آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
جنایتی هولناک و باورنکردنی، جامعه مشهد را در بهت و حیرت فروبرده است. پانزدهم مهرماه، پرونده مفقودی یک دختر ۲۹ساله در کلانتری کاظمآباد مشهد تشکیل شد، اما آنچه در ادامه کشف شد، از یک ناپدیدگی ساده فراتر بود. پس از بررسیهای تخصصی توسط اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد، حقایق تلخی فاش شد. پدر این دختر جوان، به عنوان متهم اصلی این پرونده شناخته شده و به قتل عمدی فرزند خود اعتراف کرده است.
متهم در اعترافات خود ادعا کرده که دخترش دو ازدواج ناموفق داشته و به همین دلیل وضعیت روحی و روانی مناسبی نداشته است. به گفته او، این دختر با همه اعضای خانواده درگیر میشده و به آنها توهین میکرده است. روز حادثه، زمانی که این رفتارها تکرار میشود، پدر تصمیم به قتل دخترش میگیرد. او با برنامهریزی قبلی، همه اعضای خانواده را به بهانهای از خانه خارج میکند تا زمینه جنایت را فراهم کند.
با بازگشت به خانه، درگیری لفظی بین پدر و دختر دوباره آغاز میشود. متهم ادعا میکند که دخترش با صدای بلند به او توهین کرده و این موضوع خشم او را برمیانگیزد. در اوج خشم، ضربهای به صورت دختر وارد میشود که منجر به سقوط او و برخورد سرش با زمین میگردد. متهم میگوید خونریزی شدید باعث مرگ دخترش شده است. اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. پدر برای پنهان کردن جنایت، جسد را در کیسهای نارنجی قرار داده و به کارگاه تراشکاری منتقل میکند. او در این مکان، پاهای جسد را از زانو و ران با چاقو قطع میکند. در نهایت، جسد مثله شده به بیابان برده شده و سوزانده میشود. این جنایت هولناک، جامعه محلی و کارشناسان را شوکه کرده و پرسشهای زیادی درباره انگیزه واقعی قاتل ایجاد کرده است.
محور اول: روانشناسی جنایت و انگیزههای متهم
این جنایت از جنبه روانشناختی قابل تحلیل عمیق است. متهم که باید نقش حامی و محافظ را برای دخترش ایفا کند، به قاتل تبدیل شده است. ادعای متهم درباره مشکلات روحی دخترش نیاز به بررسی کارشناسی دارد. حتی در صورت وجود مشکلات رفتاری، هیچ توجیهی برای چنین خشونت شدیدی قابل قبول نیست. رفتار متهم پس از قتل، از پیش برنامه ریزی و قصد قبلی حکایت دارد. خارج کردن اعضای خانواده از خانه و انتقال جسد به کارگاه، نشاندهنده برنامهریزی برای جنایت است.
محور دوم: نشانههای هشداردهنده در خانواده
تاریخچه دو ازدواج ناموفق دختر میتواند نشانهای از وجود مشکلات عمیقتر در عمف خانواده باشد. چنین مسائلی معمولاً ریشه در سالهای گذشته دارد. درگیریهای مستمر بین دختر و اعضای خانواده، به ویژه برادرانش، نشان از وجود تنشهای حلنشده در خانواده دارد. این درگیریها میتوانست با مداخله به موقع کارشناسان کاهش یابد. عدم وجود سیستم حمایتی مؤثر برای زنان در موقعیتهای مشابه، یکی از عوامل زمینهساز این تراژدی است. دختر در اوج بحران روحی، از حمایت حرفهای برخوردار نبوده است.
محور سوم: فرآیند کشف جرم توسط پلیس
تشکیل پرونده ابتدا به عنوان مفقودی، نشان از هوشیاری اطرافیان دارد. این گزارش به موقع، مسیر بررسیهای پلیسی را آغاز کرده است. ارسال پرونده به اداره جنایی پلیس آگاهی، نشاندهنده حساسیت موضوع و اهمیت آن از دیدگاه پلیس است. این انتقال، بررسیهای تخصصی را ممکن ساخته است. کشف حقایق از طریق بازجویی و بررسی مدارک، نشان از کار حرفهای پلیس دارد. اعتراف متهم، نتیجه همین فرآیند دقیق پلیسی بوده است.
محور چهارم: پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
این جنایت، زنگ خطری برای جامعه درباره خشونتهای خانوادگی است. بسیاری از خشونتها در پشت درهای بسته خانوادهها رخ میدهد. ضرورت وجود سیستمهای حمایتی برای زنان در معرض خشونت خانوادگی را نشان میدهد. بسیاری از قربانیان، راه فراری از محیطهای خشونتبار ندارند. آموزش مهارتهای حل تعارض در سطح خانواده و جامعه، میتواند از بروز چنین تراژدی هایی جلوگیری کند. مدیریت خشم و کنترل هیجانات، نیاز به آموزش همگانی دارد.
محور پنجم: راهکارهای پیشگیرانه
ایجاد خطوط تلفن بحران و مراکز مشاوره فوری میتواند به افراد در بحران کمک کند. دسترسی سریع به خدمات مشاوره، از بروز خشونت جلوگیری میکند. آموزشهای عمومی درباره نشانههای خشونت خانگی و راههای مقابله با آن ضروری است. بسیاری از افراد، خشونت را تا زمانی که به تراژدی منجر نشود، جدی نمیگیرند. تقویت سیستمهای نظارتی و حمایتی برای زنان در معرض خطر، میتواند جان بسیاری را نجات دهد. این سیستمها باید به صورت فعال عمل کنند.