شنبه / ۱۷ آبان ۱۴۰۴ / ۱۷:۳۱
کد خبر: 33967
گزارشگر: 548
۱۴۷۶۴
۱۰
۲
۶
جنایت هولناک پس از جدایی

ماجرای قتل مبینا زارع در در کوره‌های آلومینیوم اسلامشهر

ماجرای قتل مبینا زارع در در کوره‌های آلومینیوم اسلامشهر
مبینا زارع، دختر جوان اسلامشهری، پس از پایان رابطه با نامزدش، با وعده حل مشکلات به دام مرگی فجیع افتاد. نامزد سابق که نقشه قتل را از پیش طراحی کرده بود، او را به منطقه‌ای صنعتی با کوره‌های آلومینیوم کشاند. پس از قتل وحشیانه، جسد مبینا برای ناپدید کردن آثار جنایت در کوره سوزانده شد. اگرچه بقایای جسد این دختر بی‌گناف یافت شده، اما متهم اصلی این پرونده قتل، همچنان در فرار به سر می‌برد. این جنایت، جامعه محلی و افکار عمومی را در بهت و خشم فرو برده است. پلیس در پی یافتن ردپای قاتل فراری است، اما سوالات بزرگی درباره امنیت زنان و پیامدهای خشونت‌های رابطه‌ای بی‌پاسخ مانده است.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

تصمیم به پایان دادن به یک رابطه، باید سرآغاز فصل جدیدی از زندگی باشد، نه پایانی تراژیک بر خود زندگی. این داستان، روایت مبینا زارع است، دختری که جسارت گفتن "تمام شده" را داشت، اما گمان نمی‌کرد این دو کلمه، حکم اعدامش را صادر کند. در محله‌های آرام اسلامشهر، کوره‌های آلومینیوم معمولاً نماد کار و تولید هستند، اما در شبی شوم، به صحنه یکی از هولناک‌ترین جنایت‌های عاطفی تبدیل شدند. جایی که آتش انتقام، بر آتش صنعت غالب آمد. مبینا، فریب وعده‌های دروغین "حل مشکلات" را خورد و به دیدار نامزد سابقش رفت. او که به پیوندی محترمانه و مسالمت‌آمیز فکر می‌کرد، هرگز نمی‌دانست وارد تله‌ای مرگبار شده است. آنچه در ادامه رخ داد، فراتر از یک قتل ساده بود؛ یک قتل با قساوتی مثال‌زدنی، که در آن حتی حق یک خاکسپاری شایسته نیز از قربانی و خانواده داغدارش سلب شد. سوزاندن جسد در کوره، تلاشی شیطانی برای محو کردن همه چیز بود.

اما عدالت، همیشه ردپایی از خود به جا می‌گذارد. بقایای جسد، فریاد خاموش نشدنی مبینا از دل خاکستر بودند؛ شاهدی بر جنایتی که نمی‌توانست برای همیشه پنهان بماند. اکنون و با فرار متهم اصلی، این سوال بیشتر از همیشه در اذهان عمومی می‌چرخد: آیا سیستم قضایی و امنیتی ما می‌تواند به سرعت دست این فراری را ببندد و امنیت روانی جامعه را بازگرداند؟

این تراژدی، زنگ خطری جدی است برای همه کسانی که در رابطه‌های سمی و خطرناک به سر می‌برند. داستان مبینا نشان می‌دهد که خشونت‌های عاطفی می‌تواند در نهایت به فجیع‌ترین شکل ممکن، به خشونت فیزیکی و قتل بینجامد. سرنوشت مبینا زارع، از یک پرونده قتل فراتر رفته و به نمادی از مبارزه برای حق زندگی و امنیت زنان تبدیل شده است. این پایان داستان نیست، بلکه آغاز یک دادخواهی بزرگ است.

روانشناسی قاتل و ذهنیت انتقام‌جویانه

قتل‌های پس از جدایی، اغلب ریشه در حس مالکیت مرد بر زن و ناتوانی در پذیرش طردشدگی دارد. قاتل در این پرونده، مبینا را نه به عنوان یک انسان مستقل، که به عنوان "دارایی" می‌دید که حق ندارد او را ترک کند. زمانی که این "دارایی" اراده مستقلی از خود نشان داد، نابودی آن در ذهن او برنامه‌ریزی شد. این نوع قاتلان، اغلب شخصیت‌هایی خودشیفته، دارای اختلال کنترل تکانه و با سابقه خشونت‌های پنهان هستند. وعده "حل مشکلات" یک فریب کاملاً حساب شده بود، نه یک التماس عاطفی. این نشان می‌دهد قتل، از پیش طراحی شده و کاملاً عمدی بوده است. رفتار قاتل پس از جنایت، یعنی سوزاندن جسد، نشان از یک سردی روانی عمیق و تلاش برای حذف فیزیکی کامل قربانی دارد. این عمل، فراتر از پنهان کردن جرم، نوعی تحقیر نهایی و محو کردن هویت قربانی است.

نشانه‌های هشداردهنده در روابط خطرناک

داستان مبینا باید به عنوان یک درس عبرت جدی برای همه افراد در روابط عاطفی بررسی شود. رابطه‌ای که در آن حس حسادت بیمارگونه، کنترلگری افراطی، عدم پذیرش "نه" و تهدید پس از جدایی وجود دارد، یک رابطه بالقوه خطرناک است. خانواده‌ها و دوستان باید به این نشانه‌ها حساس باشند. زمانی که یک فرد پس از جدایی، با پیام‌های مکرر، ایجاد احساس گناه یا تهدید مستقیم و غیرمستقیم سعی در بازگرداندن رابطه دارد، این یک زنگ خطر قرمز است. متأسفانه، گاهی این علائم به عنوان "علاقه زیاد" تفسیر می‌شود. آموزش مهارت‌های "روشنایی قرمز" در روابط عاطفی، به ویژه برای نوجوانان و جوانان، یک ضرورت اجتماعی است. جامعه باید بیاموزد که عشق، هرگز با کنترل، تحقیر و تهدید تعریف نمی‌شود و پایان دادن به یک رابطه ناسالم، یک حق مسلم است.

ضعف‌های احتمالی در سیستم نظارتی و قضایی

سوال اینجاست که آیا مبینا پیش از این، تهدیدات نامزدش را به مراجع قضایی یا انتظامی گزارش کرده بود؟ اگر کرده، چه اقدامات حفاظتی برایش در نظر گرفته شده بود؟ و اگر نکرده، چرا سیستم‌های حمایتی نتوانسته بودند آگاهی لازم را در مورد چگونگی گزارش چنین تهدیداتی به او بدهند؟ فرار متهم اصلی، خود نشان‌دهنده یک چالش بزرگ در سیستم نظارتی است. آیا امکان کنترل و مراقبت از چنین فرد خطرناکی پیش از دستگیری وجود داشت؟ این فرار، هم جامعه را ناامن می‌کند و هم باعث افزایش رنج خانواده قربانی می‌شود. این پرونده بر نیاز مبرم به ایجاد "نهادهای تخصصی مداخله در بحران‌های خشونت‌های خانگی و رابطه‌ای" تأکید دارد. نهادهایی که بتوانند به سرعت برای قربانیان در معرض خطر، دستورهای منع تماس، اسکان امن و حفاظت فیزیکی صادر کنند.

نقش جامعه و رسانه در پیشگیری و پیگیری

جامعه محلی و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند در چنین مواردی نقش دوگانه‌ای داشته باشند. از یک سو، با انتشار اطلاعات و افزایش حساسیت عمومی، به پیدا کردن متهم فراری کمک می‌کنند و از سوی دیگر، با ایجاد یک موج همدلی، فشار افکار عمومی را برای رسیدگی سریع و شفاف به پرونده افزایش می‌دهند. رسانه‌ها با پوشش درست و بدون حاشیه‌سازی این جنایت، می‌توانند آن را از یک تراژدی فردی به یک مسئله اجتماعی تبدیل کنند. این کار باعث می‌شود قانونگذاران و مجریان قانون، نسبت به پر کردن خلأهای قانونی و اجرایی در حوزه خشونت علیه زنان احساس وظیفه بیشتری کنند. با این حال، رسانه‌ها باید مراقب باشند تا به حریم خصوصی خانواده عزادار احترام بگذارند و از ارائه جزئیات خشن و آسیب‌زا که تنها به حس کنجکاوی مرض‌آمیز دامن می‌زند، خودداری کنند. تمرکز باید بر روی آموزش، پیشگیری و دادخواهی باشد.

پیامدهای اجتماعی و فرهنگی این جنایت

قتل مبینا زارع، یک تراژدی شخصی نیست، بلکه یک زخم اجتماعی است. این رویداد، احساس ناامنی به ویژه در زنان و دختران جوان را افزایش می‌دهد و این پرسش اساسی را مطرح می‌کند که "آیا ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که پایان دادن به یک رابطه می‌تواند به قیمت جانمان تمام شود؟" این جنایت، لزوم گفت‌وگوی ملی در مورد "آموزش احترام به حقوق و انتخاب‌های زنان" و "مبارزه با فرهنگ مردسالاری مالک‌محور" را بیش از پیش آشکار می‌سازد. باید از سنین پایین در مدارس، به پسران آموخت که طردشدگی بخشی از زندگی است و هیچ انسانی مالک دیگری نیست. در نهایت، سرنوشت مبینا باید به یک نقطه عطف تبدیل شود؛ نقطه‌ای که پس از آن، قوانین سخت‌گیرانه‌تر علیه خشونت‌های رابطه‌ای تصویب شود، سیستم قضایی با قاطعیت بیشتری با قاتلان برخورد کند و جامعه به یک "حساسیت جمعی" در قبال نشانه‌های خشونت دست یابد تا دیگر هیچ "مبینایی" قربانی انتقامجویی نشود.

https://www.asianewsiran.com/u/hHC
اخبار مرتبط
زن ۶۷ ساله‌ای در آپارتمانش در محله چیتگر تهران به قتل رسید. پیکر او با نشانه‌های خفگی در صحنه جنایت کشف شد. تحقیقات پلیس نشان داد سرایدار ساختمان و نامزدش عاملان این قتل بوده‌اند. متهمان با پوشش زنانه وارد آپارتمان شده و پس از ارتکاب قتل، طلاهای مقتول را سرقت کرده‌اند.هر دو متهم دستگیر شده و به قتل اعتراف کرده‌اند. تحقیقات تکمیلی برای روشن شدن جزئیات بیشتر ادامه دارد.
متهم پرونده قتل عمد در دادگاه اعتراف کرد که مقتول، همسر سابق او را ربوده و با او ازدواج کرده بود. این مرد افغانستانی که در سال ۱۴۰۰ به ایران وارد شده بود، همراه برادر و پسرعمویش به محل زندگی همسر سابقش رفته و با شلیک گلوله و حمله با چاقو سعی کرده زن جوان و شوهرش را به قتل برساند که در نهایت فقط موفق به کشتن مرد شده است. متهم در شرح ماجرا گفت: «سال ۹۴ من و آفتاب در کشورمان عقد کردیم اما فردای آن روز همسرم با مقتول فرار کردند و به قندهار رفتند. ما ردشان را گرفتیم و در حالی که در یک قدمی آنها بودیم، توانستند به ایران بگریزند.
پیکر امید سرلک، جوان ۲۷ ساله اهل الیگودرز، شامگاه شنبه دهم آبان‌ماه ۱۴۰۴ در داخل یک خودرو و با آثار اصابت گلوله پیدا شد. در کنار پیکر وی یک قبضه سلاح گرم نیز گزارش شده است. بر اساس گزارش‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، برخی کاربران این حادثه را "قتل سیاسی" ارزیابی کرده اند. البته این ادعاها تاکنون توسط مراجع رسمی تأیید نشده است. منابع غیررسمی از تحویل داده نشدن پیکر این جوان به خانواده‌اش خبر داده‌اند. بررسی دقیق جزئیات این حادثه و علت واقعی مرگ وی نیازمند اعلام نظر رسمی مراجع ذی‌صلاح است.
شهر اهر شامگاه گذشته شاهد وقوع فاجعه ای دلخراش بود که یک خانواده را برای همیشه داغدار کرد. نوجوان ۱۲ ساله ای در جریان درگیری با پدرش، او را با ضربه چاقو به قتل رساند. این حادثه غم انگیز در پی مشاجره بر سر توپ بازی نوجوان در خانه رخ داد. به گفته منابع آگاه، پدر در پی برخورد توپ با مادر خانواده، با پسرش مشاجره کرده که این بحث به درگیری فیزیکی انجامیده است. نوجوان که از این موضوع عصبانی شده بود، با چاقو به پدرش حمله کرد و ضربه ای به سینه او وارد آورد که منجر به مرگ پدر شد.
زن جوان مریوانی به نام لیلا علیرمایی به دلیل رد درخواست ازدواج یک مرد متأهل، در وسط خیابان به رگبار بسته شد و کشته شد. قاتل که گفته می‌شود از اعضای سپاه است، پس از قتل فرار کرده است. لیلا علیرمایی مادر دو کودک بود که تنها به دلیل وفاداری به همسر و خانواده‌اش جان خود را از دست داد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
Mortax
۱۴۰۴/۰۸/۱۸
0
24
5

درست خیلی بد کشته و کارش خیلی خیلی بد بوده ، ولی همه چی رو یه طرفه قضاوت کردین .... بعضی دخترا و یا بعضی پسرا با عمر و زمان طرف بازی میکنن . و همزمان با یه نفر دیکه هستن من کار به این خانوم ندارم ولی در کل میگم ... طوری که طرف وقتی میفهمه بهش خیانت شده اونم از لحاظ عاطفی میمیره ، و دیگه نمیتونه اون عاشقی قبل رو ایجاد کنه. وعملا روز هزار بار مرگش از خدا میخواد.. رابطه سمی یا مالکیت چجوری ایجاد میشه وقتی طرف به شدت شیفته اون شخص میشه . من نمیدونم چرا روان شناس ها واژه سمی رو گزاشتن رو این رابطه .. در صورتی که با یه عمل ساده میتونه طرف رو آروم کنه . ...متاسفانه الان روانشناسا تا یه نکته منفی در شخص میبینن بسط به کل زندگی طرف میدن و به طرفین میگن جدا شین .و عمل جدایی خیلی از رابطه های امروزی هستن .

ناشناس
۱۴۰۴/۰۸/۱۸
0
8
16

گوه نخور


پارادوکس
۱۴۰۴/۰۸/۱۸
0
5
13

چرت و پرت نگو قتل هیچ توجیهی نداره افکار روان پریشی امثال شماها از نظراتتان پیداست راه حل اینجور مسائل طلاقه این قتل رو باید هم یک طرفه قضاوت کرد،اومدی اینجا فاز برداشتی چرت و پرت افاضات میکنی خود تو رو باید یستری کنن ،چون با این نظراتت یه پا تهدیدی

حسینی
۱۴۰۴/۰۸/۱۸
0
2
3

آسیا نیوز برای بالا بردن تعداد خواننده هات چرا چرند میگی ؟ پلیس جسد مرحومه رو که در باغ پدری قاتل دفن شده بود پیدا کرده . اطلاعیه ی پلیس رو توی خبرگزاری های معتبر بخونید. کوره ی آلومینیوم و سوزوندن دروغه

رها
۱۴۰۴/۰۸/۱۸
0
4
3

بعد بیان مهریه ۱۴ سکه کنید تا روز به روز اقایون هار تر بشن نمایندگان بی سواد مجلس اسلامی شما راست میگین خشونت علیه زنان اصلاح کنید گرانی و بیکاری درست کنید.

ناشناس.
۱۴۰۴/۰۸/۱۹
0
0
3

مزخرف همین مهریه ها شده بلای جان ملت.زنان لخت و جنده شده اند و کوچکترین حرف منجر به اجرا گذاشته شدن مهریه اشون میشه و زندگی ها و آینده فرزندان و جامعه رو نابود کرده

حسین
۱۴۰۴/۰۸/۱۹
0
0
4

خانمها هم خیلی بخاطره یع مرد یا یک پسره دیکه شوهر خودشونو کشتن پس خانم هار هم داریم


آسمان
۱۴۰۴/۰۸/۱۹
0
0
3

تاتحقیقات انجام نشه هیچ نظری نمیشه داد

ناشناس
۱۴۰۴/۰۸/۱۹
0
1
1

خب انسان میتونه توی زندگیش حقی داشته باشه و بنا نمیشه که دختری با پسری تفاهم نداشته باشه برن همدیگهه رو بکشن اگر حتی دختره دختر بدی هم بود نباید پسر اون رو میکشد و باید این رو جامعهه بدونه همیشه وارد رابطه ای میشه ب فکر تفاهمات و کدورت ها باشه و این به معنای اخر زندگی نیست فقط بلکه ب معنای تجربه ای تلخ برای بهتر شدن زندگی اینده هست000

ناشناس
۱۴۰۴/۰۸/۲۱
0
0
0

مشخصه یه انسان عاقل وسالم کسی رو نمی کشه خشونت عصبانیت درلحظه وگاهی از فرط تنفر وعصبانیت وانتقام با برنامه ریزی قبلی دست به جنایت میزنن وبعضی ها بیماریهای زمینه ای دارند که این اتفاقات مانند طلاق وجدایی ور عدم تحمل شنیدن نه از طرف مقابل وبرای رسیدن به آرامش درونی وحس رضایت ازخود دست به قتل ویا آزار رساندن به دیگران می‌شوند که وقتی به پای چوبه دار می‌رسند تازه میفهمن که چه غلطی کردن واظهار پشیمانی میکنن که البته اون دیونه ترها خیلی از کرده خود رضایت دارند


تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید