دوشنبه / ۲۸ مهر ۱۴۰۴ / ۰۳:۵۸
کد خبر: 33376
گزارشگر: 548
۱۲۱۴
۰
۰
۱
پیوند غیرقابل انکار بحران اوکراین با برنامه هسته‌ای ایران

چرا حل پرونده هسته‌ای در گرو معادلات روسیه و اوکراین است؟

چرا حل پرونده هسته‌ای در گرو معادلات روسیه و اوکراین است؟
پرونده هسته‌ای ایران از چارچوب منطقه‌ای فراتر رفته و به یکی از ابزارهای کلیدی در جنگ قدرت میان ایالات متحده، روسیه و چین تبدیل شده است. تحلیلگران بین‌المللی معتقدند واشنگتن حل بحران هسته‌ای ایران را منوط به تغییر معادلات استراتژیک تهران با مسکو و پکن می‌داند. شواهد متعددی از این پیوند استراتژیک وجود دارد؛ از اظهارات دونالد ترامپ مبنی بر لزوم "اتمام کار روسیه قبل از توافق با ایران" تا تغییرات لحظه‌ای در تحویل تسلیحات به اوکراین در پی گفت‌وگوهای آمریکا و روسیه. این نشان می‌دهد که پرونده هسته‌ای ایران به کارتی در بازی بزرگ قدرت‌های جهانی تبدیل شده است.
آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
 

پوریا زرشناس

 
 
 
 
 
 
 
 
 
پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
جهان شاهد تحول پارادایمی در رویکرد غرب به پرونده هسته‌ای ایران است. آنچه روزگاری به عنوان موضوعی صرفاً منطقه‌ای طبقه‌بندی می‌شد، اکنون به یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های دیپلماتیک در عرصه بین‌المللی تبدیل شده که حل آن مستقیماً به تحولات جنگ اوکراین و رقابت آمریکا با چین گره خورده است. اظهارات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، که صراحتاً اعلام کرده ابتدا کار روسیه را تمام کرد و سپس با ایران به توافق رسید، پرده از واقعیت جدیدی برداشت. این سخن به وضوح نشان می‌دهد که واشنگتن حل بحران هسته‌ای ایران را منوط به تغییر موازنه قدرت در رابطه تهران با مسکو و پکن می‌داند.
تحولات اخیر در جنگ اوکراین نیز این نظریه را تقویت می‌کند. هنگامی که بحث همکاری نظامی ایران و روسیه اوج گرفت، آمریکا بلافاصله از ارسال موشک‌های تاماهاک به اوکراین خبر داد. این اقدام را می‌توان پیامی واضح به مسکو تفسیر کرد: هرگونه همکاری با ایران، با تشدید تسلیحاتی اوکراین پاسخ داده خواهد شد. جالب اینجاست که به گزارش منابع آگاه، پس از تماس تلفنی ترامپ و پوتین، تحویل این موشک‌ها به تعویق افتاد. این تأخیر احتمالاً نشان می‌دهد که مسکو از "اهرم ایران" به عنوان ابزاری برای کاهش فشارهای غرب در جبهه اوکراین استفاده می‌کند.
چین نیز به عنوان سومین بازیگر این معادله، نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کند. پکن که خود با تحریم‌های آمریکا روبرو است، از همکاری استراتژیک با ایران به عنوان ابزاری برای ایجاد توازن در برابر نفوذ غرب بهره می‌برد. مثلث تهران-مسکو-پکن به تدریج به یکی از کانون‌های اصلی تحولات ژئوپلیتیک جهان تبدیل شده است. در چنین شرایطی، ارائه راهکار برای حل بحران هسته‌ای ایران بدون در نظر گرفتن این ابعاد بین‌المللی، نه تنها ساده‌انگارانه بلکه گمراه‌کننده است. تحلیلگران تاکید می‌کنند که باید پذیرفت پرونده هسته‌ای ایران اکنون تبدیل به مهره‌ای در بازی بزرگ قدرت‌های جهانی شده است. دیپلماسی ایران نیز نیازمند درک این واقعیت و تطبیق راهبردهای خود با این شرایط جدید است. هرگونه حرکت دیپلماتیک باید با توجه به تبعات آن بر این معادلات سه‌جانبه طراحی و اجرا شود.

ایران در شطرنج بزرگ: چرا حل پرونده هسته‌ای در گرو معادلات جهانی است؟

از وین تا مسکو و واشنگتن

برای سال‌ها، بحث بر سر برنامه هسته‌ای ایران در اتاق‌های دربسته وین، بر سر میزهایی میان تهران و قدرت‌های ۱+۴ (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا و آلمان) خلاصه می‌شد. تصور بر این بود که این یک پرونده فنی-دیپلماتیک است که می‌توان آن را با ترکیبی از فشارهای اقتصادی و امتیازات سیاسی حل کرد. توافق برجام در سال ۲۰۱۵، اوج این نگرش بود. اما خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ توسط دونالد ترامپ، نه تنها یک تغییر تاکتیکی، بلکه نشانه‌ای از یک تحول استراتژیک بزرگ‌تر بود. ترامپ یک بار گفت: «قبل از توافق با ایران، باید کار روسیه تموم شه.» این جمله، کلید فهم معمای جدید است. پرونده هسته‌ای ایران از حاشیه امنیتی خاورمیانه خارج شده و به عرصه‌ای برای تسویه حساب و چانه‌زنی در رقابت استراتژیک بین واشنگتن، مسکو و پکن تبدیل شده است. برای درک چرایی بن‌بست فعلی، باید به جای نگاه کردن به تهران یا حتی وین، نگاهی عمیق‌تر به مسکو، کیِف، پکن و تایوان داشته باشیم. بدون در نظر گرفتن نقش ایران به عنوان "اهرم فشار" در روابط آمریکا با روسیه و چین، هرگونه تلاش برای حل پرونده هسته‌ای محکوم به شکست یا دست کم، موقتی بودن است. در این تحلیل، به بررسی ابعاد مختلف این نظریه می‌پردازیم.

۱. تولد یک محور: چگونه تهران به حیاط خلوت استراتژیک مسکو-پکن تبدیل شد؟

خروج آمریکا از برجام یک شوک استراتژیک برای دیپلماسی اروپایی و یک شکست سنگین برای دولت میانه‌رو ایران بود. این اقدام به مسکو و پکن ثابت کرد که واشنگتن، حتی در صورت توافق، قابل اعتماد نیست. از دید روسیه و چین، این یک فرصت طلایی بود:

  • خلأ قدرت را پر کردن

    با خروج آمریکا، اروپا به تنهایی قادر به ارائه تضمین‌های امنیتی یا اقتصادی کافی به ایران نبود. روسیه و چین با حمایت دیپلماتیک و اقتصادی خود از ایران در شورای امنیت و دیگر عرصه‌ها، این خلأ را پر کردند. (که البته در بسیاری از موارد با رای منفی علیه ایران در شورای امنیت، همن کار را هم نکردند!)
  • ایجاد یک متحد استراتژیک

    ایران با اقتصاد نسبتاً بزرگ، منابع انرژی عظیم و موقعیت ژئوپلیتیک حساس، متحدی ایده‌آل برای مقاومت در برابر هژمونی آمریکا بود. محوری که روسیه و چین به دنبال ساخت آن بودند.
  • منحرف کردن توجه و منابع آمریکا

    یک ایران قدرتمند و غیرهمسو با غرب، می‌تواند توجه و منابع نظامی-اطلاعاتی آمریکا را در خاورمیانه مشغول نگه دارد و از فشار بر روسیه در اروپا و چین در آسیا-اقیانوسیه بکاهد.

نتیجه این تحول، شکل‌گیری "محور مقاومت" یا "محور ضد هژمونی" بود که تهران را به طور رسمی در مدار استراتژیک مسکو-پکن قرار داد. ایران که زمانی یک بازیگر منطقه‌ای با دستانی نسبتاً باز در دیپلماسی بین‌الملل بود، اکنون به یک دارایی استراتژیک برای رقبای آمریکا تبدیل شده بود.

۲. جنگ اوکراین: شتاب‌دهنده به همگرایی استراتژیک

حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، این پویا را به شدت تشدید کرد. روسیه که با تحریم‌های بی‌سابقه و انزوای دیپلماتیک مواجه شد، به سرعت به دنبال متحدانی خارج از دایره سنتی خود گشت. ایران، با داشتن تجربه چهار دهه مبارزه با تحریم‌های آمریکا و داشتن صنایع دفاعی پیشرفته (به ویژه در حوزه پهپادها و موشک‌ها)، به یک شریک حیاتی تبدیل شد.

  • همکاری نظامی ایران و روسیه

    ارسال انبوه پهپادهای شاهد و احتمالاً موشک‌ها و مهمات از سوی ایران به روسیه، نقش مستقیم تهران در یکی از بزرگ‌ترین مناقشات نظامی قرن را نشان داد. این همکاری برای روسیه حیاتی بود تا بتواند جنگ فرسایشی را ادامه دهد و برای ایران، یک اهرم چانه‌زنی قدرتمند و منبع درآمد ایجاد کرد.
  • واکنش زنجیره‌ای واشنگتن

    اینجاست که تحلیل، کاملاً مصداق پیدا می‌کند. زمانی که اخبار همکاری نظامی ایران و روسیه منتشر شد، آمریکا بلافاصله بحث ارسال موشک‌های کروز "تاماهاک" با برد بلند به اوکراین را به طور جدی مطرح کرد. این یک پیام مستقیم به پوتین بود: «اگر از اهرم ایران استفاده می‌کنی، من نیز اهرم اوکراین را تقویت می‌کنم.» این یک بازی "تسلیحاتی-متقابل" بود که در آن، پرونده ایران به عنوان یک کارت در مذاکرات غیرمستقیم آمریکا و روسیه مورد استفاده قرار گرفت.
  • نقش ترامپ و مذاکرات پشت پرده

    تماس ترامپ-پوتین و به تعویق افتادن تحویل تاماهاک‌ها (اگرچه جزئیات آن نیاز به تأیید منابع مستقل دارد) از یک منطق قوی برخوردار است. این نشان می‌دهد که مسکو ممکن است از "تعهد به کاهش کمک به ایران" به عنوان یک پیش‌پرده برای گرفتن امتیاز از واشنگتن استفاده کند. در این معادله، ایران دیگر یک "مسئله" نیست، بلکه یک "ارز مبادله‌ای" است.

۳. پرونده هسته‌ای: از هدف اصلی به ابزار دستیابی به اهداف بزرگتر

در این چارچوب جدید، برنامه هسته‌ای ایران معنای خود را از دست داده است. برای طرفین درگیر، این پرونده دیگر درباره تعداد سانتریفیوژها یا درصد غنی‌سازی نیست، بلکه درباره:

  • برای آمریکا

    پرونده هسته‌ای یک اهرم برای تضعیف محور روسیه-چین-ایران است. واشنگتن می‌داند که یک توافق هسته‌ای موفق، به ایران فضای تنفسی اقتصادی و مشروعیت بین‌المللی می‌دهد که این به نفع مسکو و پکن تمام می‌شود. بنابراین، هرگونه مذاکره باید به گونه‌ای پیش برود که یا این محور را بشکند (ایده جدا کردن ایران) یا دست کم، هزینه‌های همکاری با ایران برای روسیه و چین را افزایش دهد.
  • برای روسیه

    پرونده هسته‌ای یک اهرم عالی برای تحت فشار قرار دادن آمریکا در جبهه اوکراین است. مسکو به عنوان یکی از اعضای ۱+۴، می‌تواند با ایجاد موانع در مذاکرات وین، بر روند مذاکرات تاثیر بگذارد و از آن به عنوان یک کارت چانه‌زنی برای کاهش تحریم‌ها یا دریافت امتیازات در اوکراین استفاده کند. یک ایران دارای برنامه هسته‌ای پیشرفته، یک تهدید دائمی برای منافع آمریکا در خاورمیانه است و این، توجه و منابع واشنگتن را تقسیم می‌کند.
  • برای چین

    پرونده هسته‌ای بخشی از جنگ بزرگتر اقتصادی-تکنولوژیک با آمریکاست. پکن از ایران به عنوان یک منبع انرژی مطمئن و یک شریک در ابتکار "کمربند و جاده" نگاه می‌کند. یک ایران تحت تحریم‌های شدید، وابسته‌تر به چین است و این به نفع پکن است. علاوه بر این، هرگونه درگیری طولانی‌مدت آمریکا با ایران، از تمرکز کامل واشنگتن بر محاصره استراتژیک چین می‌کاهد.

۴. چرا راهکارهای سنتی شکست می‌خورند؟ نقدی بر دیپلماسی تک‌بعدی

این تحلیل، توضیح می‌دهد که چرا راهکارهای سنتی برای حل بحران هسته‌ای ایران ناکام مانده‌اند:

  • دیپلماسی "فقط هسته‌ای"

    تمرکز صرف بر پارامترهای فنی هسته‌ای، بدون در نظر گرفتن بستر ژئوپلیتیک گسترده‌تر، مانند این است که برای درمان یک بیمار مبتلا به سرطان، فقط مسکن تجویز کنیم. حتی اگر توافقی فنی حاصل شود، به محض تغییر معادلات بین‌المللی (مانند جنگ اوکراین) بی‌ثبات می‌شود.
  • تأکید یک‌جانبه بر نقش اروپا

    اتحادیه اروپا، با وجود حسن نیت، فاقد اهرم‌های امنیتی و اقتصادی لازم برای متقاعد کردن ایران، روسیه یا چین است. اروپا نمی‌تواند در برابر حمایت نظامی روسیه از سوریه یا خرید نفت چین از ایران، تضمین امنیتی معادل ارائه دهد.
  • نادیده گرفتن منافع روسیه و چین

    هرگونه طرحی که منافع استراتژیک مسکو و پکن در استفاده از ایران به عنوان یک متحد را نادیده بگیرد، از پایه سست برخوردار است. این دو کشور دارای حق وتو در شورای امنیت هستند و می‌توانند هرگونه قطعنامه یا توافق بین‌المللی را مسدود یا تضعیف کنند.

۵. چشم‌انداز آینده: سناریوهای محتمل در یک جهان چندقطبی

با در نظر گرفتن این تحلیل، آینده پرونده هسته‌ای ایران به تحولات سه محور اصلی گره خورده است:

  • نتایج جنگ اوکراین

    اگر جنگ به بن‌بست برسد یا به سمت مذاکرات جدی پیش برود، ممکن است فضایی برای کاهش تنش‌های جانبی، از جمله پرونده ایران، ایجاد شود. در این صورت، روسیه ممکن است انعطاف‌پذیری بیشتری در قبال پرونده هسته‌ای نشان دهد. اما اگر جنگ تشدید شود، ایران به یک زرادخانه حیاتی برای مسکو تبدیل شده و ارزش اهرمی آن برای روسیه افزایش می‌یابد.
  • رقابت آمریکا و چین

    هرگونه تشدید تنش در تنگه تایوان یا درگیری در دریای چین جنوبی، می‌تواند باعث شود آمریکا به دنبال کاهش درگیری‌هایش در دیگر نقاط جهان باشد. این ممکن است انگیزه واشنگتن برای یک توافق پایدار با ایران را افزایش یا کاهش دهد، بسته به این که آیا این توافق به مهار چین کمک می‌کند یا خیر.
  • تحولات داخلی ایران

    تغییرات در رهبری یا سیاست‌های داخلی ایران می‌تواند بر معادله تاثیر بگذارد. با این حال، در شرایط کنونی، به نظر می‌رسد گفتمان حاکم در تهران بر تقویت روابط با شرق (روسیه و چین) متمرکز است و این، گسست از این محور را در کوتاه‌مدت غیرمحتمل می‌سازد. در ادامه این گزارش، تحلیل جامعی از ابعاد مختلف این نظریه و پیامدهای آن برای سیاست خارجی ایران ارائه می‌شود.

جایگاه ایران در رقابت‌های راهبردی آمریکا و روسیه

  • همکاری فزاینده ایران و روسیه در زمینه‌های نظامی و اقتصادی، واشنگتن را نگران کرده است. آمریکا این همکاری را تهدیدی برای منافع استراتژیک خود می‌داند.
  • مسکو از "کارت ایران" به عنوان اهرمی در مذاکرات با غرب استفاده می‌کند. این امر موقعیت چانه‌زنی روسیه را در پرونده‌هایی مانند اوکراین تقویت می‌کند.
  • تحریم‌های غرب علیه ایران در عمل به تقویت پیوندهای تهران-مسکو انجامیده است. این نتیجه‌ای معکوس برای سیاست‌های آمریکا بوده است.

نقش چین در معادلات سه‌جانبه

  • پکن از پیوندهای استراتژیک با ایران به عنوان ابزاری برای مقابله با فشارهای آمریکا استفاده می‌کند. همکاری ایران و چین در سازمان‌های بین‌المللی مشهود است.
  • طرح ۲۵ ساله همکاری ایران و چین، نشان از عزم پکن برای نفوذ در خاورمیانه دارد. این طرح می‌تواند توازن قوا در منطقه را تغییر دهد.
  • چین از بحران هسته‌ای ایران برای تحت فشار قرار دادن آمریکا در دیگر پرونده‌ها استفاده می‌کند. این رویکرد بخشی از راهبرد کلان پکن است.

پیامدهای برای دیپلماسی ایران

  • ایران نیازمند بازتعریف راهبرد خود در شرایط جدید بین‌المللی است. این بازتعریف باید واقع‌بینانه و مبتنی بر منافع ملی باشد.
  • تنوع‌بخشی به روابط بین‌المللی از ضروریات سیاست خارجی ایران است. اتکای صرف به یک یا دو بازیگر می‌تواند خطرناک باشد.
  • افزایش توان چانه‌زنی از طریق تقویت پیوندهای منطقه‌ای باید مورد توجه قرار گیرد. این امر می‌تواند موقعیت ایران را تقویت کند.

سناریوهای محتمل برای آینده

  • تداوم وضعیت فعلی و تشدید تنش‌ها محتمل‌ترین سناریو است. این امر به نفع هیچ یک از طرفین نیست.
  • امکان تغییر موازنه قوا در صورت تحول در جنگ اوکراین وجود دارد. این تغییر می‌تواند بر پرونده هسته‌ای تأثیر بگذارد.
  • بروز گسست در مثلث تهران-مسکو-پکن در بلندمدت دور از انتظار نیست. این گسست می‌تواند ناشی از تفاوت در منافع باشد.

راهکارهای پیشنهادی برای ایران

  • تقویت نهادهای دیپلماتیک و تحلیلی برای درک بهتر تحولات بین‌المللی ضروری است. این امر به تصمیم‌گیری بهتر کمک می‌کند.
  • تنوع‌بخشی به شرکای بین‌المللی و کاهش وابستگی به بازیگران محدود باید در دستور کار قرار گیرد. این امر امنیت ملی را افزایش می‌دهد.
  • فعال‌سازی دیپلماسی عمومی برای توضیح مواضع ایران در عرصه بین‌المللی اهمیت دارد. این دیپلماسی می‌تواند به تغییر تصویر ایران کمک کند.

 نتیجه‌گیری: بازگشت به میز شطرنج جهانی

پرونده هسته‌ای ایران دیگر یک بازی جداگانه در خاورمیانه نیست. این پرونده به یک مهره در شطرنج بزرگ‌تر رقابت ابرقدرت‌ها تبدیل شده است. حل آن مستلزم یک دیپلماسی چندوجهی و پیچیده است که نه تنها با تهران، بلکه با مسکو و پکن نیز مذاکره کند. واشنگتن باید بین اهداف متضاد خود توازنی برقرار کند: مهار برنامه هسته‌ای ایران از یک سو، و تضعیف محور روسیه-چین از سوی دیگر. ارائه راهکار برای حل بحران هسته‌ای بدون در نظر گرفتن این معادلات گسترده، کاری ساده‌لوحانه است. تا زمانی که جنگ در اوکراین ادامه دارد و تنش بین آمریکا و چین در جریان است، پرونده هسته‌ای ایران در میانه این طوفان گرفتار خواهد ماند. راه حل نهایی، نه در وین، که در مسکو، کیِف، واشنگتن و پکن شکل می‌گیرد. تنها با یک "معامله بزرگ" که مسائل امنیتی همه طرف‌های درگیر، از جمله روسیه و چین، را در نظر بگیرد، می‌توان امید داشت که پرونده ایران برای همیشه بسته شود. تا آن زمان، این پرونده همچنان به عنوان یک نماد قدرتمند از جهان چندقطبی و پیچیده قرن بیست و یکم باقی خواهد ماند.

 

به قلم: پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
https://www.asianewsiran.com/u/hy9
اخبار مرتبط
برخلاف روایت رایج مبنی بر حمایت روسیه و چین از ایران در شورای امنیت، اسناد رسمی سازمان ملل نشان می‌دهد که تمام قطعنامه‌های تحریمی علیه برنامه هسته‌ای ایران با رأی مثبت مسکو و پکن به تصویب رسیده‌اند! از قطعنامه ۱۶۹۶ در سال ۲۰۰۶ تا قطعنامه ۱۹۲۹ در سال ۲۰۱۰، روسیه و چین همواره در کنار قدرت‌های غربی به تحریم ایران رأی مثبت داده‌اند. این واقعیت تاریخی هشدار جدی برای سیاست خارجی ایران محسوب می‌شود که اتکای صرف به شرق می‌تواند تله‌ای خطرناک باشد. تحلیلگران تاکید می‌کنند که مسکو و پکن در صورت لزوم، منافعشان را بر روابط با ایران ترجیح خواهند داد. پوریا زرشناس در این یادداشت به همین مسئله می پردازد.
جمهوری اسلامی ایران به‌صورت رسمی خاتمه دوره ده‌ساله برجام را اعلام کرد. بر این اساس کلیه محدودیت‌های غنی‌سازی اورانیوم طبق توافق قبلی برداشته شد و ایران از این پس برنامه غنی‌سازی خود را به میزان قابل توجهی افزایش خواهد داد. سید عباس عراقچی، دیپلمات ارشد ایرانی در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل متحد، عدم اعتبار قطعنامه‌های مرتبط با برجام را رسماً اعلام نمود. این اقدام درحالی صورت می‌پذیرد که سفارت ایران در سوئد هرگونه اقدام معطوف به اعمال مجدد تحریم‌ها را غیرقانونی خواند. قنبری، معاون اقتصادی وزیر خارجه نیز تاکید کرد ایران از تحریم‌های شورای امنیت خارج شده است.
بر اساس اسناد تاریخی شورای امنیت، چین و روسیه در تمامی قطعنامه‌های مهم علیه برنامه هسته‌ای ایران بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ شامل قطعنامه‌های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳ و ۱۹۲۹ رای موافق داده‌اند.
با رد قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین در شورای امنیت، مکانیسم ماشه فردا شب فعال شده و تمامی تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران از سر گرفته می‌شوند. این تحریم‌ها شامل محدودیت‌های هسته‌ای، تسلیحاتی و مالی خواهد بود. در این مطلب به بررسی قطعنامه های تحریمی که با فعال شدن مکانیسم ماشه بازمی گردند، می پردازیم.
شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه لغو تحریم‌های ایران را تصویب نکرد و تحریم‌های شش قطعنامه پیشین به طور خودکار احیا شدند؛ محدودیت‌های جامع هسته‌ای، موشکی، تسلیحاتی و مالی بار دیگر بر ایران اعمال می‌شود. در این یادداشت بررسی می کنیم که چه تحریم هایی در قالب قطعنامه های شورای امنیت باز خواهند گشت.
شورای امنیت سازمان ملل با رد قطعنامه تمدید رفع تحریم‌ها علیه ایران، مکانیسم ماشه را فعال کرد. این تصمیم که با مخالفت قاطع روسیه و چین روبرو شد، به معنای بازگشت تمامی تحریم‌های پیشین سازمان ملل از ۲۷ سپتامبر خواهد بود. آیا واقعاً همانطور که نماینده انگلیس ادعا می‌کند، راه دیپلماسی هنوز باز است؟ این پرسش‌ها، آینده پرابهام توافق هسته‌ای و امنیت خاورمیانه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید