آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده - زندگی در ایران، مثل بسیاری از نقاط جهان، پر از رویدادهایی است که مستقیم یا غیرمستقیم بر روان و جسم ما اثر میگذارند. ما در منطقهای زندگی میکنیم که هر روز خبرهای داغ، گاه تلخ و گاه فرساینده، روی میز افکار عمومی قرار میگیرد. کافی است چند دقیقه در شبکههای اجتماعی بگردیم یا اخبار رسمی را مرور کنیم تا با سیلی از مسائل اجتماعی و سیاسی روبهرو شویم؛ مسائلی که نه تنها بر دیدگاه ما نسبت به جهان تأثیر میگذارند، بلکه مستقیماً وارد زندگی روزمره ما میشوند. اما چرا این اتفاقها اینقدر سنگین و طاقتفرسا به نظر میرسند؟ چرا ذهن ما نمیتواند به راحتی از کنارشان عبور کند؟ پاسخ در نحوه عملکرد مغز و بدن ما نهفته است.
وقتی ذهن دنبال دلیل میگردد و به بنبست میخورد
انسان به طور طبیعی برای هر پدیدهای به دنبال دلیل منطقی است. وقتی با رخدادهای اجتماعی یا سیاسی سنگینی مانند تحریمها، فشارهای اقتصادی یا بیثباتیهای منطقهای روبهرو میشویم، ذهن ما ناخودآگاه تلاش میکند چرایی این وضعیت را بفهمد. اما اغلب اوقات، دلایل این اتفاقات پیچیدهتر از آن هستند که درک فردی بتواند آنها را حل کند. در این نقطه، ذهن به بنبست میرسد. این بنبست فکری خودش تبدیل به منبعی تازه از تلخی و اضطراب میشود. به عبارتی، ما نهتنها با واقعیت تلخِ بیرونی روبهرو هستیم، بلکه با سردرگمی درونی خود نیز دستوپنجه نرم میکنیم.
استرس اجتماعی و بدن ما
پژوهشهای علمی نشان دادهاند که مسائل اجتماعی استرسزا بهطور مستقیم محور هیپوتالاموس ـ پیتوییتری ـ آدرنال (HPA) را فعال میکنند. این محور بخشی حیاتی از سیستم عصبی و غدد درونریز بدن است که وظیفهاش آمادهسازی ما برای مقابله با تهدیدهاست. هنگامی که این محور فعال میشود، سطح هورمونهایی مانند کورتیزول افزایش مییابد. این همان هورمونی است که به بدن فرمان میدهد در حالت آمادهباش قرار بگیرد. در این حالت، میزان ترشح برخی انتقالدهندههای عصبی مهم مثل سروتونین و اکسیتوسین کاهش مییابد؛ موادی که نقش اصلی در ایجاد آرامش و احساس خوشی دارند. در مقابل، هورمونها و مواد شیمیایی مرتبط با استرس و واکنش فوری مثل گلوتامات افزایش پیدا میکنند. نتیجه؟ ما وارد وضعیتی میشویم که تصمیمگیریهای مهم دشوار میشوند، حافظه کوتاهمدت افت میکند و حتی روابط اجتماعی ما تحتالشعاع قرار میگیرد. به بیان ساده، جامعهای که به طور مداوم در معرض اخبار تلخ و بحرانهای اجتماعی است، در ناخودآگاه جمعیاش نیز دچار فرسودگی میشود.
اثرات پنهان بر زندگی روزمره
وقتی بدن و ذهن در حالت آمادهباش دائمی قرار میگیرند، اثرات آن بهطور نامحسوس وارد زندگی روزمره ما میشود. ممکن است به شکلهای زیر خودش را نشان دهد:
- کاهش توان تمرکز در محل کار یا تحصیل
- بیحوصلگی در روابط خانوادگی یا اجتماعی
- افزایش خطا در تصمیمگیریهای روزمره
- کاهش انرژی برای انجام کارهای خلاقانه یا مهم
- احساس پوچی یا بیانگیزگی در بلندمدت
این اثرات کوچک اما مداوم، مثل قطرههایی هستند که آرامآرام ظرف روح و روان ما را پر میکنند و به نقطهای میرسیم که حس میکنیم توان ادامه نداریم.
چرا انکار کردن کافی نیست؟
شاید خیلیها برای فرار از فشارهای اجتماعی به این فکر برسند که «هیچچیز روی من تأثیر نمیگذارد». اما انکار واقعیت، راهحل پایداری نیست. درست مثل بیماری جسمی که با نادیده گرفتنش وخیمتر میشود، مشکلات روانی و اجتماعی هم اگر جدی گرفته نشوند، در درازمدت اثرات سنگینتری به جا میگذارند. پذیرفتن این واقعیت که ما در مواجهه با مسائل اجتماعی در حالت طبیعی نیستیم، نخستین قدم برای پیدا کردن راهکار است. این پذیرش به ما کمک میکند به جای سرکوب احساسات، آنها را بشناسیم و مدیریت کنیم.
چه باید کرد؟
عبور از فشارهای اجتماعی نیازمند ترکیبی از آگاهی فردی و حمایت جمعی است. برخی راهکارهای عملی عبارتاند از:
1. آگاهی نسبت به بدن و ذهن: شناخت واکنشهای بدن در برابر استرس، کمک میکند زودتر علائم را بشناسیم و برای مدیریت آن اقدام کنیم.
2. محدود کردن مصرف اخبار تلخ: مصرف بیرویه اخبار منفی درست مثل مصرف بیش از حد سم، بدن و ذهن را مسموم میکند.
3. تقویت روابط انسانی: حضور در جمعهای حمایتی، خانواده و دوستان میتواند نقش بالشت روانی را ایفا کند.
4. ورزش و فعالیت بدنی: یکی از موثرترین روشهای علمی برای کاهش سطح کورتیزول و افزایش سروتونین است.
5. گفتوگو و مشاوره: مراجعه به روانشناس یا مشاور اجتماعی دیگر یک انتخاب لوکس نیست، بلکه ضرورتی برای سلامت روان است.
کلام آخر
زندگی در جامعهای پر از بحران و چالش، کاری آسان نیست. اما اگر بدانیم بدن و ذهن ما چگونه واکنش نشان میدهند و چطور میتوانیم از خودمان محافظت کنیم، حتی در دل طوفان هم میتوانیم راهی برای نفس کشیدن پیدا کنیم.