به گزارش آسیانیوز ایران؛ قانون ساعت ۱۴ در کوهنوردی ظاهری ساده دارد اما حاصل دههها تجربه، خطا و خونبهاست. مفهوم آن روشن است: اگر تیم تا ساعت ۱۴ (دو بعدازظهر) به قله نرسید، باید بیدرنگ صعود را متوقف کند و به نزدیکترین کمپِ ایمن بازگردد. فلسفه این قاعده، تضمینِ «فرودِ روشن» است؛ یعنی تیم زمان کافی برای پایینآمدن پیش از تاریکی، افت دما و تشدید باد داشته باشد. فرود در شب، آن هم در ارتفاعات بالای ۸۰۰۰ متر که به «منطقه مرگ» مشهور است، احتمال گمراهی، یخزدگی، خستگی مفرط و خطای تصمیمگیری را بهصورت تصاعدی افزایش میدهد.
ریشه تاریخی یک قانون ساده
شهرت جهانی این قاعده پس از تراژدی ۱۰ مه ۱۹۹۶ در اورست شکل گرفت. دو اکسپدیشن تجاری به سرپرستی «راب هال» و «اسکات فیشر» با مشتریان خود راهی قله شدند. برنامه کلاسیک این است که از کمپ چهار (حدود ۸۰۰۰ متر) نیمهشب حرکت کنید، حوالی ظهر قله را لمس کنید و پیش از غروب به چادرها برگردید؛ برنامهای فشرده که برای خطا جایی نمیگذارد. اما آن روز، بخشی از تیمها از زمان عقب افتادند، قانون «زمانِ چرخش» را نادیده گرفتند و حتی پس از ساعت ۱۴ نیز به سمت قله رفتند. هنگام فرود، کولاکی ناگهانی وزیدن گرفت؛ تاریکی و باد و کمبود اکسیژن، صحنهای مرگبار ساخت. در مجموع پنج نفر، از جمله خودِ دو سرپرست، جان باختند و تعدادی با جراحتهای جدی زنده ماندند. این رویداد در روایتهای نخستدست ازجمله کتاب «به قله نازک هوا/Into Thin Air» اثر «جان کراکائر» و بازسازی سینمایی «اورست» (۲۰۱۵) ثبت شده است.
چرا قانون ساعت ۱۴ کوهنوردی نادیده گرفته شد؟
تحلیلها میگویند ترکیبی از خطاهای شناختی و ساختاری در کار بود:
- سوگیری هزینه ازدسترفته: هرچه قله نزدیکتر، دلکندن سختتر. کوهنوردان احساس میکنند «تا اینجا آمدهایم؛ حیف است برگردیم».
- اقتدارگرایی و سکوت گروهی: برخی راهنماها و مشتریان—even با دیدن نشانههای خطر—بهدلیل سلسلهمراتب یا بیباوری به نقش خود، تردیدها را بیان نکردند.
- عدم آشنایی تیمی: گروهها پیش از صعود شناخت عمیقی از هم نداشتند؛ اعتماد و گفتوگوی انتقادی شکل نگرفت.
- بد مدیریتی زمان و گلوگاههای مسیر: معطلی در طنابثابتها، ترافیک روی تیغهها و خطا در برآوردِ سرعت، تیم را از «پنجره امن» بیرون انداخت.
نتیجه این کالبدشکافی حرفهای، تثبیتِ قاعدهای شد که امروز تقریباً در همه اکسپدیشنهای هیمالیایی بهعنوان «زمانِ چرخش» الزامآور است؛ غالباً حوالی ساعت ۱۴.
منطق ایمنی در پشت ساعت ۱۴
۱) هواشناسی ارتفاع: بعدازظهرها ناپایداری و باد اوج میگیرد؛ طوفانهای محلی میتوانند دید را به صفر برسانند.
۲) نور و دما: هر یک ساعت تأخیر، دمای مؤثر را چند درجه پایین میکشد و یخزدگی را محتملتر میکند.
۳) فیزیولوژی ارتفاع: افت قند، کمآبی و کمبود اکسیژن، در فرود تصمیمگیری را تضعیف میکند؛ فرود همیشه دشوارتر از صعود است.
۴) مدیریت ریسک تیمی: قانون مشترک، سوگیریهای فردی را مهار میکند؛ سرپرست و اعضا به «قانونِ پیشنوشته» تکیه میکنند نه احساس لحظه.
چگونه اجرا میشود؟
- تعریف «زمانِ چرخش» در جلسه پیش از حمله قله (با لحاظ سرعت تیم، هواشناسی و طول مسیر).
- بازبینیهای میانی: کنترل ساعت و نقطههای عطف (بالای آستانه جنوبی، بالای تراورس،…)، اگر از زمانبندی عقبید، برگردید.
- اختیارِ الزامآور سرپرست/راهنما: در صورت عدول، دستور بازگشت لازمالاجراست؛ جان تیم بر غرور شخصی مقدم است.
- اصل «ایمنی بر موفقیت»: قله، نیمه راه است؛ موفقیت یعنی بازگشت سالمِ همه نفرات به کمپ.
نمونههای عبرت و تعادل
در برابر فاجعه ۱۹۹۶، نمونههای موفق «دلکندن بهموقع» نیز کم نیست؛ تیمهایی که چند ده متر مانده به قله برگشتهاند و در پنجرهای امنتر، قله را در تلاش بعدی گرفتهاند. پیام روشن است: در کوه، «نه گفتنِ بهموقع» هنرِ بقاست.
درسهای مدیریتی فراتر از کوه
قانون ساعت ۱۴ فقط برای شیبهای یخزده نیست؛ استعارهای برای زندگی و کار است: برای پروژهها «زمانِ چرخش» تعریف کنید، در برابر سوگیری هزینه ازدسترفته مقاومت کنید، گفتوگوی انتقادی را تشویق کنید، و بدانید کی باید ایستاد و بازآرایی کرد.
قانون ساعت ۱۴ کوهنوردی
قانون ساعت ۱۴، خلاصهای از حکمت کوه است: ساده، بیرحم و نجاتبخش. این قاعده نمیگوید به قله نروید؛ میگوید بهموقع برگردید تا بار دیگر و بهتر بروید. میراث تلخ اورست ۱۹۹۶ امروز به جانهای بسیاری برگشته است؛ جانهایی که به احترام ساعت ۱۴، روشن و سالم به چادر رسیدهاند.