جمعه / ۹ آبان ۱۴۰۴ / ۱۷:۰۰
کد خبر: 33593
گزارشگر: 548
۲۵۱
۰
۰
۱۱
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده

بمب واقعی آمریکا دلار است، نه موشک!

بمب واقعی آمریکا دلار است، نه موشک!
در جهان امروز، قدرت دیگر در صدای انفجار موشک‌ها یا تعداد تانک‌ها خلاصه نمی‌شود. در عصر اقتصاد دیجیتال و بازارهای جهانی، یک تصمیم کوچک در واشنگتن می‌تواند لرزه‌ای به ارزش دارایی‌ها، سهام و حتی طلا در سراسر جهان بیندازد. بمب واقعی، دلار آمریکاست؛ و ماشهٔ آن در دستان نهادی به نام «فدرال رزرو».
آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده

وقتی یک عدد کوچک جهان را می‌لرزاند

در ظاهر، تغییر تنها ۰.۲۵ درصدی نرخ بهره شاید عددی ناچیز به نظر برسد، اما پشت همین عدد، طوفانی نهفته است که میلیاردها دلار را جابه‌جا می‌کند. کارشناسان اقتصادی تخمین می‌زنند هر بار که فدرال رزرو چنین تصمیمی می‌گیرد، بیش از ۱۵۰۰ میلیارد دلار ارزش دارایی‌ها در جهان دستخوش تغییر می‌شود؛ معادل تولید ناخالص داخلی کشورهایی چون اسپانیا یا بودجه سالانه چندین کشور ثروتمند اروپایی. به‌محض اعلام این تصمیم، بازارهای جهانی واکنش نشان می‌دهند:
  1. ارزش سهام شرکت‌ها در بورس‌های نیویورک، لندن و توکیو نوسان می‌کند.
  2. قیمت اوراق خزانه‌داری و بدهی‌های دولتی تغییر می‌یابد.
  3. طلا به‌عنوان پناهگاه امن سرمایه‌گذاران، بالا یا پایین می‌رود.
  4. حتی رمزارزها و بازارهای نوظهور نیز از این زلزله در امان نمی‌مانند.
در چنین لحظه‌ای، جهان درمی‌یابد که قدرت واقعی امروز نه در زرادخانه‌های نظامی، بلکه در اتاق‌های تصمیم‌گیری اقتصادی نهفته است.

دلار؛ ستون فقرات نظم مالی جهان

برای درک این قدرت باید نخست جایگاه دلار را شناخت. بیش از ۸۰ درصد مبادلات جهانی به دلار انجام می‌شود. نفت، طلا، فلزات، حمل‌ونقل دریایی و حتی بیشتر قراردادهای بین‌المللی با دلار تسویه می‌شوند. بانک‌های مرکزی کشورها بخش عمده‌ای از ذخایر خود را به دلار نگهداری می‌کنند و شرکت‌های چندملیتی صورت‌های مالی‌شان را بر اساس آن تنظیم می‌کنند.
همین وابستگی، آمریکا را در جایگاهی منحصربه‌فرد قرار داده است. اگر واشنگتن تصمیم بگیرد نرخ بهره را بالا ببرد، جریان سرمایه از کشورهای درحال‌توسعه خارج و به بازارهای امن آمریکا بازمی‌گردد. اگر نرخ بهره را پایین بیاورد، نقدینگی در سراسر جهان سرازیر می‌شود و بازارهای نوظهور جانی تازه می‌گیرند. به‌بیان دیگر، فدرال رزرو همان مرکز فرماندهی مالی جهان است؛ جایی که کوچک‌ترین تصمیمش، اثرش را در دورافتاده‌ترین بازارهای دنیا هم نشان می‌دهد.

چرا فقط آمریکا چنین قدرتی دارد؟

۱. اعتماد جهانی به دلار

دلار نه‌تنها پشتوانهٔ اقتصاد بزرگ آمریکا را دارد، بلکه از اعتماد تاریخی بازارهای جهانی برخوردار است. سرمایه‌گذاران، صندوق‌های بازنشستگی، بانک‌ها و دولت‌ها به ثبات و نقدشوندگی دلار اطمینان دارند. به همین دلیل، حتی در بحران‌ها، همه به دلار پناه می‌برند.

۲. عمق بی‌رقیب بازار مالی آمریکا

بازار سرمایهٔ ایالات متحده، با بیش از ۱۲۶ هزار میلیارد دلار ارزش سهام و ۱۴۵ هزار میلیارد دلار اوراق خزانه‌داری، بزرگ‌ترین و نقدشونده‌ترین بازار جهان است. هیچ کشوری چنین شبکه‌ای از بانک‌ها، بورس‌ها، صندوق‌ها و ابزارهای مالی ندارد. به همین دلیل، تصمیم فدرال رزرو می‌تواند همچون موجی سهمگین از وال‌استریت تا بورس‌های آسیا گسترش یابد.

۳. امتیاز ویژه در نظام مالی جهانی

چون دلار ارز غالب دنیاست، آمریکا می‌تواند با هزینه‌ای کمتر قرض بگیرد، بدهی‌های کلان خود را با چاپ پول مدیریت کند و از ابزار تحریم اقتصادی برای پیشبرد اهداف سیاسی‌اش بهره ببرد. این همان چیزی است که اقتصاددانان از آن با عنوان «امتیاز فوق‌العاده» (Exorbitant Privilege) یاد می‌کنند.

دیگر قدرت‌ها چرا در سایه مانده‌اند؟

روسیه با زرادخانه‌ای پر از بمب اتمی و چین با تولید صنعتی عظیم، هنوز نتوانسته‌اند در بازارهای مالی جهانی نقشی مشابه آمریکا ایفا کنند.

دلیلش ساده است: اعتماد و شفافیت!

ارز چین، یوآن، هنوز آزادانه قابل تبدیل نیست و اقتصاد روسیه نیز به دلیل وابستگی به انرژی و تحریم‌ها، از جریان سرمایهٔ جهانی جداست. در مقابل، دلار با پشتوانهٔ بازار آزاد، قوانین شفاف و نظام مالی عمیق، سال‌هاست که جایگاه خود را حفظ کرده است.

قدرت امروز در عددها نهفته است، نه در موشک‌ها

در قرن بیست‌ویکم، میدان نبرد کشورها از زمین و هوا به بازارهای مالی و اقتصاد جهانی منتقل شده است. دیگر لازم نیست ارتشی برای سلطه داشته باشید؛ کافی است بتوانید بر اعتماد بازارها حکومت کنید.
آمریکا با «دلار» این مأموریت را انجام می‌دهد؛ با فدرال رزرو، نه با تفنگ.

درس‌هایی برای ایران

برای کشوری مانند ایران، این واقعیت یک هشدار و در عین حال فرصتی بزرگ است. هشدار از آن جهت که در جهانی که اقتصاد حرف اول را می‌زند، تکیه بر منابع خام و سیاست‌های درون‌گرا نمی‌تواند قدرت واقعی ایجاد کند و فرصت از آن رو که می‌توان با اصلاح زیرساخت‌های مالی، افزایش شفافیت اقتصادی، ثبات پولی، جذب سرمایه و تعامل سازنده با نظام مالی بین‌المللی، جایگاهی مؤثر در نظم نوین جهانی یافت. دوران شعارهای پر سر و صدا گذشته است. امروز کشورها با «تراز مالی» و «اعتماد سرمایه‌گذاران» سنجیده می‌شوند، نه با شعارهای سیاسی.

نتیجه‌گیری: قدرت را از نو تعریف کنیم

قدرت امروز در توانایی تأثیرگذاری بر اعتماد جهانی و جهت‌دهی به سرمایه‌ها خلاصه می‌شود. آمریکا با دلار، فدرال رزرو و نظام مالی عظیمش، نشان داده که یک دکمه اقتصادی می‌تواند از هزار بمب کارآمدتر باشد. اگر ایران بخواهد سهمی در قدرت جهانی داشته باشد، راهش از تقویت زیرساخت‌های اقتصادی، شفافیت مالی و ثبات پول ملی می‌گذرد. روزگار موشک‌ها گذشته؛ اکنون عصر بازارهاست و هر کشوری که بازارش را بسازد، آینده را نیز خواهد ساخت.
به قلم: کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده
https://www.asianewsiran.com/u/hE1
اخبار مرتبط
کارشناسان اقتصادی با بررسی آمارهای نیمه اول سال ۱۴۰۴ هشدار می‌دهند اقتصاد ایران با توقف سرمایه‌گذاری، کوچک شدن بخش‌های صنعت و کشاورزی و کاهش شدید تقاضا مواجه است. پیش‌بینی می‌شود موج بیکاری در ماه‌های آینده تشدید شود. کاظم عاشوری گیلده در این یادداشت به بررسی معضل اخیر اقتصادی ایران می پردازد.
اقتصاد ایران در آستانه یکی از متفاوت‌ترین و پرریسک‌ترین دوره‌های خود قرار گرفته است. کاظم عاشوری گیلده در این یادداشت هشدار می دهد تا پایان سال بخش قابل توجهی از شرکت‌های ایرانی تعطیل خواهند شد. کلید بقا در مدیریت ریسک علمی و اختصاصی است.
صف‌های طولانی برای کالاها و خدمات مختلف، از بنزین و مرغ تا دارو و بلیت کنسرت، به صحنه‌ای آشنا در زندگی روزمره ایرانیان تبدیل شده است. این پدیده که اقتصاددانان از آن به عنوان «اقتصاد صف» یاد می‌کنند، نه تنها نشان‌دهنده اختلال در نظام عرضه و تقاضاست، بلکه هزینه‌های سنگین اقتصادی، اجتماعی و روانی بر مردم تحمیل می‌کند. کاظم عاشوری گیلده این پدیده عجیب اقتصادی را بررسی می کند.
موج جدیدی از مهاجرت معکوس در ایران آغاز شده است. هزاران خانواده به دلیل فشار اقتصادی، هزینه‌های سرسام‌آور مسکن و بن‌بست معیشتی در کلان‌شهرها، مجبور به بازگشت به شهرهای کوچک و زادگاه خود شده‌اند. این پدیده که پیامدهای گسترده اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت، نشان‌دهنده عمق بحران معیشتی در ایران است. کاظم عاشوری گیلده این مسئله را بررسی می کند.
در حالی که فرانسه با ۸۹.۴ میلیون و اسپانیا با ۸۳.۷ میلیون گردشگر در صدر پربازدیدترین کشورهای جهان در سال ۲۰۲۵ ایستاده‌اند، نام ایران با وجود برخورداری از غنی‌ترین میراث فرهنگی و طبیعی، در این فهرست غایب است. این یادداشت از کاظم عاشوری گیلده به تحلیل دلایل این محرومیت و بررسی پتانسیل‌های خفته ایران می‌پردازد که در صورت رفع موانع، می‌تواند آن را به یکی از قطب‌های برتر گردشگری جهان تبدیل کند.
گزارش مرکز آمار ایران همچون آیینه‌ای شفاف، واقعیت تلخ اقتصادی را به نمایش گذاشته است: تورم ۴۲.۴ درصدی تنها یک عدد نیست، بلکه نشان‌دهنده عمق فاجعه‌ای است که زندگی میلیون‌ها ایرانی را تحت تأثیر قرار داده است. در این میان، افزایش بیش از ۵۰ درصدی قیمت مواد غذایی و رشد سرسام‌آور هزینه مسکن، خانوارها را به مرز فروپاشی اقتصادی کشانده است. کاظم عاشوری گیلده، محقق و نویسنده، با تحلیل این آمار هشدار می‌دهد که جامعه ایران در دام قاعده هرم مازلو گرفتار شده است. جایی که بیش از ۸۰ درصد درآمد خانواده‌ها صرف تأمین دو نیاز اولیه یعنی مسکن و غذا می‌شود و دیگر جایی برای آموزش، درمان، فرهنگ و توسعه باقی نمی‌ماند.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید