آسیانیوز ایران؛ سرویس ورزشی:
شب امتحان برای تیم ملی فوتبال ایران، باز هم با ناکامی به پایان رسید. بازیی که میتوانست سکوی پرتابی برای قهرمانی باشد، به کام تلخی گرایید. در ورزشگاه "هزاع بن زاید" العین، دو تیم ایران و ازبکستان برای کسب عنوان قهرمانی به مصاف هم رفتند. همه چیز برای یک فینال مهیج و به یادماندنی فراهم بود. تیم ملی ایران که با آرزوی شکستن طلسم نتایج منفی مقابل ازبکستان به میدان رفته بود، نتوانست در ۹۰ دقیقه کاری از پیش ببرد. بازی در زمان قانونی بدون گل به پایان رسید. ازبکستانیها که در نیمه اول موقعیتهای طلایی بیشتری داشتند، در دقیقه ۶۹ با اخراج بازیکنشان با ده نفره شدن، محافظهکارتر عمل کردند. این فرصت طلایی برای ایران بود که با یک بازیکن بیشتر به برتری برسد. اما خط حمله ایران با وجود داشتن اسامی بزرگی مانند طارمی و علیپور، بار دیگر در شکستن دروازه حریف ناتوان ماند. سازماندهی دفاعی ازبکستان و بیدقتی مهاجمان ایرانی، مانع از گلزنی شد.
در نهایت، همه چیز به ضربات پنالتی کشید؛ قرعه ی برنده که این بار به نام ازبکستان درآمد و تیم ملی ایران در حالی فینال این رقابت را واگذار کرد که در پنج دیدار اخیر خود مقابل این تیم، حتی یک بار هم پیروز نشده است. این شکست، پرسشهای زیادی را درباره کارایی سیستم و آمادگی ذهنی بازیکنان در بازیهای حساس پیش روی تیم ملی و کادر فنی قرار میدهد. این گزارش، واکاوی دقیق تمامی لحظات این دیدار و تحلیل دلایل این ناکامی دیگر است.
بیثمری خط حمله؛ چرا ایران گل نمیزند؟
برای دومین بازی پیاپی، تیم ملی ایران در ۹۰ دقیقه نتوانست به گلزنی برسد. این آمار نگرانکننده، نشان از یک مشکل ساختاری در خط حمله تیم دارد. با وجود حضور مهاجمانی با سابقه و توانا مانند مهدی طارمی و علی علیپور، ترکیب این بازیکنان در کنار هم نتیجهبخش نبوده است. به نظر میرسد فقدان یک نقشه حملهای منسجم و خلاقیت در نیمههای متخاصم، بزرگترین ضعف تیم است. ارتباط ضعیف بین هافبکها و خط حمله، منجر به منزوی شدن مهاجمان شده است. آنان مجبورند برای دریافت توپ مسافتهای طولانی را طی کنند که همین امر انرژی آنان را تحلیل برده و از اثرگذاری آنان میکاهد. تا زمانی که این مشکل برطرف نشود، نمیتوان انتظار بهبودی در عملکرد گلزنی تیم داشت.
مدیریت بازی در شرایط عددی برتر
اخراج بازیکن ازبکستان در دقیقه ۶۹، یک آزمون بزرگ برای هوش تاکتیکی تیم ایران بود. با وجود داشتن یک بازیکن بیشتر به مدت بیش از ۲۰ دقیقه، شاگردان قلعهنویی نتوانستند برتری خود را به گل تبدیل کنند. به نظر میرسد تیم ایران فاقد برنامهای مشخص برای بهرهبرداری از شرایط عددی برتر بود. بازیکنان گیج و بیطرح به نظر میرسیدند و نتوانستند فضایهای خالی ایجاد شده را به موقعیتهای گل تبدیل کنند. این ضعف در مدیریت بازی، قبلاً نیز در مسابقات مختلف دیده شده بود. یک تیم باکیفیت باید بتواند در چنین شرایطی حریف را تحت فشار قرار داده و بازی را به نفع خود تمام کند. عدم موفقیت در این زمینه، نشان از ضعف در آمادگی ذهنی و تاکتیکی دارد.
مصدومیتهای سرنوشتساز و تأثیر تعویضها
مصدومیت سعید عزتاللهی در دقیقه ۸ بازی، یک ضربه بزرگ به برنامههای قلعهنویی بود. تعویض اجباری در دقایق آغازین، ترکیب میانی زمین را که احتمالاً در تمرینات روی آن کار شده بود، برهم زد. تعویضهای بعدی نیز نتوانستند خون تازهای به رگهای تیم تزریق کنند. اگرچه بازیکنان جایگزین مانند کوشکی حرکات انفرادی خوبی داشتند، اما این حرکات به یک فرصت گل مشخص منجر نشد. تعدد مصدومیتها در اردوی تیم ملی (مانند محبی، حسینی و عمری) نیز از عمق کیفی نیمکت کاسته بود. این موضوع دست سرمربی را برای ایجاد تغییرات مؤثر در طول بازی محدود کرد.
برتری تاکتیکی ازبکستان در سازماندهی دفاعی
ازبکستان تحت هدایت فابیو کاناوارو، قهرمان سابق جهان، دیسپلین دفاعی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشت. آنان با وجود ده نفره شدن، با سازماندهی عالی، فضاها را بستند و مهاجمان ایران را به شوتزنی از فواصل دور وادار کردند. خط دفاعی ازبکستان به خوبی جایگیری میکرد و خطوط میانی و دفاعی آنان فشرده و بدون فاصله بود. این امر موجب شد که بازیکنان خلاق ایران مانند قدوس و هاشمنژاد نتوانند در فضاهای خطرناک توپ دریافت کنند. شانسآوری ازبکستان در دقیقه ۲۶ که ضربه چیپ شوکوروف به فاصله کم از تیرک دور رفت، نیز در حفظ نتیجه بیگل تأثیر داشت. اما این شانس، حاصل فشار سازمانیافته این تیم برای ایجاد موقعیتهای خطرناک بود.
پنالتی؛ آزمونی که ایران در آن مردود شد
رسیدن بازی به ضربات پنالتی، خود یک شکست تاکتیکی برای تیم ایران محسوب میشد. با داشتن یک بازیکن بیشتر، باید در ۹۰ دقیقه کار حریف را یکسره میکرد. شکست در پنالتی نیز نشان از عدم آمادگی ذهنی بازیکنان در شرایط پراسترس دارد. پنالتی یک آزمون روانی است و به نظر میرسد بازیکنان ایرانی در این زمینه با ضعف مواجه هستند. این شکست تلخ، باید به عنوان یک زنگ خطر جدی برای فدراسیون فوتبال، کادر فنی و بازیکنان تلقی شود. تیم ملی ایران در آستانه رقابتهای مهمی مانند مرحله مقدماتی جام جهانی است و چنین عملکردهایی نمیتواند باعث اطمینان هواداران و مسئولان شود. نیاز به بازنگری اساسی در رویکردها و روشها احساس میشود.