آسیانیوز ایران؛ سرویس سلامت و زیبایی:
در دنیای پزشکی، اعتماد، اساس رابطه بیمار و درمانگر است. اما گاهی این اعتماد مقدس، به فاجسهای جبرانناپذیر تبدیل میشود. اخیراً پروندهای در دادسرای جرایم پزشکی تهران گشوده شده که هر شنوندهای را بهتزده میکند. پروندهای که در آن، جان و زیبایی بیماران، بازیچه سودجویی فردی شده که سوگند هیپوکراتس را فراموش کرده است. بازپرس این پرونده از بازداشت پزشکی خبر داده که نه خودش، که دستیارش اقدام به جراحی بینی میکرده است. اما این تنها بخشی از ماجرا بود.
این دستیار، فردی بود با مدرک تحصیلی دیپلم. فردی که هیچگونه تحصیلات و مجوزی برای انجام هیچگونه عمل جراحی نداشته است. روش عمل کردن این فرد، باعث شوک بیشتر میشود. او بیماران را بدون بیهوشی عمومی و تنها با بیحسی موضعی، زیر تیغ جراحی میبرده است. بازپرس میگوید پزشک متهم، پس از دادن توضیحاتی به دستیارش، اتاق عمل را ترک میکرده است. بیماران هوشیار، تمام مراحل عمل را به چشم میدیدهاند. این فاجعه، تنها آسیب جسمی به همراه نداشته است. بسیاری از بانوان به دلیل نتایج فاجعهبار این جراحیها، دچار مشکلات عاطفی شدیدی شدهاند. این گزارش، واکاوی یکی از هولناکترین پروندههای تخلف پزشکی در کشور است.
تقابل علم پزشکی با سودجویی محض
این پرونده، نمونه بارزی از تقابل اخلاق پزشکی با منفعت طلبی بیحد و حصر است. پزشک متهم، با آگاهی کامل از عواقب کار، سلامت بیماران را قربانی سود بیشتر خود کرده است. استفاده از یک فرد دیپلمه به عنوان جراح، نه تنها نقض آشکار قوانین نظام پزشکی، بلکه نادیده گرفتن ابتداییترین اصول اخلاقی است. این اقدام، عواقب غیرقابل پیشبینی و جبرانناپذیری برای بیماران به دنبال داشته است. این مورد نشان میدهد که نظارت بر مطبها و مراکز جراحی زیبایی باید به مراتب سختگیرانهتر باشد. زیرا در این حوزه، بیماران معمولاً از سر اختیار و برای بهبود ظاهر مراجعه میکنند و این امر، مسئولیت پزشک را در قبال تصمیم آنان سنگینتر میسازد.
فاجعه جراحی بدون بیهوشی؛ شکنجه به نام زیبایی
اجرای عمل جراحی بینی بدون بیهوشی عمومی و تنها با بیحسی موضعی، خود به تنهایی یک اقدام غیرانسانی و شکنجهوار است. بیمار در تمام طول عمل، هوشیار بوده و استرس و درد ناشی از آن میتواند عوارض روانی شدیدی ایجاد کند. بیهوشی عمومی نه تنها برای جلوگیری از درد، بلکه برای آرامش بیمار و ایجاد شرایط مناسب برای جراح جهت انجام دقیق عمل ضروری است. حذف این مرحله، تنها برای کاهش هزینهها و سادهسازی کار صورت گرفته است. این موضوع، لزوم آگاهیبخشی به مردم درباره استانداردهای یک عمل جراحی ایمن را نشان میدهد. بسیاری از بیماران ممکن است از حق خود مبنی بر انجام عمل تحت بیهوشی استاندارد بیخبر باشند.
عوارض جبرانناپذیر؛ از آسیب جسمی تا فروپاشی خانواده
عواقب این جراحیهای غیراصولی، فراتر از صدمات فیزیکی مانند بدشکلی بینی یا مشکلات تنفسی بوده است. بازپرس به صراحت از تأثیرات منفی این اقدامات بر زندگی شخصی بیماران سخن گفته است. این که نتایج عمل به حدی نامطلوب بوده که منجر به اختلافات زناشویی و حتی طلاق شده، نشان از عمق فاجعه دارد. زیبایی برای بسیاری از افراد با اعتماد به نفس و هویت اجتماعی آنان گره خورده است. تخریب این حس، میتواند بنیانهای زندگی فردی و اجتماعی یک شخص را متلاشی کند. این پرونده ثابت میکند که یک عمل جراحی زیبایی ناموفق، میتواند یک "تراژدی انسانی" تمام عیار باشد.
خلأهای نظارتی و مسئولیت نهادهای مربوطه
روشن است که چنین پروندههایی تنها با شکایت بیماران آشکار میشوند. این سؤال مطرح است که نهادهای نظارتی مانند نظام پزشکی در طول این مدت چه اقداماتی برای پیشگیری از چنین تخلفاتی انجام دادهاند؟ آیا بازرسیهای دورهای و سرزده از مراکز جراحی زیبایی به اندازه کافی وجود دارد؟ آیا فرآیند صدور مجوز برای این مراکز به اندازه کافی سختگیرانه است؟ به نظر میرسد سیستم نظارتی نیاز به بازنگری اساسی دارد. باید مکانیزمهایی طراحی شود که قبل از وقوع فاجعه، بتوانند پزشکان متخلف را شناسایی و برکنار کنند.
درسهایی برای آینده؛ آگاهی بیماران و سختگیری نظارتی
این حادثه تلخ باید به عنوان یک درس بزرگ برای تمامی ذینفعان باشد. از یک سو، "آگاهی عمومی" بیماران باید افزایش یابد. مردم باید بدانند که پیش از هر عمل زیبایی، از مجوز پزشک، سابقه او و استانداردهای کلینیک مطمئن شوند. از سوی دیگر، "نظارت و پاسخگویی" نهادهای مسئول باید به طور چشمگیری افزایش یابد. برخورد قضایی با متخلفان باید آنچنان قاطع و علنی باشد که برای دیگران عبرتآموز باشد. در نهایت، جامعه پزشکی نیز باید با خوداصلاحیگری، پزشکان سودجو را به شدت طرد کند. حفظ حرمت این قشر شریف، در گرو پاکسازی صفوف از افرادی است که اعتماد عمومی را خدشهدار میکنند.