامه‌ریزی خود را دوباره بالا بکشیم.

پس زیاد ذوق نکن! شادی کن، اما هوشیار باش که فردای آن روز همچنان مسیر ادامه دارد.

به قلم: کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده
https://www.asianewsiran.com/u/hkQ
اخبار مرتبط
لحظه‌ای که می‌خواهیم پشت میز بنشینیم و برای امتحان بخوانیم، یا زمانی که باید یک تصمیم سرنوشت‌ساز بگیریم، ناگهان موجی از خستگی بر سرمان می‌ریزد و چشمانمان سنگین می‌شود. گویی مغزمان دکمه‌ی «خواب» را درست همان لحظه فشار می‌دهد که باید بیشترین هوشیاری را داشته باشیم. چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ کاظم عاشوری گیلده، محقق و نویسنده، در تحلیل جدید خود به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا مغز انسان در لحظات حساس (مانند درس خواندن یا تصمیم‌گیری) خواب‌آلود می‌شود و چگونه می‌توان این مکانیسم را مدیریت کرد.
یک پژوهشگر حوزه فناوری هشدار داد کاربران به طور متوسط روزانه ۴ تا ۵ ساعت از وقت خود را در شبکه‌های اجتماعی سپری می‌کنند که معادل یک چهارم زندگی روزمره آنان است. کاظم عاشوری گیلده این پدیده را "بلع زمان" توسط پلتفرم‌های اعتیادآور توصیف کرد.
سازمان جهانی بهداشت در تازه‌ترین گزارش خود هشدار داده است که بیش از یک میلیارد نفر در جهان با اختلالات روانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. کاظم عاشوری گیلده، محقق حوزه اجتماعی، تأکید می‌کند که در ایران، فشارهای اقتصادی عامل اصلی بحران سلامت روان است.
برخلاف پیام‌های تکراری که "همیشه تلاش بیشتر" را تنها راه موفقیت می‌دانند، علم روانشناسی عصبی (نوروسایکولوژی) نشان می‌دهد که مهارت کلیدی برای یک ذهن سالم، "توانایی تغییر و بازبینی اهداف" (Goal Adjustment) است. کاظم عاشوری گیلده در این مقاله به توضیح این می‌پردازد که چرا پذیرش "نرسیدن" و انعطاف‌پذیری در مسیر، بسیار مهم‌تر از پشتکار کورکورانه است و چگونه می‌توان این مهارت ضروری را پرورش داد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید