آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
صلح، آرزویی دیرینه برای مردمی است که ماهها در میان آتش و خون زیستهاند. امروز، نقطه عطفی بالقوه در یکی از پیچیدهترین بحرانهای جهانی رقم خورد. شورای امنیت سازمان ملل متحد، به عنوان عالیترین نهاد بینالمللی برای حفظ صلح و امنیت، قطعنامهای تاریخی را به تصویب رساند. این قطعنامه، نقشه راهی را برای خاموش کردن آتش درگیری در نوار غزه در بر میگیرد. طرحی که هسته مرکزی این قطعنامه را تشکیل میدهد، ابتکار عمل دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکاست. این طرح، چارچوبی برای یک آتشبس پایدار و راهحلی برای پایان دادن به دو سال درگیری سخت عنوان شده است. پس از تصویب این قطعنامه، ترامپ بلافاصله در یک شبکه اجتماعی محبوب خود، پیامی منتشر کرد. او در این پیام از تصمیم شورای امنیت استقبال کرد و به جهان به خاطر این رأی تبریک گفت.
بخش جالب توجه و بیسابقه این پیام، اعلام تشکیل یک نهاد بینالمللی جدید با عنوان «هیئت صلح» بود. ترامپ ادعا کرد که ریاست این هیئت را بر عهده خواهد داشت. به گفته او، این هیئت متشکل از قدرتمندترین و محترمترین رهبران جهان خواهد بود. این امر نشان میدهد که طرح وی برای صلح خاورمیانه، قصد دارد از پشتوانه سیاسی گستردهای در سطح جهانی برخوردار شود. تصویب این قطعنامه در شورای امنیت، میتواند زمینهساز فصل جدیدی در روابط بینالملل و دیپلماسی صلح باشد. تأثیر این تصمیم بر معادلات منطقهای و جهانی غیرقابل انکار است. اکنون، نگاه همه جهان به اجرایی شدن این طرح و تشکیل این هیئت صلح بیسابقه دوخته شده است. آیا این اقدام، طلوع آرامش برای مردم غزه خواهد بود؟
تغییر نقش آمریکا در دیپلماسی بینالمللی
تصویب این قطعنامه نشان میدهد که ایالات متحده همچنان نقش محوری خود را در شورای امنیت حفظ کرده است. توانایی واشنگتن برای پیشبرد یک طرح و تبدیل آن به یک قطعنامه بینالمللی، نشان از دیپلماسی فعال دارد. این اقدام، نقطه عطفی در رویکرد آمریکا به بحران غزه محسوب میشود. ارائه یک طرح مشخص و کسب حمایت برای آن، گامی فراتر از موضعگیریهای معمول دیپلماتیک است. این رویداد، نقش آمریکا را از یک حامی سنتی به یک بازیگر پیشگام در ارائه راهحل تبدیل میکند. این تغییر نقش، میتواند تأثیرات ژئوپلیتیک گستردهای در خاورمیانه و فراتر داشته باشد.
ماهیت و ساختار «هیئت صلح» پیشنهادی ترامپ
اعلام تشکیل یک «هیئت صلح» توسط ترامپ، مفهومی نو در عرصه دیپلماسی چندجانبه است. این ایده نشان میدهد که طرح وی فراتر از یک آتشبس ساده، به دنبال ایجاد یک مکانیسم نظارتی دائم است. ریاست ترامپ بر این هیئت، حتی با وجود خارج بودن از منطقه خاورمیانه بودن وی، بسیار قابل تأمل است. این امر نشان از تداوم نفوذ و نقش آفرینی او در صحنه جهانی دارد. عضویت «قدرتمندترین و محترمترین رهبران جهان» در این هیئت، در صورت محقق شدن، میتواند مشروعیت و قدرت اجرایی بیسابقهای به این نهاد ببخشد. موفقیت این ایده به جذب این شخصیتهای بینالمللی وابسته است.
تأثیر بر دینامیک قدرت در خاورمیانه
تصویب این قطعنامه به طور مستقیم بر موازنه قدرت بین بازیگران اصلی درگیری در غزه تأثیر میگذارد. این قطعنامه اسرائیل و گروه حماس را تحت فشار بینالمللی بیسابقهای برای پذیرش آتشبس قرار میدهد. برای اسرائیل، پذیرش یک چارچوب صلح که توسط جامعه بینالمللی تصویب شده، هم چالش و هم فرصت است. این کشور باید بین امنیت خود و فشارهای دیپلماتیک جدید تعادل ایجاد کند. برای گروههای درگیر در غزه، این قطعنامه میتواند زمینهساز توقف درگیری و بازگشت به مذاکرات باشد. واکنش این گروهها به الزامات قطعنامه، کلید موفقیت یا شکست این طرح خواهد بود.
واکنشهای احتمالی بازیگران منطقهای و بینالمللی
کشورهای عربی منطقه مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی که روابط نزدیکی با آمریکا دارند، احتمالاً از این طرح استقبال خواهند کرد. این کشورها به دنبال ثبات در منطقه هستند. متحدان سنتی گروههای مقاومت در منطقه ممکن است نسبت به این طرح، به ویژه با توجه به نقش محوری ترامپ، بدبین باشند. آنها ممکن است این طرح را یک وجهی و در جهت منافع اسرائیل ببینند. واکنش اتحادیه اروپا احتمالاً محتاطانه اما مثبت خواهد بود. اروپا که خود خواهان پایان درگیری است، ممکن است از هر ابتکار عملی که به خشونت پایان دهد، حمایت کند، اما در جزئیات با دقت عمل خواهد کرد.
چالشهای پیشرو در مسیر اجرا و آینده پیشرو
بزرگترین چالش، تضمین پایبندی همه طرفهای درگیر به مفاد آتشبس است. تاریخچه درگیری در غزه نشان داده که آتشبسها اغلب شکننده و موقت هستند. ایجاد و فعالسازی عملی «هیئت صلح» با ترکیب وعده داده شده، یک چالش لجستیکی و دیپلماتیک بزرگ است. جلب مشارکت رهبران جهانی برای یک پروژه تحت ریاست ترامپ میتواند پیچیده باشد. در نهایت، تبدیل این آتشبس به یک فرآیند صلح پایدار، اصلیترین چالش است. حل مسائل اساسی مانند مرزها، امنیت و حاکمیت، نیازمند اراده سیاسی فراتر از یک قطعنامه است. موفقیت این طرح در گرو تبدیل این لحظه تاریخی به یک تحول پایدار است.