آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
در ساعاتی از روز یکشنبه، سکون منطقه حاره حریک در ضاحیه جنوبی بیروت، با انفجاری مهیب در هم شکست. سکونتگاههای مسکونی، بار دیگر صحنه درگیریهای فرامرزی شده بود. دود غلیظ و صدای آژیر آمبولانسها، اولین پیامرسانان حادثهای بودند که به سرعت تیتر اول رسانههای جهان شد. این بار، هدف یک حمله هوایی دقیق، یک خانه مسکونی اعلام شد. دفتر نخستوزیری رژیم صهیونیستی با انتشار بیانیهای، بدون تعارف مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت. این بیانیه، ادعایی بزرگ را مطرح میکرد: کشتن یکی از فرماندهان ارشد نظامی حزبالله.
بر اساس اعلام رسانههای اسرائیلی، فرد هدفگذاری شده، «هیثم علی طباطبایی» نام دارد؛ کسی که گفته میشود پس از کشته شدن «فواد شکر»، رهبری ستاد نیروهای حزبالله را برعهده گرفته بود. این عملیات، سومین تلاش از سوی موساد برای ترور این فرمانده معرفی شد. دو عملیات قبلی ناموفق بودند، اما این بار به نظر میرسید برنامهریزی دقیقتری انجام شده است. نکته حساس و قابل تامل در این حمله، اطلاعرسانی قبلی اسرائیل به آمریکا بود. کانال ۱۲ اسرائیل گزارش داد که واشنگتن از نظر امنیت سیاسی و نظامی، پیش از حمله در جریان قرار گرفته است. اما این گزارش با تناقضاتی نیز روبرو شد. یک رسانه آمریکایی به نقل از یک منبع آگاه، هرگونه اطلاع قبلی از زمان دقیق حمله را رد کرد. این تناقض، سوالات زیادی را درباره سطح هماهنگی بین دو متحد ایجاد میکند. واکنشها به این حمله آغاز شده است. رئیسجمهور لبنان این اقدام را نقض آشکار حاکمیت این کشور خواند و از جامعه بینالمللی خواست تا مداخله کند. از سوی دیگر، آمار تلفات غیرنظامیان، زنگهای هشدار دیگری را به صدا درآورده است.
اهداف استراتژیک و پیامهای پنهان حمله
این حمله تنها یک عملیات ضدتروریستی ساده نبود، بلکه پیامی چندلایه داشت:
- اولاً، اسرائیل قصد داشت توانایی خود در نفوذ به قلب مناطق تحت نفوذ حزبالله و هدف قرار دادن فرماندهان ارشد آن را به رخ بکشد. این عمل، یک ضربه نمادین به امنیت داخلی حزبالله محسوب میشود.
- ثانیاً، زمانبندی حمله و اعلام سریع مسئولیت آن، میتواند نشاندهنده تلاش نتانیاهو برای تقویت موضع خود در صحنه داخلی اسرائیل باشد. نمایش قدرت و قاطعیت، همواره یکی از ابزارهای سیاسی برای جلب افکار عمومی در شرایط حساس است.
- ثالثاً، این حمله خط قرمز جدیدی را برای درگیریهای آینده تعریف میکند. اسرائیل با این عمل نشان داد که حاضر است عملیات خود را از مرزهای جنوبی لبنان به پایتخت این کشور و نزدیک به مراکز سیاسی و امنیتی اصلی گسترش دهد.
تحلیل تاکتیکی و سطح برنامهریزی عملیات
بر اساس شواهد، این یک حمله "دقیق" و از پیش برنامهریزی شده بود. اشاره به "سومین تلاش" برای ترور این فرمانده، نشان از یک کمین بلندمدت و جمعآوری اطلاعات دقیق توسط نهادهای اطلاعاتی اسرائیل دارد. استفاده از عبارت "هدف قرار دادن یک خانه مسکونی" از سوی منابع نزدیک به حزبالله، در تقابل با ادعای اسرائیل مبنی بر "حمله دقیق"، سوالات جدی درباره میزان دقت عملیات و تلفات غیرنظامی ایجاد میکند. این تناقض، یکی از نقاط کانونی مناقشه رسانهای خواهد بود. اطلاعرسانی یا عدم اطلاعرسانی به آمریکا نیز خود یک بازی تاکتیکی است. اگر اسرائیل واقعاً واشنگتن را مطلع کرده باشد، نشاندهنده سطح بالای هماهنگی استراتژیک است. اگر نه، این عمل میتواند نشاندهنده تصمیمگیری مستقل و ریسکپذیر تلآویو برای جلوگیری از هرگونه نشت اطلاعات باشد.
نقش و واکنش بازیگران بینالمللی
واکنش رسمی لبنان، این حمله را نقض حاکمیت ملی و بیاعتنایی به قوانین بینالملل دانسته است. این کشور خواهان مداخله فوری جامعه جهانی شده، اما کارایی این درخواست با توجه به بنبست شورای امنیت در مورد اسرائیل، زیر سؤال است. نقش آمریکا در این ماجرا بسیار مبهم و حیاتی است. اگر اطلاعرسانی صورت گرفته باشد، به معنای تشویق غیرمستقیم واشنگتن است. اگر صورت نگرفته باشد، میتواند منجر به تنش در روابط دو متحد شود. در هر صورت، آمریکا خود را در موقعیتی دشوار برای مدیریت بحران میبیند. سکوت اولیه حزبالله قابل تأمل است. این سکوت میتواند نشاندهنده ارزیابی دقیق خسارات، تعیین سطح پاسخ و هماهنگی با متحدانش، به ویژه ایران باشد. انتظار میرود پاسخ حزبالله حسابشده و در زمان و مکان مناسب باشد.
پیامدهای امنیتی و احتمال تشدید درگیری
این حمله به طور قطع سطح تنش در مرزهای شمالی اسرائیل را افزایش خواهد داد. حزبالله نمیتواند به سادگی از کنار ترور یک فرمانده ارشد بگذرد و انتظار یک پاسخ نظامی متناسب در روزها یا هفتههای آینده وجود دارد. این رویداد، معادلات امنیتی در کل خاورمیانه را تحت تأثیر قرار میدهد. این حمله نشان میدهد که اسرائیل حاضر است برای مقابله با تهدیدات، قواعد درگیری را تغییر داده و خطر یک جنگ تمامعیار جدید را بپذیرد. وضعیت غیرنظامیان در لبنان به نقطه بحرانی نزدیکتر میشود. ادامه این حملات در مناطق مسکونی، نه تنها باعث افزایش تلفات انسانی میشود، بلکه میتواند موج جدیدی از آوارگان داخلی را در لبنان ایجاد کند.
تأثیر بر معادلات داخلی اسرائیل و لبنان
برای نتانیاهو، این عملیات یک فرصت تبلیغاتی است. او میتواند خود را به عنوان قاطعترین مدافع امنیت اسرائیل در برابر تهدیدات موجود نشان دهد و منتقدان داخلی خود را ساکت کند. در طرف مقابل، این حمله دولت و ارتش لبنان را تحت فشار بیسابقهای قرار داده است. از یک سو، آنان نمیتوانند مانع فعالیتهای حزبالله شوند و از سوی دیگر، مسئول حفاظت از جان شهروندان خود در برابر پاسخهای احتمالی هستند. برای حزبالله، این حادثه یک آزمون بزرگ برای اعتبار نظامی و امنیتی آن است. نحوه پاسخگویی آن، نه تنها موضع آن را در برابر اسرائیل، بلکه جایگاهش در معادلات سیاسی داخلی لبنان را نیز تعیین خواهد کرد.